اگر امروز اين سوال مطرح است كه آيا مذاكره ايران و آمريكا صورت مي‌گيرد يا خير؟ پاسخ اين است: آنچه نقشه راه مذاكرات تهران - واشنگتن را تعيين مي‌كند، بيانات و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب است، كه از زمان آغاز رهبري ايشان در سال 1368 تاكنون بر مبناي مواضع امام خميني(ره) و بر اساس مطالبات و منافع ملت ايران بيان شده است.

به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران؛ در طول 33 سال قطع روابط ديپلماتيك ايران و آمريكا، ضرورت برقراري مذاكرات بين دو كشور همواره از سوي دولت‌مردان ايالات متحده، مستقيم و غير مستقيم مطرح شده است.

يكي از آخرين تكاپوهاي آمريكا براي برقراري مذاكرات، از سوي هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا در روز جمعه (10آذر1391) صورت گرفت. كلينتون پيشنهاد كرد مذاكرات دوجانبه‌اي بين دو كشور برقرار شود.

وزير امور خارجه ایران نيز روز دوشنبه(13 آذر1391) پاسخ كلينتون را اين‌گونه داد: برگزاري"مذاکره موضوعی" منعی ندارد اما "مذاکره فراگیر سیاسی" از اختیارات مقام معظم رهبری است.

مقصود صالحی از "مذاکره موضوعی"، به‌طور مشخص مذاکره پیرامون یک موضوع خاص است مثل آنچه درباره عراق و افغانستان رخ داد و منظور از "مذاکره فراگیر" هم مذاکره بر سر مسائل بین دو کشور از زمان قطع ارتباط است.

آنچنان كه وزير امورخارجه كشورمان نيز تصريح كرده است، آنچه نقشه راه مذاكرات تهران - واشنگتن را تعيين مي‌كند، بيانات و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب است، كه از زمان آغاز رهبري ايشان در سال 1368 تا كنون بي‌تغيير و بر اساس مطالبات و منافع ملت ايران بيان شده است.

باشگاه خبرنگاران در اين مقطع زماني كه بار ديگر موضوع تاريخي مذاكره آمريكا با ايران مطرح شده است، در غالب سلسله گزارش‌هایی به بازخواني بيانات مقام معظم رهبري طي 23 سال گذشته پرداخته است.

رجوع به بيانات ايشان نقشه راه مذاكرات تهران–واشنگتن را براي مسئولان، سياستمداران، تحليل‌گران، اصحاب رسانه، مردم شريف ايران و... روشن مي‌كند.

در گزارش اول باشگاه خبرنگاران، بیانات رهبر معظم انقلاب درباره مذاکره با آمریکا در سال‌های 1368 و 1369 با عنوان "مذاكره يعني معامله؛ از انقلاب اسلامي چه چيز را به آمريكا بدهيم، كه بخواهيم چيزي از او بگيريم؟‌" بازخوانی شد.

گزارش دوم نيز با عنوان "خوردن یک فنجان قهوه پشت میز مذاکره با آمریکا تازه اول شروع تحمیلات است"به بازخواني بيانات معظم له در سال 1371 پرداخت.

در این گزارش بیانات حضرت آيت الله خامنه‌اي با موضوع مذاکرات ایران و آمریکا از سال‌ 1373 تا 1375 يادآوري می شود:


***پيشنهاد امروز آمريكا براي مذاكره به معناى قبول اشتباهات گذشته‌ و تعهّد نسبت به آينده نيست

مقام معظم رهبري اول فروردين 1373 در دیدار با زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی درباره علت تمايل آمريكا به مذاكره با ايران مي‌فرمايند: "اين‌كه مى‌بينيد سردمداران استكبار جهانى، پيوسته شعار مى‌دهند «ما مايليم با ايران روابط داشته باشيم»، اظهاراتى رياكارانه و خلاف حقيقت است.

معناى واقعى اين اظهارات و شعارها، محبّت به ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى نيست. به معناى قبول كردن اشتباهات گذشته‌شان نيست. به معناى تعهّد نسبت به آينده - كه بعد از اين به ملت ايران زورگويى نكنند - نيست. اين يك نوع فريب است. به ظاهر مى‌گويند «ما آماده‌ايم روابط برقرار كنيم» و متعاقب آن عنوان مى‌كنند «مشروط بر اين‌كه ايران از حرف‌هاى افراطى خود صرف‌نظر كند.»

