به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، بعضی خوراکیها هستند که نمیشود جلوی خود را گرفت و هر چه جلویت باشد
میخوری. آگاتا کریستی چنین علاقهای به خامه داشته و تمام اهالی دِوِن از
این علاقه مطلع بودهاند.
در کتاب «آگاتا کریستی در خانه» هیلاری
ماکاسکیل و متیو پریکارد از زبان هم شهریهای این نویسنده نوشتهاند:
«آگاتا شیفته غذاخوردن بود، از همه بیشتر دیوانه خامه بود. یک فنجان کامل
را میخورد. همیشه کنار ماشین تحریرش یک فنجان پر خامه بود.»
حتی
شخصیتهای محبوب داستانهای کریستی نیز به خامه علاقه ویژهای دارند. خانم
مارپل به شدت به خامه علاقه دارد و حتی هرکول پوآرو سختگیر نیز شیفته خامه
است.
کریستی
علاقه خود به خامه را از هیچکس پنهان نکرده بود؛ در کتاب «آگاتا کریستی در
خانه» همچنین اشاره شده که «او عادت داشت از لیوانی بزرگ خامه بخورد، روی
لیوان هم نوشته شده بود "حریص نباش!".» اما به گفته پیکارد که نوه کریستی
است، او هرگز به این هشدار عمل نمیکرد!
با
وجود علاقه شدید نویسنده «قتل در قطار سریعالسیر شرق» به خامه، تنها یک
نفر میتوانست جلوی او را البته تاحدودی بگیرد؛ این شخص کسی نبود جز جرج
گولر، سرپیشخدمت خانه کریستی. گولر برای اینکه دسر مهمانیهای کریستی
یکنواخت نباشد به او اجازه نمیداد، هر هفته دسر را انتخاب کند، و انتخاب
دسر هر مهمانی را برعهده یکی از مهمانان میگذاشت، هر وقت نوبت به آگاتا
کریستی میرسید، او بیدرنگ انجیر تازه با خامه را انتخاب میکرد. کریستی
در باغ خانهاش در گرینوی چند درخت انجیر کاشته بود و برای دسر دوست داشت
انجیر تازه بخورد.
نوشیدنی
موردعلاقه کریستی چای بود. اما چایی که به سبک اهالی دون آماده میشد و به
همراه کیک صبحانه، مربا و حجم بالایی از خامه سرو میشد. کریستی از کودکی
به نوشیدن چای با خامه عادت داشت و حتی گاهی کیک صبحانه محبوبش را که با
انجیر درست میشد، فراموش میکرد.
کریستی
در میان خامهها، خامه دونشایر را از همه بیشتر دوست داشت، هرچند خودش
معتقد بود دیگر این خامه طمع خامه کودکیهایش را نداشت: «چه بگویم! دیگر
حتی در دون هم خامه دونشایر گیر نمیآید، یادش به خیر!»