به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛ عصر ایران نوشت: متن زیر، نوشته ای است که از سوی بنیاد پروفسور حسابی برای سایت ارسال شده است. این نوشته در پاسخ به نقدهای دکتر رضا منصوری و دکتر ضیاء موحد درباره مساله "غلو در توصیف مقام علمی دکتر حسابی"، ارسال شده است.
تصاویر این متن و شرح عکس ها ، از سایت این بنیاد اقتباس شده اند.
با توجه به مباحثات اخیر مطرح شده در ارتباط با خدمات و فعالیت های دانشمند گرانقدر ایران ، دکترمحمود حسابی ، که بعضا حاوی اطلاعات نادرستی است که به واسطه عدم اطلاع ارائه دهنده مطلب، یا مغرضانه ، عنوان شده است ، ضروری دیدیم متن پیوست را به اطلاع خوانندگان محترم شما برسانیم:
مستند سازی زندگی دکتر حسابی 18 سال قبل با فعالیت یک گروه سه نفره آغاز گردید . وظیفه این تیم بررسی ، دسته بندی ، پالایش ، ترجمه و ویرایش ، آماده سازی و ارائه مستندات زندگی نامه استاد است.این گروه ، که امروز چهار عضوثابت و پنج عضو همراه و یاری رسان را شامل می شود، تاکنون بخشی از دست یافته های خود را به صورت سمینار و کنفرانس در دانشگاه ها و مراکز فرهنگی مختلف داخل و خارج کشور ارائه داده است ، ولی باتوجه به گستردگی وتنوع مدارک استخراج شده ، هنوز این مطالب به صورت مکتوب ، پیوسته و منسجم برای چاپ آماده نشده است ، گرچه برخی از مدارک آن بر روی سایت بنیاد پروفسور حسابی به نمایش در آمده است.
این گروه که به صورت پی گیر جهت اهداف یاد شده ، به فعالیت خود ادامه می دهد ،این اطلاعیه را صرفا جهت اطلاع و جلوگیری از مخدوش شدن چهره استاد صادر کرده و درباره موارد مطرح شده در آن می تواند به صورت مستند پاسخگو باشد. همچنین با تسریع در امر آماده سازی گزارشات تهیه شده ، به صورت ادواری و پیوسته در سایت بنیاد استاد و یا رسانه های دیگر ، این موارد ، ارائه می گردد. امید است با انتشار مطالب ارسالی موجبات تبیین بهتر جایگاه ویژه و والای یکی از بزرگترین خدمتگزاران عصر حاضردر کشورمان را فراهم آورید.
گروه مستند ساز یاد شده به شرح زیر می باشند :
- خانم مانا هلال زاده : مترجم زبان فرانسه ، ویراستار و مسوول آرشیو اسناد
- خانم فاطمه سالکی ملکی: کارشناس و مشاور ارشد مستندسازی و کتابداری
- آقای پدرام دری : مشاور ارشد در حوزه های الکترونیک و ویراستاری متون تخصصی علمی ،فنی
- آقای جمشید قسیمی : پژوهش گر ارشد سیستم های هوشمند ، آکوستیک و فیزیک ذرات
در آغاز سخن، لازم به تاکید میدانیم که اصولاً هدف از نگارش این نوشته، حفظ حرمت و جایگاه شاخص دانشمندان و اساتید گرانقدرمان و شان علمی ایشان میباشد. متاسفانه در سالهاي اخير شاهد بوده ايم كه توهين و جسارت به مقام اساتيد به امري عادي تبديل گشته و قبح اين عمل، از شدت تكرار، كاملا ريخته است. امروز كار به جايي رسيده است كه عدهاي به خود اجازه ميدهند درباره يكي از شريفترين و با اخلاقترين اساتيد معاصر، دكتر محمود حسابي، آن هم در شرايطي كه دست ايشان از دنيا كوتاه است و امكان پاسخگويي ندارند، آن چه ميخواهند بگويند. دكتر حسابي شخصيتي است كه هرگز کوچکترین سخن غیرمحترمانه و حتی انتقاد علمی نسبت به هيچ فرد، استاد یا دانشجويي در جمع افراد دیگر ابراز نکرده اند، و به نظر مي رسد که باید شاگردان و آشنایان نزدیک استاد نیز با بکارگیری چنین الگوی ارزشمندی، خود نیز حفظ احترام و شان اساتید و دانشمندان را سرلوحه فعالیتهای خویش نمایند .
ما بر این باور هستیم که تمامی اندیشمندان، فرهیختگان، دوستداران علم و دانش میهن نیز چنین میاندیشند، چرا که این نوع نگرش، ریشه در تمدن و تفکر ارزشمند باستانی ما داشته، و هر که را به جز این میبینیم، قطعاً باید در اصالت علمی و فرهنگی او شک نمود .
