گزيده‌اي از سرمقاله روزنامه‌هاي امروز را مي‌توانيد، اينجا بخوانيد.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،

به مناسبت فرارسیدن سي و پنجمين سالگردپیروزی انقلاب اسلامي، ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان، به مقاله  حسام الدين برومند، با عنوان«صدايي كه همه جا به گوش مي رسد» اختصاص یافت:

فردا آغاز سي و پنجمين سالگرد انقلاب اسلامي است و 22 بهمن هر سال دو معناي روشن و بدون ابهام دارد؛ يكي اينكه يك سال به عمر نظام جمهوري اسلامي افزوده شده و ديگر آنكه به پيوست آن دشمني با نظام يك سال ديگر تداوم يافته است.

34 سال است كه دشمن تلاش مي كند تا سالگرد 22 بهمن 57 تكرار نشود و در همين راستا انواع و اقسام توطئه ها و دسيسه ها را به صحنه آورده تا «جمهوري اسلامي» نباشد و ادامه نيابد.

«ترور»، «كودتا»، «جنگ»، «تحريم»، «تهاجم فرهنگي و نبرد نرم»، «پروپاگانداي رسانه اي»، «صدور قطعنامه هاي به اصطلاح بين المللي»، «پرونده سازي» و طرح اتهامات متعدد عليه ايران اسلامي بخشي از تحركات و كارشكني هاي دشمن است تا صداي انقلاب اسلامي پژواك و بازتاب نداشته باشد.

34 سال است كه دشمن «جمهوري اسلامي» را برنمي تابد و نمي تواند نظام و حكومتي را تحمل كند كه بيرون از بستر نظام سلطه و بطور مستقل بر مبناي دكترين «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» عينيت يافته و با قوت به حيات خود ادامه مي دهد.

يك روز قطع روابط سياسي با ايران (فروردين 59) در دستور كار قرار مي گيرد، روز ديگر تجاوز نظامي به خاك ايران (ارديبهشت 59) عملياتي مي شود، جنگ 8 ساله و فرسايشي را به ايران تحميل مي كنند، به موازات همه اين سناريوها، پروژه تحريم هاي اقتصادي را به صحنه مي آورند تا به اهداف شوم خودشان برسند آنچنان كه يكي از مهره هاي نظام سلطه نقشه راه دشمن را در همان اوايل پيروزي انقلاب اسلامي علني مي كند.

«واين برگر» «وزير جنگ آمريكا در دولت ريگان عجز آلود از به اصطلاح مهار انقلاب اسلامي مي گويد؛ «بايد ريشه انقلاب اسلامي و ملت ايران را خشكاند»!اكنون سؤالي كه به ميان مي آيد اين است كه چرا دشمن در مواجهه با ايران اسلامي در 34 سال گذشته طرفي نبسته است؟ مگر نه اينكه دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي هر چه در چنته داشتند عليه ايران بكار گرفتند، پس چرا كارگر نيفتاده است؟

اگر مجموع گزينه هاي دشمن عليه ايران در حوزه هاي سياسي، اقتصادي، ديپلماسي، فرهنگي و نظامي بر ضد كشور ديگري بكار گرفته مي شد بي ترديد از پا درمي آمد.چه رمز و رازي است كه جبهه استكبار با تمام امكانات و پتانسيل، ايران اسلامي را نشانه مي رود ولي ناكام مي ماند؟

چرا به تعبير انديشكده بروكينگز، آمريكا- دشمن شماره يك جمهوري اسلامي- در مواجهه با ايران آنجا كه بايد كم آورده است؛ «ايجاد تغييرات اساسي در رفتار ايران»؟ناكامي بزرگ دشمنان و بخصوص آمريكا با آن دبدبه و كبكبه آنچنان تو ذوق مي زند كه حتي صداي رسانه ها و تحليلگران غربي را نيز درآورده است.

از باب نمونه و از ميان حجم پرشمار و انبوه كدها و نمونه هاي مستند درباره ناكامي دشمنان ايران مي توان به گزارش نشريه آمريكايي «فوربس» اشاره كرد كه در روياي براندازي جمهوري اسلامي مي نويسد؛ «چه مي شد اگر رژيم [جمهوري اسلامي] در ايران تغيير پيدا مي كرد، تصورش را بكنيد اين تغيير چه تحولاتي را براي ما آمريكايي ها در دنيا به وجود مي آورد و...» و اذعان مي كند كه ايران مانع دستيابي اهداف آمريكا در منطقه است تا جايي كه با وجود تلفات و هزينه هاي سنگين واشنگتن، اين جمهوري اسلامي است كه نفوذ اصلي را در حد فاصل درياي مديترانه و كوه هاي هندوكش دارد.

اما براي اين كه به پاسخ سؤال هاي پيش گفته نزديك بشويم بايد اين واقعيت غيرقابل انكار را لحاظ كرد كه دشمن با همه توانمندي مالي، نظامي و تكنولوژيك- بخوانيد فيزيكي- از شناخت همه جانبه جمهوري اسلامي و ماهيت ايدئولوژيك آن عاجز است و به عبارت ديگر مشكل متافيزيكي است.

 براي همين است كه داني ياتوم رئيس پيشين سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي- موساد- در مصاحبه اي درباره ايران مي گويد كه اين كشور برخوردار از يك خط تلفني مستقيم با خدا به علاوه موشك هايي با برد بلند است.اين اظهارنظر، مشكل دشمن در تحليل جمهوري اسلامي را مي رساند يعني كلياتي را درك مي كند اما نمي تواند به تحليل درست و عميقي درباره ايران برسد.

«فارين پاليسي»- foreign policy- شفاف تر و صريح تر اين واقعيت را اذعان مي كند و مي نويسد؛ «مشكل اينجاست كه ما نمي توانيم ايران را تحليل كنيم.»در همين خط باز بايد به مصاحبه جرج سوروس- پدر انقلاب هاي مخملي- در سي ان ان درباره ايران آدرس داد.

