در این بیانیه 5 محور از مسائل مهم کشور شامل «گفتمان اقتصاد مقاومتی»، «نقش سبک زندگی در تمدنسازی نوین اسلامی»،«انتخابات ریاست جمهوری پیشرو»، «بیداری اسلامی» و«لزوم تقویت روحیه انقلابی در سیاست خارجی دولت» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
متن بیانیه به شرح زیر است:
«همانگونه که امام فرمود، "بسیجی باید در وسط میدان باشد تا ارزشهای انقلاب زنده بماند". در این میان دانشجوی بسیجی حضور در میدان را باید با اندیشه توأم سازد و با تحلیل درست شرایط موجود و درک اولویتها سنجیده تصمیم بگیرد و به موقع اقدام کند.
بنابر این وظیفهای که برعهده بسیجی دانشجوست بر آن شدیم تا در پایان هر ترم تحلیل خود را از اهم مسائل دانشگاهها، کشور و جهان ارائه کنیم. این سطور در حالی نگارش مییابد که به پایان سال 2012 میلادی نزدیک می شویم و در «تحلیل روند» ها در می یابیم برخلاف آنچه غربی ها و برخی سادهاندیشان داخلی باور میداشتند، نظام برخاسته از انقلاب (مردمی) اسلامی در اکثر زمینه های مطلوب مانند رشد علم و اقتدار نظامی و قدرت نرم سیاسی و جایگاه بین المللی و توسعه عمرانی و اقتصادی، ولو با اُفت و خیزهایی روندی صعودی داشته است. در نقطه مقابل آنچه غرب آن را «تمدن مدرن» می خواند در اکثر زمینه ها روندی نزولی و بعضا رو به شکست دارد.
همانطور که امام خامنهای میفرمایند: قضیه، قضیه بنیانی است. خطاهای بنیانی وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق میافتد، ناشی از خطای در نگاه فلسفی و بنیانی و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطای در جهانبینی است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهای تاکتیکی تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهای راهبردی، تأثیراتش میان مدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان میدهد و بدانید که اینها را زمین خواهد زد.» (22/5/91)
بعد از رصد انجام شده با توجه به شرایط روز دانشگاه ها، کشور و جهان مهمترین مسائل پیش رو عبارتند از «گفتمان اقتصاد مقاومتی»، «نقش سبک زندگی در تمدنسازی نوین اسلامی»،«انتخابات ریاست جمهوری پیشرو»، «بیداری اسلامی» و«لزوم تقویت روحیه انقلابی در سیاست خارجی دولت» که در این نوشتار بطور تحلیلی به این موضوعات پرداخته می شود.
1. لزوم تقویت روحیه انقلابی در سیاست خارجی دولت، نفی سازش و مذاکره با جبهه سلطه
اندیشه استکبار ستیزی حضرت امام(ره) که برخاسته از تفکر دینی و باور ناب مذهبی ایشان بود، از یک سو با طرح پدیده استکبار ستیزی به عنوان تکلیف دینی، موجب شد که این تفکر با غیرت دینی امت اسلامی گره خورده و برای همیشه به عنوان یکی از الزامات و تکالیف دینی نقش آفرین گردد و از سوی دیگر، روحیه مبارزه با ظلم و قدرت های استکباری را در عمق جان توده های تحت ستم کاشته و بدین سان، زمینه خیزش و جنبش های رهایی بخش و ضد استعماری را بیش از پیش فراهم سازد.
اما نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهیمان نمیشناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمیدارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.
امروز استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تنها راه مقابله با بیداری اسلامی را مقابله با منشاء آن یعنی انقلاب اسلامی ایران می داند و به بهانه فعالیت های صلح آمیز هسته ای، تحریم های همه جانبه اقتصادی علیه ملت ایران را به کار گرفته تا شاید بتواند با بروز نابسامانی و بحران اقتصادی، ایران و به تبع آن بیداری اسلامی را به زانو در بیاورد.
