تمسخر یک مسئله ی کوچک نیست، بشریت درگیر این مشکل است.تمام انبیای الهی تمسخر شده اند.تمسخر مانع شده است که دو سوم مردم جهان به حقیقت دسترسی پیدا کنند.طی یک تحقیق، 70درصد دخترهایی که حجابشان کم رنگ شده است به دلیل ترس از تمسخر است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، حجت الاسلام علیرضا پناهیان شب ششم محرم، در جمع پرجمعیت‌ترین هیئت دانشجویی کشوری، با بیان اینکه تمسخر یک مسئله ی کوچک نیست، بشریت درگیر این مشکل است.تمام انبیای الهی تمسخر شده اند.الان در قالب های مختلف رسانه ای درآمده است.همین تمسخر مانع شده است که دو سوم مردم جهان به حقیقت دسترسی پیدا کنند.تمام برنامه هایی که علیه معنویت ناب هستند از تمسخر استفاده می کنند.در مقابل این باید با زبان فطرت صحبت کرد.برای جا انداختن یک مسئله مانند هم جنس بازی مقابل آن را تمسخر می کنند.طی یک تحقیق ۷۰ درصد دخترهایی که حجابشان کم رنگ شده است به دلیل ترس از تمسخر است.



هر پیغمبری را که خدا فرستاد تمسخر کردند.

اگر عقل انسان به فطرت برسد ابزار تمسخر از انسان گرفته می شود.

ابزار تمسخر چیست؟

چه چیز را تمسخر می کنند؟
 
اطاعت و پیروی

 دیانت عین سیاست.

باید ریشه ی تمسخر کنده شود تا ظهور محقق شود.

راهش این است که عقل انسان به فطرت برسد.

ریشه ی تمسخر کردن این است که دین داری را تحمیل به ما می بینند.

تصور می کنند که هر چه انسان دلش می خواهد می تواند انجام دهد.

اگر فطرت درست شود برعکس می شود.

به او می گویی چرا خودت نیستی؟

خودت باش، راحت باش، مجبور نیستی هر چیز دیگران می گویند باشی!

حرف هایی که آن ها به ما می گویند ما باید به آنها بزنیم.

غیرفطری از دین دفاع نکنیم اگر چه با ظاهر عاقلانه.

باید با زبان فطرت به او پاسخ بدهی.

چون نکردی او با اطمینان قلب تو را تمسخر می کند

نسوا الله فأنساهم أنفسهم خودشان را فراموش کردند.

شما به او بگویید خودت باش.

به زبان عاقلانه منهای فطرت هم می شود حرف زد

بالاخره خدایی هست و قیامتی هست!

خودت را باید منفعل و مجبور نشان دهی.

این چه جور تبلیغ کردن است؟

اگر در دنیا دین داری نکنی دنیایت خراب می شود لذا مجبوریم دین داری کنیم.

خدا بهتر دانسته که من چگونه باید زندگی کنم. من این برنامه ی تحمیلی را می پذیرم.

حرف عاقلانه تر:

سعادت دنیا و آخرت هیچی، دلم را چه کار کنم؟ من فقیر او هستم و او را می خواهم.

این حرف قابل تمسخر نیست چون فطری است.

آیت الله شاه آبادی: شما اگر دین داری بکنید به انگیزه ی اینکه پاسخ نیاز فطری خود را دارید می دهید منزله اش بیشتر از این است که دین
داری بکنید برای سعادت دنیا و آخرت.


این نفی دین داری برای فلاح نیست!

این یک سطح بالاتر است. ادله اش بالاتر است.

این کار جلوی مسخره شدن را می گیرد.

هالیوود جهان را چگونه اداره می کند؟ با تمسخر!

تمسخر یک مسئله ی کوچک نیست، بشریت درگیر این مشکل است.

تمام انبیای الهی تمسخر شده اند.

الان در قالب های مختلف رسانه ای درآمده است.

همین تمسخر مانع شده است که دو سوم مردم جهان به حقیقت دسترسی پیدا کنند.

تمام برنامه هایی که علیه معنویت ناب هستند از تمسخر استفاده می کنند.

در مقابل این باید با زبان فطرت صحبت کرد.

بگو دلم می خواهد، تو راست می گویی ولی او که می گوید دلم می خواهد دروغ می گوید.

برای جا انداختن یک مسئله مانند هم جنس بازی مقابل آن را تمسخر می کنند.

طی یک تحقیق ۷۰ درصد دخترهایی که حجابشان کم رنگ شده است به دلیل ترس از تمسخر است.

شیعه کسی است که اگر همه ی بگویند تو آدم خوبی هستی یا آدم بدی هستی برایش فرق ندارد.

جامعه ی امام زمان با مهندسی معکوس تمسخر اداره می شود.

هر کس گناه بکند تمسخر می شود.

یک خاطره:

دوران دفاع مقدس یک رادیو خارجی برای رزمنده ها برنامه پخش می کرد. ببینید وصیت نامه های شهدا چقدر در مقابل آن القائات شوم بود.

