به گزارش
حوزه دولت باشگاه خبرنگاران پايگاه اطلاعرساني وزارت اطلاعات دلايل و موانع حمله نظامي رژيم صهيونيستي به ايران را مورد تحليل و تجزيه قرار داد.
متن اين تحليل به اين شرح است:
مقدمه :رژيم صهيونيستي در يكي دو دهه اخير، همواره نسبت به جمهوري اسلامي ايران، مواضع تندي را اتخاذ كرده است، در اين مدت گاه اين مواضع تا حدي ملايم شده و لحن گفتار آرام شده و گاهي بسيار تند بوده است. در سالهاي اخير، بعد از آشكار شدن فعاليتهاي صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي ايران ، اين رژيم لحن گفتار و مواضع خود نسبت به ايران را، به تندترين حالت خود رسانده است تا جايي كه تحليلگران معتقدند امكان توسل به زور از طرف صهيونيستها وجود دارد. حال با توجه به اين چنين تحليل و پيشبيني مهمي ، بايد به اين سوال پاسخ داد كه موانع انجام اين اقدام چه خواهد بود و البته عوامل مهم تقويت امكان توسل به زور چيست؟
براي بررسي اين موضوع و اينكه احتمال حمله نظامي تا چه ميزان وجود دارد، بايد به مسائلي همچون تحولات داخلي و سياست خارجي آمريكا در برابر ايران، روابط رژيم صهيونيستي با ايالات متحده آمريكا، وضعيت سياسي و نظامي ايران، برداشت سردمداران صهيونيست از فعاليتهاي صلح آميز هسته اي جمهوري اسلامي و تحولات داخلي و منطقه اي ايران توجه كرد.
1- تفكر متفاوت رژيم صهيونيستي از تهديد و مقابله با آندر ماههاي اخير، رفت و آمد مسئولان ارشد رژيم اشغالگر قدس و ايالات متحده براي بررسي فعاليتهاي هسته اي جمهوري اسلامي و پيدا كردن راههاي مقابله با آن در كنار اعتراضهاي اجتماعي و هشدارهاي عمومي افراد برجسته داخلي و خارجي و بيان اين موضوع كه رژيم صهيونيستي براي مقابله با برنامه هسته اي ايران، شايد متوسل به زور گردد باعث شده است تا تحليلگران و بازيگران بين المللي با پيگيري اين موضوعات به اين نتيجه برسند كه گرايش صهيونيستها و متحدش به استفاده از زور و انتخاب گزينه نظامي بسيار بيشتر شده است. اما در اين ميان با بررسي رفتارهاي متقابل ايالات متحده و رژيم صهيونيستي ميتوان به موضوعي پي برد كه با توجه به شرايط موجود مهم به نظر ميرسد. اين موضوع بروز اختلاف چندگانه ميان اين دو كشور در مورد فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران و نوع برخورد با آن است. در مرداد ماه وزير دفاع آمريكا، وزير خارجه، مشاور امنيت ملي و نامزد جمهوري خواهان آمريكا در سال 2012 يعني ميت رامني، به قدس اشغالي سفر كرده و حول اين محور به مذاكره پرداختند.از سوي ديگر پايتخت آمريكا نيز ميزبان مقامات رژيم صهيونيستي جهت ادامه مذاكرات بود. به هر حال واضح است كه با وجود مناسبات ديپلماتيك نزديك و اتحاد استراتژيك ايالات متحده با رژيم غاصب، موضوع هسته اي ايران مشكلات زيادي را ميان اين دو كشور بوجود آورده است؛ در طول اين مذكرات دو طرفه، ايالات متحده سعي كرده است تا نگرش خود را براي صهيونيستها تشريح كرده و آنها را نسبت به پيامدهاي انتخاب سياست گزينه نظامي عليه ايران آگاه سازند و هشدارهاي لازم را بيان كنند.