از آنجا که سایت عصر ایران اخیرا اقدام به انتشار نظرات مختلفی درباره ایشان نموده است، با تاکید بر این امر که آن چه گفته میشود ضروری است مستدل و مستند باشد، به منظور پوشش هدف یاد شده،ضروری دیدیم به مواردی اشاره کنیم.
با توجه به گستردگی خدمات استاد که امکان پرداختن به تمامی ابعاد زندگی ایشان ، در این مجال نیست، و با عنایت به این امر که اغلب افرادی که در این زمینه اظهار نظری داشته اندسعی کردهاند درکنار سایر اظهارات نامستند و بعضا مغرضانه، پایگاه علمی ایشان را، که طبعا از دیدگاه افراد ناآشنا با علم فیزیک قابل داوری نیست، زیر سوال ببرند، در اینجا تلاش مینماییم تا با استناد به برخی یافتهها و براساس منطقی مناسب با روشن نمودن بعضی نکات در مورد تئوری ارائه شده توسط استاد و راهنمای گرانقدرمان، پروفسور حسابی، که متاسفانه و ناجوانمردانه از طرف برخی افراد و در نبود ایشان مورد تهاجمی غیر اخلاقی و در عین حال نامستند قرار گرفته است ، بپردازیم .
قطعاً بخش اعظم خوانندگان مطالب مرتبط با موارد یاد شده میدانند که یک نظریه علمی در طول زمان ممکن است دچار تغییر، رد یا تایید گردد و هرگز یک نظریه علمی، حتی اگر رد شده باشد، بیارزش نخواهد بود، زیرا فعالیت و بررسيهایی که توسط دانشمندان و کارشناسان روی آن نظریه صورت پذیرفته است، در نظریه های بعدی و کاربردهای آینده میتواند بسیار مفید واقع گردد.
یک مثال روشن : تئوری ذرهای بودن نور است که توسط نیوتون ارائه شد ، سپس برای بیش از دویست سال رد شد ، و مجددا توسط اینشتین در اوایل قرن بیستم در توجیه پدیده فوتوالکتریسیته مورد استناد قرار گرفت و با پیشرفت علم، با نظريه خاصیت دوگانه موج - ذره جایگزین شد. بنابراین اگر بگوییم : " یک نظریه علمی رد شده است، پس ارزشی ندارد" ، نشانه خامی و آشنا نبودن با روند پیشرفت نظریات علمی روز است. (مصاحبه دکتر محمدتقی توسلی روزنامه هفت صبح 22/8/1391)
استاد دکتر سید محمود حسابی ، نظریهای تحت عنوان "گستردگی بینهایت ذرات" دارند که حدود شش تا هفت دهه از زندگی پربارشان را، به فراخور وقت و امکانات، کار علمی و پژوهشی گسترده و عمیقی روی آن انجام دادند.
استاد در سال 1927 در رشتۀ فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه دکترای خود را دریافت کردند. لویی دوبروی، دانشمند معروف فرانسوی که بیش از ده سال از ایشان بزرگتر بود، چهار سال قبل از ایشان (1923) تز دکترای خود را در همان دانشگاه ارائه نمود. جالب است که با توجه به پیشنهاد حالت ذره-موجی بودن ماده توسط دوبروی، که امری غیرمتعارف بود، این تز ابتدا با ترديد و رد شدن از طرف اساتید راهنمای دوبروی روبرو گردید، ولی با تائیدیه ای که دوبروی از اینشتین دریافت میکند، این تز قبول میشود و در سال 1929 جایزه نوبل را نصیب وی می کند.
به هرحال، به دلیل آشنایی استاد با لویی دوبروی و نظریه نسبیت عام و علاقه هر دو در زمینه نظریه نسبیت اینشتین، دکتر حسابی تصمیم به ادامه کار فیزیکدانان قبلی و به ویژه اینشتین (نسبیت عام) و لویی دوبروی (موجی و ذرهای بودن ماده) گرفتند. ایشان ارتباط نزدیکی با دوبروی داشتند و برخی مکاتبات از ارتباط این دو دانشمند فیزیک با یکدیگر به جا مانده است. پروفسور حسابی در زمینه نظریه لویی دوبروی حدود هجده سال کار پژوهشی، علمی و مطالعاتی انجام میدهند و رسالهای در زمینه تفسیر امواج دوبروی دارند.
