به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، امروز (چهارشنبه 27 دي) سالروز شهادت سيد مجتبي نواب صفوي از مبارزان بزرگي است كه پايهگذار جمعيت فدائيان اسلام بوده و در راه اسلام مجاهدتهاي زيادي كرده است.
ولادت "سید مجتبی میرلوحی" معروف به "نواب صفوی" در سال 1303 (ه.ش) در خانوادهاي روحاني و اصيل در خانيآباد نو تهران به دنيا آمد.
وي از طرف مادر به سادات دُرچه اصفهان منتسب و از طرف پدر ميرلوحي است و عنوان نواب صفوي را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر وي مرحوم سيد جواد ميرلوحي، دانشمندي روحاني بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانيت شد، اما از طريق تصدي وکالت دادگستري همچنان به داد مظلومان ميرسيد.
تحصيلات سیدمجتبی در ۷ سالگی وارد دبستان حكیم نظامی شد و سپس در مدرسه صنعتی آلمانیها به تحصیل ادامه داد و همزمان در یكی از مساجد خانیآباد نو به فراگیری دروس دینی مشغول شد و پس از خروج رضاخان از كشور به فعالیتهای سیاسی روی آورد.
سخنرانی او علیه دولت قوامالسلطنه در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ در حالی كه ۱۸ سال بیش نداشت، اولین مبارزهاش علیه حكومت پهلوی بود که در پی آن تهییج دانشآموزان و همراهی عدهای از مردم ناراضی، تظاهراتی در مقابل مجلس شورای ملی علیه قوام برگزار شد كه با مداخله و تیراندازی پلیس، دو نفر شهید شدند. این حادثه اثر عمیقی در شخصیت نواب صفوی گذاشت و او را در راه مبارزه با حكومت پهلوی مصممتر ساخت.
حضور در شرکت نفت و سفر به نجف در سال ۱۳۲۲(ه.ش) نواب به استخدام شركت نفت درآمد و پس از مدت كوتاهی به آبادان منتقل شد. مدتی بعد برخورد شدیدی از سوی یكی از متخصصین انگلیسی شركت نفت با یكی از كارگران صورت گرفت كه به دنبال آن، نواب كارگران را به اعتراض و اجرای قصاص دعوت كرد. با دخالت پلیس و نیروهای نظامی، اعتراضات سركوب شد، نواب نیز فرار كرده و شبانه به وسیله قایق از آبادان به سوی بصره و سپس روانه نجف شد و در آنجا از محضر مدرسين حوزه علميه بهرهمند شد و روابط تنگاتنگي با علماي دلسوز و مبارزي از جمله "آيتالله علامه اميني" قدس سره برقرار کرد.
برخورد با کسروی نواب صفوی در نجف، یكی از آثار احمد كسروی را كه در آن به یكی از امامان معصوم(ع) توهین شده بود مطالعه كرد و به دستور "آيتاللَّه سيدابوالحسن اصفهاني" جهت مبارزه با کجرويهاي وي به ايران آمد.
کسروي از جمله افرادي بود که خط معارض و مهاجم عليه اسلام و تشيع را دنبال ميكرد. او نه تنها در کتاب "شيعيگري" به روحانيت، مقدسات اسلامي، پيشوايان مذهب تشيع و امامان معصوم (ع) حمله ميکرد، بلکه در کتابهاي صوفيگري، بهاييگري، ماديگري و حتي تاريخ مشروطيت، مقدسات ديني و روحانيت را مورد حمله قرار داد.
نواب صفوی پس از آخرین ملاقات خود با كسروی، از سوی وی و گروه مسلح همراهش تهدید شد لذا مصمم شد کسروی را از میان بردارد. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون، "سید اسدالله مدنی" و "آقا شیخ محمدحسن طالقانی"، كسروی را در 29 فروردین ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور كرد، اما كسروی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی شد. وی چندی بعد به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید كفالت آزاد شد.
تشکیل فدائیان اسلام نواب صفوی، پس از آزادی از زندان، طی اعلامیهای جمعیت «فدائیان اسلام» را تشكیل داد، وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط كلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاكمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی كرد.
نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد كسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود كه به قتل وی در جلسه دادگستری انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترك كرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان كسروی بكوشند كه بر اثر تلاشهای وی، آنان نیز پس از مدتی از زندان آزاد شدند.
نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیكی با آیتالله سید ابوالقاسم كاشانی، كه به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.
واکنش فدائیان اسلام به تشکیل دولت رژیم صهیونیستی به دنبال اعلام تشكیل دولت اسرائیل توسط سازمان ملل متحد در ۱۳۲۷ه.ش، نفرت و انزجار عمومی سراسر جهان اسلام و از جمله ایران را فراگرفت. به دعوت آیتالله كاشانی در روز جمعه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ اجتماع اعتراضآمیز بزرگی در مسجد سلطانی (امام خمینی فعلی) تهران برگزار شد كه در آن آیتالله كاشانی و نواب صفوی شركت داشتند.
فدائیان اسلام با ثبتنام از نیروهای داوطلب، پنج هزارنفر را برای اعزام به فلسطین و نبرد با اشغالگران بسیج كردند كه دولت وقت مانع از اعزام آنان شد.
ترور هژیر نواب صفوی در ۲۷ خرداد ۱۳۲۷ بانی تظاهرات عظیمی علیه دولت عبدالحسین هژیر بود. این تظاهرات به فاصله ۴ روز پس از به قدرت رسیدن هژیر به وقوع پیوست. تظاهركنندگان نمایندگانی را كه به هژیر رأی داده بودند، مذمت كردند و خواستار عزل او شدند.
در ۱۴ آبان ۱۳۲۸، عبدالحسین هژیر، كه نقش اصلی در تقلب انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی داشت، توسط فدائیان اسلام به قتل رسید. رژیم كه یكی از مهرههای اصلیش را از دست داده بود و خود را در مقابل عملیات فدائیان اسلام به شدت آسیبپذیر میدید، ناگزیر عقبنشینی كرد و انتخابات دوره شانزدهم را در فضای نسبتاً آزاد تجدید كرد كه در آن آیتالله كاشانی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و او پس از چندین ماه تبعید در لبنان به وطن بازگشت.
مخالفت با دفن رضاشاه در قم در اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ جنازه رضاشاه به ایران منتقل شد. قرار بود جنازه در قم دفن شود، اما با مخالفت پیگیر نواب صفوی و دیگر یارانش، رژیم ناگزیر منصرف شد و جسد را در شهر ری دفن كرد.
تلاش برای ملی شدن صنعت نفت و ترور رزم آرا در تیر ۱۳۲۹ سپهبد علی رزمآرا به نخستوزیری رسید. هدف از انتصاب او نایده گرفتن جنبش ملی شدن صنعت نفت و به تصویب رساندن لایحه «گس ـ گلشائیان» بود.
این لایحه از طرف كمیسیون نفت مجلس شورای ملی رد شد و آیتالله كاشانی نیز طی بیانیهای بر ضرورت ملی شدن صنعت نفت تأكید كرد، اما رزمآرا و اكثریت نمایندگان مجلس همچنان در برابر تصویب ملی شدن صنعت نفت مقاومت میكردند. در چنین بنبست سیاسی، به دستور نواب صفوی، فدائیان اسلام، رزمآرا را در روز ۱۶ اسفند ترور كردند و متعاقب آن، رژیم شاه و اكثریت مجلس كه به شدت مرعوب شده بودند چارهای جز عقبنشینی در برابر خواست اكثریت مردم نیافتند.
از این رو مجلس شورای ملی، پس از ماهها كشمكش سرانجام لایحه ملی شدن صنعت نفت را در كمتر از دو هفته بعد از قتل رزمآرا، تصویب نمود.
سفر نواب به بیت المقدسنواب صفوی در شهریور ۱۳۳۲ به دعوت سید قطب از رهبران اخوانالمسلمین برای شركت در «كنگره اسلامی قدس» عازم بیتالمقدس شد. او در آن كنگره سخنان پرشوری ایراد نمود و مسلمانان را به وحدت برای آزادسازی سرزمین فلسطین فراخواند. وی در این سفر از عراق، سوریه و لبنان بازدید كرد و در شهر صور لبنان با شرفالدین عاملی ملاقات نمود.