حرف‌هاى افراطى ما چيست؟ يكي از حرف‌هاى افراطى نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران، همين است كه مى‌گوييم «نمى‌خواهيم دولت‌هاى استكبارى در كار ما دخالت كنند.» اين حرف، افراطى است؟! اين حرف، به نظر سردمداران استكبار، حرفى نگفتنى است! مى‌گويند چرا عنوان مى‌كنيد كه «در كار ما دخالت نكنيد»؟! در همين منطقه خاورميانه و منطقه اسلامى خودمان، دولت‌هايى را مى‌شناسيم كه اگر بخواهند با دولتى ديگر رابطه برقرار كنند، از آمريكا اجازه مى‌گيرند! به آمريكا مى‌گويند: شما اجازه مى‌دهيد ما با فلان دولت، رابطه داشته باشيم؟ اين را خودشان مى‌گويند. حيا نمى‌كنند و خجالت هم نمى‌كشند!"


***تمام دعواهاي امروز و ديروز دنيا بر سر يك كلمه است اينكه قدرت‌هاى استكبارى مى‌خواهند سرنوشت ملت‌ها را در دست گيرند

حضرت آيت الله خامنه‌اي در دیدار با جمعی از كارگران و معلمان در تاريخ 13 ارديبهشت 1374 با بيان اينكه تمام دعواى دنيا در امروز و ديروز، بر سر يك كلمه است و آن اين‌كه، قدرت‌هاى استكبارى مى‌خواهند سرنوشت ملت‌ها را در دست گيرند، يادآور مي‌شوند: "اين آمريكا كه مى‌بينيد اين قدر امروز در دنيا جنجال و هياهو و غوغا برپا مى‌كند - كه غالباً هم بى‌فايده و بى‌ثمر و پوچ است - براى اين است كه براى خودش حقِ‌ ابرقدرتى قائل است و مى‌خواهد اختيار و سرنوشت دنيا در دست او باشد.

فلان كس چرا فلان معامله را كرد؟ فلان دولت چرا به فلان دولت فلان چيز را فروخت؟ فلان كشور چرا فلان مسأله مورد علاقه آمريكا را رد كرد يا مسأله غير مورد علاقه آمريكا را تأييد كرد؟... همه اين حرف‌ها براى دخالت در امور دنياست. آيا مى‌توانند سرنوشت دنيا را در دست گيرند؟ عدّه‌اى مى‌گويند: «مى‌توانند.» آن عدّه، ملت‌هاى ضعيف، ناتوان و سردمداران سست عنصر بعضى از كشورها هستند.

امّا نيروهاى پرشور، با هيجان و متحمّس مى‌گويند: «آمريكا غلط كرده است! مگر مى‌تواند سرنوشت دنيا را در دست گيرد!» بنده چه عرض مى‌كنم؟ من مى‌گويم كه به يك شرط نمى‌تواند، به يك شرط مى‌تواند. اگر آن ملتى كه طرف آمريكاست، داراى عزم و اراده سياسى و زنده، با نشاط، اهل كار، تلاش و جديّت باشد، آمريكا نمى‌تواند؛ اما اگر ملتى اهل كار، تلاش و نشاط نباشد، باز هم آمريكا نمى‌تواند تسلط پيدا كند؟! چرا؛ مى‌تواند.

ايشان درباره علت زير سلطه رفتن بعضي از كشورها مي‌فرمايند: اين همه كه بر كشورها تسلّط پيدا كردند، براى چه بود؟ اگر سردمداران كشورى اهل معامله با آمريكا باشند و مردم آن كشور هم افراد بى‌هوش و حواسِ بى‌كاره‌اى باشند، مى‌تواند.

اگر دولتى اهل معامله و مذاكره با آمريكا نباشد؛ امّا مردمش تنبل باشند، اين‌جا هم آمريكا مى‌تواند تسلّط پيدا كند. چرا؟ براى اين‌كه آن دولت، مستأصل مى‌شود. مردمى كه كار نكنند، مردمى كه ابتكار نداشته باشند، مردمى كه خود را موظّف به اداره كشور و توليد نيازهاى خودشان ندانند، مردمى كه فقط مصرف را بلد باشند و توليد را بلد نباشند، كشور و كسانى را كه در رأس كارند در وضعيتى بدى قرار خواهند داد.