مسئولان کشور باید امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکباررا نفی کنند و آن را نافی عزت مسلمین بدانند و با جدیت بر سر مواضع مستقل و حق ملت ایران ایستادگی کنند و فلسفه انقلاب اسلامی که رهایی از چنگال استکبار جهانی و استکبار ستیزی بوده و هست، را زنده نگه دارند و باید بدانند که یک قدم عقب نشینی در برابر استکبار جهانی عقب نشینی پی در پی را بدنبال خواهد داشت و مسئولین باید به این نکته توجه داشته باشند که راه مقابله با تحریم های اقتصادی حفظ بیش از پیش اتحاد بین مسئولین و مردم و توجه به مقوله اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی است نه برقراری رابطه با آمریکا و فرمایش امام راحل در نفی هرگونه سازش با استکبار جهانی را متذکر می شویم که فرمود: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هر گز امان نامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم.» و تفاوتی ندارد این مبارزه، مبارزه سخت باشد یا مبارزه اقتصادی.
خط سازش و تمایل مذاکره با آمریکا که گویی دوباره در میان برخی سیاستمداران کشور فعال شده است باید بداند رمز پیروزی ملت ایران در سال های اخیر همین مقاومت و حفظ روحیه ضد استکباریست، طرفداران سازش و مذاکره با آمریکا بگویند آیا در دوره اصلاحات که راهبرد به اصطلاح «تنش زدایی» (بخوانید انفعال وسازش!) در دستور کار سیاست خارجی دولت وقت قرار گرفت، چه دستاوردی جز قرار گرفتن ایران در محور شرارت توسط دولت بوش و تعلیق فعالیت های غنی سازی هسته ای داشت؟! اگر ایران اسلامی امروز عزّتی مثال زدنی دارد، اگر ایران اسلامی امروز الگوی کشورهای تازه انقلاب کرده است، اگر ایران اسلامی امروز دست برتر در منطقه را دارد همه و همه بخاطر حفظ روحیه انقلابی و سازش ناپذیری با جبهه سلطه جهانی و علی الخصوص آمریکاست.
لذا از دولتمردان میخواهیم که این "روحیه انقلابی و عزت طلبانه" را به گونه ای پر رنگ تر در "راهبرد های سیاست خارجی" خود در نظر گرفته و بدانند "دولتی که قصد مذاکره با امریکا" را داشته باشد قطعا "منفورِ ملت ایران" خواهد بود.
2. گفتمان اقتصاد مقاومتی و تولید ملی
بررسی اوضاع اقتصادی کشور این روزها تقریبا دغدغه همه «مردم» است. اقتصادی که از یک سو کارکرد آن در حوزه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی به راحتی قابل مشاهده است به طوری که محورهایی چون رفع فقر، کاهش شکاف طبقاتی و تامین نیازهای اساسی شهروندان و ... در زمره سرفصل های آن قرار دارد و از سوی دیگر معجونی کشنده به نام نفت در شریان های آن تزریق شده و حرکت دارد. نفتی که آن را از ابتدا صرف پایین نگه داشتن نرخ ارز و جلوگیری از شناور شدن آن و همچنین صرف واردات برای پایین نگه داشتن بهای کالاها به جای حمایت از تولید و سرمایه گذاری کردیم.
اما مشکلی که امروز جامعه ما با آن سر وکار دارد و تا حدود زیادی معیشت مردم بدان وابسته است، افزایش نرخ ارز و به تبع آن افزایش بی رویه و مداوم سطح قیمت ها می باشد، موضوعی که مسئولین با براهینی نامعقول به مواجهه با آن پرداخته و به جای علاج آن، انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه می روند و زمینه عدم دست یابی به درکی صحیح و واقع بینانه از وضعیت موجود و بروز انبوهی از اخبار و تحلیل ها را فراهم می کنند. سوژه ای داغ برای بوق های تبلیغاتی و تحلیل های مختلف و متفاوت که در موضوع افزایش قیمت مرغ! نیز مسبوق به سابقه بود. تحلیلی های که نگرانی موجود در افکار عمومی را بالا برد و موج روبه رشد شایعات و التهابات کاذب پیرامون مسائل اقتصادی را افزایش داد که در زیر به برخی از این تحلیل ها اشاره میکنیم:
1- در اولین تحلیل نسبت به افزایش قیمت ارز در بازار، موضوع تحریم مطرح شد. تحریمی که به بهانه موضوع هسته ای توسط آمریکا و اتحادیه اروپا از تحریم چند بانک شروع شد و سپس تحریم بانک مرکزی ، صنعت کشتیرانی، بیمه و از همه مهمتر صادرات نفت را شامل شد. تحریمی که هرچند در سطح فروش نفت و بروز مشکلات اقتصادی نقش دارد ولی مهمترین و تنها مسئله ای نیست که به دست آویز بسیاری از مسئولین تبدیل شود تا دلایل مشکلات را به آن مرتبط کنند و سوء مدیریت خود را با لعاب تحریم بپوشانند. موضوعی که رویترز با اشاره به گزارش جدید صندوق بین المللی پول که در 18 مهرماه منتشر شد، می گوید: هرچند تحریمها به میزان فروش نفت ایران ضربه زده، اما نهایتا به فروپاشی اقتصاد این کشور منجر نخواهد شد و پیش بینی این نهاد بین المللی حاکی از کاهش تورم ایران در سال های آینده است.