او اواخر سال 89 و پس از ناكامي بزرگ در تحقق فتنه سال 88، وقتي مورد سؤال قرار مي گيرد كه چرا برنامه ها و طراحي هاي شما پيرامون ايران به نتيجه نرسيد فقط به اين جمله پرمعنا بسنده مي كند؛ «حاضرم شرط ببندم كه تا سال ديگر رژيم ايران سقوط خواهد كرد»!

بنابراين دشمن دچار يك استيصال استراتژيك است و نمي داند كه در مواجهه با ايران چگونه برخورد كند و بعد درباره ناكامي اين مواجهه چه بگويد و گويا بهترين راه را در «شرط بندي» دانسته كه بالطبع توخالي بودن آن پس از مدت زماني آشكار مي شود.

شواهد و قرائن به وضوح نشان مي دهد 34 سال دشمني با جمهوري اسلامي همراه با «اشتباه در محاسبات» بوده و از همين روي است كه توطئه ها، سناريوها و تحركات دشمن بر ضد ايران به بار ننشسته است.

به عبارت روشن تر هرچند نظام سلطه «سياست مهار»- containment policy- عليه ايران اسلامي را در دستور كار داشته ولي چون با «اشتباه در محاسبات» پيوندي درهم تنيده داشته است برآوردها و ارزيابي هاي پيش بيني شده آنها هيچگاه به وقوع نپيوسته است.
اما اين «اشتباه در محاسبات» در چند محور و زاويه قابل اعتناست؛

1- يكي از اشتباهات راهبردي دشمن در مواجهه با ايران اسلامي، بي خبري از نصرت الهي است. اين وعده راستين خداوند است كه؛ «ان تنصروالله ينصركم» و اين قاعده قرآني بارها در نظامي كه برخاسته از اسلام ناب و آموزه هاي قرآني است نمود داشته است.واقعه طبس در ارديبهشت سال 59 يكي از نمونه هاي بارز آن است.

آمريكايي ها در تجاوز به خاك ايران براي آزادي گروگان ها همه چيز را پيش بيني كرده بودند بجز طوفان و شن هاي طبس را كه طومار عمليات «پنجه عقاب» را در هم پيچيد.در تمامي 34 سال گذشته، تاريخ شهادت مي دهد كه مدد و ياري الهي، دشمنان جمهوري اسلامي را زمين گير كرده است.

2- يكي ديگر از اشتباهات دشمن در مواجهه با ايران، «مردم» بوده اند. «اشتباه در محاسبات» دشمن آنجاست كه فكر مي كند مي تواند با اهرم فشارها و تحريم ها، مردم را از نظام جمهوري اسلامي جدا كند اما ملت بزرگ ايران به گواهي تمام بزنگاه هاي حساس و پرخطر ثابت كرده اند كه پاي نظام جمهوري اسلامي ايستاده اند.

يكي از اين بزنگاه ها، ميدان انتخابات است كه در بيش از 30 انتخابات مردم حضوري حداكثري داشته اند و علي رغم تمام سم پاشي هاي دشمن و پروپاگانداي رسانه اي به ميدان آمدند و حماسه اي ماندگار خلق كردند.براي همين است كه پس از آخرين انتخابات انجام شده در ايران -انتخابات مجلس نهم- رويترز اعتراف مي كند كه پيروز اين انتخابات «مردم ايران» بودند.

فردا- 22بهمن 91- نيز علي رغم آنكه اين روزها رسانه هاي دشمن با هياهو خط اختلاف و نا اميدي را پمپاژ مي كنند اما به تعبير رهبر انقلاب -در جمع مسئولان نيروي هوايي ارتش- مردم كوبنده به ميدان مي آيند و جواب دشمن را قاطعانه خواهند داد.

3- از ديگر محورهاي «اشتباه در محاسبات» دشمن، شناخت ناقص آنها از رهبري و ولايت فقيه در ايران است.آنها مي پندارند مي توانند محاسبات رهبر ايران را بر مبناي سناريوهاي سياسي تغيير بدهند و درك عميقي ندارند كه در جمهوري اسلامي، رهبر به عنوان ولي فقيه بر مبناي اصول تصميم مي گيرد.

مشكل ديگر آنها اين است كه رهبري در ايران پيش از همه نقشه راه دشمن را براي آحاد مردم تشريح مي كند و بازي دشمن را ناكام مي گذارد.به تعبير موسسه آمريكايي رند -RAND- رهبر ايران به عنوان مديري مدبر و مقتدر حرف آخر را مي زند.

4-يكي ديگر از نشانه هاي روشن در اشتباه محاسبات از سوي دشمن پيرامون ايران نتيجه معكوس خروجي ها است.به عنوان نمونه مي توان به ميزگرد «سي ان ان» در برنامه «جي پي اس» با اجراي فريد زكريا اشاره كرد كه سال گذشته در آن مطرح شد يكي از علت هاي قدرت گرفتن ايران در منطقه، سياست هاي آمريكاست.

5-و بالاخره بايد گفت؛ «ماهيت الهي انقلاب و اشتباه در محاسبات» دشمن است كه نه تنها جمهوري اسلامي به تعبير آنها مهار نشده است بلكه امروز مدل و الگوي كشورها در بستر بيداري اسلامي است.

 الگويي كه قادر است ريشه تجاوزات، جنايات، ظلم ها و زياده خواهي هاي نظام سلطه را بر كند و تئوري «پايان تاريخ» بر مبناي گفتمان ليبرالي را بخشكاند.با انقلاب اسلامي پيچ تاريخي دنيا تغيير جهت داده است و فردا بار ديگر صداي پرطنين ملت ايران اين واقعيت را عيان و نمايان مي كند.

روزنامه وطن امروز، در پی واکنش رهبر معظم انقلاب نسبت به دعوت رسمی دولت آمریکا مبنی بر پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایشان، مقاله ای به قلم زهرا طباخي و با این عنوان منتشر کرد:

شكست مذاكره به‌ شرط اسلحه
وقتي اوباما سلفي مي‌شود


همان طور که انتظار می‌رفت رهبر انقلاب در برابر دعوت رسمی مقامات دولت آمریکا مبنی بر پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایشان، وارد میدان شده و در حرکتی قابل توجه به تحلیل وقایع و رفتارهای مذاکره‌خواهان آمریکایی و وطنی پرداختند.