***ملتي مي‌تواند در مقابل پروريي‌هاي آمريكا بايستند كه بگويد خودمان، خودمان را اداره مى‌كنيم

ملتى مى‌تواند در مقابل پرروها، پرتوقّع‌ها، گردنه بگيرها و زياده‌طلب‌هاى دنيا - مثل آمريكا - بايستد و مقاومت و از حق خود دفاع كند، كه بگويد: «آقا! ما خودمان، خودمان را اداره مى‌كنيم.» اگر دشمن بگويد به شما فلان چيز را نمى‌فروشيم، بگويد: خوب؛ بهتر! نفروشيد. شما كه به ما بفروشيد، ما تنبل مى‌شويم و خودمان توليد نمى‌كنيم. مى‌گوييم «آقا؛ بسته‌بندى شده مى‌آيد.» شما كه به ما مجّانى بدهيد، پول هم از ما نگيريد، به ما خيانت كرده‌ايد. اگر شما دَرِ داد و ستد را با ما ببنديد و بُنجل‌هاى خودتان را به طرف مملكت ما سرازير نكنيد، به نفع ماست. براى اين‌كه ما روحيه كار، نشاط، تلاش و توليد پيدا خواهيم كرد.


***روزى كه اين مردك ساده دلِ بى‌تجربه خام اعلام كرد مى‌خواهد روابط اقتصادى آمريكا با ايران را ممنوع كند بنده از ته دل خوشحال شدم

معظم له در ادامه اين ديدار مي‌فرمايند: باور كنيد روزى كه اين مردك (1) ساده دلِ بى‌تجربه خام اعلام كرده است كه مى‌خواهد روابط اقتصادى آمريكا را با ايران ممنوع كند (بعد هم كه رفت در جلسه  صهيونيست‌ها، بيچاره در واقع بازى خورد. حال چه كسى پوست خربزه زير پاى اين آدم انداخت، من نمى‌دانم) بنده به چند جهت، از ته دل خوشحال شدم. اينها تا به حال گاهى با ريا چيزهايى مى‌گفتند كه بعضى، در گوشه و كنار عنوان مى‌كردند: «آقا؛ اينها آن قدرها هم با ما دشمن نيستند. آخر شما مى‌گوييد مرگ بر آمريكا، مردم مى‌گويند مرگ بر آمريكا، بد است! عيب است! زشت است!

بعضى از آدمهاى كم مسؤوليت يا بى‌مسؤوليت، مى‌خواستند اين فرياد مرگ بر آمريكا را كه مردم ما از ته دلشان كنده مى‌شود، در گلوها خفه كنند و نگهدارند. حالا مردم وقتى كه در مقابل چنين صراحتى قرار گرفتند، در هر جاى كشور هستند، راحت فرياد مى‌زنند: «مرگ بر آمريكا."


***سياست آمريكا دربرابر هر دولتي كه نپسندد اين است: آن قدر فشار آورد تا آن دولت عاجز شده و به آغوش آمريكا پناه ببرد

رهبر معظم انقلاب 9 آبان 1375 در جمع دانشجویان و دانش‌آموزان با بيان اينكه يكى از تلاش‌هاى استكبار، جو سازى عليه كسى است كه مى‌خواهند او را از بين ببرند و از ميدان خارج كنند، مي‌فرمايند: "اين كار، عليه جمهورى اسلامى، در طول اين هفده سال، به اشدّ وجهى انجام گرفته است. واقعاً لازم است كه جوانان و روشنفكران ما و كسانى كه مى‌خواهند در مسائل جهانى و سياسى و مورد علاقه‌شان، روشن بينى پيدا كنند، بايد به اين نكته توجّه كنند.

ايشان همچنين تصريح مي‌كنند: آمريكايي‌ها، نه فقط نسبت به ايران، بلكه نسبت به هر دولتى كه در هر گوشه از دنيا، آن را نپسندند، سياستى دارند. البته، دولتى مثل دولت جمهورى اسلامى است كه با اصل وجودش مخالفند. دولتى هم هست كه فقط حركتى از حركت‌هاى او و يك موضع‌گيريش را نمى‌پسندند. اين سياست هم، مخصوص آمريكايي‌ها نيست. همه قلدرهاى دنيا، در دوران جديد ارتباطات و در عصر فنآورى مدرن، اين سياست را دارند؛ منتها امروز براى ما، آمريكايي‌ها اين موضع غيرشريف را اتّخاذ كرده‌اند.

