وی در ادامه افزود: حساسیت های بیش از حدی که انسان به مسئله ای از خود نشان می دهند، یعنی به هم ریختن تعادل رفتاری و انجام افراطی کاری که به صورت غیر طبیعی جلوه گر می شود، وسواس را به عنوان یک بیماری روحی و روانی می توان تعریف کرد که برخی از انسان ها در بعضی از رفتارها به آن دچار شده و گاهی افزون بر آزار خود، دیگران را نیز می آزارند، در واقع بایدها و نبایدهایی که انسان ها در روند زندگی خویش از آن تبعیت می کنند جامعه بشری را نیز به تبع تحت تاثیر قرار می دهد.
بای تصریح کرد: معیار و ملاک درستی و نادرستی کارها نیز، در انجام منطقی و متعادل آن است، به این معنا که انسان ها در رفتار متعادل و مطلوب خویش، الگوی شخصیتی خود را تبیین می کنند، به تعبیر دیگر، ویترین شخصیت فرد در رفتارهای او هویداست.
تاکید دین مبین اسلام نیز بر حفظ تعادل و میانه روی و دوری از افراط و تفریط است.
وی افزود: شخصیت بیمار، رفتارهای بیمارگونه از خود نشان می دهد و شخصیت سالم، رفتار متناسب، معقول و مورد انتظار را از خود به نمایش خواهد گذاشت.
این آسیب شناس حوزه اجتماعی در بررسی علل ظهور و بروز چنین نارسایی رفتاری عنوان کرد: ریشه های چنین ناهنجاری هایی را باید در کودکی افراد این چنینی جستجو نمود، زیرا شکل گیری و سنگ بنای شخصیتی افراد از همین دوران گزارده می شود و در نوجوانی و جوانی به کمال و رشد می رسد، گاهی اختلالاتی در روند تکوین شخصیتی رخ می دهد که موجبات عارضه های بیمارگونه شخصیتی را فراهم می سازد.
جعفربای در بررسی این ناهنجاری اخلاقی افزود: این بیماری دو لایه دارد، سطح اولش به امور کالبدی، فیزیکی و بیرونی و لایه بعدی درونی و به افکار و اندیشه ختم می شود، به عنوان مثال آنجا که تردید و شائبه در تمیز بودن یا پاکی یک شی ء به صورت افراطی نمود پیدا می کند، لایه های کالبدی و بیرونی وسواس فعال است.
و آنجا که فکر و اندیشه دچار تزلزل و افراط و تفریط می شود و حساسیت در خوب یا بد بودن، درست یا نادرست بودن اندیشه، برداشت های منفی و مخرب نسبت به رفتار دیگران خودنمایی می کند، لایه های درونی و ذهنی وسواس فعال می شود.
وی افزود: در چنین حالتی فرد دچار ابهامات، تردیدها، به نوعی توهم توطئه آزاردهنده می شود، میزان رنج و آزار اطرافیان افرادی که دچار عارضه ی وسواس هستند، در حالت دوم بسیار بیشتر است.
این پژوهشگر اجتماعی در ذکر اقدامات بازدارنده و کنترل و درمان این نارسایی روحی و رفتاری تصریح کرد: درمان این نارسایی اخلاقی، سخت و دشوار است، اما غیر ممکن نیست، تحمل مبتلایان به وسواس گام نخست در درمان این طیف از افراد است، زیرا از درون فرد متوجه تفاوت خود با دیگران لحاظ رفتاری می باشد و از این تفاوت خود نیز رنجور است و ملامت و سرزنش آنها، فشار خود درگیری آنها را افزایش می دهد.
بای افزود: درمان این بیماری در مرحله ی بعد با مراجعه به روانپزشکان و سنجش مدل های رفتاری از سوی متخصصین و کارشناسان رفتاری، امکان پذیر است، این متخصصان شیوه و روند عادی سازی رفتار را در شخص بیمار مدنظر قرار می دهد، چون این بیماری یک شبه و در لحظه ایجاد نشده به صورت طبیعی در کوتاه مدت هم قابل درمان نخواهد بود، به تعبیر علوم رفتاری از آنجا که در یک فرآیند زمانی شکل گرفته در یک فرآیند زمانی نیز درمان آن میسر خواهد شد.
این پژوهشگر اجتماعی تصریح کرد: رها کردن چیزی که فرد مدتها به آن پایبند بوده و به آن خو گرفته و عادت کرده است امری سهل و ساده نیست و با دشواری هایی همراه است که در تحمل این سختی ها و دشواری ها باید با بیمار همنوایی کنیم و او را یاری رسانیم تا به یک درمان قابل قبول و پایدار برسیم./ز