 ورود مستقیم به سیاست‌بازی آمریکایی با استعانت از عبارت مثبت «مذاکره» از یک طرف ژستی پدرانه و از روی قدرت برای سیاستمداران خسته وشکست‌خورده آمریکا به همراه داشت و از طرفی به قول خودشان توپ را در زمین ایران قرار می‌داد.

 اما چطور شد که بخش عمده این ژست‌گیری سیاسی حساب‌شده با یک «سخنرانی» در دهه فجر انقلاب اسلامی ماسکه شد به طوری که تحلیلگران شبکه رسمی وزارت خارجه انگلیس نیز بناچار مجبور به پذیرش منطق رهبر عالی ایران شد؟

نخستین خبط بزرگ آمریکایی‌ها یک شب قبل از موضع رسمی رهبر ايران بروز یافت آن جا که دولتمردان آمریکا حتی این مقدار سعه‌صدر نداشتند که تا اعلام رسمی طرفی که به مذاکره مستقیم فراخوانده بودند، صبوری کنند! تصویب دور جدید تحریم‌های به قول وزیر خارجه سابق آمریکا «فلج‌کننده» با امضای رسمی اوباما، همان حرکتی بود که رهبر ايران با عنوان «مذاکره به شرط اسلحه» از آن نام بردند.

 با گل به خودی رسمی آمریکایی‌ها کل وجهه پروژه «مذاکره‌خواهی» و فریاد «صلح‌طلبی» در هم شکسته شد و به واسطه حرکت منطقی ایران، بازی‌ای که همه شرایط آن برای «باخت طرف ایرانی» چیده شده بود، ناگهان از روند دفاعی در جبهه ایران تبدیل به یک حمله دردناک شد.

بنا بود استکبار جهانی در شرایطی که فشار به حداکثر خود رسیده از در محبت و دوستی وارد شده و مسیری بی‌بازگشت را به کشور «ضعیف» و دولت «درمانده» گرفتار دربند تحریم‌ها پیشنهاد کند به نحوی که «نه» گفتن به چنین معامله‌ای در منظر جهانی و حتی داخلی غیر‌عقلانی، به دور از منطق و غیر‌دیپلماتیک جلوه کند.

این دقیقا همان چهره‌ای است که سال‌هاست غرب و صهیونیسم تلاش می‌کنند از اسلام سیاسی مدل خمینیسم به جهانیان عرضه کنند. ملت و دولتی که از سر نفهمی بر سر یک ایدئولوژی ضد‌بشری به تفاهم رسیده‌اند و حاضر به «مذاکره» و «صلح» بر سر هیچ ارزش جهانی نیز نیستند!

 اوج عقلانیت و هوش سیاسی رهبر عالی جمهوری اسلامی در شفاف‌سازی شرایط بازی مذاکره در مرحله یک پروژه سنگین آمریکا مقابل چشم سیاستمداران آشنا به قواعد بازی اجرا شد و این یعنی به ثمر رساندن 3 گل در ابتدای نیمه اول مسابقه‌ای که قرار بود آمریکا را بی‌برو برگشت از بن بست خاورمیانه خارج کند.

 پیش از این عرض شد تصمیم اینکه ایران آخرین قدم باقیمانده تا پیچ نهایی تغییرات جهانی با مقدمه زایش خاورمیانه جدید را به مزایده بگذارد و به بیشترین قیمت ممکن واگذار کند، با رهبری است اما این بازی‌ای است که غرب هر چقدر که هم بابتش امتیاز بدهد، برد با آنهاست.

رفع پلکانی تحریم‌ها که رقمی نیست! اوضاع خاورمیانه و چه بسا ملت‌های جهان به اندازه‌ای قمر در عقرب است که هیچ بعید نیست کل مناسبات «نظم نوین جهانی» با همه هزینه‌هایی که برای تبیین دکترین آن در جهان شده به سرعت نابود شود. حال تصور کنید وقتی رهبر ایران از یک بازی باخت- باخت چنین پیروزی شیرینی بدون آلوده شدن به قواعد «بازی دیپلماسی مذاکره» به دست می‌آورد، تحلیل هزینه اعمال چنین نقشه‌ای با «افزایش فشار» چقدر مشکل می‌شود.

اکنون وقت آن است که تحلیلگران موسسات استراتژیک آمریکا مثل بروکینز و وودور ویلسون و دیگران دوباره محاسبه هزینه ـ فایده داشته باشند. به قول «سوزان مالونی» عضو ارشد شورای سیاست خارجی آمریکا پیش از این صحبت از پیشنهاد رفع تحریم‌ها به رهبر عالی ایران به عنوان تقدیم شکلات در برابر به دست آوردن مروارید بود.

اکنون می‌توان به طرح بروکینزی‌ها برای معامله «سر اسرائیل در سینی» با رهبر ایران فکر کرد. اما ایران چه نقشی در جهان امروز ایفا می‌کند که قیمتش را تصاعدی و به صورت روزانه در تعاملات جهانی بالا می‌برد؟ آیا غیر‌از این است که صحبت از یک کشور 75 میلیون نفری با موقعیتی استراتژیک در خاورمیانه است که از اقتصادی نه چندان قوی برخوردار است؟ دعوا بر سر کدام نقش ایران در منطقه و جهان است که هزینه‌های استکبار جهانی را تا این اندازه بالا برده و زبان سیاست را نرم کرده است؟ مگر قرار نبود با یک حمله اتمی اسرائیل شر ایران به کلی از سر جهان رفع شود و اوضاع بهتر شود؟ بهاری که بنا بود اسرائیل به پشتیبانی غرب تاسیسات اتمی ایران را هدف قرار دهد چرا هرگز ظهور نکرد؟!

 بیایید کمی پیشروی فنی داشته باشیم. اگر دعوای غرب با ایران بر سر «برنامه هسته‌ای» بود که 34 سال پیش که نخستین تحریم‌های شدید آمریکا بر ضد‌ایران وضع شد اصلا صحبت از چنین پیشرفت‌هایی نبود! آنچه ایدئولوژی در آستانه شکست غرب را هدف قرار داده «بمب اتم ایرانی» نیست که اگر بود جواب بمب را می‌شد با موشک‌های پیشرفته غربی و اسکادران‌های جنگی و ناوهای هواپیمابر مستقر در خلیج‌فارس داد!

آنچه غرب را به وحشتی تمام‌عیار دچار کرده ایدئولوژی اسلام سیاسی است که به واسطه «بیداری اسلامی» و تفاوت آن با سلفی‌گری به عنوان نسخه تخریبی اسلام اجتماعی، کاملا در منطقه خاورمیانه مشخص شده است.

 ضعف‌های آشکار سلفی‌ها به عنوان نسخه اختراعی فوکویاماها برای مقابله با اسلام ناب‌محمدی به واسطه اقدامات‌شان در افغانستان، پاکستان، سوریه، عربستان، لیبی، مصر، تونس و یمن برای ملت‌های مسلمان در حال آشکار شدن است. سلفی «مغز» ندارد! ایدئولوژی آن «ترور» است و خدایش « شیطان» است، جاده‌صاف‌کن استعمار است و از پاسخ دادن به سوالات معمولی مسلمین عاجز است.

 در مقابل کارنامه علمی و عملی خمینیسم به عنوان شکل ظهور‌یافته مبتنی بر اسلام اهل بیت علیهم‌‌السلام واضح و آشکار در برابر مسلمین جهان رژه می‌رود. شکی نیست که مدل ایرانی انقلاب اسلامی به همه اهداف خود دست نیافته اما عمر این انقلاب به بیش از 34 سال نمی‌رسد با این حال پیشرفت‌ها گویای آینده‌ای بسیار روشن است.

 گسترش شکلی از اسلام که موفق شده مقابل زیاده‌خواهی‌های غرب در بازه زمانی مناسبی مقاومت کند و بر سر معادلات آمریکایی از خاورمیانه و شمال آفریقا گرفته تا آمریکای جنوبی فرود آید، بسیار خطرناک است. خطری بالقوه که به واسطه راهکارهای غلط اندر غلط غرب به بیش از نیمی از کشورهای مسلمان منطقه صادر شده است.

هدایت چنین جریانی نه بر عهده روسای جمهور ایران است و نه در اندازه آنهاست. قبای رهبری چنین پروژه عظیمی بر دوش رهبر حکیم جهان اسلام است و تنها از او ساخته است. تنها تماشای چنین برخورد نفس‌گیری لذت بخش است خوشا به سعادت آنها که در چنین میدانی میانداری می‌کنند برای نايب حضرت صاحب (عج). سهم ما شرکت در راهپیمایی است که 22 بهمن مصری‌ها را تقویت می‌کند و بر ابهت رهبر بزرگ جهان اسلام به واسطه قدرت الهی و مردمی‌اش می‌افزاید. درود خدا بر مجاهدان راه حق.

عطاء ا... ناصري در مقاله ای با عنوان «آيا پيش فروش سکه، بهترين راه است؟» در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان  به بررسی آثار منفی احتمالی دور جديد پيش فروش سکه در کشور پرداخت :

روز سه شنبه هفته گذشته، رييس کل بانک مرکزي از آغاز دور جديد پيش فروش سکه، قبل از پايان سال خبر داد. در واکنش به اين خبر بلافاصله قيمت سکه سقوط کرد و 65هزار تومان کاهش يافت.

در همين روز قيمت ها در بازار ارز نيز به تبع آن کاهش يافت. در روزهاي بعد، گفته شد که اجراي طرح پيش فروش سکه قطعي است و کميته کارشناسي در بانک مرکزي به همين منظور تشکيل شده است.

در نگاه اول «اعلام» و «اجرا»ي اين موضوع امري مطلوب به نظر مي رسد و با توجه به اينکه بانک مرکزي در دوره هاي گذشته پيش فروش سکه، به وعده خود در تحويل سکه عمل کرد. اين بار حجم بسيار زيادي از تقاضاي بازار، به سوي درخواست پيش خريد مي رود. در دوره قبل اين عمل در حدود 5هزار و 700 ميليارد تومان از اين طريق نقدينگي بازار را جذب کرد.

اما آيا پيش فروش سکه، بهترين راه براي جذب نقدينگي و کاهش قيمت سکه و ارز است؟
اين عمل در کوتاه مدت موجب کاهش قيمت ها در بازار ارز وسکه مي شود اما تاثير آن مقطعي بوده و در صورت عمل به شيوه سال گذشته، آثار زيان آوري را به اقتصاد کشور تحميل مي کند که کميته کارشناسي مذکور بايد آن ها را در نظر بگيرد. در ادامه به بررسي اجمالي اين آثار مي پردازم:

1.بي اثر شدن ابزارهاي پولي:

سياست پولي ابزاري است که به وسيله آن مقامات پولي يک کشور «عرضه پول» را اغلب با هدف تنظيم «نرخ بهره» به منظور رشد اقتصادي، پايداري و ثبات نسبي قيمت ها و کاهش بيکاري کنترل و مهار مي کنند. سياست پولي بر مبناي رابطه بين «نرخ بهره» در اقتصاد کشور و کل «عرضه پول» تعريف مي شود و از ابزارهاي متنوعي جهت کنترل يک يا هردو اين موارد بهره مي جويد تا بر مواردي مانند رشد اقتصادي، تورم، نرخ ارز و بيکاري تاثير بگذارد.

 به بيان ديگر، در کشورما، دولت با استفاده از تعيين نرخ سود بانکي و انتشار اوراق مشارکت ميزان نقدينگي جاري کشور را کنترل کرده و با اين ابزار به طور دائم بر شاخص هاي مهم اقتصادي تاثير مي گذارد.

 زماني که سکه با اختلاف قيمتي فاحش با نرخ معاملات بازار پيش فروش مي شود و خريد آن براي خريدار سودي قطعي و قابل توجه را رقم مي زند مردم و صاحبان سرمايه براي خريد آن هجوم آورده و به هر تعدادي که پيش عرضه شود خريدار برايش وجود دارد.

