به گزارش
گروه بازار باشگاه خبرنگاران ،سالهاست که در ایران خرید و فروش ماشین یکی از کارهای پردرآمد است؛ بهخصوص برای کسانی که راهوچاه این شغل را بدانند. بازار خرید و فروش خودرو در ایران همیشه پرنوسان و غافلگیرکننده بوده است. طی چند ماه اخیر، مبادلات و قیمتها دچار نابسامانیهای بیسابقهای شدند. در این میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان حتی اگر هم به سودی مقطعی رسیده باشند در نهایت متضرر شدند.
قیمت ماشین چند برابر شد و متقاضیان بالقوه قدرت خریدشان را از دست دادند. خطهای تولید متوقف شدند، تولیدات کارخانهها پایین آمد و بخش بزرگی از نیروی کار، شغلشان را از دست دادند. حالا کمی اوضاع آرامتر شده و ممکن است امیدهایی هم به بهبود نسبی وجود داشته باشد. اما این بار هم دلالهای بازار خودرو برنده اصلی بازی بودند.
کسانی که در همه این سالها از بالا و پایین شدن قیمت ماشین و دیگر اتفاقات مربوط به آن فقط سودش را بردند و بس. ولی این چه عاملی است که باعث میشود در ایران، دلالی ماشین یک شغل سودآور باشد و همچنان عده زیادی را مشغول خود کند؟ اصلا این کار چه ضرر یا منفعتی برای اقتصاد دارد؟ برای صنعت خودرو چطور؟ اینها همه سوالهایی هستند که در این پرونده به دنبالشان میگردیم.
همینطور میخواهیم کمی با دنیای دلالها و خرید و فروش ماشین آشنا شویم و ببینیم در نمایشگاههای اتومبیل چه میگذرد.
دلالی یک شغل نان و آب دار است؛ از خرید و فروش، واسطهگری و جا به جا کردن بازیکنان فوتبال گرفته تا زمین و ملک! البته چندان هم عجیب نیست که با اوجگیری قیمتها و در کنار رود پرتلاطم تورم، دلالها به ماهی گرفتن مشغول باشند. دلالی یکی از شغلهای زاید است که از نگاه اقتصادی هیچ منفعتی ندارد چون پولی که در این فرایند جابهجا میشود حاصل تولید یا ارائه خدمت نیست.
پول باید مولد باشد و اگر انتقالاش زایندگی و بازدهی به دنبال نیاورد بیهوده است. البته دلالی نه تنها در میان شغلهای زاید است بلکه از آن دسته فعالیتهایی است که برای چرخه اقتصاد مانند یک آفت است و به آن لطمه میزند. یک رابطه دو طرفه میان تورم و دلالی وجود دارد. در یک بده و بستان، اقتصاد پر تورم است که شمار دلالها را بالا میبرد و به آن رونق میبخشد و از سوی دیگر فعالیت پردامنه دلالها است که موجبات و زمینههای تورم و حتی بالا رفتن نرخ آن را فراهم میآورد.
وقتی قیمتها افسار پاره کردند
دلالی ماشین هم داستان مشابهی دارد و از همین الگو پیروی میکند. آمارها نشان میدهد که قیمت خودرو در ایران طی ۳۰ سال گذشته ۲۰۰ برابر شده است. بهطور کلی میتوان گفت همین افزایش قیمت است که در این مدت فرصت فعالیت را برای دلالها ایجاد کرده. در چند ماه اخیر هم با اوج گرفتن ناگهانی قیمتها و افزایش گاها چندصد درصدی!
قیمت بعضی از محصولات، عرصه برای جولان دلالها بیش از پیش فراهم شد. بالا رفتن قیمت ارز یکی از مهمترین علل شکلگیری این بحران بود. بعضی از خطهای تولید به دلیل گرانتر شدن قطعات متوقف شدند. دلیل دیگری که در کنار گرانی ارز، باعث کاهش تولید شد تحریمهای جدیدی بود که جلوی ورود بعضی از قطعات یا محصولات را گرفت و تولید را با یک مشکل دیگر مواجه کرد.