2- با وجود عرضه ده ها میلیون دلار ارز در مرکز مبادلات ارزی به متقاضیان برای واردات کالاهایی با اولویت سه تا پنج، و اختصاص ارز با نرخ مرجع برای تامین کالاهای ضروری، نرخ ارز افزایش پیدا کرد. آنچه بیش از هر چیز دیگر در این آشفته بازار بر نرخ ارز و سکه طلا و ایجاد حباب در این بازار اثر بخشی داشت، جو روانی و نیز حضور دلالان و سفته بازان ارز و سکه است که با ساختن شایعات بی اساس و یا ایجاد توقعات کاذب در جامعه سعی در نوسانی و طوفانی کردن بازار و کسب سودهای باد آورده دارند.اعلام نرخ هایی کاذب برای ارز و سکه 10 تا 20 درصد بیشتر از آنچه بطور واقعی مورد معامله قرار میگیرد از جمله اقدامات دلالان در بازار بود،انتشار شایعاتی نظیر افزایش نرخ مرجع دلار از سوی بانک مرکزی، بازپرداخت ریالی سپردههای ارزی مردم از سوی بانکها و... توانست در برخی موارد به جو روانی مبنی بر افزایش نرخ ها در بازار ارز و سکه دامن زند.چنین فضایی روانی باعث شده برخی افراد جامعه برای خرید ارز و سکه به بازارهای کاملا حبابی مراجعه کرده و همین تقاضاهای اندک نیز به این دور باطل کمککند. عاملی که با دستگیری تعدادی از اخلال گران بازار ارز و اعلام خبری مبنی بر گردش مالی 1000 میلیارد تومانی یکی از افراد بازاداشت شده صحت تاثیرگذاری دلالان بر بازار ارز را نمایان میسازد.
3- در آمد زایی دولت از طریق افزایش قیمت معامله ارز در بازار و تامین هزینه واریز یارانه های نقدی به حساب مردم از این طریق، مطلبی که یکی از نمایندگان مجلس در اول مهرماه با اشاره به آن گفت:«دولت دنبال گران کردن ارز برای پرداخت پول نقد به مردم است.» موضوعی که واکنش شدید وزیر اقتصاد در برنامه گفتگو ویژه خبری شبکه دو را در پی داشت و سخنگوی اقتصادی دولت با بیان اینکه دیوان محاسبات و دیگر سازمان های نظارتی مانندسازمان بازرسی کل کشور وجود دارند گفت: «این نهادها تابع دولت نیستند و آنها بررسی و اعلام می کنند. کسانی که این اطلاعات را انتشار دادند، اطلاعات آنها ناقص بود و بنده به عنوان خزانه دار کشور و کسی که توفیق یافتم که از مال مردم در خزانه کشور مراقبت کنم و به عنوان سخنگوی اقتصادی دولت این موضوع را تکذیب می کنم. نکته ای که دقیقا روی آن دغدغه داریم این است که ثروت و درآمد ملی باید به عموم جامعه تعلق پیدا کند و نه کسانی که همواره توانستند به رانت ها وصل شوند و با توجیهات عجیب و غریب با رانت زدایی مقابله کنند.به هیچ وجه موافق نیستم که درچارچوب نیازهای بودجه ای کشور نرخ ارز تعیین شود.»
همچنین بر اساس اعلام صندوق بین المللی پول، در پایان سال گذشته، میزان ذخایر ارزی کشور حدود 106 میلیارد دلار بوده و بر اساس آمارهای مربوط به تجارت خارجی و میزان ذخایر ارزی ایران، به نظر نمی رسد که کشور در کوتاه مدت از جهت تامین کالاهای ضروری با مشکل ارزی خاصی مواجه باشد.