در سال 1946 (تقریباً یک سال پس از جنگ جهانی دوم) ، در حالی که به دلیل جنگ، سرشناسترین فیزیکدانان مطرح جهان از جمله اینشتین، فرمي و بور به آمریکا مهاجرت کرده بودند و در آزمايشگاه لوس آلاموس و دانشگاههای کلمبیا، شیکاگو و پرینستون به منظور تدريس و پژوهش گرد آمده بودند و با توجه به حضور اینشتين در پرينستون مرتبا به اين دانشگاه مراجعه مي كردند، با تاكيد بر اين امر كه اساس کار پروفسور حسابی بر مبنای نسبیت عام اینشتین و محاسبات تانسوری و میدان ها قرار داشت، ایشان ترجیح دادند جهت راهنمایی بیشتر و استفاده از این فرصت طلایی به آنجا رفته و به ویژه در خصوص کار پژوهشی خود، نظرات و راهنمایی انیشتین را جویا شوند. استاد که حدود دو سال در پرینستون و مرکز مطالعات هسته ای شيكاگو به تحقيق درباره تئوري خود پرداختند .
در این مدت بارها با انیشتین و دیگر فیزیکدانان مطرح دنیا در مورد نظریه خود مباحثه و مکاتبه داشتند. (که بسیاری از این مکاتبات موجود است ) متاسفانه برخی افراد بدون توجه به اینکه اصولاً هدف استاد از رفتن به مراکز تحقیقاتی نظیر پرینستون و شیکاگو چه بوده است، به کلی منکر ارتباط علمی و فعالیت پژوهشی ایشان و استفاده از راهنمایی فیزیکدانان برجسته آن روز جهان شده اند یا عجیب تر اینکه برخی حتی با پذیرش حضور چند ساله ایشان در پرینستون، منکر ارائه نظریهای از طرف استاد شدهاند. برای تحقیق در این امر کافی است به مکاتبات آن زمان دانشگاه تهران و دانشكده علوم مراجعه شود و دلایل تمدید چند باره فرصت مطالعاتی ایشان بررسی شود.
در اینجا توجه به دو نکته ضروری است:
اول این که در تئوری استاد بیشترین تاکید ایشان بر استفاده از نظریه میدانها و نسبیت عام است.
حال چگونه ممکن است استاد با حضور چند ساله در دانشگاه پرینستون، به هیچ وجه سراغ دانشمندان سرشناس این نظریه که در آنجا حضور داشتند، نرفته باشند؟!
نکته دوم در مورد سخنان افرادی مانند آقای رضا منصوری است که به کلی منکر ارائه نظریهای از طرف استاد شده است، (مصاحبه سایت عصر ایران 21 آبان 1391 و مقایسه با سخنان متناقض ایشان در کتاب پژوهشگران معاصر ایران) در حالی که این نظریه در دهه چهلم ميلادي در نشريات آمريكا مطرح شده ، و در مراكز علمي آمريكا و كانادا ارائه و به کرات توسط مراکز مختلف و از جمله در قالب یک رساله توسط دانشگاه تهران و به زبان انگلیسی در سال 1977 منتشر شده است.
به نظر میرسد ایشان یا کوچک ترین جستجو در این امر انجام نداده و یا انتشارات دانشگاهی را قابل اعتنا نمی داند! البته این مطلب با توجه به نظرات خاص ایشان درباره سایر اندیشمندان و مسائل علمی کشور چندان عجیب به نظر نمی رسد!
در هر صورت در سال 1947، استاد مقالهای را در زمینه کار پژوهشی خود در
Proceedings of the American Physical Society و نیز در
Proceedings of the National Academy of Science of United State of America
منتشر مینمایند که در این مقاله ابتدا نام دانشگاه تهران و سپس دانشگاه پرینستون آمده است. این مقاله مورد توجه فیزیکدانان واقع شده و از پروفسور حسابی میخواهند تا پژوهشهای خود را کامل کرده و به صورت یک تئوری ارائه دهند.
در سال 1954 نیز استاد مقاله دیگری به زبان فرانسه در نشریه فیزیک فرانسه و با موضوع پیشرفت کارشان روی همان تئوری ارائه میدهند، ولی عملاً تکمیل کار استاد تا حدود سال 1976 (به دلیل پیچیدگی و نیاز به آزمایشات پرهزینه و دقیقتر که امکان انجام آنها در آن مقطع زمانی در دسترس استاد نبود) به طول مي انجامد و سرانجام در سال 1977 رسالهای حدود 37 صفحه به صورت بسیار فشرده و موجز و کامل شده از تئوری خود (انتشارات دانشگاه تهران سال 1977) ارائه مینمایند.
در این فاصله استاد مقالات و رساله های دیگری نیز در کشورهای مختلف مانند آمریکا، کانادا و فرانسه ارائه کرده اند، ولی در اینجا اشاره ما تنها به نظریه گستردگی بینهایت ذرات ایشان است. به تمامی دانش دوستان و فیزیکدانان و علاقمندان به این رشته پیشنهاد میگردد در صورت علاقمندی، به این رساله مراجعه نموده تا از پیچیدگی مطالب و فشرده نمودن بسیاری از مسائل در آن اطلاع یابند.این رساله روی سایت بنیاد استاد و لینکهای ارایه دهنده آن قرار دارد.
