به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، مهمترین محورهای یادداشت حمید رسایی در هفته نامه
9 دی بدین شرح است:
-آقای احمدینژاد معتقد است که چون منتخب اکثریت مردم است، پس تفسیر وی از
یک اصل نیز تفسیر اکثریت مردم و تشخیص وی از مصلحت یک موضوع نیز مصلحت
جامعه است و این تفسیر بر تفسیر شورای نگهبان و آن مصلحت بر تصمیم تشخیص
مصلحت حاکم است.
-رئیسجمهور به آرای 25 میلیونی خود غره شدند و ظاهرا چیزی جز این تعداد رای را نمیبینند.
-احمدینژاد نباید خود را منتخب اکثریت جامعه و نمایندگان مجلس را منتخب
اقلیت جامعه بداند، بلکه در حقیقت نمایندگان و رئیسجمهور هر دو نمایندگان
اقلیت به حساب میآیند و این در ذات دموکراسی است.
-نمایندگان مجلس براساس قانون عادیای با 25 درصد مشارکت، نماینده مردم
میشوند که رئیسجمهور نیز براساس همان "قانون عادی" از میان 70 میلیون
انسان زنده در حال حیات با 25 میلیون رای رئیسجمهور میشود.
- رئیسجمهور با حکم انتصاب مشایی به دبیرخانه جنبش عدم تعهد، پیش ار آنکه
تکلیف این دبیرخانه را مشخص کرده باشد، تکلیف کاندیدای مورد حمایت خود در
انتخابات یازدهم را مشخص کرده. احمدینژاد با این حکم نه تنها مشایی را از
یک جایگاه اجرایی در کنار خود که میتواند برای فعالیتهای انتخاباتی او
حاشیهسازی شود دور کرده، بلکه با این امضای پر رنگ در حقیقت به دنبال آن
است که به دستگاه نظارتی چون شورای نگهبان پیغام دهد که تا این اندازه پای
مشایی ایستاده است.
-احمدینژاد سال 91 فراموش کرده که اگر در سال 84 توانست دلها را همراه
خود کند، به دلیل آن بود که رویکردش به دست آوردن قدرت نبود بلکه رویکردش
خدمت و احیای گفتمان انقلاب بود.
-روزهایی که هنوز میتوانستیم به دیدار احمدینژاد برویم، فرصتهایی پیش
میآمد تا با مشایی هم صحبت شویم. در این فرصتها که عمدتا به نقد مواضع
حاشیهساز مشایی اختصاص مییافت، اورا مهندسی یافتم که در فرضی خوش بینانه،
دوست دارد اندوختههای ناقص دینی خود را با بستهبندی و اصلاحات جدید وارد
بازار کند.
-مشکل او وقتی دو صد چندان میشود که با واکاوی گذشته پر حرف و حدیث وی در
مییابیم او حتی در سیر مطالعاتی خود از نشست و برخاست با یک استاد متخصص
دینی محروم بوده ، برای همین هم معمولا اظهار نظرهای دینی با اعوجاج،
حاشیه و اعتراض فقها و علمای دینی همراه بوده است.
-حکم احمدینژاد برای مشایی یک حکم انتخاباتی بود که دیگر بوی خدمت از آن
به مشام نمیرسد بلکه بوی حفظ قدرت تز آن به مشام میرسد و این همان بویی
بود که مردم را از دولتهای قبل جدا کرد.