4- اما تحلیل آخر و به ضم ما مهمترین تحلیل آن است که سوء مدیریت در کنترل بازار از جانب مسئولین باعث شد که عده ای در داخل کشور با سوء استفاده از این موقعیت و اخلال در بازار سعی کنند تا تاثیرگذاری تحریم ها را بیش از آن که واقعیت دارد نشان دهند و از این طریق بحث عقب نشینی از مواضع خود در قبال برنامه هسته ای و مذاکره با آمریکا را مطرح نمایند. موضوعی که بطور غیر مستقیم از زبان برخی مسئولین کشور بدلیل زیر فشار بودن در کنترل آشفتگی بازار مطرح شد.
مسئله ای که تداعی گر وادادگی مسئولین در سال های پایانی جنگ در ذهنهاست آنجا که نخست وزیر وقت گزارش بلندبالایی را از وضعیت اقتصادی کشور تهیه کرده و در آن با اشاره به سقوط شاخصهای کلان اقتصادی خطاب به حضرت امام خمینی (ره) مینویسد: «وضعیت نگرانکننده است؛ نفتمان را نمیخرند! تجهیزات نظامی به پایان رسید! درآمد کشور نیز کاهش یافته و ذخایر ارزی رو به پایان است. دیگر کشور را نمیتوان اداره کرد! هر چه زودتر باید جنگ را تمام کنیم.» درصورتی که وزیر اقتصاد دولت میرحسین موسوی در اظهارنظری در مورد اقتصاد دوران جنگ میگوید: «حوزه اقتصاد هیچگاه مانع از ادامه جنگ نشد. ما از نظر اقتصادی توان اداره جنگ را داشتیم و بخش اقتصادی هیچگاه موجب آسیب به بخش دفاعی کشور نشد. بنده به عنوان وزیر اقتصاد آن سالها به جرات تاکید میکنم که ما توان اداره جنگ را داشتیم. مگر با 7/5 میلیارد دلار درآمد ارزی، بسیاری از طرحهای زیربنایی و کارخانجات بزرگ را تخصیص ندادیم؟ مگر بازسازی پالایشگاهها، نیروگاهها و کارخانجات مهم نظیر کارخانجات سیمان، لاستیک و ... در زمان جنگ و همزمان با جنگ صورت نمیگرفت؟ مگر بسیاری از دستاوردهای صنعتی و علمی معلول این دوران سخت نبود؟ ایروانی میگوید: ما میتوانستیم.»
اما آیا وضعیت کنونی اقتصاد کشور چون دوران جنگ است؟فشار اقتصادی کنونی با فشاری که در سال 1988 بر ایران وارد می شد، قابل مقایسه نیست، یعنی زمانی که ایران، جنگ با عراق را با یک اقتصاد ویران، حملات شیمیایی صدام و تحریم کامل پشت سر گذاشت و این در حالی بود که قیمت نفت بشکه ای 10 دلار بود. در حالی که اکنون قیمت نفت بشکه ای بیش از 100 دلار است و یقینا مسئولین با اندکی افزایش همت و وحدت بین خود و توجه بیشتر به مقوله تولید ملی و اقتصاد مقاومتی بر این مشکلات نیز فائق خواهند آمد.
نکته ای که با کنترل بازار ارز در این روزها آشکارا مشهود است و بنابر فرموده امام خامنه ای (مدظله العالی): «بدانند جمهوری اسلامی به فضل الهی، به حول و قوهی الهی، بر این مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت. به حول و قوهی الهی و با هشیاری مردم و تدبیر مسئولان، مشکلات برطرف خواهد شد.»
اما آنچه که مسلم است همان طور که آن زمان کسانی که بجای «ما میتوانیم»، با وا دادگی «ما نمیتوانیم» را مطرح می کردند، نمی توانستند مسئول و مدیر باشند، امروز نیز کسانیکه با وادادگی از «شعب ابی طالب» دم میزنند نمیتوانند مسئول و مدیر باشند.
«قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکِشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که آمریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمیگشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع زائران مرقد امام خمینی(ره)، 14/3/1375
3. نقش سبک زندگی در تمدن سازی نوین اسلامی
رهبر معظم انقلاب پس از مطرح کردن مسئله تمدن سازی نوین اسلامی، مقوله سبک زندگی را مطرح کردند. تمدن وجه سخت افزاری فرهنگ است، یعنی ابتدا یک فرهنگی وجود دارد و مبتنی بر این فرهنگی حاکمیتی و سخت افزارهایی شکل می گیرد که به آن تمدن می گویند، فرهنگ نرم افزار و محتوا است و تمدن وجه سخت افزاری فرهنگ است.