آن سياست اين است كه از يك طرف، روى آن دولت، انواع فشارها را بياورند و به قدرى اين كار را بكنند كه به خيال خودشان، آن دولت را عاجز نمايند. يعنى در دنيا، عليه او تبليغات كنند؛ در داخل آن كشور، مردم را از آن دولت و آن نظام برگردانند؛ در صحنه اقتصادى، او را دچار محاصره اقتصادى كنند و در زمينه علوم و روش‌ها و معارف و صنايع جديد، او را از پيشرفت‌ها باز بدارند.

ملاحظه كرديد كه درباره نيروگاه اتمى و تشكيل كوره اتمى، چه جنجالى در دنيا به وجود آوردند و گفتند كه ايران مى‌خواهد بمب اتم درست كند! مى‌دانند كه اين طور نيست. آنها مى‌خواهند صنعت اتمى، وارد كشور نشود. مى‌خواهند روش‌هاى نوين و فنآورى جديد، به اين ملت نرسد؛ زيرا اگر اين ملت، با اين استعدادى كه دارد، دستش به دانش و فنآورى جديد رسيد، ديگر به هيچ وجه نمى‌توانند با او مقابله كنند. اين، جزو همان روش‌هاست.

حضرت آيت الله خامنه‌اي درباره تلاش‌هاي آمريكا براي از پا درآوردن دولت‌ها و ملت‌هاي مستقل عنوان مي‌كنند: "از يك طرف، فشار سياسى و اقتصادى و علمى و تبليغاتى وارد مى‌آورند و هر طور كه بتوانند، بدگويى و جوسازى مى‌كنند، و از طرف ديگر، وقتى به نظرشان رسيد كه حالا ديگر آن دولت خسته شده است، براى ارتباط گرفتن، چراغ سبز نشان مى‌دهند و مى‌گويند ما حاضريم با شما مذاكره و كار كنيم! معمولاً دولت‌هايى كه مسؤولان آن، دچار ضعف باشند، در چنين موقعى، پاها و زانوهايشان مى‌لرزد. بنابراين، از يك طرف، فشار فراوان وارد مى‌آورند و از طرف ديگر هم، چهره باز و آغوش گشاده نشان مى‌دهند!


***اگر دولتي اشتباه  كرد و به دعوت آمريكا «بله» گفت، او را در مشت خود مى‌گيرند و اگر بخواهند مضمحلش كنند، مى‌كنند

نتيجه اين مى‌شود كه وقتى آن دولت - كه مى‌خواهند با او دشمنى كنند - اين اشتباه را كرد و به دعوت آنها «بله» گفت، يك ذرّه حيثيتى هم كه به خاطر استقلالِ خود به دست آورده بود، از دست خواهد داد؛ اگر پشتيبانى مردمى داشت، از دست خواهد داد؛ اگر پشتيبانى جهانى داشت، از دست خواهد داد و اگر اراده‌اى در درون خودش بود، آن اراده در هم فرو خواهد ريخت. آن وقت، فشارها را باز هم شديدتر مى‌كنند و او را در مشت خود مى‌گيرند. يعنى اگر بخواهند نابود و مضمحل كنند، مضمحلش مى‌كنند؛ اگر خواستند چيزى به او تلقين و تحميل كنند، تحميل مى‌كنند؛ او هم راحت مى‌پذيرد. اين روش، شناخته شده است."

معظم له در پايان اين ديدار خاطر نشان مي‌كنند: اشتباه دولتمردان آمريكايى اين است كه مى‌خواهند اين روش را، نسبت به موجود عظيمِ با اراده مقتدرِ متّكى به خودى مثل ملت ايران، عمل كنند. اشتباه آمريكايي‌ها در اين است كه مى‌خواهند همان روشى را كه در آزمايش با يك دولت ضعيف - كه اتّكايى هم به مردمش ندارد و اصلاً در آن كشور، با مردم سر و كارى نيست - به كار مى‌برند، با يك موجودِ عظيمِ با اراده مستحكمِ ريشه‌دارِ در تاريخ و ريشه‌دارِ در سرزمين فطرت - مثل ملت ايران - به كار ببرند. ملت ما، ملتى قوى و با فرهنگ و بااراده است و نظامى كه متّكى به چنين ملتى است - نظام جمهورى اسلامى - به اشخاص و دولت‌ها متّكى نيست.

ادامه دارد...


1) جيمي كارتر، سال 1359هجري شمسي

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار