به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه
خبري پراودا، اين مقاله که به قلم "امين هوتيت" تحليلگر سياسي لبناني
نوشته شده به رفتارهاي متناقض آمريکا رد قبال سوريه اشاره کرده است.
اين مقاله مي نويسد آمريکائيان از يک طرف بر تداوم عمليات
تروريستي تأکيد مي کند و در عين حال از گفتگو با مقامات قانوني سوريه
ممانعت به عمل مي آورند
به همين دليل است که آنها موارد زير را انجام داده اند:
1.بسيار شتابزده ائتلاف اپوزيسيون سوريه را که دست پخت واشنگتن
است و تمام سطوح آن در سيطره اخوان المسلمين قرار دارد جايگزين گروه موسوم
به شوراي ملي سوريه کرد.
2.اين ائتلاف تازه تأسيس را به عنوان نماينده مردم سوريه به رسميت
شناخت و براي به رسميت شناخته شدن آن توسط هم پيمانانش تلاش کرد، که پس از
نشست دشمنان سوريه در مراکش تا حدي کارهايي صورت گرفته است.
3.يک شوراي عالي نظامي تشکيل داده تا عملياتهاي بي ثبات سازي را در سوريه حفظ کرده و ادامه دهد.
4.مخالفان مسلح آشکارا از سوي اروپا و آمريکا تجهيز و تأمين مي شوند.
5.برگزاري چندين نشست به اصطلاح دوستان سوريه و گرد هم آوردن کساني
که براي از بين بردن سوريه به صف شده اند و استقرار يک دولت دست نشانده و
مطيع در اين کشور.
6.استقرار موشک هاي پاتريوت در مرزهاي سوريه، به اين نيت که نشان
دهد فقط راه حل نظامي باقي مانده و ناتو بالاخره در سوريه مداخله خواهد
کرد.
7.تشويق گروه هاي مسلح براي تشديد عمليات هاي تروريستي و افراطي کردن اپوزيسيون در برابر مقامات سوري.
ازطرف ديگر، آنها چنين القا مي کنند که اکنون آماده روبرو شدن با يک راه حل سياسي هستند.
به همين جهت:
1.آخرين نشست روز 9 دسامبر در ژنو با حضور بوگدانوف، معاون وزير
خارجه روسيه، ويليام برنز،معاون وزارت خارجه آمريکا و اخضر ابراهيمي
فرستاده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب برگزار شد که در آن ابراهيمي عنوان
کرده هنوز هم راه حل سياسي براي حل بحران سوريه امکان پذير است.
2.تعهد کارشناسان روسي و آمريکايي براي پيگيري مداليتيه هاي عملياتي جهت راه حل صلح آميز.
3.تمايز قائل شدن بين گروه هاي مسلح و تقسيم آنها به دو گروه
"تروريست" (که مورد حمايت امريکا نيستند)و "مخالف".که مورد حمايت امريکا
هستند.
4.کاهش سطح نمايندگي آمريکائيان در چهارمين نشست دشمنان سوريه در روز 12 دسامبر در مراکش، که حتي کلينتون نيز غايب بود.
5.تکرار اين نکته که نه آمريکا و نه غرب تصميمي براي مداخله نظامي در سوريه نگرفته است.
اين تناقضات حتي خشم سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه را نيز برانگيخته است.
اکنون اين سئوال مطرح است که نيات و اهداف واقعي آمريکائيان چيست،؟ آنها براي تحقق اهداف خود از چه ابزاري استفاده خواهند کرد؟
براي پاسخگويي به اين سوالات لازم است که بار ديگر رويداد هاي اصلي 21 ماه تهاجم عليه سوريه و مردم اين کشور را مرور کنيم:
1.ناکامي آمريکا و متحدانش براي سرنگون کردن دولت سوريه به طوري
که واشنگتن به اين نتيجه رسيد که، بدون مداخله نظامي يا تداوم جنگ پنهاني و
غيرمستقيم به وسيله تروريست هاي تحت حمايت مالي و آموزش ديده غرب سرنگوني
اسد تقريبا غيرممکن است.
2.نابودي اهداف سوريه، مانند زيرساخت هاي اجتماعي و اقتصادي و کشتن افراد بسيار
.
3.توانايي ارتش سوريه در دفاع در مقابل گروه هاي مسلح و جلوگيري از باقي ماندن مواضع تصرف شده توسط اين گروه ها.
4.خودداري مردم سوريه از پذيرش شورشيان و تروريستها.
اين گروه هاي مسلح که اکثرا خارجي هستند تسليحات خود را از خارجيان
تهيه مي کنند، بنابراين حفظ آنها در مناطقي که موقتا اشغال شده اند يا مي
شوند، غيرممکن است.
از تمام اين مطالب گفته شده و مي
توان چنين فهميد و تصور کرد که موضع آمريکا در قبال به اصطلاح "بحران
سوريه" موضعي است که برپايه دلايل زير استوار است:
1. اعتقاد براين که دولت سوريه با وجود تمام جرايم و جناياتي که
توسط "ماشين کشتار" غرب انجام شده برسر جاي خود باقي خواهد ماند و عمليات
مسلحانه ي بيشتر فقط منجر به مرگ و مير و تخريب خواهد شد بدون آن که نتايج
سياسي و استراتژيک داشته باشد.
2. فقدان اطمينان به حفظ پيمان ضدسوري فعلي در آينده، بخصوص آن که
اگر آتش اين بحران به منطقه سرايت کند و کشورهاي حوزه خليج فارس و ترکيه را
در بربگيرد.
آيا شاهزاده طلال بن سلطان نگفت که عربستان قرباني بعدي بیداری اسلامي
خواهد بود؟ آيا داود اوغلو در نشست مراکش نگفت وضعيت سوريه تهديدي براي
کشورهاي همسايه است؟
3. نياز به ادامه هکاري با اخوان المسلمين به عنوان هم پيمان ترجيحي که تحت پوشش اسلام کار مي کنند.
به همين دليل است که اکنون آمريکا محکوم به مذاکره است موفقيت
آمريکا در اين راه قدرت جديدي را برسرکار مي آورد، که به اخوان المسلمين
امکان مي دهد پستهاي کليدي را در دست بگيرند، اما بعيد به نظر مي رسد که
اکثريت مردم سوريه در پاي صندوق هاي راي به آنها اجازه دهند قدرت را در
انحصار خود در آورند در نتيجه مي توانيم به سادگي بگوييم که راه حل مذاکره
اي مورد علاقه آمريکا خواست اکثريت مردم سوريه را در بر نمي گيرد راه حلي
که قدرت اخوان المسلمين را تضمين مي کند، حتي اگر صندوق هاي راي چيزي غير
از اين را تعيين کند.