کما اينکه در سال گذشته در حدود 9ميليون و 600هزار قطعه سکه پيش فروش شد و چند ماه بعد به خريداران تحويل داده شد. اين تعداد قابل توجه سکه پيش فروش شده، بازار سکه را بسيار حجيم کرده و پس از پايان تحويل سکه هاي وعده داده شده ما با چندين ميليون قطعه سکه سرگردان در دستان مردم مواجه خواهيم بود که فقط به قصد سود و يا ترس از زيان اقدام به خريد و فروش آن مي کنند و اين اقلام ارزشمند کارايي ديگري نخواهد داشت.

اين حجم بالاي سکه هاي سرگردان موجب افزايش چندين برابري حجم معاملات شده و نوسان هاي شديد روزانه و کوتاه مدتي را در قيمت آن شاهد خواهيم بود. با مقايسه ميزان نوسان قيمت سکه، قبل و بعد از اتمام پيش فروش، به اين موضوع پي مي بريم. البته بخشي از نوسان قيمت سکه به دليل نوسان قيمت ارز است، اما با رسم نمودار «کندل استيک» روزانه براي قيمت سکه و قيمت دلار در يک بازه زماني يکسان و مشخص، پس از اجراي طرح پيش فروش سال گذشته مشاهده مي شود که دامنه نوسانات قيمت سکه بسيار بيشتر از قيمت دلار بوده است و با اين روش اين نظريه اثبات مي شود. افزايش دامنه نوسانات به معني افزايش سود آوري خريد و فروش است.(و به تبع آن، افزايش زيان عده اي ديگر) در اين زمان است که وقتي مي شود با استفاده از نوسان گيري قيمت سکه فقط در يک ماه بيش از 30درصد سود نصيب خود کرد.

نرخ سود بانکي و همچنين اوراق قرضه هيچ گونه جذابيتي براي صاحبان سرمايه و سفته بازان نخواهد داشت. حتي اگر نرخ سالانه آن را به 25، 30 و يا حتي بالاتر افزايش دهيم. اين گونه است يکي از دو ابزار اصلي کنترل شاخص هاي اقتصادي کشور بي اثر شده و کنترل بانک مرکزي بر بازار پول و اقتصاد بشدت کاهش مي يابد.

2.قاچاق سکه به خارج از کشور

با پيش فروش سکه با قيمتي بسيار نازل نسبت به معاملات جاري بازار، همزمان با کاهش قيمت سکه، به سبب جذب نقدينگي و کاهش تقاضا براي ارز، قيمت ارز نيز کاهش مي يابد اما کاهش قيمت سکه بسيار بيشتر از کاهش قيمت ارز خواهد بود. به عنوان نمونه، با اعلام خبر پيش فروش قيمت سکه در حدود 4درصد کاهش يافت، اما در همين زمان کاهش قيمت دلار در حدود 2درصد بود.

با ادامه اين روند، آرام آرام، سکه از ارزش واقعي خود فاصله گرفته و زمينه قاچاق اين کالاي ارزشمند و سرمايه ملي به خارج از کشور فراهم مي شود. اگر هدف اصلي دولت از اين عمل، جذب نقدينگي و کاهش نرخ ارز و سکه باشد. بهترين راه براي اين کار جلوگيري از افزايش نقدينگي است.

 وقتي که فقط در يک سال، نقدينگي کشور توسط بانک مرکزي 40درصد افزايش مي يابد و به 430هزار ميليارد تومان مي رسد. اين راهکارهاي مقطعي، تنها مرهمي خواهد بود براي جبران کسري بودجه آخر سال دولت و آثار نامطلوب آن در ميان مدت و دراز مدت نمايان خواهد شد. اما اگر هدف بانک مرکزي صرفا «اعلام» پيش فروش سکه براي غلبه بر جو رواني بازار در روزهاي آينده بوده و شيوه پيش فروش، با سال گذشته متفاوت باشد، مي توان به تاثيرات مثبت آن اميدوار بود.

دكتر مصطفي ملكوتيان(استاد دانشگاه تهران) درمقاله ای برای روزنامه تهران امروز با اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی، در خصوص عملکرد دولت در نظام جمهوری اسلامی این طور نوشت:

انقلاب اسلامي در عرصه عمل

نگاه مقايسه‌اي به نتايج و كاركردهاي انقلاب اسلامي، از يكسو گوياي تغييرات بزرگ و غيرقابل انكار و خيره‌كننده ناشي از انقلاب در 34 سال گذشته و از طرف ديگر ترسيم‌كننده يك دورنماي ايده‌ال و آرماني براي آينده است.

دستاوردهايي كه در شرايطي به‌ دست آمده كه دشمنان خارجي و ايادي داخلي آنان همواره در تلاش بوده و از هر اهرمي براي تحت فشار قرار دادن كشور و ناكام گذاشتن طرح‌ها و برنامه‌هاي آن بهره گرفته‌اند. بررسي اين دستاوردها نشان مي‌دهد كه مي‌توان آنها را حداقل در 4 زمينه دسته‌بندي كرد.

اول بعد سياسي كه خود به دو بخش سياست داخلي و سياست خارجي قابل تقسيم است.سقوط نظام شاهنشاهي و استقرار نظام جمهوري اسلامي بر پايه اصل ولايت فقيه و مردم سالاري ديني مهم‌ترين دستاورد انقلاب به شمار مي‌رود.

در ابعاد سياست خارجي انقلاب نيز بايد عنوان كرد كه با شكل‌گيري انقلاب بند سلطه خارجي پاره و استقلال براي ايران به ارمغان آورده شد كه بازتاب زيادي را در جهان بر جاي گذاشت.ايران پس از انقلاب در جهت‌گيري سياست خارجي خود تغييرات زيادي را شاهد بود و با تكيه بر شعار نه غربي،نه شرقي انقلاب را از دست درازي سلطه گران در امان داشته و مبارزه با نظم سلطه‌گرانه حاكم بر جهان را سرلوحه اهداف خارجي خود قرار داده و به يگانه منادي صادق مبارزه با آن تبديل شده است.