ايالات متحده و دولت اوباما از يك سو به هيچ وجه به سمت حمله نظامي عليه ايران به دليل زيانبار بودن آن متمايل نخواهند شد، اما از سوي مقابل براي اينكه به سران صهيونيست اطمينان بدهد كه ايران هسته اي را نخواهد پذيرفت، تصميم گرفت تا اين رژيم را از طرح احتمالي حمله خود به تاسيسات اتمي ايران آگاه سازد و بدين ترتيب رژيم صهيونيستي را متقاعد سازد تا عليه جمهوري اسلامي به اقدامي يك جانبه دست نزند. اين مسئوليت مهم بر دوش «دانيلون»، مشاور امنيت ملي اوباما، گذاشته شده بود.
موضوع اساسي كه باعث آشكار شدن تفاوت اساسي نگرش ايالات متحده آمريكا و رژيم صهيونيستي، در مورد برنامه صلح آميز هسته اي ايران ميشود، در واقع رسيدن به مرحله بحراني است، يعني زماني كه اين فعاليتها حالت تهديد را براي آنها متصور سازد كه طبق اصلاح خودشان، اين وضع نقطه بي بازگشت نام دارد. رژيم صهيونيستي، جمهوري اسلامي را دشمن آشكار خود ميداند، به همين دليل رسيدن ايران به فناوري و دانش هسته اي را مساوي با استفاده مستقيم يا غير مستقيم از آن، براي نابودي خود مي پندارند. پس سران صهيونيست، براي اينكه بتوانند دست ايران را به طور هميشگي از تاسيسات هسته اي اش كوتاه سازد، اين تهديد بالقوه را خنثي و توان غني سازي اورانيوم را از ايران بگيرد، بهترين و موثرترين راه براي آنها، از بين بردن تمامي توان ايران، آن هم در تمامي حوزه هاي هسته اي در سر مي پرورانند.
ايالات متحده آمريكا، در مورد فعاليتهاي هسته اي ايران، ديدگاهي كاملاً متفاوت با رژيم صهيونيستي دارد؛ از ديدگاه برخي صاحب نظران و تحليلگران مطالعات استراتژيك و راهبردي، دستيابي جمهوري اسلامي به فناوري صلح آميز هسته اي، ميتواند به راحتي ثبات و صلح را به منطقه بازگرداند، آمريكاييها حتي اين نوع فعاليتهاي جمهوري اسلامي را به عنوان تهديد عليه خود نمي پندارند. اما ذكر اين موضوع ضروري به نظر ميرسد كه موازنه منطقه، با دستيابي جمهوري اسلامي به سلاح هسته اي، به ضرر رژيم غاصب برهم ميخورد، و علاوه بر اينكه نوعي بازدارندگي شديد را براي ايران و حاميان منطقه ايش پديد ميآورد، ميتوان باعث نوعي مسابقه تسليحاتي در منطقه نيز بشود. با توضيح تفاوت دو ديدگاه ايالات متحده و رژيم صهيونيستي در مورد دستيابي ايران به فناوري هسته اي، ميتوان اذعان داشت كه ايالات متحده با توجه به وضع موجود، اين نوع فعاليتهاي جمهوري اسلامي ايران را تهديد تلقي نكرده و حتي در جهت غني سازي با درصد پايينتر، حاضر به مذاكره با ايران شده است؛ به همين دليل، دولت فعلي ايالات متحده و در راس آن، اوباما، اميد دارد تا با استفاده از ديپلماسي و حل و فصل مسالمت آميز، اين موضوع را پشت سر بگذارد. اما در طرف مقابل، متحد اصلي ايالات متحده نگرشي كاملا متفاوت به اين موضوع داشته و غني سازي ايران را تهديدي شديد عليه امنيت ملي خود دانسته و به دنبال نابودي كامل تاسيسات اتمي ايران است. پس در جمع بندي تا اين قسمت، به اين نتيجه ميرسيم كه نقطه بي بازگشت مد نظر سران رژيم صهيونيستي و آمريكا، كاملا با يكديگر در تضاد بوده و در هر كدام زمان تهديد و اقدام كاملا متفاوت است.
انتشار گزارشي از جامعه اطلاعاتي آمريكا، توسط روزنامه صهيونيستي هاآرتص، باعث شد تا تهديد اين رژيم نسبت به حمله نظامي عليه ايران تشديد گردد، اين گزارش، با اين مضمون در اواخر مردادماه منتشر شد:
دستاوردهاي ايران در برنامه هسته اي و اتميش، بسيار بيشتر از آن حدي است كه كارشناسان اطلاعاتي آمريكا در جديدترين ارزيابي هايشان گمان ميكردند و آن را به رئيس جمهور ارائه داده بودند. اما در همين زمان، سخنگوي كاخ سفيد، سعي كرد تا اين موضوع را پوشش دهد و در سخنراني اعلام كرد كه آمريكا در برنامه هسته اي ايران، چشمهايي دارد كه چنانچه ايران در ساخت سلاح هسته به موفقيتي دست يابد به سرعت از آن آگاه خواهد شد. البته بايد اذعان داشت كه اين سخنان بيشتر در واكنش به سخنان وزير دفاع رژيم صهيونيستي بود كه گفته بود تهديدهاي جمهوري اسلامي ايران، عليه اين رژيم ، به مسئله اي مهم و فوري براي آنها تبديل شده است. «جي كارني»، سخنگوي كاخ سفيد در جايي ديگر و در يك كنفرانس خبري، بيان داشت كه جمهوري اسلامي ايران، براي دستيابي به سلاح هسته اي هنوز هيچ تلاشي نداشته است و از منظر «اوباما» و دولت او: «هنوز زمان و فضا براي به كارگيري گزينه ديپلماتيك وجود دارد كه چنين رويكردي شامل تحريمهاي شديد و گزنده است». با بررسي ديدارهاي متوالي مقامات آمريكا از فلسطين اشغالي، و تاكيد بر تحريمها، خبرگزاري فرانسه معتقد است كه: «واشنگتن درصدد است تا رژيم صهيونيستي را از يك حمله پيشگيرانه به ايران منصرف كند».
2- توسل به زور از سوي رژيم صهيونيستي و نگرش آمريكاانتخاب گزينه اقدام نظامي از سوي رژيم صهيونيستي، بيشتر متاثر از مواضع و اقدامات آمريكا در برابر ايران و اين رژيم است تا ماهيت فعاليتهاي هسته اي ايران. در اين ميان، اوباما نسبت به فعاليتهاي هسته اي ايران و تهديدهاي ناشي از اين اقدامات و البته نوع برخورد با آنها، كاملاً متفاوت است. وي معتقد است كه اقدامات هسته اي ايران، تهديدات فوري نيستند و اين اقدامات را ميتوان با ديپلماسي فعال و البته اعمال تحريم هاي سختگيرانه، كنترل كرد يا تغيير داد. سياست مدنظر اوباما، كاملا با تفكرات مقامات صهيونيست در تعارض است، كه همين تعارض، در نوع برخورد با فعاليتهاي هسته اي ايران، باعث ايجاد تنش در روابط دو طرفه ايالات متحده آمريكا و رژيم صهيونيستي شده است، تا جايي كه در اين پروسه، هريك در تلاش هستند تا طرف مقابل را با استفاده از اهرمهاي فشاري كه در اختيار دارند، نسبت به تغيير يا تجديد نظر در اقدامات و سياستهاي خود راضي كنند. در اين زمينه، ميتوان ابزارهاي خاص و توانمنديهاي هر يك را كه با توجه به فرصتها و محدوديت سياستها و گزينه هاي آمريكا و رژيم غاصب در برخورد با موضوع ايران هسته اي نشان ميدهد را مشاهده نمود.