این فرهنگ چگونه تمدن ساز می شود؟ از طریق نمود هایی که در جامعه دارد، فرهنگ چه نمود هایی در جامعه دارد؟ یکی از مهمترین نمود های فرهنگ در جامعه «سبک زندگی» مردم آن جامعه است، سبک معماری شهری، نحوه چیدمان لوازم منزل، شیوه تفریح و سرگرمی، چه غذایی و چگونه و چقدر می خورند و ...پس می توان نتیجه گرفت رهبری مقوله سبکه زندگی را در راستای مسئله «تمدن سازی نوین اسلامی» مطرح فرمودند، هرگز نمی توان تمدن نوینی را مبتنی براسلام پایه نهاد ولی سبک زندگی آن متاثر از سکولاریسم یا مدرنیسم غربی باشد.
یک زنجیره منطقی وجود دارد، 1.انقلاب اسلامی، 2.تشکیل نظام اسلامی، 3.تشکیل دولت اسلامی، 4.تشکیل جامعه اسلامی، 5.تشکیل امت اسلامی. مراحل بعد از انقلاب را باید با توجه به اهداف انقلاب طرح ریزی و عملیاتی کرد، فی الجمله در باب انقلاب اسلامی همین بس که به وجود آمدن چنین انقلابی و با آن مختصاتی که منجر به تغییر حکومت در ایران گردید حاصل فکر و معرفت و جهان بینی الهی بود، حال باید به این نکته توجه کرد که در گذر از مراحل مختلف مسیری که انقلاب اسلامی نقطه شروع آن بوده چگونه باید حرکت کنیم و در کجای مسیر قرار داریم.
با کمی تامل بر بیانات امام خامنه ای (مد ظله العالی) و توجه به جوانب مختلف حرکت کشور عیان می گردد که در این زنجیره ی منطقی، دو مرحله 1.انقلاب اسلامی و 2.تشکیل نظام اسلامی محقق شده است. اکنون مأموریت ما دراین برهه حساس تاریخی تشکیل دولت اسلامی(مرحله سوم)، یعنی ساختاری کاملا اسلامی برای اداره جامعه و تشکیل جامعه اسلامی(مرحله چهارم) به معنای اجتماعی از مردم مسلمان که احکام مقدس اسلام بر زندگی و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها حکمفرما باشد، است.
در باب جامعه اسلامی و جوانب مختلف آن باید توجه کنیم که این جامعه بر اساس چه پایه هایی استوار است یا در واقع شاخص های یک جامعه اسلامی چه باید باشد. در جواب این مطلب حائز اهمیت است که ساختاری که بر اساس نظام اسلامی طرح ریزی شده است جامعه را می خواهد به کدامین سمت و سو سوق دهد و در واقع آن جامعه ای که حاصل دولت اسلامی می باشد چه نوع زندگی را برای انسان متصور است؟ به بیان دیگر «سبک زندگی» که در این جامعه دنبال آن هستیم چیست و چگونه است؟ سبک زندگی یک جامعه در واقع یعنی روش ها و نمود های فرهنگی که انسان های یک جامعه اغلب آن را در متن زندگی رعایت و اجرا می کنند. سبک زندگی در واقع نمای بیرونی از حرکتی است که به سوی اهداف جامعه داریم و این حرکت در واقع نشان دهنده پیشرفت آن جامعه است.
توجه به سه شاخص در باب سبک زندگی اسلامی ضروری است؛ شاخص اول: اینکه تمدنی که از جامعه اسلامی به وجود می آید حاصل فهم ودرک درستی از جهان هستی و در واقع متکی به عقلانیت صحیح و منطقی جهان می باشد. شاخص دوم: آنکه این تمدن صرفا به پیشرفت در سخت افزارها محدود نبوده و شامل پیشرفت وتعالی در تمامی ابعاد وجودی انسان وجامعه است بلکه مهم تر از ظاهر کار، پیشرفت معنویت و حرکت معنوی رادنبال می کند. و شاخص سوم: آنکه نحوه مواجهه با مسائل گوناگون باید بر اساس عقلانیتی باشد که با فطرت انسان سازگار بوده وخلاف نیاز های فطری انسان نباشد و بتواند نیاز های اساسی انسان که منطبق بر فطرت اوست را تامین کند و مسئله مهم در اینجا پیشرفتی است که مبتنی بر عدالت و رعایت حقوق انسان ها در جامعه باشد.
