سهم 20 درصدى صنعت نفت ايران ازتوليد نفت اوپك در سال 1357، كشور را پس از عربستان در مقام دومين صادركننده بزرگ نفت جاى داده بود؛ صنعت نفتى كه علاوه بر توليد حدود 6 ميليون بشكه نفت خام در روز، داراى بزرگترین پالايشگاه نفت جهان در آبادان هم بود.
برای اولین بار کارگران نفتی میدانهای نفتی اهواز، که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش خود قرار میداد، تصمیم به اعتصاب میگیرند. پس از آن کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در 27 مهرماه 1357 تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز به اعتصاب میپیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بصورت غیر سازماندهی شده بود و سازمان دهندهای وجود نداشت.
در این میان نقش امام خمینی بسیار مهم و حساس بود. ایشان با تشکیل هیاتی از افراد مورد اطمینان، آنها را را به میان اعتصاب کنندگان میفرستد تا ضمن هدایت و رهبری اعتصاب، اعتصاب کنندگان را به ادامه اعتصاب دعوت کنند. از همان آغاز ایشان در اغلب سخنرانیهای خودشان به مساله نفت و اعتصاب کارکنان نفت پرداخته بودند.
ایشان تاثیر گذاری این اعتصاب را زیاد میدانند و اینگونه از اهمیت آن یاد میکنند:
«اعتصاب نفت بسیار مهم است. من دست علماء را میبوسم. هرچه در توان دارند در ادامه آن انجام بدهند که اگر اعتصاب شکسته شود، نهضت به عقب میافتد.» (1)
در 28 شهریور 57 و فقط پنج روز پس از اینکه امام رفتار رژیم شاه را غیر شرعی و برضد منافع ایران می خواند، شاه، نفت کشور را برای سرکوبی مسلمانان به اسرائیل میدهد و در ایران هر کس به این عمل غیر انسانی اعتراض میکند، با سر نیزه جوابش داده میشود.
پس از گسترده شدن اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران و قطع صدور نفت، حضرت امام خمینی (ره) در ششم دی ماه 1357، طی پیامی از پاریس، ضمن محکوم کردن اعمال وحشیانه دولت نظامی و غیرقانونی ازهاری در کشتار مردم، از این اعتصاب پشتیبانی کرد و از شرکت کنندگان در آن تشکر نمودند.
* منافع متحدین رژیم سرکوبگر شاه در خطر افتاد
اعتصاب کارکنان پالايشگاه نفت آبادان به فرمان امام خميني( ره) باعث قطع توليد 600 هزار بشکه نفت در روز در آبادان و سپس در جزيره خارک شد. این مسئله باعث شد شریف امامی اظهار دارد: روزانه 57 ميليون دلار از در آمد ارزي کشور کاهش یافته و منافع متحدين رژيم در خطر است.
در این بین برخی از گروهک های انحرافی قصد داشتند با شعارهای مادی مانند نان، مسکن، آزادی و... در بین اعتصاب کنندگان نفوذ کنند اما کارگران انقلابي براي جلوگيري از هر گونه شائبه در 14 بهمن 57 با برگزاري نماز جماعت جهت گيري حرکت خود را به جهانيان اعلام کردند.
* رژیم منحوس شاه در بحران افتاد
رژیم شاه برای سرکوب نمودن اعتراضات، در آبادان حکومت نظامی اعلام کرد، اما اعتصاب کماکان ادامه داشت. گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص صنعت نفت، مملکت را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید و حکوت ستم شاهی را با بحران رو به رو کرد.
این اعتصاب ها منجر به قحطی نفت و بنزین در زمستان 57 شد و موجب شد که امام خمینی (ره) خطاب به کارکنان صنعت نفت اطلاعیه ای شامل موارد زیر صادر نمایند:
۱- نظامیان از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری کنند.
۲-نفت و فرآوردههای نفتی فقط بهاندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیر قانونی فعلی به طور کامل ممانعت به عمل آید.
۳- ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه میشود ندارند و از آن باید جلوگیری شود.
يك روز قبل از سقوط رژيم پهلوى و پيروزى انقلاب اسلامى در 21 بهمن ماه سال 1357 رئيس دولت موقت در اجتماع كاركنان صنعت نفت، پايان اعتصاب درصنعت نفت را اعلام كرد.
در پی فرمان حضرت امام خمینی(ره) در مورد شکستن اعتصابات، اجتماعی در مقابل سازمان مرکزی شرکت سهامی خاص خدمات تشکیل شد و کارکنان صنعت نفت اعلام داشتند که در اجرای فرمان امام از این ساعت همگی در سر کار خود حاضر خواهند شد.
حضرت امام خمینی ( ره) طی سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند:«نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی میبودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم وتشکر میکنیم. شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما میکردم و میکنم»(صحیفه امام، ج۷، ص۴۱۸)
1- خاطرات آیت الله سیدمحمدعلی موسوی جزایری صفحه 20 و 21