با کاهش تولید و همچنین تورم مضاعفی که بر فضا حاکم بود، سال گذشته قیمتها ناگهان افسار پاره کردند و بازار خودرو که شاید برای مدتی در آرامش بود به تلاطم افتاد. به این ترتیب سیر صعودی قیمتها در بازار خودرو بیش از دیگر عرصهها خودش را نشان داد. همین امر موجب شد که بسیاری از مردم و کسانی که پول نقد در اختیار داشتند برای سرمایهگذاری به این سمت کشیده شوند.
با سرازیر شدن پول نقد به بازار خودرو و افزایش تقاضا، روند افزایش قیمتها تشدید یافت و روی یک منحنی افتاد. بسیاری از افرادی که تجربهای از معامله در بازار خودرو نداشتند دست به سرمایهگذاری خرد زدند و به خرید محصولات مختلف، بهویژه پیشخرید ماشینهای گرانقیمت پرداختند. چون روند به نحوی بود که حوالههای خودرو نیز که در دست مردم قرار داشت، با گذشت چند ماه بعد از ثبتنام با قیمت بالاتری از سوی برخی دلالان خریداری میشد. اوضاع آشفته و انجام این نوع از سرمایهگذاری باعث افزایش هرچه بیشتر شکاف میان قیمت رسمی کارخانه و بازار آزاد شد.
یک معامله دوسرزیان!
دستکم ۳۰ درصد از قطعه سازها نیروهای خود را تعدیل کردند که این موضوع در واحدهای کوچک تولیدی اسفبارتر بود. کار به جایی رسید که بهدلیل فروش محدود کارخانهها، تفاوت قیمت میان بازار آزاد و نرخ فروش رسمی بعضی از خودروهای تولید داخل تا ۱۳ میلیون تومان بالا رفت.
خودروهای خارجی هم که عمدتا وارداتشان متوقف شده بود همین وضعیت را داشتند و اختلاف قیمت واقعی بعضی از آنها با قیمتی که نمایندگیهای واردکننده رسمی اعلام میکردند به بالای ۴۰ میلیون تومان رسیده بود. در واقع این شکاف چندین میلیون تومانی قیمتها همه به جیب دلالها سرازیر میشد.
همچنین سود کلانی عاید کسانی میشد که میتوانستند به تعداد محدود ماشینهای خروجی کارخانهها دست پیدا کنند و آنها را با قیمت رسمی بخرند. شکی نیست که این عده عموما دلالها بودند. بههرحال شغل آنها همین است و موفق میشوند با رانتهای گوناگون و دور زدن قوانین سراغ نمایندگیهای خودروساز رفته و در تعداد بالا اقدام به ثبت نام و خرید خودرو به قیمت کارخانه کنند و پس از تحویل خودروها، آنها را در بازار آزاد با اختلاف قیمتهای سرسامآور به فروش برسانند و سود زیادی از این محل به جیب بزنند.
در واقع پولی که باید برای توسعه تولید داخل و بسترسازی برای توسعه اشتغال در اختیار کارخانههای خودروسازی قرار گیرد، بدون کمترین تلاش و زحمتی به جیب دلالان میرود. در این میان دولت هدف انتقادهای شدید قرار گرفته بود. بسیاری میگفتند که قیمتها باید آزاد شود و دولت، قانون تعیین قیمت خودرو توسط سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان را زیر پا بگذارد.
این تصمیم البته میتوانست جلوی موجسواری دلالها و سود ناعادلانهای را بگیرد که میبردند و البته امروز هم میبرند ولی در آن صورت مشکل بزرگتری پیش میآمد. دولت آچمز شده بود چرا که کارخانهها از بالا رفتن هزینههایشان ناراضی بودند و خواستار افزایش قیمت شده بودند. دلالها هم از آب گلآلود ماهی میگرفتند.
بااینحال دولت هیچ واکنشی به شرایط فعلی نمیتوانست نشان دهد. اگر قیمتهای مصوب و دستوری را برمیداشتند، امکان داشت کارخانهها محصولاتشان را با قیمتهای باورنکردنی بفروشند. البته در یک اقتصاد آزاد و رقابتی قیمتها به تعادل میرسند ولی در بازار خودروی ایران که کارخانههایی مثل ایرانخودرو و سایپا آن را قبضه کردهاند و هیچ رقیبی برای خود نمیبینند چطور میشود قیمتها را آزاد کرد؟ آن هم در شرایطی که همان واردات نصفه و نیمه و با قیمتهای بالا هم متوقف شده بود.