پس خروجیهای چنین جامعهای ماشینهایی نیستند تا کوک شوند و به سختی کار کنند تا بر ثروت صاحبان سرمایه افزوده شود و حقوق بیشتری بگیرند تا هرچه بیشتر مصرف کنند و روزاروز این دور باطل را تکرار کنند، بلکه هدف غایی آنان عبودیت برای نیل به تعالی و کمال بیشتر است که انشاءالله روزی برسد که با تکیه بر شاخص های صحیح و مدد گرفتن از اهل بیت (ع) جلوه مبارک امت اسلامی را در جلوی چشم خود ببینیم.
این که جاهلیت مدرن با ابزارهای گوناگون رسانه ای و فرهنگی سبک زندگی خود (که سبک زندگی بادیه نشین های عصر جاهلیت است) را با رنگ و لعاب مدرن و به روزشده به خورد مردم عالم می دهد، زندگی ای که جز لذت و منفعت اقلیتی اشرافی چیز دیگری اصالت ندارد و ارزش و اخلاق و کرامت انسانی گزاره هایی خالی از معنا می شوند. افسوس که این سبک زندگی در فیلم های سینمایی برخی تولیدکنندگان که این اندیشه جاهلی در فکر آنها رسوب کرده، بر روی پرده سینماهای ایران اسلامی ظاهر می شود و مسئولین فرهنگی کشور هم همچنان نظاره گرند. ما برای ایجاد سبک زندگی اسلامی ایرانی دو راهبرد پیشنهاد می دهیم:
راهبرد اول: نقد سبک زندگی غربی؛
به این معنا که ما مضر بودن مولفه های سبک زندگی غربی را هرچه بیشتر برای مردم نمایان و تشریح کنیم و در همه حوزه های فردی و اجتماعی ضدیت سبک زندگی مدرن غربی را با آموزه های دینی و فطرت انسانی نشان دهیم.
راهبرد دوم: کار اثباتی برای خلاء های موجود در سبک زندگی اسلامی ایرانی؛
ما باید در ایجاد سبک زندگی اسلامی ایرانی کار ایجابی هم بکنیم و فعالیتهایمان محدود به کار سلبی در نقد سبک زندگی غربی نشود، یعنی جامعه ایرانی و فراتر از آن مردم جهان اسلام، یکسری نیازهایی در زندگی دارند که ما باید بتوانیم این نیازها را برآورده کنیم. مثلاً شیوه سپری کردن اوقات فراغت، مدل لباس، موسیقی حلال، فیلم پاک، سریال آموزنده، معماری اسلامی و... وقتی ما اینها را بطور مطلوب ایجاد کردیم بخش عمدهای از مردم به این سبک زندگی گرایش پیدا خواهند کرد.
4. بیداری مردم جهان اسلام
روزگاری بود که در داخل مرزهای این سرزمین کمتر کسی جرأت محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی را داشت اما اکنون این اتفاق در خیابان های لندن و نیویورک هم اتفاق میافتد، این که چند دهه پیش اعراب در نبردی شش روزه با خواری و خفت از رژیم صهیونیستی شکست خوردند اما امروز اخبار پیروزیهای پی در پی جبهه مقاومت توسط رسانه های حامی صهیونیزم هم سانسورشدنی نیست، این که موشک های چند نسل پیش ایران حصارهای گنبد آهنی را میشکند و بر خاک سرزمین های اشغالی فرود می آید، همه و همه بخوبی نشان می دهند که ما آمریکا و رژیم صهیونیستی را زیر پا گذاشتهایم، با هر انفجار موشکی در خاک رژیم صهیونیستی این صدا در گوش آنها می پیچد که رژیم صهیونیستی رفتنی است، و این اتفاق برای چندصدبار در نبرد 8 روزه رخ داد، به همین دلیل بود که سران صهیونیزم که به مدد قدرت پوشالی ناشی از کشتار زنان و کودکان تا پیش از این با غرور و افتخار احمقانه شان در پشت دوربین ها ظاهر می شدند و از وادار کردن فلسطینیان به شرایط سازش سخن می راندند، اکنون بهت و حیرت همراه با وحشت خود را نتوانستند پنهان کنند. این ها ثمره ثبات قدم در مسیر مقاومت است که از ثمرات بیداری اسلامی است که امام عظیمالشأنمان با انقلاب اسلامی به همه مسلمانان و مستضعفین عالم آموخت و بدین ترتیب انقلاب اسلامی الگویی بی بدیل برای مقاومت در مقابل ظلم در عالم شد.
