شاید فاصله زمانی تقویمی زیادی از حادثه کربلا می‌گذرد ولی اگر خوب گوش دل بسیاری هنوز زمزمه "آيا کسی هست مرا یاری کند" به گوش می‌رسد، هنوز صدای غافله دشت كربلا در لابه‌لای کوچه پس کوچه‌ها شهر و روستاها به گوش می‌رسد.

به گزارش خبرنگار ويژه‌نامه محرم باشگاه خبرنگاران، ماجرا از آنجايي آغاز شد که "معاويه بن ابي‌سفيان" در ماه رجب سال 60 هجري قمري به درک واصل شد و پسرش "يزيد بن‌ معاويه (عليهم‌اللعنه)" بر مسند پادشاهي تکيه زد و با فريب مردم خود را امير مومنان دانست.

يزيد بن معاويه در ماه رجب سال 60 هجري قمري طي نامه‌اي به "وليد بن‌عقبه" که حاکم مدينه بود دستور داد از اهل مدينه، شهر رسول خدا، از جمله حسين بن‌علي(ع) بيعت بگيرد.

البته او گفته بود که اگر امام حسين(ع) از بيعت امتناع کرد گردنش را بزن و سرش را برايم بفرست.

سه روز از شعبان سال 60 هجري قمري مي‌گذشت که امام حسين(ع) به همراه اهل بيتش به سوي مکه حرکت کرد و باقيمانده ماه شعبان و تمام ماه رمضان، شوال و ذالقعده را در مکه اقامت داشت اما نامردمي مردمان کوفه داستاني را رقم زد که تاريخ بشريت را دگرگون ساخت.

معرفت محرم و عاشورا فراتر از يک جنگ و شهيد شدن خاندان بهترين رسول خداست چرا که امام حسين(ع) به عنوان ولي خدا در زمين به طور قطع و يقين از حوادث آينده خود خبر داشته و بارها و بارها اين موضوع را از حضرت رسول خدا(ص)، حضرت اميرالمومنين(ع) حضرت فاطمه‌زهرا(س) و  امام حسن(ع) شنيده بود و حتي وقتي عبدالله بن عباس نزد حضرت اباعبدالله(ع) آمده و از ايشان خواستند که از سفر به عراق خود‌داري کند حضرت به آنان فرموند: "رسول خدا مرا مامور کاري کرده‌‌اند و من در اين مورد مطيع ايشان هستم."

ماجراي پر‌فراز و نشيب کربلا که دل عاشقانش را همواره حزين کرده، امتحاني براي اثبات آزادگي مرداني است که در تاريخ اسلام ادعاي با امام بودن مي‌کنند.

محرم در وادي سايه روشن انسانيت اثبات مي‌کند که مرگ نيز يکي از وسيله‌هاي رسيدن به اوج و نهايت هستي است‌ و البته هر کسي لياقت نايل شدن به اين مهم را نخواهد داشت.

در طول تاريخ بشريت خداوند عز‌وجل همواره رسولاني از جانب مبارکش براي هدايت مردم معرفي کرده است که  اين اوليا با کج‌انديشي و ظلم مردمان زمانه‌شان مواجه شده‌اند و هر کدام به ترتيبي زخم خورده هستند، اگر علي(ع) را يار ديرينه‌اش، امام حسن(ع) را همسرش و اگر فاطمه زهرا(س) را پيروان پدرش به لقا‌الله نايل کردند پس نبايد انتظاري جز نامردي مردمان زمانه امام حسين(ع) داشت.

 حرف امام حسين(ع) چه بود که با علم بر عاقبت خود و خانواده‌اش عزم سفر به عراق کرد و روز دوم محرالحرام سال 61 هجري قمري وارد سرزمين کربلا شد.

آيا اين حرکت جز اين است که اثبات کند که "اهل بيت نبوت معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگانند و خداوند هستي را به وسيله آنان آغاز کرده و به وسيله آنها  پايان خواهد داد".

آيا جز اين بود که بگويد "يزيد مردي فاسق و شرابخوار بوده و قاتل انسان‌هاي شريف است قابليت خليفه شدن مسلمين محمد مصطفي(ص) را ندارد".

آيا اقدام واقعا خردمندانه و دليرانه امام جانان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) جز اين بود که "‌به آزاد مردان تاريخ بگويد که فردي مثل من (امام حسين(ع)) با چنين کسي (يزيد عليهماا للعنه) بيعت نمي‌کند."

در لابلاي کتب و سخنان مربوط به حادثه کربلا و اقدام امام حسين(ع) مظلوم بودن اين امام همام بيشتر از هر چيزي به چشم مي‌خورد و به گوش مي‌رسد ولي بايد لختي در اين مهم تامل شود تا اثبات شود منظور از مظلوم بودن چنين شخصيتي چيست؟

براساس يک اصل خلقت، همواره طرفداران حق و حقيقت قليل بوده و در مقابل طرفداران ظلم و ظلمت از کثرت برخوردار است، پس در چنين شرايطي سخن راندن از مظلوميت حق و حق‌طلبان طبيعي به نظر مي‌رسد ولي آيا ايستادگي مردانه در مقابل آرمان و هدف حتي به  بهاي جان، باز مظلوميت است يا پيروزي و آزاد‌مردي.

آيا در هم کوبيدن صف‌هاي وحشي‌صفتان ظالم توسط شمشير دو لبه حيدر کرار، مظلومت است و يا آیا استقبال پیرمرد 57 ساله بنی هاشم از مرگ و فدای فرزندان و بهترین عزیزانش صرفا مظلومیت است.