 بعد ديگري كه بايد در زمينه دستاوردهاي انقلاب مورد تاكيد قرار بگيرد بعد اقتصادي آن است.كسب سود بيشتر هدفي بوده است كه همواره از سوي كشور‌هاي غربي مورد توجه قرار گرفته، از اين رو در 34 سال گذشته شاهد اين هستيم كه مشكلات اقتصادي زيادي را در مسير پيشرفت ايران قرار داده‌اند.در ابتداي انقلاب شاهد شكل‌گيري محاصره اقتصادي عليه ايران بوده‌ايم و امروزه اين روش به تحريم ايران تبديل شده است.

اما در اين ميان همواره مردم هوشيارانه از تهديد‌ها عبور كرده و با تكيه بر توانمندي خود تحريم‌ها را به فرصتي براي پيشرفت تبديل كرده‌اند.خودكفا شدن كشور در بسياري از زمينه‌ها و وضعيت خاص جغرافياي سياسي ايران، بيگانگان را از دستيابي به اهدافشان در زمينه‌هاي اقتصادي بازداشته است.

از سوي ديگر، در اثر پيروزي انقلاب اسلامي، دسترسي عمومي به مقامات، آسان شده و اين امر زمينه شناخت بهتر مسائل و مشكلات مردم را فراهم آورده است. سومين بعدي كه بايد در بررسي دستاورهاي انقلاب به آن توجه كرد، پيشرفت كشور در بعد علمي، فن‌آوري است.

تلاش براي پيشرفت علمي و خروج از عقب ماندگي علمي يكي از مسائلي بود كه در انقلاب به عنوان يكي از آرمانها مورد توجه قرار گرفت. امروزه طبق گزارش مجامع علمي بين‌المللي سرعت پيشرفت علمي در ايران 11 برابر متوسط سرعت جهاني است و اين در شرايطي است كه دولتهاي سلطه‌گر غربي از هر اهرمي چون ترور دانشمندان هسته‌اي و غيره استفاده مي‌كنند.

پيشرفت ايران در ابعاد تكنولوژي‌هاي برتر، انرژي صلح آميز هسته اي، توجه به دانش پزشكي و رشدي كه در اين زمينه شاهد آن بوده‌ايم، توجه به تكنولوژي فضايي و پرتاب ماهواره بومي كه ايران را در كشور‌هاي منطقه سرآمد كرده است نشان از توان و پيشرفت ايران در ابعاد علمي پس از انقلاب دارد.

 در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي،كشور ما رشد و پيشرفت همه جانبه‌اي را در فن‌آوري‌هاي نظامي تجربه كرده واين رشد حتي باعث پيشرفت فن‌آوري در صنايع غير نظامي نيز شده است. اين مسئله چهارمين بعدي است كه در زمينه دستاورهاي انقلاب بايد مورد توجه قرار بگيرد.ساخت موشكهاي بالستيك، ساخت انواع سلاح‌ها و موشكهاي ضد هوايي، ساخت انواع موشكهاي دريايي، ساخت زير دريايي و دستاوردهاي ديگر ايران در زمينه نظامي نشان‌دهنده افزايش اقتدار ملي در سطح منطقه و جهان براي ايران است.

صبح امروز روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان «وحدت، اصل محوري»را به قلم علي تتماج منتشر کرد:


حبيب الله عسكراولادي در مقاله امروز خود برای روزنامه رسالت ،یوم الله 22 بهمن را اینگونه توصیف کرد:    
    
22 بهمن و طليعه جهاني شدن اسلام


يوم الله 22 بهمن هنگامه جهاني شدن خروش اسلام خواهان قرن ما و موسم جلالت جهادگران و مجاهدان في سبيل الله است. يوم الله 22 بهمن سرآغاز عزت پايدار و طليعه نور و پاكي در حيات طبيه ملت مسلمان واسلام خواه و فداكار ايران است .

يوم الله 22 بهمن روز اعلام آزادي ، استقلال ملت اسلام خواه ايران و خروج از سيطره كفار و ستمگران تاريخ معاصر است .

يوم الله 22 بهمن روز شكست استبداد جهاني و آغاز بهاري ترين فصل تاريخ در آستانه ظهور منجي عالم بشريت است. جهان در

يوم‌الله 22 بهمن شاهد يك نهضت تمام عيار آسماني، يك رهبري الهي و ملتي بود كه در انتظار طلوع فجر لحظه شماري مي كردند. انقلاب اسلامي 34 سال است محكم و استوار روي پاي خود ايستاده است. هروز نيرومند تر از ديروز !

يوم الله 22 بهمن در تاريخ اسلام ، ايران و جهان يك نقطه نوراني است و به تعبير امام راحل انفجار نور   بود و يك نقطه عطف است.اعلام يك مسير الهي منطبق بر حركت انبياء و اولياي الهي در قرن  ماست.

چه خوب است در اين روز بزرگ يك دور وظايف و تكاليفمان را در انقلاب باز خواني كنيم و اهداف و آرمانهاي اسلام و انقلاب اسلامي را روخواني دقيق نماييم.

1- مردم ما براي شعار  استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي فداكاريها كرده اند. مردم ما براي تحكيم شعار نه شرقي نه غربي سختي ها و مرارتها كشيده اند.

خونهاي پاكي و درصدر آن خون فقها ، علما و دانشمندان بزرگ الهي در پاي نهال مقدس انقلاب ريخته شده است.
ما تكليف داريم از گوهر آزادي در كشور پاسداري كنيم . ما وظيفه داريم از استقلال كشور در برابر حرص و طمع روز افزون قدرتهاي جهاني صيانت كنيم .

حفظ نظام جمهوري اسلامي از اوجب واجبات است و بايد سهم خود را در اين واجب الهي همچون ديگر و اجبات قرآني ادا نماييم .
ان شاءالله مردم همگي در روز 22 بهمن در سراسر كشور به خيابانها مي‌آيند تا به اداي اين سهم فكر كنند.   بي‌شك نخبگان اصيل جامعه پابه پاي مردم به اداي اين سهم فكر كرده و مي كنند.