ریشه مشکلات کجاست؟
بسیاری از مشکلات صنعت و بازار خودروی ایران ریشه در یک نارسایی قدیمی دارد که اگر برطرف شده بود، خیلی از مشکلات اساسی از جمله بدعت ناعادلانهای را که در دلالی و واسطهگری وجود دارد پیشتر از اینها حل میکرد. صنعت اتومبیل سازی ایران دستکم ۱۰ سال فرصت داشت تا با ارتقاء محصولاتاش و آزاد کردن تدریجی بازار، صنعت داخلی را با بازار خودروی بیرون از مرزهای ایران به تعادل برساند.
اگر چنین میشد هم از منافع صادرات، چندین برابر مقدار اندک فعلی برخوردار میشدیم، هم کیفیت و استانداردهای صنعت و کارخانههایمان را بالا برده بودیم و هم میتوانستیم در عین رقابت با شرکتهای بینالمللی شاهد حضور محصولات متنوعتری در ایران باشیم که میتوانستند موجب شکوفایی بیشتر صنعت ما هم بشوند اما این اتفاق نیفتاد.
ماشینهایی که از لحاظ کیفیت و حتی امنیت نمیتوانستند استانداردهای جهانی را برآورده کنند در ایران ساخته شدند و با قیمتی چندین برابر ارزش بینالمللیشان در داخل به مردم فروخته شدند. یکی از کوچکترین نتایج این سوء مدیریت چندین ساله آن بود که دولت در بحران اخیر نه میتوانست قیمت را آزاد کند و آن را با هزینههای تمام شده کارخانه به تعادل برساند و نه کارخانهها میتوانستند با قیمتی که دولت تعیین کرده بود به اندازه کافی خودرو تولید کنند.
چنین بود که عرصه به جولانگاه دلالها تبدیل شد در حالی که اگر سهم دلالان به جیب خودروسازها میرفت میتوانست بخش قابل توجهی از کمبود نقدینگی آنها را مرتفع و به حل بحران کمک کند. در واقع دلالها هم تولید کنندهها را از سودی که حق آنها بود محروم کردند و هم با ملتهب کردن بازار، قیمتها را بالا بردند تا سود بیشتری به دست آورند اما اتفاقی که در سوی دیگر افتاد این بود که مردم قدرت خریدشان را از دست دادند و دولت هم هیچ واکنشی نمیتوانست به این وضعیت نشان دهد.
عمر ماشینها بالاست
علت دیگری که باعث میشود دلالها در ایران فعالتر باشند بالا بودن میانگین عمر ماشینهاست، البته این مشکل را هم میتوان به ریشه مشکلات قبلی نسبت داد چرا که دلیل بالا بودن متوسط عمر ماشینها در ایران آن است که مردم قدرت خرید ماشینهای صفر کیلومتر را ندارند. به همین دلیل در کشورمان قیمت ماشین به طرز غیرقابل باوری بالاست.
طبیعی است که وقتی میانگین سن ماشینها بالاتر باشد اسقاط دیرتر انجام میشود و ماشینها بیشتر دست به دست میشوند. اگر بخواهیم دقیقتر بشویم باید بگوییم که بالا بودن عمر مصرف ماشین در ایران باعث میشود تعداد معاملات ماشین دست دوم به شدت بالا برود و همین معاملات است که به دلالها اجازه وارد شدن میدهد تا در این میان سود کسب کنند. در حالی که در کشورهای مدرنتر میانگین عمر یک ماشین کمتر از پنج سال است. ماشینها بیشتر نو و از کمپانی خریده میشوند و یک معامله با نرخ و قواعد رسمی و از پیش تعیین شده صورت میگیرد.
چرا کرایهای نه؟
یکی دیگر از عواملی که باعث افزایش خرید و فروش ماشین و در نتیجه دخالت بیشتر دلالها میشود این است که اجاره کردن ماشین در ایران چندان تعریف شده نیست و رواج ندارد. علت این موضوع شاید زیاد بودن تقلب، پرریسک بودن رانندگی و بالا بودن احتمال حوادث است. البته دفاتر و شرکتهای اجاره ماشین در ایران هم وجود دارد ولی عموما اشخاص و شرکتها به سختی حاضر میشوند تجارتشان را بر مبنای اعتماد به دیگران بنا کنند و ماشین اجارهای به کسی بدهند.