به طور خلاصه این تئوری تعریف جدیدی از جرم و نحوه محاسبه آن در ذرات بنیادی و نیز محاسبه بار هر ذره بر مبنای تئوری نسبیت عام، تانسورها، چگالی انرژی و پتانسیل گرانش ارائه می دهد. جالب توجه است که تا کنون در نظرات به ظاهر مخالف ارائه شده، هیچ پژوهشی یا مقاله مستندی، درجهت نقد یا رد این نظریه نیامده است!
در همین جا ذکر نکتهای در مورد دیدگاههای بعضاً ناپخته برخی افراد مانند آقای رضا منصوری در مورد نحوه برخورد ایشان با مسائل علمی را خالی از لطف نمیبینیم .
در سال 1375 ، این گروه ، موفق به یافتن مقالهای از استاد در مجلهای علمی ، فرهنگی مربوط به سالهای 1345 و 1346 تحت عنوان فیزیک جدید و فلسفه ایران باستان گردید . جالب اینکه پس از پیگیریهای مداوم ، نامهای نیز مربوط به همان سالها از کاخ علوم پاریس یافت شد.( این نامه هم اکنون موجوداست ) و در آن از استاد دعوت شده بود تا برای ارائه مقاله خود در آنجا اقدام نمایند . با اشتیاق فراوان ، این مقاله و اصل آن در نمایشگاهی جنبی مربوط به همایش فیزیک که در سال 1375 در دانشگاه شهید بهشتی و با حمایت رادیو ایران برگزار گردید ارائه شد.
جالب توجه آنکه ، آقای رضا منصوری ، از سخنرانان همان همایش پس از دیدن عنوان مقاله و نویسنده آن به کلی منکر کار استاد روی مباحث فلسفی گردید که این برای شنوندگان بسیار عجیب مینمود ، و جالبتر این که ایشان در همایش اشاره کردند که اصولا هیچ فیزیکدانی سراغ فلسفه نرفته است!
با مراجعه به بسیاری از اظهار نظرات ایشان ، نوعی تناقض آشکار در نظرات و در عین حال ستیزه جویی نسبت به بزرگان علمی و مفاخر میهنمان مانند دکتر هشترودی ، امیرکبیر ، پروفسور حسابی و ... ملاحظه میشود .
در اين فرصت نمي توان به كليه موارد مطرح شده در مصاحبه های مغرضانه اقای منصوری یاافراد دیگری مانند آقای ضیاء موحد پرداخت. در اينجا تنها به اختصار به چند مورد دیگر اشاره می گردد:
آقاي رضا منصوري درباره حضور مرحوم پروفسور ماساني، استاد رياضيات دانشگاه پيتزبورگ آمريكا در سمينار رياضيات و سخنراني ايشان درباره دكتر حسابي، ميگويد از كجا معلوم است كه ماساني دروغ نمي گويد! (مصاحبه با سایت عصر ایران 21 آبان 1391)
كدام استاد دانشگاه در مورد استادي ديگر چنين تصوري مي تواند داشته باشد؟ شایان توجه است که در آن مقطع خدمت پروفسور ماسانی رسیدیم و پس از همایش ، حدود یک روز با حضور ایشان ، در مورد پیشرفتهای مختلف علمی ایران و جهان صحبت کردیم. ایشان اظهار نمودند هنگامی که در دانشگاه پرینستون حضور داشتند به اتفاق پروفسور حسابی چندین بار با اینشتین و دیگر دانشمندان و ریاضیدانان سرشناس آن زمان جلسات علمی داشتهاند و پروفسور حسابی در این نشستها اقدام به ارائه بخشهای مختلف نظریه خود نمودهاند و اینشتین نیز راهنماییهایی در این زمینه ابراز کرده است.
جای بسي تاسف است كه به جاي استفاده از نظرات مثبت و موثر افراد علمی شناخته شده جهانی، در جهت نمایاندن ارزشهای علمی و فرهنگی کشورمان، ایشان را دروغگو خطاب کنیم و تا جای ممکن نسبت به تهاجمی ناجوانمردانه و ناپسند نسبت به مفاخر کشور اقدام نماییم.
آقاي منصوري در ارتباط با كارهای علمی بنیاد پروفسور حسابی نيز معتقدند در بنياد استاد هيچ كار پژوهشي صورت نمي گيرد. اين بنياد در اين زمينه ادعايي ندارد و در برابر عظمت علمي دكتر حسابي كارهاي خود را بسيار كوچك مي داند، ولي فقط به اين منظور كه خوانندگان بدانند سخنان نامبرده تا چه حد معتبر و قابل استناد است به ذکر چند مقاله و کار پژوهشی بسنده میکنیم:
-مقاله ای در مورد راه پیشرفت صنعتی کشورهای جهان سوم در کنفرانس معتبر و بزرگ بینالمللی (PICMET 97) در دانشگاه اورگان آمریکا که به عنوان یکی از مقالات برگزیده انتخاب گردید.