در خلال همین سفر بود كه نواب صفوی با یاسرعرفات كه دانشجو بود ملاقات كرد و او را برای نجات فلسطین و مبارزه با اسرائیل تحریك و تهییج نمود، به طوری كه عرفات در سفری كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تهران داشت، گفته بود عامل اولیه حركت وی در این قیام توصیه نواب صفوی بود.
مخالفت با پیمان بغداد و ترور حسین علاءپس از كودتای امریكایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاوردهای نهضت ملی برباد رفت و زنجیرهای اسارت اقتصادی و سیاسی یكی پس از دیگری با انعقاد پیمانهای گوناگون، توسط رژیم كودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود كه در سال ۱۳۳۴ میان عراق و تركیه منعقد شد و سپس ایران، انگلستان و پاكستان بدان پیوستند.
این پیمان، كشورهای منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریكا و انگلستان در برابر شوروی در میآورد. فدائیان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخستوزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد جهت شركت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور كردند، اما وی جان سالم به در برد.
نامه نواب صفوي به مصدق شهيد قبل از کودتاي 28 مرداد 1332، در نامهاي به مصدق او را از سقوط دولت با خبر و به وي جهت اجراي احکام الهي هشدار ميدهد. متن نامه به اين صورت بوده است: "شما و مملکت در سختترين سراشيب سقوط قرار گرفتهايد. چنانچه احساس کرده و معتقد شده باشيد که نجاتبخش شما و مملکت، اجراي برنامهي مقدس پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله ميباشد و پس از تمام جريانات گذشته، آمادهي اجراي احکام مقدس اسلام باشيد، قول ميدهم که شما و مملکت را به ياري خداي توانا و به برکت اجراي احکام و تعاليم عاليهي اسلام از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نموده، به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم."
نامه نواب صفوي به فرزندش مهدي در فروردين 1334 «فرزندم مهدي عزيز: صفحهي دلت بايد آيينهاي باشد که حقايق قرآني در آن منعکس گرديده و از آن به قلوب ديگران رسيده، محيط شما و اجتماع دور و نزديک شما را منور کند. اين قرآن و آن صفحهي دل پاک شما. سلامي براي هميشه از دلم برايت، و محبت خدا و محمد و آلش هميشه در دلت.»
فرمايشات رهبري درباره نواب صفوي "آيتالله خامنهاي" رهبر معظم انقلاب دربارهي شهيد نواب صفوي ميفرمايند: بايد گفت که اولين جرقههاي انگيزش انقلابي اسلامي به وسيلهي نواب در من به وجود آمد و هيچ شکي ندارم که اولين آتش را در دل ما نواب روشن کرد.
فرجام كار فدائيان اسلام و نواب صفوي جمعيت فدائيان اسلام و بخصوص رهبر آن، نواب صفوي و معاون او، "سيد عبدالحسين واحدي" در تقويت و روي کار آمدن جبههي ملي و تصويب ملي شدن صنعت نفت ايران و انتخاب اعضاي جبههي ملي به نمايندگي مجلس، بازگشت آيتالله کاشاني از تبعيد، نقش اساسي داشتند و اگر قيام مسلحانهي آنها نميبود و رژيم پهلوي از اين جمعيت حساب نميبرد، هيچ يک از موارد ياد شده عملي نميشد.
سرانجام اين مجاهد خستگيناپذير به همراه سه تن از همرزمانش به نامهاي خليل طهماسبي، مظفر علي ذوالقدر و سيدمحمد واحدي در بيدادگاه رژيم پهلوي محکوم به اعدام و در صبحگاه 27 دي 1334 ه.ش در حالي كه اذان ميگفتند تيرباران شده و به خيل شهدا پيوستند.
آنها را پس از شهادت در مسگرآباد تهران به خاك سپردند و مدتی بعد جنازه آنان به قم منتقل شده و در آنجا دفن گردید.
بدين ترتيب پرونده ده سال فعاليت سياسي و اجتماعي جمعيت فداييان اسلام بسته شد و جنايت ديگري در پرونده سياه خاندان پهلوي ثبت گرديد.
انتهاي پيام/