رفتن به جبهه از روی جوگیری نبود. مسخره می شدند.

خیلی از شهدا در وصیت نامه ها آشنایانی را که تمسخر می کردند را شماتت می کردند.

رزمنده ای که در دانشگاه قبول شده بود ول کرده بود و به جبهه آمده بود. پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود. گفت آن را برای مادرم

قبول شدم که مادرم سر تابوت من سرش را بالا بگیرد و او را مسخره نکنند.

می گفت چرا نروم شهید شوم؟ چرا بیست سال زودتر نروم و کیف کنم؟



ذیل آیه إنا لله و إنا إلیه راجعون علامه طباطبایی درباره ی این موضوع بحث می کنند.

باید عالی ترین سطوح را انتخاب کنیم. باید جدال احسن را پیدا کنیم.

به بی حجاب های عالم بگو چرا ناراحتی؟ راحت باش!
ما داریم فلسفه ی احساس شما نسبت به امام حسین علیه السلام را می گوییم.
اگر مسخره شوی غیرتت بیشتر می شود و بیشتر برای امام حسین علیه السلام داد می زنی!

عالم طبیعت با امام حسین علیه السلام رابطه ی فطری دارد.

امام رضا علیه السلام: آسمان برای امام حسینعلیه السلام خون گریه کرد. سنگ ها خون گریه کردند.

یکی از اساتید از یکی از شاگردان علامه طباطبایی نقل می کنند: با علامه در قبرستان شیخان بودیم. علامه گریه می کرد. علامه سنگی را

از زمین برداشت و در دست من گذاشت. دیدم از سنگ خون می جوشد.

جاذبه ی فطری بین ما و خدا و امام حسین علیه السلام از این جنس است.

اگر فطرت را بهتر بشناسیم خیلی بهتر می توانیم دین را تبلیغ کنیم.

همه در مقابل براهین فطری جذب نمی شوند:

عیب ندارد! تو بیان فطری خودت را بگو!

خدا می گوید اگر ما این ها را به جهنم ببریم و دوباره به دنیا بیاریم دوباره کافر می شوند.

دنیا بیاریم دوباره کافر می شوند.

او را به تماشا ببر:

ارزش بیداری فطری در عاشقانه شروع کردن دین داری و عاشقانه ادامه دادن است.

علاقه ی فطری و عشق در گرایش های کشفی است.

یک چشمه ی جوشان است.

نمی شود دستی در آن بریزیم.

امام رضا علیه السلام : علیک بولایتنا بر تو باد بر تمسک به ولایت ما.



اگر مردی سنگی را دوست داشته باشد روز قیامت خدا با آن محشورش می کند.

ببین حب الحسین علیه السلام با تو روز قیامت چه می کند!

این حیات بشر است.

ارزش ذاتی و اثر وضعی محبت در عالم عجیب است. عشق یک ابزار سطحی نیست!

محبت ائمه را در خود تقویت کنید.

از امام حسین علیه السلام موقتی لذت نبرید! در صندوق چه نگذارید.

این نهال را رشد بده، به حسین علیه السلام بپرداز! بیشتر روضه برو!

اگر حال نداری پیدا می کنی! یکی از روضه هایش تو را می گیرد.

ده فایده ی سلوک فطری

سهولت

سرعت

عاقلانه بودن

لذت بخش بودن

همه جانبه رشد کردن

به اوج دین داری رسیدن

پایداری در دین و دارایی های دین

از بین رفتن عجب

از بین رفتن نفاق

 همگانی بودن و فراگیر شدن

یک باک بنزین خیلی قوی در قلب ما هست به نام فطرت.

فطرت چگونه شکوفا می شود؟

باید تهذیب نفس کنیم: با کشش های غیرفطری خود مبارزه کن!

هر غذایی دلت می خواهد نخور!

چشم چرانی نکن!

أرادتهم الدنیا فلم یریدوها … مانند علی بگو غری غیری!

کم کم کشش های فطری خودش را نشان می دهد.

من خدایی می خواهم که با او مناجات کنم.

الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

می توانی با ارتباط فطری خدا را ببینی.

اگر از نوجوانی چنین حسی نداری تربیت خوبی نداشته ای!

برنامه ی عملی برای طلوع عشق ادب است. ادب مبارزه با هوای نفس!

تهذیب را رها نکنید:

هم امام حسین علیه السلام! هم تهذیب!

زیارت فطرت را شکوفا می کند.

جوانی بیست ساله خادم آقای بهجت بودند. از مشهد آمدم آقای بهجت گفتند زیارت خود امام رضا علیه السلام هم رفتی؟ گفتم: نه! گفت

خوابش را چطور؟ گفتم: نه!

روایت: من زارنا فی مماتنا فکأنما زارنا فی حیاتنا.

آن هایی که کربلا را زیارت می کنند حق دارند متحول شوند یا نه؟

از شهیدی در خواب پرسیدند: تو وجه الله را دیدی؟

گفت دیدم چه دیدنی! این اوج تماشاست!
منبع: بی باک
برچسب ها: پناهیان ، وبگردی ، محرم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.