-ارائه مقالات و اجرای پروژههای مختلف در خصوص سیستمهای آوایی و آکوستیکی به خصوص کنترل نوفهآوایی به روش فعال (Active Noise Control) که تنها اشاره به مقاله ارائه شده در معتبرترین کنفرانس بینالمللی سالانه کنترل نوفه جهان در سال 2003 توسط بنیاد استادو نیز گزارشات تحقیقات موجود در بنیاد استاد كفايت مي كند.
-مقالهای در مورد پروژه پژوهشی بنیاد استاد تحت عنوان توسعه آنتنهای صفحهای فرنل (FZPA) در چهاردهمین کنفرانس معتبر بینالمللی انتشار امواج و آنتنها در بارسلون اسپانیا در سال 2010 که برخلاف بسیاری از فعالیتهای به ظاهر علمی موجود، فعالیتی کاملاً علمی، پژوهشی و اجرایی بوده است که شروع آن با کمک از مبحث نور فرنل از کتاب دیدگانی فیزیکی استاد انجام و توسعه و استفاده آن در آنتنهای بیضوی فرنل (که کارشناسان و اساتید آگاه به این مسئله میدانند از موارد بسیار پیچیده علمی انتشار امواج میباشد) صورت پذیرفت .
امیدواریم افرادی مانند آقای رضا منصوری قبل از اظهار نظر در مورد فعالیتهای علمی هر موسسهای، ابتدا اقدام به بررسی درستی از حقایق موجود داشته باشند تا چنین بیمحابا به اظهار نظر کذب اقدام نکنند .
همچنین شایان ذکر است ، ایشان بدون ارائه هیچ سندی اظهار میکند که این مطالب را مستند بیان کرده است و عجیبترین نکته آن که میگوید نظریه استاد درباره ماده ، ادعای پسر ایشان میباشد (همان مرجع قبلی). در حالی که در مقاطع مختلف یعنی سالهای 1947 ، 1954 ، 1977 استاد به ارائه نظریه خود در نشریات دانشگاهی اقدام نمودهاند که همانگونه که قبلا نیز اشاره شد به صورت کامل و در عین حال فشرده توسط دانشگاه تهران در سال 1977 منتشر شد . شاید ایشان تصور میکنند که رساله استاد در سال 1977 نیز توسط فرزند استاد چاپ و منتشر شده است که این دیگر از عجایب روزگار میباشد !
از ادعاهای دیگر ایشان ، عدم تحصیل استاد در رشتههای مهندسی است که معلوم نیست به چه دلیل چنین ادعای کذبی را مطرح کرده است ! زیرا در حال حاضر در موزه استاد ، مدارک مهندسی راه و معدن ( دانشگاه بیروت ) و مهندسی برق ( دانشکده برق دانشگاه پاریس ) موجود است ! توصیه میشود ، در صورتی که ایشان واقعا خیرخواه جامعه علمی و مهندسی کشور می باشد و تمایل به رشد علمی همه جانبه میهن عزیزمان را دارد ، حداقل با مراجعه به این مدارک ، کذب ادعای خود را اعتراف نماید تا الگویی برای خود و دیگران در جهت اصلاح اخلاق حرفهای و وجدان انسانی باشد !
در سالهای دهه چهل میلادی ، چند نشریه آمریکایی و اروپایی در مورد فعالیتهای پروفسورحسابی مطالبی را بیان کردهاند که نشان از اهمیت کار علمی ایشان میباشد ( البته این نشریات ، نشریاتی پرتیراژ و بسیار معتبر بودهاند !) بسیار ساده انگارانه است که تصور شود ، چنین نشریاتی فریب خوردهاند و یا نادانسته اقدام به انتشار این مطالب در مورد استاد نمودهاند ! (به زودی برخی از این اسناد و مکاتبات از طریق سایت بنیاد استاد منتشر خواهد شد )
پس از آن بود که استاد از نظر علمی در ایران بیش از پیش شناخته شدند به صورتی که نشریات آن روز ایران ، به استاد لقب اینشتین ایران را دادند ! ( بسیاری از این مدارک هم اکنون نیز موجود است ) ولی رضا منصوری با تشکیک در این موضوع ، مدعی است که خود استاد ، چنین وانمود کردهاند که فعالیتهایی در حد انیشتین در علم جهانی داشتهاند و این نکتهای بسیار مهم از طرز دیدگاه و فکر یک مدرس فیزیک در دانشگاه است که چنین بیپروا به بزرگان اتهام وارد کرده ، بدون آنکه آن بزرگان در قید حیات باشند تا بتوانند از خود دفاع نمایند !!
