از آن هوادار نوجوان استقلال که پيش از اين در راه استاديوم آزادي جان داد و در اثر سانحه تصادف جان خود را از دست داد گرفته تا آن هوادار جنوبي پرسپوليس که در چند و چون مرگ آن هستيد و فوتبالدوستان زيادي در سراسر کشور از هواداران تيم ها تا آنها که خودشان جانشان رادر زمين فوتبال براي اين ورزش دوست داشتني ! از دست دادند همه و همه نشان از اهميت اين فوتبال دارد که حالا دست افرادي است که با برنامه ريزي هاي سليقه اي و ملاحظات رابطه اي اداره مي شود .

شايد اگر کمي دقت کنيم فوتبال براي همين هواداران قداست دارد و تا جائي پاي آن مي ايستند که جانشان را پاي آتن مي گذارند اما به دست اندر کاران و مسئولان و عملکرد آنها که دقت مي کنيم توجه ميشويم آنها نه تنها فوتبال را جدي نگرفته اند بلکه آن را دستاويزي براي سليقه هاي شخصي خود کرده اند تا بوسيله آن کساني را که دوست دارند راضي و آنهائي را که نمي پسندند آزار دهند .

مرگ پايان همه چيز نيست و سرنوشت انسان را خداوند مقدر مي کند و به هيچ وجه مرگ اين عزيزان را به هيچ کس نسبت نمي دهيم ،يکي از هيجان سکته مي کند ،يکي در ازدحام جان مي دهد ،ديگري در راه استاديوم در سانحه رانندگي جان مي دهد ....

همه و همه اينها آيا تلنگري به مسئولان بر اهميت فوتبال براي قشر جوان و علاقمند نيست ؟

اينها را گفتيم تا در ادامه برنامه ريزي فوتبال باز هم شاهد اعمال سليقه هاي شخصي باشيم فوتبال را جدي بگيريم خودمان را در قبال اين هواداران که تا پاي جانشان ايستاده اند مسئول بدانيم .

تغيير برنامه ليگ برتر به دليل درخواست يک تيم ،تعطيلي مسابقات بنا به درخواست يک مربي ديگر ،تنبيه ها و تشويق ها بنا بر شرايط موجود و افراد مورد نظر همه و همه دستاويزي شد تا اين چند خط را بنويسيم .

آْقايان اين هواداران از جانشان مي گذرند شما چطور ؟

اين هواداران از مال شان مي گذرند شما چطور ؟

اين هواداران سرما و گرما نميشناسند شما چطور؟

اين هواداران زميني و هوائي نمي شناسند شما چطور؟

اين هواداران شبها هم درب استاديوم ها مي خوابند شما چطور؟

از بازيکن و مربي گرفته تا مدير عامل و مسئولان فوتبال که حتي گاهي از کوچکترين خواسته هايشان نمي گذرند از اتوبوس سواري امتناع مي کنند ،يک ريال پول قرار دادشان کم شود آسمان را به زمين مي دوزند ،

سرما گرمايشان شود دلشان مي گيرد آنوقت خوب بازي نمي کنند

لباسشان ،خودرو هايشان ،از بازيکن و مسئول خواب شبهاي همين هواداران است.

دلمان مي گيرد وقتي اين همه عشق را مي بينيم و آن همه بي تفاوتي را

دلمان مي گيرد که يکي جان ميدهد يکي کم فروشي ميکند

دلمان مي گيرد که يکي پاي پياده به عشق فوتبال مي آيد يکي با خوروي آنچناني پايش را روي پدال گاز فشار نمي دهد تا دير تر به تمرين برسد

کجاي اين فوتبال که زيباترين جذابترين وبهترين سرگرمي نسل جوان است اين قوانين را نوشته ؟

فرهنگ ايراني ،تعصب و غيرت ايراني وشئونات مذهبي ما با اين بي برنامگي ،اين کم فروشي ،اين تجمل گرائي و اين رابطه بازي متناقض است .

جان دادن يک جوان و جوان هاي ديگر به عشق فوتبال به هيچ کس ربطي ندارد اما تفاوت ها در عوامل جذابيت فوتبال در نوع تفکر آن و نوع نگرش آن بين ماهيت فوتبال ،عوامل اجرائي،هواداران و بازيکنان ما را برآن داشت تا عقده از اين فوتبال لعنتي و زيبا ،جذاب و به درد نخور،عشق و نفرت را به روي کاغذ بياوريم خداوند روح آن ها را که جانشان را صادقانه پاي فوتبال دادند قرين رحمت کند و وجدان آنها که فوتبال را پيشه و کسب و کار شان مي دانند و در آن کم فروشي ميکنند،بيدار کند./با

گزارش از اکبر باقري