به گزارش
حوزه حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران، اجراي حكم اعدام دو زورگير خشن پايتخت، واكنشهاي مختلفي را در پي داشته است چنانكه حجتالاسلام شهاب مرادي طي يادداشتي به مطالب قابل توجهي در اين زمينه اشاره كرده كه در ادامه ميخوانيد.
لا به لای اخبار امروز سایتها، چشمم به این تصویر افتاد، دقت کردم.
اشکم را پاک کردم و دوباره نگاه کردم، تصویر واضح بود ظاهرا همان جوان ترسناکِ قمه به دستِ خشنِ روزهای اول آذر بود که ترسیده و نیاز به پناه دارد! و آغوش مرد نقابدارِ جوان، که اتفاقا هم او مجری اعدام است، تنها پناهِ اوست، اما چقدر حمایتگر و مهربان.
مرد نقابدار نمیتواند -و نباید- از اجرای حکم جلوگیری کند، اما میتواند برای لحظهای به او دلداری و دلگرمی بدهد، دست مهربانش را روی شانه او گذاشته و گویی زیر لب آرام با او سخن میگوید؛ کوتاه اما آرام بخش. این را از چهرهاش میتوان حدس زد.
شاید میگوید آرام باش نترس و یا مثلا به خدا پناه ببر و ... نمیدانم خلاصه هر حرفی که کمی او را آرام کند.
شاید برخی مواقع برای حل مشکل مادی یا معنوی دیگران، کاری از دست ما بر نیاید اما میتوانیم بی تفاوت نباشیم. میتوانیم کمی همدردی کنیم. میتوانیم برای برادری -حتی فقط برای لحظهای- پناهگاهی عاطفی باشیم.
شانهای برای چند قطره اشک یا گوشی برای شنیدن غصههای یک مادر. بله مهم است بدانیم و فراموش نکنیم «حتی وقتی برای حل مشکل دیگران، هیچ اقدام موثری نمیتوانیم انجام دهیم، سنگ صبور بشیم» و این خودش بسیار موثر و حیاتی است.
باور کنید اگر فقط کمی مهربان تر نگاه کنیم و با حوصله تر، خیلی از مجرمها مجرم نمیشوند.
شکی نیست که جامعه به وجود "قضات شجاع و عادل" نیازمند است و همیشه "اقتدار و سرعت عمل" پلیس و دستگاه قضاء ضامن سلامت و امنیت آن است، اما پیش از آن و بیش از آن جامعه، به مهربانی فراگیر و عمومی بین توده مردم نیاز دارد، بلای جان جامعه بیتفاوتی است.
ای کاش هیچ وقت ما ایرانیهای مهربان، حمایت و توجهمان را از هم دریغ نکنیم، اگر به جای چشم دوختن به صحنه اعدام یک مجرم و حتی بی آبروترین جنایتکار، چشم بر نقصها و گناهان خود میگشودیم، حال مان بهتر بود. اگر به فکر گرسنه بودیم و ...
یادمان نرود ما هنوز خیلی مهربانیم و این سرمایه عظیمی است.
اما یک نکته: این اشرار و اراذل و اوباش معمولا مدتی هم مدرسه بودهاند، و یا لااقل از دمِ درِ مسجدی رد شدهاند و ...
والله از خودم سوال میکنم -با نگرانی- نکند من هم سهمی در "بزه کار" شدن امثال این پسر و سایر اشرار دارم؟
خوب است قبل از آن که از تک تک مان سوال کنند، خودمان بپرسیم. بد نیست هر کس یک بار! از خودش و فقط از خودش -نه از هیچ کس دیگر!- فقط سوال کند:
راستي سهم من چقدر است؟ (خصوصا معلمان گرامی و اساتید محترم دانشگاهها و روحانیون معظم و اهالی مکرم هنر خصوصا سینما)
حجتالاسلام شهاب مرادیانتهاي پيام/