با توجه به اينكه هم اكنون ايالات متحده، در سال انتخابات خود قرار گرفته است، مبارزات انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري، در دو حزب جمهوري خواه و دموكرات، مبارزات خود را جهت پيروزي در اين انتخابات آغاز كرده اند و در اين مدت سعي مي كنند، تا با رصد دقيق رفتار، گفتار و عملكرد رقيب خود، خطا يا اشتباهي را در اين بين پر رنگ كرده و عليه آنها در افكار عمومي استفاده كنند.
به همين دليل، دولت فعلي، تمام تلاش خود را به كار گفته است تا بتواند نظر مثبت مردم آمريكا را جلب كند و در كاخ سفيد ماندني شود. اما، در اين ميان، نبايد منكر نقش لابيهاي موجود در ايالات متحده شد. يكي از قويترين لابيهاي فعال در ايالات متحده لابي صهيونيسم است، كه همواره بيشترين تاثير را در انتخابات آمريكا داشته و به راحتي پيروزي يا شكست هر كدام از دو حزب را ميتواند معين كند، اين لابي با نفوذ بسيار زياد خود در ساختارهاي رسمي و غير رسمي قدرت و با در اختيار داشتن ثروت بسيار زياد در كنار رسانه هاي گروهي و حضور فعال در حوزه مدني و مراكز فكري همواره نقش بسيار موثري در جريان انتخابات داشته است، به همين دليل نامزد اين دو حزب، در وضعيتي قرار گرفته اند كه براي رسيدن به پيروزي در جريان انتخابات نمي توانند از كنار اين لابي بي تفاوت عبور كنند و بايد سعي كنند طبق نظر آنها عمل كنند. در كل، لابي صهيونيسم با قدرت زيادي كه دارد، در آمريكا به بازوي رژيم صهيونيستي تبديل شده است و نامزدها و دولتشان را تحت فشار زيادي قرار ميدهد تا سياستهاي موجود براي همسويي و هماهنگي با دولت غاصب اتخاذ گردد.
در اين زمان، يعني سال برگزاري انتخابات آمريكا از يك سو فشارهاي زيادي بر روي دولت اوباما از سوي رژيم صهيونيستي وارد ميشود، و از سوي ديگر دولت او مورد حمله جمهوري خواهان قرار گرفته است. جمهوري خواهان تلاش مي كنند تا نشان دهند كه با سياستهاي رژيم صهيونيستي، همسويي بيشتري دارند، و چون در راس قدرت نيستند تلاشي هم براي انجام رفتار مسئولانه انجام نمي دهند. همسويي جمهوري خواهان با لابي صهيونيسم باعث تضعيف اوباما در انتخابات شده و تبليغات عليه او را شدت بخشيده است. آنها در تبليغات خود عليه اوباما، سياستهاي او در منطقه خاورميانه را به باد انتقاد گرفته و معتقدند كه او در برخورد با جمهوري اسلامي ايران، منفعلانه عمل كرده است كه اين برخورد باعث شده تا منطقه به دست افراد تندرو بيافتد. حاصل اين اتفاق، دستيابي ايران به سلاح هسته اي است و نتيجه آن نابودي هستي و امنيت رژيم صهيونيستي است.
نفوذ گسترده لابي صهيونيست و تاثير گذاري آنها بر نتايج انتخابات، ناشي از سياست افراطي دولت غاصب صهيونيستي در برابر جمهوري اسلامي ايران است كه باعث ايجاد فرصتي كليدي در سال انتخابات ايالات متحده آمريكا شده است. عاملي كه ميتواند به شدت بر نتيجه انتخابات تاثير بگذارد و روند عادي انتخابات را در آمريكا بر هم بزند، طرح حمله نظامي رژيم صهيونيستي عليه جمهوري اسلامي ايران است.