2- وجه امتياز بيداري اسلامي ما و انقلاب قرآني ما درخشش يك انسانالهي ، پاك، شجاع، با تدبير و عالم به احكام قرآن و عادل بود. نعمت برخورداري از ولايت فقيه شايد با هيچ يك از نعمات الهي انقلاب برابري نكند بايد انديشه كنيم كه آيا وظيفه و تكليف خود را در اطاعت از ولايت درست انجام

مي دهيم. در طول تاريخ شاهد ظهور پيامبران و اولياي بزرگ الهي بوديم. اما مردم قدرناشناسي كردند و آنها را در برابر ستمكاران و تبهكاران تنها گذاشتند.سرنوشت ائمه معصومين عليهم السلام بزرگترين شاهد تاريخي ماست. اكنون بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه از عدم استحكام و ضعف رهبري و رهبران اين جوامع در معرض آسيب است .

 نگاه مسلمانان جهان به امام (ره) ما و رهبر ماست. آيا همين نگاه در اداي تكليف نسبت به زعامت و رهبري در جامعه ما وجود دارد . من يقين دارم مردم ما مثل كوه در پشت سر رهبري ايستاده اند و وفاداري خود را بارها ثابت كرده اند. اما بايد  ديد اين اداي تكليف در خواص هم به همان شدت وجود دارد برخي رخدادهاي تلخ نشانگر نوعي غفلت از انجام اين وظيفه است. بايد به خود آييم از مردم عقب نمانيم .

3- خداوند بركات خود را طي 34 سال گذشته از زمين و آسمان در ايران سرازير كرده است. آيا قدر اين نعمات و بركات و شكر آن را به جاي
آورده ايم ؟ مردم نجيبانه برخي اشتباهات و ندانم كاريها را مي بينند و تحمل مي كنند. مردم برخي بداخلاقيها و ظاهرگرايي ها و سياه انديشي ها رامي بينند و صبورانه تحمل مي كنند.

نخبگان و مسئولان بايد قدر اين تحمل و صبوري را بدانند و شكر آن را به درگاه الهي به جاي آورند مردم ما استعداد خود را در برخورد باهر فتنه  طي سه دهه گذشته نشان داده اند. مردم هنر خود را در تصحيح انحرافات نخبگان و مسئولان طي سالهاي پس از انقلاب نشان داده اند. آنها با كسي شوخي ندارند هر كس را كه از مسير ولايت الهيه خارج شود از خود طرد مي كنند و از او تبري مي جويند به طوري كه ، لم يكن شيئاً مذكورا

4- امام (ره) انقلاب اسلامي را آورد تا دوستي و برادري ملت تحكيم يابد تا نفرت از جامعه ما رخت بر بندد امام آمد تا اخلاق و قانون و احكام نجات بخش اسلام اساس ، مناط و ملاك مناسبات انساني در جامعه با باشد. اگر از اخلاق، قانون و احكام شرع فاصله بگيريم در دره سكولاريسم سقوط مي كنيم و هيچ تفاوتي با نظامهاي متعارف كنوني بشر نخواهيم داشت .

ميل به سكولاريسم در رفتار سياسي برخي نخبگان و مسئولان يك رويكرد انحرافي است. بايد از اين انحراف به خدا پناه برد بايد در رفتار سياسي ، اجرايي و .... ما دين ظهور داشته باشد.

5- خداوند امام (ره) ،  و رهبر ما را عزيز كرد . اين عزت  به خاطر عمل به اوامر و نواهي الهي بود. خداوند آمريكاي ستمكار و ديگر دشمنان ملت ما را خوار و ذليل كرد چرا كه آنها با خدا اعلام جنگ كرده بودند ما بايد دست قدرت الهي را در اين مبارزه حق و باطل ببينيم . خدا با ماست تا هنگامي  كه ما با او هستيم.
يوم الله 22 بهمن روزي است كه همپاي مردم با صاحب اين انقلاب تجديد ميثاق كنيم . او صدق ما را در اين تجديد ميثاق مي داند و به همان ميزان انقلاب را ياري خواهد فرمود.
مطئمن هستم در اين روز مسلمانان منطقه و جهان نيز همصدا با ملت ما تجديد ميثاق خواهند كرد و ما با همين سرعت  به سوي جهاني شدن  اسلام پيش مي رويم. ان شاالله نوشته محمدعلي وکيلي:

به مناسبت فرارسیدن یوم الله 22 بهمن روزنامه جمهوری اسلامی ستون سرمقاله امروز خود را به مقاله ای با عنوان «بار ديگر حماسه حضور»اختصاص داد:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

فردا 22 بهمن 1391 مردم ايران جشن ورود به سي و پنجمين سال دوران جديد تاريخ كشور خود را برگزار مي‌كنند كه دوران انقلاب با ويژگي‌هاي استقلال، آزادي و نظام جمهوري اسلامي است.

نفس اين واقعه كه انقلاب مردم ايران وارد سي و پنج سالگي خود شده و توانسته تمام توطئه‌هاي قدرت‌هاي بزرگ جهاني عليه خود را خنثي كند و با عبور از پيچ و خم‌هاي فراوان و گردنه‌هاي صعب العبور به اين نقطه برسد، يك پيروزي بزرگ است. بنابر اين، اكنون مردم ايران در سالروز پيروزي انقلاب اسلامي دو جشن دارند؛ يكي جشن اصل پيروزي انقلاب و ديگري جشن مقاومت پيروز در برابر توطئه‌هاي رنگارنگ قدرت‌هاي سلطه گر جهاني در مدت سه دهه و نيم.

كساني كه وقايع دهه‌هاي 40 و 50 را به ياد مي‌آورند مي‌دانند كه آمريكا و ساير قدرت‌هاي سلطه گر جهاني براي جلوگيري از پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران و سقوط شاه تلاش‌هاي فراواني كردند اما هوشياري و صلابت امام خميني و همراهي مردم با رهبر بيدار و با اخلاص خود، تمام موانع را برطرف كرد و انقلاب را به پيروزي رساند. در آن دوران، آمريكا و شوروي كه دو قطب متضاد و رقيب بودند، در مورد حمايت از شاه ايران و مقابله با انقلاب مردم، اتفاق نظر داشتند.

