محمد جواد هاشمینژاد در گفتگويي با
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران به تشريح نحوه ترور شهید هاشمینژاد و اقدامات و جنايات منافقين پرداخت.
متن اين گفتگو به شرح ذيل است:
پدر گرامي شما چرا و چگونه توسط گروههاي تروريستي ترور شد؟گروهک تروریستی منافقین از همان ابتدای انقلاب سعی داشت در امور کشور دخالت کند و این هدف را نه از راههای عادی و مشارکتی، بلکه به شیوه قهری و هرجومرجطلبانه طراحی میکرد.
دلیل این اقدام کاملاً واضح بود؛ منافقین وضع جامعه و اقبال وسیع و اکثریت قاطع مردم را میدیدند که متوجه امام خمینی(ره) و روحانیت بودند و میدانستند مردم به آنها روی خوش نشان نمیدهند و اساساً کارکرد آنها در بین توده مردم ناشناخته بود؛ بنابراین سیاستشان شقه شقه کردن مردم و ایجاد هرج و مرج در کشور بود و از سوی دیگر نفوذ عناصرشان در مراکز مختلف را در دستور کار قرار دادند، یعنی دقیقاً همان سیاستی که اکنون برای نفوذ در کشور به کمک آمریکا و لابي صهيونيست دنبال میکنند.
گروهک تروریستی منافقین در همان اوایل پیروزی انقلاب در مراکز حساس نفوذ کردند و یکی از افراد نفوذیشان به نام هادی علویان در دفتر حزب جمهوری اسلامی در خراسان، بعد از اتمام کلاس درس پدرم به شیوه انتحاری اقدام به ترور ايشان کرد.
گروهک تروریستی منافقین در چند سند به طراحی و انجام این جنایت اعتراف کردند، از جمله همسر جنایتکار سرکرده گروهک تروریستی منافقین در سندی طراحی و انجام 5 ترور به شیوه انتحاری را درباره 4 شهید محراب، امام جمعه و شهید هاشمینژاد رسما به عهده گرفت و اسامی آنها را ذکر کرد.
چرا سازمان مجاهدین خلق به گروهکي تروریستی تبدیل شد؟گروهک تروریستی منافقین با حمایتهای کامل سرویسهای جاسوسی و امنیتی غرب در کشور و خارج از کشورمان، تمامی جنایتها را انجام داد و شاهد بودیم که هرچه جنایات آنها بیشتر میشد، امکانات منافقین هم در همه زمینههای مالی، لجستیکی، رسانهای و... بیشتر و بیشتر میشد به طوری که در همه کشورهای اروپایی و آمریکا دارای دفاتر و امکانات شدند و تا امروز هم روز به روز این وضعیت برای آنها فراهم شده است.
اما در مقطعی آمریکا و غرب به صورت کاملاً نمایشی منافقین را در حرف و نه در عمل، در لیست گروههای تروریستی قرار دادند و آن هم به گفته خودشان فقط برای چشمک زدن به جامعه جهانی بود، اما این لیستگذاری نه تنها آنها را محدود نکرد، بلکه تمهیدات بیشتری برای آنها فراهم آورد، به گونهای که حمایت از گروهک تروریستی منافقین رسماً توسط سیاستمداران ضد ایرانی و طرفداران رژیم صهیونیستی در مجامع حکومتی آمریکا و اروپا در دستور کارشان قرار گرفت و به دنبال مواضع خصمانهتر آمریکا و غرب، همان لیستگذاری نمایشی هم حذف شد.
چرا تاکنون سرکردگان منافقین در دادگاهی صالحه محاکمه نشدند؟دلیل آن کاملاً مشخص است، آمریکا و غرب، خود مشوق منافقین برای جنایاتشان بودند، مدارک و اسناد فراوانی وجود دارد که ابزار گروهک تروریستی منافقین بارها و بارها حتی در زمان در لیست بودن آنها توسط آمریکا، غرب و رژیم جعلی صهیونیستی علیه مردم ایران و منافع ملت به کار رفته است.
نمونه آشکار آن ترور دانشمندان هستهای است که سیاسیون آمریکایی بارها به آن اعتراف کردهاند، بنابراین کاملاً محرز است که محاکمه و پرداختن به جنایات منافقین، همزمان محکومیت آمریکا و غرب را به دنبال دارد و موید این مطالب، اعترافی است که سرکرده منافقین در فیلم مستند ملاقاتش با مقامات بعثی در سال 1997، 16 سال بعد از شروع جنایات منافقین انجام داد.