3- اقدام نظامي رژيم صهيونيستي و موانع پيش روي آنواضح است كه با توجه به قدرت نظامي جمهوري اسلامي، و توانايي دفاع ايران، رژيم اشغالگر قدس بدون حمايت كافي آمريكا نميتواند آغازگر جنگ باشد و اين جنگ ميتواند براي اين كشور بسيار پر هزينه بوده و منشاء ضررهاي فراواني باشد. به همين دليل، سران صهيونيستي كه همواره در ترس از نابودي به سر ميبرد، آموخته اند كه هر گونه اقدام بيهوده و نسنجيده، ممكن است به قيمت نابودي آنان تمام شده و همگي به بدنامان قوم خود بدل شوند. پس در واقع نامعلوم بودن عاقبت اقدام نظامي عليه ايران را مي توان بزرگترين مانع شروع اين جنگ دانست. آنها به شدت از پيامدهاي وحشتناك اين اقدام هراس دارند.
در سوي مقابل، بايد به اين نكته اشاره كرد كه اگر رژيم غاصب آغازگر جنگي عليه ايران باشد، ايران نيز به ناچار براي تامين امنيت و منافع ملي خود، با سياست اتكا به قدرت به سمت تامين امنيت و منافع خود خواهد رفت. كه اين اتفاق، نشان خواهد داد، زور همچنان مي تواند براي رسيدن به اهداف در گسترده جهان مورد استفاده قرار گيرد كه اين بدترين اتفاق براي جهان حاضر ميباشد. از زاويه اي ديگر بايد توجه كنيم كه شروع اقدام نظامي توسط رژيم صهيونيستي، پايان همه گزينه هاي مسالمت آميز در جهان خواهد بود كه بازيگران مختلف نزديك به يك دهه براي استقرار آن تلاش كرده اند و حتي جمهوري اسلامي ايران، با توجه به اينكه تحريمهاي زيادي عليه آنها انجام شده اما براي نشان دادن حسن نيت خود به ديپلماسي چند جانبه در قالب مذاكره با گروه 1+5 پايبند بوده است. اصليترين موضوع و در واقع يكي ديگر از بزرگترين موانع اقدام نظامي براي رژيم صهيونيستي اين است كه، اين اقدام به هيچ وجه تضمين كننده نابودي توان هسته اي ايران نخواهد بود و اين اقدام فقط ممكن است بتواند وقفه اي در روند فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران ايجاد كند.
4- نتيجه گيريبايد توجه داشته باشيم كه، يكي از راههاي مهم و اساسي بيمه شدن جمهوري اسلامي ايران، در برابر تهديدهاي خارجي، تهديدهاي نظامي رژيم صهيونيستي و اقدامات دشمنانه آنها، كاهش شديد اختلافات داخلي و تقويت پايگاههاي مردمي است. بايد سعي كنيم تا نظام مديريتي كشور را به روز نگه داريم و در زماني كه كشور با تحريمهاي فراوان بين المللي و نظامي روبروست كارآمدي دولت را افزايش دهيم. البته ذكر اين موضوع بسيار مهم است كه هرگونه حمله نظامي به تاسيسات هسته اي جمهوري اسلامي ايران، نميتواند هيچ دستاوردي براي متجاوزان داشته باشد و بديهي است كه توان جمهوري اسلامي، به حدي زياد است كه ميتواند پاسخ آنها را با تمام توان داده و آنها را از اقدام نسنجيده خود پشيمان سازد. اما واضح است كه آغاز جنگ و توسل به زور، چنان خطير و سهمگين است كه كمترين غفلت از آن، گناهي نابخشودني است. به همين دليل، براي جلوگيري از جنگ راههاي متفاوتي وجود دارد. يكي از آنها اتخاذ تدابير ديپلماتيك و سياسي، و بهره گيري از ظرفيت مجامع بين المللي است، كه راهي ضروري و البته كم هزينه است. اما در طرف مقابل، آمادگي نظامي براي مقابله با اين اقدامات خصمانه نيز از اصليترين راههاي جلوگيري از بروز جنگ است.
انتهاي پيام/س2