به گزارش خبرنگار کلينيک باشگاه خبرنگاران؛ در آینده با این شرایط چگونه روبرو خواهید شد که قضیه به خوبی و خوشی به پایان برسد؟
بدقلقی، بد اخلاقی: هر گونه که زندگی کنیم گاهی اوقات با افراد منفی روبرو میشویم که با نظرات ما مخالف هستند، کسانی که به ما بی توجهی می کنند و یا مارا دوست ندارند. میلیاردها انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند پس برخورد و تضاد یک حقیقت زندگی است. این حقیقت دلیل تضادها نیست اما احساسات ما را بر می انگیزد و احساسات ما همان چیزی است که باعث میشود به غریزه اولیه بقا بازگردیم و عکس العمل نشان دهیم و برای دفاع از خودمان به مقابله برخیزیم.
در این شرایط غریزی ممکن است کنترل خود را به عنوان اشرف مخلوقات از دست بدهیم و به حیوانی انسان نما با میلی شدید جهت حفاظت از خودمان در برابر حملات تبدیل شویم. با وجود این که ما تنها حیوانات باهوش با قدرت کنترل واکنش هایمان هستیم، این رفتار طبیعی است. اماچه چیز باعث میشود اینگونه رفتار کنیم؟
ممکن است از بعضی از شما پرسیده شده باشند که "شما در برابر نظرات منفی که در مورد کارتان داده میشود چه برخوردی میکنید؟ این نظرات گاهی خیلی بی رحمانه هستند. ما نمیتوانیم با آن کنار بیاییم". پاسخ ساده است،"اجازه نمیدهید این نظرات ما را آزرده کند." البته به این سادگی نیست و مدت زمانی طول میکشد که با این میل شدید جهت حفاظت از خود و مقابله پیروز شوید.
میدانم که آسان نیست، اگر آسان بود اصلا افراد منفی و بدقلق وجود نداشتند و هیچ چیز باعث رنجشمان نمیشد.
در مواجهه با افراد بدقلق چه کنیم؟
- در بحبوحه بحران خونسرد باقی بمانید. بی حرکت بمانید و چیزی نگویید. بگذارید بحران سیر طبیعی خودش را بپیماید، حتی در آن زمان که شخص عصبانی سعی می کند شما را برانگیزاند تا شما هم در مقابل او فریاد بزنید اما ارزش ندارد.
- اجازه بدهید طرف هرچه می خواهد حرف بزند. او به زودی خسته خواهد شد. گاهی آنها فقط همین را می خواهند؛ اینکه کسی به آنها گوش بدهد که احساس کنند مهم هستند. همه دلشان می خواهد مهم باشند. فقط بعضی ها این حس را طوری بروز می دهند که نتیجه عکس می دهد.
- صادقانه از دیدگاه طرف مقابل به قضیه نگاه کنید. خود را به جای او بگذارید. هیچ وقت نگویید «تو اشتباه می کنی» . حتی با جدیت دنبال نقاط مشترک بگردید و بر آنها تاکید کنید.
طرف مقابلتان را به صورت فرشته مهربانی تجسم کنید که انسان بودن را تجربه می کند. سعی کنید حداقل یک جنبه خوشایند در رفتار او بیابید و همیشه پیش از رویارویی با وی او را با همان ویژگی خوشایند تصور کنید
- این عبارت تاثیر فوق العاده ای دارد؛ «بله، بله، دقیقاً می فهمم تو چه می گویی، منظورت این است که...» این کلمات به طرف مقابل نشان می دهد که حرف او را شنیده اید. معمولاً آنها فقط همین را می خواهند؛ می خواهند که برایشان ارزش قائل شویم. اگر سر بعضی چیزها توافق کنید آرام آرام عصبانیت و مقاومت طرف مقابل را در هم می شکنید.
- اگر گفت وگو دارد به بددهنی و بدزبانی کشیده می شود آن را متوقف کنید. دست هایتان را به علامت تسلیم بالا ببرید و قاطعانه اما با آرامش بگویید؛ «تو الان خیلی عصبانی هستی و چیزهایی می گویی که واقعاً آن طور فکر نمی کنی (از شک و تردید خودتان به او امتیاز بدهید) پس من به سهم خود معذرت می خواهم. بعداً وقتی آرام شدی با هم صحبت می کنیم.» بعد از اتاق بیرون بروید یا از طرف بخواهید اتاق را ترک کند.
- اگر شما اشتباه کرده اید سریع بپذیرید و مسئولیت آن را به گردن بگیرید. بگویید؛ «حق کاملاً با توست، اشتباه از من بود و من برای جبران...» حتی اگر خودتان قانع نشده اید که اشتباه کرده اید حداقل از شک و تردید خود بهره مثبت بگیرید؛ «ممکن است من اشتباه کرده باشم. بیا دوباره موضوع را با هم مرور کنیم.» هیچ کس با چنین روشی مخالفت نمی کند.
این کلمات قدرت شگفت انگیزی دارند. به این ترتیب هم به نظر طرف مقابل احترام گذاشته اید و هم تنش موجود در فضا را کاهش می دهید.
بدقلقی، بد اخلاقی
شاید خود شما هم از تغییر روحیه طرف تعجب کنید که می گوید؛ «بله، تو اشتباه می کنی اما چیز مهمی نیست، همه اشتباه می کنند.» اشتیاق شما برای اینکه نشان بدهید او درست می گفته و شما اشتباه می کردید باعث می شود فضای درگیری تلطیف بشود. اگر شجاعت این را داشته باشید که بپذیرید طرف مقابل بر حق بوده رضایت خاطر بیشتری هم احساس می کنید. معمولاً کسی که شما را به باد انتقاد می گیرد در مقابل چنین صحبتی متعجب می شود و از فکر درگیری می گذرد چون دیگر چیزی برای جر و بحث باقی نمی ماند.
- اگر کسی که هر روز با او سروکار دارید مثل همسر، رئیس یا همکارتان از آن دسته افراد منفی باف، دعوایی، جر و بحثی یا نظیر آن است از قدرت تجسم خلاق بهره بگیرید.
طرف مقابلتان را به صورت فرشته مهربانی تجسم کنید که انسان بودن را تجربه می کند. سعی کنید حداقل یک جنبه خوشایند در رفتار او بیابید و همیشه پیش از رویارویی با وی او را با همان ویژگی خوشایند تصور کنید.
درباره آدم های بدقلقی که در گذشته با آنها سروکار داشتید فکر کنید و ببینید با آنها چه رفتاری داشتید. آیا همیشه وسوسه می شدید به آنها بفهمانید اشتباه می کردند و سعی می کردید خودتان را ثابت کنید؟ آیا هیچ وقت توانسته اید از روی ظاهر آنها بفهمید واقعاً دلشان می خواهد کسی به حرف آنها گوش بدهد، آنها را دوست داشته باشد و به آنها احترام بگذارد؟ آیا تا به حال قدرت تجسم خلاق را امتحان کرده اید؟
منبع: سایت همدردی