در آنجا به تمسخر می گوید "ما وقتی که حزب جمهوری اسلامی، رئیس جمهور و نخستوزیر را ترور کردیم آمریکاییها و غربیها با آنکه میدانستند چه کسی آنها را ترور کرده به ما تروریست نگفتند، چه شده حالا بعد از این مدت ما را تروریست نامیدند؟"
ترور انسانهای بیگناه با چه هدفی توسط گروهک تروریستی منافقین انجام میشد؟گروهک تروریستی منافقین دو سال و نیم بعد از پیروزی انقلاب با این هدف سلاح به دست گرفته و جنایاتشان را آغاز کردند، چرا که تصور میکردند؛ 1. کشور درگیر جنگ است و توان مبارزه در جبهه بیرونی و درونی را ندارد، 2. جامعه توسط بنیصدر خائن و حمایتهای منافقین به اغتشاش کشیده شده و در سردرگمی که برای مردم در تشخیص حق و باطل بوجود آمده میتوان علیه نظام فعالیت کرد، 3. با حمایتهای آمریکا و غرب کشور را قبضه کنند، 4. نظام، متکی به رهبري مسئولان است و با ترور آنها جامعه به جای انسجام، دچار هرج و مرج ميشود و آنها میتوانند از این فرصت سوء استفاده کنند و عوامل دیگری که شکل ظاهری آن شاید به ظاهر با تحلیلهای عجولانه منافقین همخوانی میکرد.
اما منافقین هم مانند دیکتاتور سابق عراق و آمریکاییها میدانند آنچه که آنها را برزمین کوفت و به هدفشان نرساند انسجام و وحدت نظر ملت ایران پیرامون اعتقادات دینیشان بوده که نماد آن رهبری نظام است.
بنابراین شاهد هستیم در طول 33 سال گذشته اگر گاهی هم امواجی جامعه را دستخوش خود قرار داده نظیر فتنه سال 88، بلافاصله چهره ضد اسلامی و وابسته عوامل آنها مشخص شده و مردم، منسجم و متحد در حمایت از نظام ایستاده اند.
در دهه 60 هم همین اتفاق افتاد و گروهک تروریستی منافقین بلافاصله پس از جنایات و ترور شخصیتها با مشت محکم ملت ایران مواجه شد که میتوان نمونه آن را در راهپیماییها و تشییع شهدای ترور به خوبی ملاحظه کرد.
بنابراین گروهک تروریستی منافقین متوجه جبهه اصلی که خود مردم بودند، شدند و سلاح خود را علاوه بر مسئولین به سوی زنان، کودکان و اقشار مختلف مردم گرفتند.
هدف از شستشوی مغزی اعضاء در گروهک تروریستی منافقین چه بود؟طبعا انجام جنایت انگیزه میخواهد، کشتار زنان، کودکان و اقشار مختلف مردم نیاز به انگیزه قوی دارد به گونه ای که فرد قاتل به هیچ چیز جز کشتن فرد مقابل فکر نکند.
اگر فرد ذرهای به این فکر کند کسی که قرار است به دست او کشته شود کیست و چه جرمی دارد و نظیر این موضوعات طبعاً در انجام آن سست میشود، بنابراین باید افراد چشم و گوش بسته فقط مجری جنایت باشند.
این موضوع انسان را به یاد حادثهای که در زمان جنایات مغولها و آن سرباز مغول که هنگام فرو کردن دشنه در گلوی آن کودک ایرانی در یک لحظه برایش پیش آمد، میاندازد، سرباز برای چنگیز مغول تعریف کرد که هنگام فرو کردن دشنه، کودک یک لحظه خندید و من همان لحظه تردید برایم ایجاد شد و بعد بلافاصله کودک را کشتم، چنگیز برای همان تردید آن سرباز را به قتل رساند چرا که سرباز او باید چشم بسته جنایات را انجام میداد، سرکردگان و عناصر گروهک تروریستی منافقین هم اینگونه عمل میکردند.
چگونه مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین شد؟تشکیل گروهک تروریستی منافقین تنها به دست رجوی جنایتکار نبود، پیش از او سازمان مجاهدين توسط چند دانشجوی دگم و التقاطی دیگر تشکیل شده بود، اما انتهای آن تفکرات طبیعتاً به سرانجام آنچه منافقین انجام دادند، میرسید.
تفکر آنها به نوعی همان تئوری ماکیاول است و پایههای افکار مادی چنین چیزی است و وقتی آنها با ایدههای دروغين مخلوط شود و اصل قرار گیرد، طبعا انتهای آن اين چنین عملکردی است و رجوی نمونه بارز چنین افکاری بود؛ بنابراین مناسبترین گزینه برای سرکردگی گروهکی تروریستی به شمار میرفت.
انتهاي پيام/