باید دقت شود منظور از مظلومیت درک نکردن امام توسط مردمان زمانه بوده و و همواره سعی بر آن نهاده‌اند تا به هر طریقی دل رئوف این رسولان خدا را آزرده کنند.

نمی‌دانم چرا کمتر به دل وسیع و شجاع حضرت علی بن‌الحسین حضرت ابا عبدالله(ع)  پرداخته می‌شود که بهترین کسانش را برای احیاء دین خدا قربانی کرد و هرگز گفته نمی‌شود در تاریخ بشریت از خلقت حضرت آدم(ع) تا به امروز و قطع به یقین تا قیام حضرت مهدی(ع) نیز چنین حادثه بزرگ رخ نخواهد داد.

مظلومیت حسین(ع) از این جهت است که 12 هزار نفر از مردمان نامرد زمانه‌اش برای حمایت از او نامه نوشته و دعوتش کردند ولی در هنگام اثبات مردانگی چنان میدان را خالی کردند که حتی نامردان عالم نیز از این حادثه انگشت به دهان ماندند.

قدمت تسلسل عشق و عاشقی به زمان خلقت انسان برمی‌گردد که از همان ابتدا صاحب کون و مکان، "پنج تن آل عبا" را دلیل خلقت عالم هستی عنوان می‌کند که حسین بن علی(ع) در این میان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است چرا که دردانه محمد مصطفی(ص)، علی مرتضی(ع) و فاطمه الزهرا(س) و حسن مجتبی(ع) بود.

قهرمان حادثه کربلا با عشق‌بازی خود در محضر خدا اثبات کرد که در عالم فانی، بدست آوردن برخی چیزها بالاتر از جان و مال و خانواده است و برای حفظ برخی ارزش‌ها باید خون داد تا آن مقصود به هدف نایل شود.

راه و رسم حسین(ع) آزادگی و آزادمردی بود تا بنماید که ادعای پیرو دین و حقیقت بودن بی‌بها نبوده و بايد  پای تمام جوانب آن ايستاد.

تقابل حق و باطل همواره بوده و تا دنیا دنیا هست خواهد بود، اگر حادثه کربلا و کشتن بهترین خلیفه خدا به روی زمین یعنی نوه پیامبر(ص)، فرزند علی(ع) و فاطمه(س) و برادر حسن مجتبی(ع) کمتر از یک سال حادث شد و کمتر از 5-6 سال دیگر همین قاتلان توسط شخصی از جنس معرفت و حقیقت یعنی مختار ثقفی به درک واصل شدند، درسی در بردارد که باید از آن غافل نشد.

درس کربلا می‌آموزد که در هر دوره و هر زمان از تاریخ و در هر شرایط باید آزاده بودن و آزادگی را سرلوحه کار خود قرار داد و همیشه توجه داشت  که در اوج سخت‌ترین مصائب، براي خدا زيستن رمز رستگاری است.

شیعیان از هزار و 173 سال پیش برای زنده نگه داشتن مکتب حسینی هر ساله محرم‌الحرام، داستان غم‌انگیز کربلا را مدام بازگو کرده‌اند.

عزاداری و ریختن اشک ماتم برای مصائب گذشته بر ذریه بهترین پیامبر خدا، به خودي خود  قابل ستایش بوده و سبب حفظ مکتب حسینی است ولی آیا باید به همین حد بسنده کرد و صرفا با شروع محروم پیراهن سیاه به تن کرده و چهره شهر را سیاه کرد؟

آیا در این رهگذر جايی برای اجرای اهداف صاحب عزا وجود ندارد؟ آیا نباید ارزش‌هايی که قهرمان کربلا بخاطر آن جان خود و خانواده‌اش را قربانی کرد، ارج نهاده شده و سرلوحه زندگی فردی و جمعی قرار گیرد؟ آیا نباید فارغ از هرگونه شخص و شخصیت، صرفا حقیقت ملاک سنجش و قضاوت عمل باشد؟و...

‌شاید فاصله زمانی تقویمی زیادی از حادثه کربلا می‌گذرد ولی اگر خوب گوش دل بسیاری هنوز زمزمه "آيا کسی هست که مرا یاری کند" به گوش می رسد، هنوز صدای غافله دشت كربلا در لابلای کوچه پس کوچه‌ها شهر و روستاها به گوش می‌رسد.

اگر خوب بنگری هنوز یزیدیانی خواهی دید که سر بریده حسین(ع) را در بزم خود قرار داده و چه بی‌شرمانه دور آن به شرابخواری می‌پردازند، خواهی دید که برای غارت گوشواره‌های دختر 3 ساله، گوش کودکانه‌اش را پاره می‌کنند، خواهی دید که با زنان اهل بیت چگونه رفتار می‌کنند.

پس محرم صرفا برای عزاداری، نوحه‌خوانی، سینه‌زنی و آئین‌های مختلف نبوده و بلکه این اعمال وسیله‌ای است برای اجرای هدف اصلی مکتب عاشورا و پیاده کردن دین خدا در عالی‌ترین سطح ممکن و رعایت کوچکترین اصول زندگی شرافتمندانه که آزادگی فصل مهم آن است.

امید است با گذر از این رهگذر همانگونه که صورت حسینی می‌شود، سیرت نیز حسینی شده و همانگونه که شایسته سرور و سالار شهیدان است ‌در این واداي گام برداشته شود؛ انشاء‌الله

يادداشت از وحيد عظيم‌نيا

انتهاي پيام/
برچسب ها: امام حسین ، یزید ، مومنان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار