وبلاگ پيچک سر به هوا اورد:امام در پاسخ با یاد از پیروزی که خداوند نصیب پیامبر(ص) کرده و دشمنانش را سرکوب کرد، یادآور شدند که: «پافشارترین مردم در تحریک بر ضد او همان خاندان معاویه بودند».

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، در این فاصله [از بیعت مردم با امیرالمؤمنین تا جنگ صفین] دو نامۀ مفصل میان معاویه و امام رد و بدل شد که نکات مهمی را در بر داشت. معاویه در نامۀ خود به امام نوشت که پس از رسول خدا (ص) خلفایی سر کار آمدند که «تو بر همۀ ایشان رشک بردی و با همه گردنکشی کردی. و ما آن عصیان را در نگاه خشم‌آلود و گفتار ناهنجار و آه‌هایی که از دل برمی‌کشیدی و در تأخیر تو از (بیعت با) خلفا دریافتیم و (می‌دیدیم) که به سان کشاندن هیونِ فحلی [کالفحل المخشوش] حلقه در بینی (به قهر و جبر) کشانده می‌شدی تا با اکراه با ایشان بیعت می‌کردی.»


معاویه در ادامه از دشمنی امام با عثمان سخن گفت و این که در کنار خانۀ او کشته شد و او صدایش در نیامد و اگر می‌خواست می‌توانست جلوی قتل او را بگیرد. اکنون هم اگر راست می‌گوید قاتلان عثمان را به او بسپارد تا با او بیعت کند.

امام در پاسخ با یاد از پیروزی که خداوند نصیب پیامبر(ص) کرده و دشمنانش را سرکوب کرد، یادآور شدند که: «پافشارترین مردم در تحریک بر ضد او همان خاندان معاویه بودند». امام افزود: ما اهل بیت نخستین کسانی بودیم که به رسول خدا(ص) ایمان آوردیم، در حالی که قوم او قصد کشتن پیامبر را داشتند و خواستند: «ریشۀ ما را برکنند و بار ِ اندوه‌ها را بر دلمان نهند و کارهای ناروا با ما کردند و ما را از خوراکی گوارا و نوشیدن جرعه‌ای زلال باز داشتند و بیم و ترس را به ما ارزانی داشتند و بر ما دیده‌بانان و جاسوسان گماشتند و ما را به رفتن بر کوهساری سخت و ناهموار ناگزیر کردند و آتش جنگ را بر ضد ما برافروختند و میان خود پیمانی نوشتند که با ما نخورند و نیاشامند و همسری و خرید و فروش نکنند و دست به دستمان نسایند و امانمان ندهند مگر آن که پیامبر(ص) را به ایشان سپاریم تا او را بکشند.»


امام در ادامه با یاد از زحماتی که در جنگ‌های زمان پیامبر(ص) تحمل کرده است، افزود: «تو از رشک بردن من بر خلفا و تأخیرم از بیعت با آنها و گردنکشی من بر ضد ایشان سخن گفتی. اما دربارۀ گردنکشی؛ پناه بر خدا اگر هرگز چنان بوده باشد. و اما تأخیر من در موافقت با ایشان و ناخوشایندی از کار آنان؛ من در این مورد از کسی پوزش نمی‌خواهم.» امام در ادامه، دلیل این امر را که حقانیت او نسبت به خلافت بوده شرح داده است. پس از آن نیز در این باره که دستی در خون عثمان نداشته، سخن گفته است. به علاوه از سخن ابوسفیان در جریانات سقیفه یاد کرده که از امام خواست تا اجازه ندهد خلافت از آن ابوبکر باشد، بلکه بگذارد تا او با وی بیعت کند. امام افزود: «من از این کار امتناع کردم، زیرا مردم به روزگار کفر نزدیک بودند و من از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بیم داشتم.»

این نامه سند مهمی از برخورد امام با خلفا و نظر امام دربارۀ حقانیت خود برای خلافت است. امام بعد از این نیز نامه‌هایی برای معاویه و عمرو بن عاص نگاشته و کوشید تا آنان را از راه باطلی که می‌روند، بازدارد.”

[ تاریخ و سیرۀ سیاسی امیرمؤمنان علی‌بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، رسول جعفریان، دلیل ما، صص۷۶-۷۷]

برچسب ها: نامه ، معاویه ، امام علی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.