به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران ؛ انتخابات رياست جمهوري آمريکا، روز 6 نوامبر (16 آبان) سال جاري
ميلادي انجام شد و باراک اوباما موفق شد در رقابتي سخت و تنگاتنگ رقيب
جمهوري خواه خود (ميت رامني) را شکست دهد و براي دومين بار به عنوان "رئيس
جمهور آمريکا" چهار سال ديگر کاخ سفيد را در اختيار بگيرد.
مبارزات
انتخاباتي اين دو در شرايطي انجام شد که هريک از طرفين براي پيشي گرفتن از
رقيب، از هيچ اقدام غير اخلاقي فروگذار نکردند و به شيوه هايي مانند تمسخر،
دروغ پردازي و تخريب متوسل شدند.
علاوه بر اين، ستاد تبليغاتي اوباما و رامني روي هم رفته دو ميليارد دلار صرف تبليغات انتخاباتي کردند.
اين
دو مسئله باعث شد تا در گزارش هاي منتشر شده، از پنجاه و هفتمين انتخابات
رياست جمهوري آمريکا به عنوان "غير اخلاقي ترين و پرهزينه ترين" انتخابات
تاريخ آمريکا ياد شود.
پس از برگزاري انتخابات مشخص شد، باراک اوباما 50
درصد و ميت رامني 49 درصد آراء را از آن خود کرده اند و به اين ترتيب،
اوباما به عنوان پيروز انتخابات براي بار دوم زمام امور حکومت آمريکا را
براي 4 سال ديگر در دست خواهد داشت.
اما آنچه که پس از اعلام پيروزي
اوباما اتفاق افتاد و خيلي به آن پرداخته نشد، نوع واکنش برنده و بازنده
انتخابات بود که مي تواند درس هايي را براي سياستمداران و مردم ديگر
کشورهاي جهان در بر داشته باشد و نکاتي را براي آنها نمايان سازد.
ابتدا،
ميت رامني که در طول رقابت هاي انتخاباتي انواع اتهامات را به باراک
اوباما وارد کرد و براي تخريب چهره او ميليون ها دلار هزينه کرد و از هيچ
تلاشي فروگذار نکرد، در اقدامي کاملا "دمکراتيک" شکست را پذيرفت و با حضور
در جمع هواداران شکست خورده و مغموم خود براي موفقيت رئيس جمهور منتخب،
يعني همان باراک اوباما آرزوي موفقيت کرد.
گويي اصلا اين اوباماي پيروز انتخابات، همان اوباماي دوران رقابت انتخاباتي نيست که عليه او سخنان تند و نيش داري بر زبان آورده بود.
رامني طي سخناني در بوستون، گفت: "اکنون زمان چالش بزرگي براي کشور ما است، من دعا مي کنم که رئيس جمهور در هدايت کشور ما موفق شود."
وي حتي نسبت به کشمکش ميان دو حزب هشدار داد و از سياستمردان هر دو طرف خواست، مردم را بر سياست ترجيح بدهند.
علاوه
بر اين، "جان بوئنر" رئيس اکثريت جمهوري خواهان مجلس نمايندگان آمريکا نيز
براي همکاري با باراک اوباما در حل مشکلات و چالش هاي پيش روي او، به ويژه
مشکلات مالي، اعلام آمادگي کرده است.
از سوي ديگر، ميت رامني به اتفاق
اعضاي خانواده خود در جشن پيروزي باراک اوباما حضور يافت تا به هواداران هر
دو نامزد انتخاباتي نشان دهد، هيچ مشکلي بين آنها وجود ندارد.
اين در
شرايطي رخ مي دهد که اختلاف ميان دو رقيب فقط يک درصد بود و اوباما فقط 2
ميليون راي بيشتر از رامني آورد و مانند سال 2000 به راحتي مي توان شبهه
تقلب را مطرح کرد.
در طرف ديگر ميدان، باراک اوباما به عنوان برنده اين
رقابت سخت و تنگاتنگ، پس از کسب پيروزي گفت: طي هفته هاي آتي با ميت رامني
ديدار خواهد کرد و با هم راه هاي حل و فصل چالش هاي پيش رو را بررسي خواهند
کرد.
وقتي نوع برخورد طرف بازنده و برنده انتخابات رياست جمهوري آمريکا
را با نوع تعامل افراد و احزاب پيروز و شکست خورده در ديگر کشورهايي که
آمريکا در آنها منافع خود را دنبال مي کند مقايسه مي کنيم، به نکته بسيار
تامل برانگيزي مي رسيم و آن دسيسه اي است که شيطان بزرگ در قالب انتخابات
در اين کشورها اجرا مي کند.