حال كار به جايي رسيده است كه آقای ضيا موحد نيز به خود جسارت مي دهد تا بدترين نارواها را نسبت به استاد خود روا دارد. (مصاحبه با سایت عصر ایران) در ارتباط با ادعاهاي بي ارزش ايشان سكوت بهترين گزينه است، ولي به منظور جلب توجه خوانندگان محترم سایت عصر ايران و پی بردن به نيت واقعي اين سخنان و بي پايه بودن ادعاهاي مطرح شده فقط به ذكر دو نكته بسنده مي كنيم.
پروفسور حسابي از سال 1314، آغاز كار اولين فرهنگستان زبان فارسي، زماني كه چند سالي بود وارد ايران شده و مشغول تاسيس مراكز آموزش عالي و راه اندازي دانشگاه تهران بودند، نه سناتور بودند، نه وزير شده بودند و نه نفوذي در دستگاه داشتند؛ در كنار بزرگان ادب و فرهنگ كشور، نظير سعيد نفيسي، بديع الزمان فروزانفر، محمدعلي فروغي، علي اكبر دهخدا، جلال همايي، علامه قزويني و علي اصغر حكمت، در حالي كه از همه آنان جوانتر بودند، به عنوان عضو پيوسته فرهنگستان زبان انتخاب مي شوند.
ايشان تا پايان دوره ، به اين عضويت ادامه مي دهند و در تاسيس فرهنگستان دوم در سال 1347 مجددا به عنوان عضو پيوسته انتخاب مي شوند. حال، فيزيك خوانده اي كه دكتراي خود را در فلسفه و منطق گرفته و جايزه بهترين كتاب شعر را دريافت كرده است، و معتقد است هر كسي را بهر كاري ساختند، هم در زمينه فيزيك ، بزرگترين استاد فيزيك كشور را قضاوت مي كند و هم در زمينه واژه گزيني خود را بالاتر از بزرگترين چهره هاي فرهنگ و ادب كشور فرض كرده و كار دكتر حسابي را چندان مورد توجه نمي داند!! ادعايي كه هيچ يك از بزرگان نامبرده اظهار نكرده اند، و برعكس، همواره به تسلط ايشان بر اين امر اذعان داشته اند.در همین زمینه نیز به زودی مدارکی از استاد منتشر خواهد شد تا علاقمندان با عمق و گستردگی کار ایشان روی واژه گزینی بیشتر آشنا شوند.
نكته ديگر ادعاي ايشان در ارتباط با سن بالاي دكتر حسابي در هنگام دريافت مدرك دكتراست. دكتر حسابي در سن 22 سالگي وارد دانشگاه سوربن شده و در سن 24 سالگي موفق به اخذ دكتراي خود ميشوند. (استاد متولد 1903 میلادی بوده اند که در سال 1927 موفق به اخذ دکترای فیزیک می گردند، مستندات آن موجود بوده و به سادگی قابل بررسی است) توجه كنيد كه لویی دوبروي دانشمند بزرگ فیزیک واز دوستان استاد در سن 31 سالگي دكتراي خود را از همان دانشگاه دريافت كرد.
بدون آن كه قصد مقايسه آقای ضيا موحد با بزرگان فيزيك را داشته باشيم، توجه كنيد كه ايشان در سن 27 سالگي براي تحصيلات دكترا عازم انگلستان شد و در سن 40 سالگي دكتراي خود را دريافت كرد. شايد اين گويا ترين آمار در بيان مشكل اصلي افرادي باشد كه اينگونه بي محابا بزرگان را مورد انتقاد قرار داده و مشكلات و تجربيات خود را به آنان نسبت مي دهند. (از این که ایشان هنگام تحصیل در رشته فیزیک چگونه شاگردی بودند و اصولا توانایی ادامه رشته فیزیک راتا چه اندازه داشتند صحبتی نمی کنیم!)
آقای ضيا موحد در زمينه نحوه تدريس استاد نيز بياناتي دارند كه بهتر است در اين زمينه از شاگردان استاد كه تحصيلات عاليه خود را در همان رشته فيزيك به پايان رسانده اند مانند جناب آقای دکتر فرخی، جناب آقای دکتر بصیره ، جناب آقای دکتر غفوریفرد ، جناب آقای دکتر علی جوان (مخترع دستگاه مولد لیزر) ، جناب آقای دکتر گلشنی ، جناب آقای دکتر کاشیگر ، جناب آقای ناصر مقبلی ( و یا حتی به سخنان ضبط شده و موجود بزرگانی ماننداستاد دکتر کمال الدین جناب ، دکتر حسن پرنیان پور و ... مراجعه نمود)، سوال شود كه شايستگي بيشتري براي اظهار نظر در زمينه تدريس در علم فيزيك دارند.
