به گزارش خبرنگار ورزشي باشگاه خبرنگاران؛ انگار اين صندلي هاي متزلزل هدايت تيم هاي ايراني قصد ندارند از ارزش بي وقفه خود دست بردارند.

در اين فوتبال نتيجه گرا، هر روز شاهد تماشاي يک قرباني جديد هستيم، قربانياني که سهم زيادي از آنها سرمربياني هستند که با دنيايي تفکر، ايده و اهداف فني قدم در مجموعه يک تيم مي گذارند، ولي متاسفانه به دليل همين خواستگاه نتيجه گرايي، خيلي زود از تيم ها کنار گذاشته مي شوند.

آن قدر زود که شايد ما خالق يک رکورد خوب در تغيير سرمربي تيم هايمان باشيم.

وقتي مربياني چون اميد هرندي در داماش گيلان، کاستا در صنعت نفت آبادان، کربکندي در ذوب آهن اصفهان، گل محمدي در صبا، تارتار در گهر زاگرس و پورغلامي در ملوان بنا به دلايل مختلف از تيم هاي خود جدا شدند، ما بازهم در خاطرمان مرور کرديم که در مقايسه با ليگ هاي خارجي، تزلزل زيادي در نيمکت سرمربيانمان داريم.

در کنار تغيير سرمربي بسياري از تيم ها با تغيير بالاترين کادر خود يعني مديريت هم مواجه بوده اند.

از جمله اين تغييرات، مي توان به آمدن علي اصغر ملکيان به جاي محمود شيعي در تيم پيکان تهران، خليل صالحي به جاي علي حکمت در صنعت نفت آبادان و ناصر شهبازي به جاي نصرالله گنجعلي خاني، اشاره کرد.

*** تزلزل همچنان ادامه دارد

عبدالله ويسي پس از باخت پرگل تيمش مقابل پرسپوليس تهران، استعفا کرد.

داستان همچنان ادامه دارد، هيچ سرمربي امنيت شغلي ندارد. برخي پيش از آنکه کنار گذاشته شوند، خودشان با عدم نتيجه گيري استعفا مي دهند.

فشار هواداران از جمله دلايل چنين استعفاهايي است.

مانوئل ژوزه با برد اخيرش مقابل پيکان، فعلا خود را از زير تيغ تيز انتقادات رها کرده است، ولي با باختي دوباره انتقادات دوباره شروع مي شود.

ميثاقيان، قاسمپور و سرمربيان ديگر نيز در خطر هستند. به محض اينکه نتيجه نگيرند، دوباره روز از نو و روزي از نو.

*** ليگ ايتاليا، شبيه ترين ليگ به ايران

شايد در ميان تيم هاي خارجي و ليگ هاي اروپايي، مسابقات سري آ باشگاه ايتاليا شباهت زيادي به کشورمان داشته باشند که در طي 7 هفته، 3 مربي عوض کرده اند.

اين تغييرات به آمدن جيان پيه رو گاسپريني به جاي جوزپه سانينو در پالرمو، اوگه نينو کوريني به جاي دومينکو دي کارلو در کيه وو و ايوپولگا به جاي ماسيمو نيکادنتي در تيم کالياري ختم مي شود.

*** نگاهي به دلايل کلي جدايي سرمربيان

جدايي يا برکناري سرمربيان به چند علت متفاوت رخ مي دهد: اصلي ترين دليل ناکامي و باخت هاي متوالي مربيان است.

دليل ديگر، نارضايتي و مخالفت برخي از ستاره هاي تيم با يک سرمربي است که عرصه را براي او تنگ مي کند.

بعضي از سرمربيان حتي با يک کارنامه خوب برکنار مي شوند و اين قضيه به سياست هاي يک مديرعامل بستگي دارد.

گاهي مشکلات شخصي يک سرمربي باعث مي شود تا وي ديگر نتواند در آن تيم باقي بماند.

گاهي مشکلات يک سرمربي با مديرعامل يا هيئت مديره باشگاه زمينه ساز جدايي وي مي شود.

بعضي مواقع پيشنهادهاي بهتر براي يک سرمربي وسوسه انگيز مي شود تا تيم سابق خود را رها و به تيم بهتر بپيوندد.

به هرحال، سرمربيان يا خودشان از تيم ها مي روند چون نگران کنار گذاشته شدن هستند و يا اينکه با ميل باطني و براي آينده بهتر جدا مي شوند و يا در حالت سوم که شايع تر نيز مي باشد، کنار گذاشته مي شوند.

اين داستان صندلي هاي متزلزل است که هرچند وقت يکبار به تعدادشان اضافه مي شود.

وقتي در 11 هفته 6 سرمربي عوض شده اند، يعني حدود هر دو هفته يکبار، يک سرمربي عوض شده است.