پس از برگزاري هر انتخاباتي در کشورهاي ياد
شده و حتي قبل از آن، سياستمداران و مقامات کاخ سفيد "شبهه بروز تقلب" را
مطرح مي کنند و چنانچه نام طرف مورد حمايت آنها از صندوق هاي راي بيرون
نيايد، بلافاصله آن انتخابات را با القابي چون؛ "غير منصفانه و غير
دمکراتيک" زير سوال مي برند و مسئله "تقلب حتمي" را مطرح مي کنند، تا جايي
که امر بر خود طرف هاي شکست خورده مشتبه مي شود و خود را زيان ديده مي
بينند.
اين شبهه افکني ها و تبليغات مسموم، گاهي اوقات منجر به اعتراضات
گسترده در کشورها شده و حتي موجب زد و خورد ميان طرفداران يک حزب خاص که
البته مورد حمايت واشنگتن است، با طرفداران حزب پيروز يا نيروهاي دولتي مي
شود.
با بالاگرفتن درگيري ها و ناامني ها در کشور هدف، آمريکا فاز دوم
طرح شيطاني خود يعني مداخله در امور داخلي آن کشور را کليد مي زند و به نام
دفاع از دمکراسي در بديهي ترين امور کشور، هدف دخالت و براي آن تصميم گيري
مي کند.
علاوه بر اين، حتي در صورتي که دولت کشور مذکور بتواند با
تدابير و اقدامات امنيتي و سياسي اوضاع خود را سر و سامان دهد و آرامش را
به کشور بازگرداند، اتفاق تلخ ديگري در آن رخ مي دهد و آن عدم همکاري دو
حزب و دو جناح پيروز و شکست خورده انتخابات در رفع و حل معضلات و مسائل
کشور است و حتي امکان دارد جناح شکست خورده "چوب لاي چرخ" جناح پيروز
بگذارد و به اين ترتيب، کشور و ملت خود را دچار تنش و اختلاف داخلي کند.
در
ميان انتخاباتي که صحنه هاي ياد شده در آن به وضوح ديده شده و رخ داده، مي
توان به انتخابات کشورهاي اوکراين، روسيه، قرقيزستان و حتي کشور خودمان
اشاره کنيم.
واشنگتن در شرايطي از وجود تقلب در انتخابات کشورهاي ديگر
با قاطعيت صحبت مي کند که در پاره اي مواقع آراي فرد پيروز (که مخالف
سياستهاي واشنگتن است) با فرد بازنده، چند ميليون بوده است، اما اکنون که
اختلاف راي ميان اوباما و رامني فقط دو ميليون و تنها يک درصد است، هرگز
نامي از تقلب برده نمي شود.
اين در حالي است که در همين دوره، ناظران
سازمان امنيت و همکاري اروپا از ابهامات موجود در انتخابات آمريکا انتقاد و
برخي از محدوديت ها را برخلاف قوانين انتخابات و ناقض حقوق راي دهندگان
توصيف کرده اند.
ما هيچ گاه در ايالات متحده شاهد اعتراض طرفداران حزب
شکست خورده به نتيجه انتخابات نيستيم، حتي وقتي که وجود تقلب در انتخابات
سال 2000 و 2004 تائيد شد، بازهم هيچ تظاهرات اعتراض آميزي برگزار نشد و
هيچ کس نسبت به نقض دمکراسي ابراز نگراني نکرد.
دقت در اين امور نشان مي
دهد که واشنگتن براي برهم زدن اوضاع داخلي کشورها، به نفع خود و بر سر کار
آوردن افراد و احزاب سرسپرده اش، از اهرم "تقلب در انتخابات" بهره برداري
مي کند.
نوع تعامل افراد و احزاب پيروز و شکست خورده در انتخابات
آمريکا، بايد سران احزاب سياسي کشورهاي ديگر و ملت ها را هوشيار سازد که
شبهه افکني در انتخابات ديگر کشورها، فقط حربه اي از سوي شياطين بزرگ است
تا به اهداف استکباري و منافع سلطه جويانه خود، دست يابد.
چطور مي شود
که انتخابات برگزار شده در آمريکا که اختلاف راي نفر اول و دوم آن تنها دو
ميليون راي است، کاملا منصفانه، آزاد و دمکراتيک است، اما انتخابات کشورهاي
ديگر که فرد پيروز آن از قضا مخالف واشنگتن است و اختلاف راي او با فرد
بازنده مورد حمايت کاخ سفيد ميليون ها راي است، انتخاباتي "غير دمکراتيک"
است که بايد ابطال و کشور مذکور به ميدان جنگ و لشکرکشي هاي خياباني
طرفداران آنها تبديل شود.