ضمنا در خصوص نظرات جناب آقای ناصر مقبلی نیز چند نکته حائزاهمیت است که باید به آن اشاره نمود: آقای ناصر مقبلی تا مقطع فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) تحصیل کرده اند و هنگامی که ایشان برای تحصیل و آموزش به لندن می روند، دروس لیزر و حالت جامد وجود داشت ، ولی باید تاکید نمود که این دروس به تازگی مطرح شده بود و تقریبا همزمان پروفسور حسابی اقدام به آماده سازی کتاب های مرتبط با آنها به زبان فارسی نمودند.
البته شایان توجه است که برخی از دروس آنچنان اهمیتی داشت که ارائه آن درآن مقطع ، در ایران ، یک شاهکار محسوب می شد ، از جمله درس آنتن ها که در اواخردهه سی و اوایل دهه چهل شمسی توسط استاد تدریس می شد ، که هم اکنون جزوه درسی ایشان ، با خط خودشان و مربوط به آن زمان موجود است و هنوز نیز به خوبی می توان از آن به عنوان یک مرجع برای درس سنگین آنتن ها استفاده نمود !
در خاتمه این بخش به نکتهای که این افراد در مورد محدود بودن مقالات ارائه شده توسط استاد اشاره کرده بودند میپردازیم. در این خصوص یادآوری چند نکته ضروری به نظر میرسد : همانگونه که بسیاری از شاگردان استاد میدانند و به یاد میآورند ( اسامی برخی ازاین بزرگواران قبلاً ذکرگردید)، استاد همیشه به دنبال ارائه مطالب کاملاً به روز شده دانشگاهی بودند به طوری که کتابهایی مانند دیدگانی اپتیک، دیدگانی فیزیک، کوانتوم و حالت جامد، به محض مطرح شدن مقالات یا پژوهشهای روز در دنیا ، توسط استاد نگاشته و منتشر میگردید تا دانشجویان با مباحث کاملاً جدید آشنا باشند . به صورتیکه بسیاری از این کتابها ( مانند دیدگانی کوانتیک یا حالت جامد ) مجموعهای از مقالات استاد با تکیه بر مطالب جدید منتشر شده در آن روز بوده است!
در عین حال استاد مقالات متعددی در زمینههای مختلف مانند فیزیک ، فلسفه ، زبانشناسی ، ادبیات و شعر فارسی ، سفرنامههای علمی و ... دارند که البته تعداد مقالات ایشان نسبت به تعداد بیشمار مقالاتی که توسط برخی مدرسان جدید منتشر میگردد بسیار کمتر میباشد که شایسته است خوانندگان محترم به چند نکته در این زمینه توجه کافی نمایند .
استاد هرگز زیادهگو نبوده و تمام کسانی که ایشان را میشناسند و با ایشان ارتباط داشتند چه در محیط خانواده و دوستان ، و چه در محیط کار و فعالیت علمی ، معترفند که استاد بسیار کم صحبت بودند و هرگاه نیاز بود، ایشان صحبت میکردند و در عین حال اعتقادی به نگارش مقالات یا کتابهای متعدد و کم محتوا ، یا بیمحتوا نداشتند و اصولا نوشتههای ایشان ( چه کتاب و چه مقاله ) بسیار موجز و در عینحال فشرده بود ، به طوریکه مطالعه مقالات یا حتی کتابهای ایشان نیاز به دانش فراوان و پیشنیازهای علمی زیاد دارد .
نکته حائز اهمیت آن که هر مقاله استاد در قیاس با بسیاری از مقالات معمول و موجود تنها یک مقاله نبوده بلکه مجموعه گستردهای از اطلاعات عمیق علمی و پژوهشی میباشد که از دل هر یک میتوان چندین مقاله استخراج نمود . در هر صورت این دیدگاه استاد در فشردهسازی و ارائه مقالاتشان باعث کم شدن مقالات و در عین حال عمیقتر شدن و وزینتر شدن مقالات ایشان میگردید .