و اکنون در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی پیروزی های متعدد جبهه مقاومت حجت را تمام کرده است، بر ما و همه کسانی که فکر می کردند دوران مقاومت گذشته و ادبیات انقلاب را باید در لابلای کتابهای تاریخی جستجو کرد، اما زمانی که ترجمان شعارهای سه دهه پیش پدرانمان را از حلقوم مسلمانان تونس و مصر و لیبی و بحرین و عربستان می شنویم، و روح جوان های حزب اللهی دهه شصت ایران را در کالبد مبارزان لبنان و دیگر کشورها می یابیم، درمی یابیم که این بار انقلاب در نقطه ای دیگر از جهان ظهور کرده است.
5. انتخابات ریاست جمهوری پیش رو
درباره انتخابات ریاست جمهوری پیشرو بسیج دانشجویی به مثابه یک نهاد انقلابی با "نگاه گفتمان محور" به مقوله انتخابات وارد خواهد شد و از ورودبه دعواهای مصداقی پرهیز خواهد کرد، اما وظیفه جنبش دانشجویی که تجسم آرمانخواهی جامعه است تزریق روح آرمانگرایی به بدنه جامعه و یادآوری و تذکار و تکرار و تلاش برای عملی ساختن آرمان هایی است که ملت ایران برای نیل به آن آرمان ها بپاخاست و انقلاب کرد و از سوی دیگر رصد حرکت جامعه در این مسیر از وظایف این تشکل دانشجویی است. بسیج دانشجویی تلاش می کند تا در انتخابات گفتمانی صحیح در چارچوب انقلاب اسلامی را ایجاد و ترویج کند. گفتمان متشکل از مولفه های «آرمانگرایی در فکر»، «کارآمدی در عمل»، «عدالتخواهی در همه عرصه ها ونه فقط عدالت اقتصادی»،«توجه بیشتر به مستضعفین به عنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی» و« عملی کردن پیش نیاز های تمدن سازی نوین اسلامی»، «موضع گیری شفاف و مبارزه با فتنه و انحراف»که با نزدیک شدن به انتخابات به شرح بیشتر مواضع تشکل خواهیم پرداخت.
فتنه گران و حامیان آنان باید بدانند ملت ایران حضور آنان در انتخابات پیشرو را بر نخواهد تابید، معتقدیم اصلاح طلبانی که قصد حضور در انتخابات آتی را دارند باید موضع صریح وشفاف نسبت به فتنه در کارنامه خود داشته باشند. ساکتین فتنه و انحراف نیز بدانند قطعاً گزینه مطلوب ملت ایران برای ریاست جمهوری نخواهند بود.
آنچه که با رصد وضعیت موجود در ماه های اخیر مایه تأسف است آغاز زودهنگام فعالیت های انتخاباتی برخی نامزدهاست، زیرا قرار گرفتن کشور در فضای رقابت های انتخاباتی به صورت طولانی مدت به هیچ وجه به مصالح کشور نیست و فرصت های تلاش و فعالیت مسئولین را از بین می برد. آنچه در این میان تأسفبارتر است پرداختن به دعواها و مشاجرات کودکانه ای است که کام ملت را در ماه های منتهی به انتخابات تلخ کرده و زمینه ساز ایجاد بدبینی در میان مردم میشود.
آنچه باید معیار کارگزاران نظام اسلامی در این مقطع حساس باشد، نه تکرار این مشاجرات کودکانه که توجه به آرمان های انقلابی و قیام و مبارزه برای نیل به اهدف انقلاب می باشد. اینکه در پیچ تاریخی حساس اسلام و انقلاب که چشم امید مستضعفان عالم، و رهیدگان از حکومت جور و استکبار به ملت ایران و نظام اسلامی است، برخی سیاسیون، صحنه خدمت به این مردم شریف را با میدان رقابت های سیاسی برای کسب قدرت اشتباه می گیرند و تابلویی که بیش از سه دهه است به مدد استقامت این مردم و جانفشانی های بهترین جوانان این سرزمین در برابر عالم ترسیم شده است گردی بیفکنند، اگر خائن ننامیم، چه می توانیم بنامیم؟»
انتهای پیام/