در ایران زیاد پیش میآید و همه احتمالا دیدهایم که خانوادهای مثلا برای تفریح کردن در سه ماه تابستان یک ماشین میخرد و اول پاییز آن را میفروشد یا مثلا کسی که میداند در آینده نزدیک ممکن است به پولاش احتیاج پیدا کند - با این ذهنیت که هر وقت پولاش را احتیاج داشت ماشین را آب میکند - میرود و یک ماشین میخرد.
در حالی که اگر کرایه کردن ماشین آسان باشد در بسیاری از موارد میتواند بیدردسرتر و البته اقتصادیتر از خرید و فروش یک ماشین باشد. برای مثال بهتر است با مفهوم اصلی لیزینگ ماشین آشنا شویم که البته تفاوت بسیاری دارد با آنچه ما در ایران به آن لیزینگ میگوییم. در بسیاری از کشورها البته بر اساس قوانین دولتی که چارچوبی برای این کار معین میکنند کارخانههای خودروسازی محصولاتشان را لیزینگ میکنند.
به این معنی که این ماشینها را برای بازههای زمانی مشخص به مشتریان کرایه میدهند. هر ماشینی با هر مدلی را که بخواهید به شما کرایه میدهند. حتی میتوانید سفارش بدهید که یک ماشین نو را کرایه کنید. مثلا میتوانید یک بی.ام.و X۶ نو را برای یک سال از کارخانه بی.ام.و کرایه کنید.
مبلغ کرایه هم شاید برای کسانی که در ایران هستند باورنکردنی باشد. در بسیاری از کشورهای اروپایی هزینه کرایه چنین ماشینی که البته ماشین لوکس محسوب میشود، برای یک سال کمتر از ۱۰ هزار دلار است. اگر خواستید میتوانید سال دوم هم همان ماشین را با قیمت ارزانتر برای یک سال دیگر کرایه کنید، بدون اینکه پای هیچ دلالی به ماجرا باز شود.
البته همانطور که شما هم احتمالا میدانید لیزینگ در ایران هیچ ربطی به این ندارد و اصلا هم معلوم نیست چرا کلمه لیزینگ راکه مختص کرایه ماشین با قیمت ارزان است روی فروش قسطی ماشین گذاشتهاند. در ایران لیزینگ به این معنی است که ماشین را به جای پول نقد با مبلغ کمتری پول و اقساط بلندمدت و البته سودی که روی آن میکشند به شما میفروشند.
رسم و رسوم خرید و فروش
ولی حتی اگر هم ماشینتان را به دلال نفروشید باز هم عموما در خرید و فروش ماشین از رسوم و مبانی پیروی میشود که حضور گسترده دلالها موجب به وجود آمدن آنها شده و فلسفه وجودیشان سرازیر کردن پول به جیب دلالهاست. شاید درباره وسایل الکترونیکی منطقی باشد ولی ماشین وسیلهای است که همه میدانند در ابتدای کار چندان استهلاکی ندارد.
پس چه معنایی میدهد که مثلا ماشینی را به خاطر ۲ هزار کیلومتر کارکرد چند میلیون تومان پایینتر از صفرش میخرند؟ مدل ماشین، رنگ آن و بسیاری چیزهای دیگر در قیمت تاثیرگذارند. البته بسیاری از این فاکتورها منطقی هستند و باید در ارزش ماشین دخالت داده شوند.
مثلا اگر ماشین تصادف شدیدی داشته باشد که در آن شاسی ماشین آسیبدیده باشد مسلما بر ارزش ماشین تاثیرگذار خواهد بود. رنگ ماشین، سال تولید آن و میزان کارکردش همینطور مدتی را که از اعتبار بیمهنامهاش مانده است هم میشود به عنوان عواملی که منطق میپذیرد باید در قیمت ماشین اثر داشته باشند قبول کرد اما مساله به این سادگی نیست.
با دلالها که صحبت کنید به نکاتی اشاره میکنند که شاید برای شما به عنوان یک مصرف کننده ماشین چندان اهمیتی نداشته باشد. قسمتهای رنگ شده ماشین یکی از چیزهایی است که خیلی روی آن تاکید میکنند. ماشین را که به آنها نشان بدهید با دقت یک بار ماشین را دور میزنند.