به دلایل ذکر شده ، استاد هرگز به دنبال کثرت ارائه مقاله یا کتابهای خود نبودند و در مواقع لزوم ، اقدام میکردند و این مطلب مطرح شده که تعداد مقالات بسیار کمی داشتند ، هرگز نشاندهنده مطالعات و پژوهشهای اندک نمی باشد ، بلکه با مراجعه به مقالات ایشان ، مشخص خواهد گردید حقیقتا تا چه اندازه به مطالعات خود غنا بخشیده و پژوهشهای خود را عمیق می کردند ( فقط به عنوان یک توصیه به کسانی که میخواهند در این مورد به حقیقتی شگفتانگیز دست یابند ، پیشنهاد میگردد تنها دو صفحه ابتدایی تئوری استاد را مطالعه کرده و تلاش نمایند تا به آن اشراف علمی و دقیق پیدا کنند ! )
همچنین در بخشی از صحبتهای رضا منصوری و برخی افراد دیگر ضمن مبالغهآمیز قلمداد کردن سخنان آقای ایرج حسابی در مورد آداب و رسوم ایرانی مانند نوروز و سفره هفتسین و نارنج داخل کاسه آب در حضور اینشتین ، به شدت از ایشان انتقاد شدهاست که چنین سخنانی اغراق بوده و یا صحت ندارد ، که البته مسوولیت بیان شفاهی خاطرات و استناد به آنها متوجه گوینده و شنونده مطالب است و در صورت نیاز و وجود اسناد ، می توان ارائه آنها را درخواست نمود .
در همین زمینه لازم میدانیم به نکاتی اشاره نماییم تا خواننده محترم خود ، به داوری بپردازد.
حتی اگر نظر آقایان را در مورد مبالغهآمیز بودن سفره هفتسین ایرانی و یا نوروز در دانشگاه پرینستون را بپذیریم باید به این نکته توجه نمود که واقعا نتیجه سخنان آقای ایرج حسابی چیست ؟ آیا با این سخنان آداب و رسوم ایرانی معرفی می شود یا آقای ایرج حسابی ؟ و یا پروفسور حسابی مطرح می گردند ؟! به نظر بیشترین تاثیر این سخنان در معرفی آداب و رسوم ایرانی و فرهنگ و تمدن گذشتهمان میباشد تا هر چیز دیگری .
حیف ! در این زمانهای که بسیاری به دنبال قطع این ریشههای عمیق فرهنگی وایرانی میهن عزیزمان میباشند، افرادی هم یافت میشوند که باانتقاد تند و گاه بیدلیل نسبت به کسانی که در هر شرایطی بخشی از وظیفه و فعالیت خود را به معرفی این فرهنگ و تمدن اختصاص میدهند ، تلاش کنند تا ایشان را مجاب نمایند که از این رویه دست بردارند . نارنج در کاسه آب ، که نمادی چند هزار ساله در ایران عزیز میباشد و از هزاران سال پیش ایرانیان معتقد بودند که این نماد ، سمبلی از کره زمین در فضای اطراف خود است ( توجه بفرمایید نمادی از کروی بودن زمین ! با سابقه بیش از چهار هزار سال ) که حتی افراد عادی ایران زمین نیز به آن اعتقاد داشتند ( چه برسد به دانشمندان ایران باستان ) ، و اکنون میدانیم کروی بودن زمین به نام گالیله دانشمند ایتالیایی ثبت شده است!
ولی چگونه است که برخی دانشگاهیان ما حتی لحظهای نمیاندیشند که گسترش این نوع اندیشههای باستانی ایران میتواند به عنوان نمادی مقدس از دستیابی ایرانیان قدیم به بسیاری از حقایق علمی موجود ، مانند کروی بودن زمین باشد ، و به جای توجه به تشویق و گسترش آن ، صرفا به انتقاد و پرخاشگری نسبت به عنوان کننده این سخنان میپردازند آیا جای تاسف نیست که چنین حقایق مسلمی را در اندیشه و دانش ایرانیان باستان نادیده گرفت و به جای معرفی جهانی آن در جهت جلوگیری از بین رفتن یاد و خاطره ، این نوع اعتقادات مقدس علمی که موجبات سرفرازی میهنمان خواهد بود ، گامی برداشت ؟!
در خاتمه به استحضار خوانندگان گرامی می رسانیم که به زودی اسناد علمی ، تاریخی ، پژوهشی و فرهنگی، ادبی و فلسفی مختلف از زندگی استاد ، مانند برخی مکاتبات بزرگان با ایشان ، اظهار نظر دانشمندان بزرگ فیزیک جهانی در خصوص پژوهش های ایشان به ویژه روی نظریه گستردگی ذرات تا بی نهایت و بررسی امواج دوبروی (مانند اظهارات فون نیومن ، رونالد کینگ ، واتسن و...) ایشان که قطعا برای دوستداران دانش و پژوهش و مورخین بسیار جالب می باشد ، ارائه خواهد شد .
ضمنا در صورت وجود هرگونه سوال یا ابهامی در خصوص موارد یاد شده یا هر نکته یی از زندگی علمی ، پژوهشی ، آموزشی و ادبی این استاد بی همتای معاصر میهنمان ، می توانید با ایمیل documents@hessaby.com و نیز jgh1001@yahoo.com تماس حاصل فرمایید .