روی بدنه دست میکشند، با انگشت به قسمتهای مختلف ماشین ضربه میزنند و مشخص میکنند که چه قسمتهایی رنگ دارد. البته اگر خودتان ندانید چه قسمتهایی از ماشین رنگ شده است نباید به سادگی به حرف آنها اعتماد کنید. بحث کردن روی قسمتهای رنگ شده ماشین یکی از حربههای دلالان است.
مثلا ممکن است تصادف بسیار کوچکی کرده باشید یا به خاطر یک خط، شکاف یا ترک کوچک، رنگ قسمتی از ماشین ریخته باشد و شما آن را تعمیر و نقاشی کرده باشید. برای همین به قول خودشان یک لکه رنگ کلی از قیمت ماشین کم میکند در حالی که این افت قیمت هیچ پشتوانه منطقی و توجیهپذیری ندارد. چرا باید به خاطر رنگ شدن قسمت کوچکی از ماشین که فقط خبرهها متوجه میشوند نقاشی شده است قیمت ماشین را تا حد قابل توجهی پایین بیاورند؟
حتی چیزهای بیاهمیتتر از این را هم بزرگ میکنند. مثلا چه اهمیتی دارد که زاپاس یک بار زیر ماشین افتاده باشد؟ ولی همین را خیلی از دلالها بررسی میکنند و به شما یادآوری میکنند یا حتی به چیزهایی مثل کثیف بودن صندلیها که با یک هزینه کارواش به کلی برطرف میشود اشاره میکنند.
البته همه اینها مربوط به زمانی است که بخواهند ماشین را بخرند. اگر بخواهند ماشین را به شما بفروشند چیزهایی مثل دزدگیر ساده و حتی دورفرمان ماشین یا مثلا سراگزوز را جزو تجهیزات ماشین معرفی میکنند و نشانه برتریاش میدانند. ماجرا این است که به طور کلی دلالها سعی میکنند مسائل ریز و درشت مختلفی را در قیمت ماشین دخالت دهند.
در واقع آنها قیمت ماشین را به تابعی از متغیرهای پرشمار تبدیل میکنند تا به این ترتیب قیمتگذاری روی ماشین به مسالهای پیچیده و تخصصی تبدیل شود و با استفاده از ناآگاهی دیگران و قدرت چانهزنی که برای خودشان دست و پا کردهاند قیمت را بالا و پایین کنند.
با چندتا از ترفندهای دلالها آشنا شوید!
چون کار دلالها ثبت نمیشود فساد قانونی در آن زیاد است. یکی از موارد رایج در بین دلالها این است که به وسیله رابطه با دفاتر اسناد رسمی سند باز دریافت میکنند. یعنی سند اتومبیلهای معامله شده را که فقط امضا فروشنده در آن است با استفاده از روابط و پرداخت پول، از بعضی دفترخانهها میگیرند.
به این ترتیب سند را کسی به عنوان خریدار امضا میکند که ماشین را از دلال خریده است و در واقع دلالها هم کارشان را راحت میکنند و هم فعالیتهایشان را - در زمان مابین خرید ماشین از فروشنده تا فروش به یک اصطلاحا مصرفکننده - پنهان میکنند. این کار بدون شک غیرقانونی است. البته تا امروز با بسیاری از این دلالها و دفاتر اسناد رسمی که با آنها همکاری میکردهاند برخورد شده است ولی هنوز هم بسیاری از دلالها، سند باز در اختیار دارند.
کار دیگری که دلالها میکنند و این هم به طریقی غیرمستقیم میتواند عمل غیرقانونی حساب شود وکالت گرفتن روی سند است. برای سند زدن ماشین از یک نفر به نفر جدید لازم است که بنچاق تمام معاملات انجام شده روی آن ماشین که پیش از آن صورت گرفته است ارائه شود. وجود بنچاقهای متعدد روی یک ماشین ممکن است خریدار را از آن ماشین دلسرد کند.
بنچاقهای پرتعداد نشان میدهد که ماشین چندین بار دست به دست شده و این ممکن است به این معنی باشد که ماشین ایرادی دارد که همه خریداراناش پس از مدتی آن را فروختهاند. برای ماشینهایی که بنچاقهای زیادی دارند دلالها به دفاتر اسناد رسمی که معمولا با آنها آشنا هم هستند میروند و با این ادعا که بنچاقها گم شده است روی سند وکالت میگیرند تا دیگر برای سند زدن نیازی به وجود بنچاقها نباشد.
یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد پلاک ماشین فروخته شده است. تا زمانی که ماشین به نام خریدار جدیدی سند زده نشود فک پلاک فروشنده و نصب پلاک خریدار جدید صورت نمیگیرد. بنابراین در طول مدتی که ماشین در اختیار دلال است او با پلاک فروشنده تردد میکند و میتواند با اقداماتاش برای او ایجاد دردسر کند. این دردسرها میتواند از پرداخت جریمه گرفته تا جرایم کیفری دامنگیر فروشنده ماشین که جرم با پلاک او انجام شده است شود.
دلالی چه جور شغلی است؟
خیلیها هستند که در ایران از راه دلالی ماشین، پول در میآورند؛ خیلیها به عنوان شغل دوم و خیلیها به عنوان کار تمام وقتشان. البته نمیشود این موضوع را به همه دلالها تعمیم داد ولی شغل آنها ایجاب میکند که چربزبان و منفعتطلب و دغل باشند. اما گذشته از اینکه دلالی چقدر کار اخلاقی و شرافتمندانهای است و چقدر نه ولی واقعیت این است که از لحاظ اجتماعی، دلالی ماشین چندان شغل غرورآمیز و خوشنامی نیست. دلالها معمولا به حیلهگری و متقلب بودن معروف هستند. دلالی میتواند صورتهای مختلفی داشته باشد؛ بستگی دارد هدفتان چه باشد و چقدر پول داشته باشید. بدون پول اولیه هم میتوانید شروع به پول درآوردن کنید.
خیلیها هستند که صرفا واسطهاند و خودشان خرید و فروش نمیکنند اینها فقط ماشینهای مورد نظر خریداران را برایشان پیدا میکنند و اصطلاحا معامله را جوش میدهند. البته مبلغی که در پایان به عنوان شیرینی میگیرند که البته نامهای دیگری هم دارد چندان زیاد نیست.
ولی اگر پول نداشته باشید هم میتوانید شروع کنید به خرید و فروش ماشین که البته لازمهاش یک دسته چک است یا کسی که حاضر شود به شما چک بدهد. میتوانید ماشینها را با چک چند روز بعد بخرید و در این مدت ماشین را آب کنید و پس از پاس کردن چک، سودش را بردارید. اگر پول در دست و بالتان باشد بیشتر میتوانید سود کنید.
هر چه پول بیشتر داشته باشید بیشتر میتوانید سود کنید، البته به شرط آنکه در این کار باتجربه شده باشید. خیلیها فکر میکنند دلالها یا اصطلاحا نمایشگاهیها صبح تا شب در خانه میخوابند و با یک تلفن، کلی پول در میآورند البته درست است که دلالی ماشین شاید چندان مشقت جسمی نداشته باشد ولی آنقدرها هم ساده و راحت نیست.
باید قیمتها را لحظه به لحظه بدانید و از مردم عادی که قصد خرید و فروش دارند جلو باشید. رمز موفقیت این کار نیز همین است؛ باید بدانید چه ماشینی خوب فروش میرود چه ماشینی بد. با پولهای کوچک سودهای کوچک نصیبتان میشود. مثلا با خرید و فروش یک پراید در حالت عادی بیشتر از ۴۰۰یا ۵۰۰ هزار تومان دستتان را نمیگیرد ولی اگر پول بیشتر داشته باشید میتوانید سراغ ماشینهای گرانتر بروید.
ماشینهای گرانقیمتتر ویژگیشان این است که فراوانی پراید و پژو را ندارند. به همین دلیل و چون خرید و فروششان کمتر انجام میشود قیمتی که رویشان میگذارند به اندازه ماشینهای پرفروش دقیق نیست و اصطلاحا قیمتها پرت است. در ماشینهای چند ده میلیونی ممکن است حتی بتوانید ۷تا ۸ میلیون تومان هم سود ببرید.
یکی از ترفندهایی که دلالها دارند این است که هیچوقت از معامله ناامید نمیشوند. حتی شانسشان را در مورد ماشینی که به ظاهر به دردشان نمیخورد هم امتحان میکنند. مثلا ماشینی را که ۱۸ میلیون تومان قیمت دارد حتی اگر به دردشان نخورد میگویند ۱۵ میلیون تومان میخرم و تیرشان را در تاریکی میاندازند.
منبع: همشهری ماه