 اين دو قدرت جهاني حتي در برابر قيام خونين مردم ايران در 15 خرداد 1342 كه در اعتراض به دستگيري امام خميني توسط رژيم شاه صورت گرفته بود نيز مواضع هماهنگي داشتند و مسكو و واشنگتن هر دو از رسانه‌هاي خود، قيام مردم ايران را نكوهش كرده و شاه خائن را مورد حمايت قرار داده بودند.

در روزهاي اوج گيري انقلاب اسلامي در سال 1357 علاوه بر مقامات ارشد آمريكائي و اروپائي، حتي "چوئن لاي" كه در رأس حكومت چين قرار داشت و چين در معادلات سياسي بين‌المللي رقيب آمريكا محسوب مي‌شد نيز به ايران سفر كرد تا از شاه و رژيم منحط و وابسته او حمايت و به انقلاب مردم ايران دهن كجي كند. مردم ايران، عليرغم اين فشارهاي سنگين جهاني كه عليه انقلاب وجود داشت، توانستند تمام موانع را پشت سر بگذارند و با دست خالي در برابر دژخيمان بي‌رحم و تا بن دندان مسلح شاه بايستند و انقلاب را به پيروزي برسانند.

پيروزي انقلاب اسلامي در چنان شرايط سختي به يك معجزه شبيه بود و دست عنايت الهي در لحظه لحظه رويدادهاي اين ماجرا آشكارا ديده مي‌شد. به همين دليل بود كه امام خميني پيروزي انقلاب اسلامي را غلبه نيروهاي رحماني بر جنود شيطاني دانستند و همواره از اين واقعه بزرگ به عنوان يك موهبت الهي كه خداي متعال آن را به ملت ايران به خاطر مجاهدت‌هائي كه كرده است ارزاني داشته ياد مي‌كردند.

نكته مهم اينست كه همانگونه كه اصل انقلاب در اثر مجاهدت‌هاي كم نظير مردم ايران به پيروزي رسيد، استمرار آن نيز به همين مجاهدت نياز دارد. مردم ايران در طول 34 سال گذشته به وظايف خود در حراست از انقلاب اسلامي عمل كردند و با هوشياري در برابر تمام توطئه‌ها ايستادند.

 تجزيه طلبي‌هاي فرقه‌هاي دست نشانده قدرت‌هاي خارجي، تجاوز نظامي رژيم بعث عراق، آشوب‌ها و خون ريزي‌هاي منافقين، تحريم‌هاي اقتصادي و فشارهاي سياسي و تبليغاتي، سرفصل‌هاي اصلي اين توطئه‌ها بودند كه همه خنثي شدند و فعاليت هسته‌اي ايران كه حربه اخير آمريكا و غرب است نيز زنگ زده شده و كارائي لازم را ندارد. مردم در برابر اين قبيل توطئه‌ها هوشيارند و دشمنان انقلاب هرگز با توسل به چنين حربه‌هائي نخواهند توانست به اهداف كينه توزانه خود عليه ملت ايران دست يابند.

آنچه بايد همواره مورد توجه باشد اينست كه انقلاب اسلامي در سايه وحدت مردم به پيروزي رسيده و تاكنون نيز هر قدر براي حفاظت از پايه‌هاي وحدت تلاش شد به همان اندازه نيز پايه‌هاي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي حفظ و تقويت شده است.

 از اين پس نيز با حفظ وحدت مي‌توان اين راه پرمانع و سنگلاخ را پيمود. ترديدي نيست كه پيمودن چنين راهي دشوار است اما در اين واقعيت نيز نبايد ترديد كرد كه بر دشواري‌ها مي‌توان غلبه كرد و به اين راه پرافتخار مي‌توان ادامه داد به شرط آنكه عامل اصلي و رمز بي‌بديل پيروزي‌هاي ملت، يعني وحدت، اساس تمام موضعگيري‌ها و فعاليت‌ها باشد.

تحولات بي‌نظير و بسيار مهم دو سال اخير در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا كه "بيداري اسلامي" نام گرفته، بخشي از ثمرات انقلاب اسلامي و آرمان‌هائي است كه امام خميني همراه با اين انقلاب در جهان امروز مطرح كردند. به روشني پيداست كه اين تحولات به زيان قدرت‌هاي سلطه‌گر است و به همين جهت آنها تلاش زيادي براي سوار شدن بر موج پديد آمده در اثر اين تحولات به عمل مي‌آورند و متأسفانه در پاره‌اي موارد تا حدودي موفق هم شده‌اند.

به نتيجه نهائي رسيدن اين تحولات و ناكام ساختن قدرت‌هاي سلطه‌گر در نقشه‌هاي شومي كه براي اين تحولات كشيده‌اند، بستگي زيادي به موفقيت‌هاي انقلاب اسلامي در زادگاه خود ايران، كه پايگاه جهاني نهضت اسلامي است، دارد. در رأس اين موفقيت‌ها، همبستگي ملت ايران قرار دارد كه بايد در وحدت مسئولان با همديگر، وحدت مسئولان با مردم و وحدت مردم با همديگر جلوه گر باشد و زمينه را براي پيشبرد اهداف فراهم سازد.

يكي از جلوه‌هاي همبستگي در زادگاه بيداري اسلامي، حضور چشمگير مردم در راه پيمائي 22 بهمن است كه در نااميد ساختن قدرت‌هاي سلطه گر و خنثي كردن توطئه‌هاي شوم آنان نقش مهمي دارد. مردم ايران به دليل دلبستگي و اعتقادي كه به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي دارند، حضور در راه پيمائي 22 بهمن را يك وظيفه فراموش ناشدني مي‌دانند و فردا بار ديگر پيوند ناگسستني خود با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را با حماسه حضور به نمايش خواهند گذاشت.

 انتظار اينست كه مسئولان نيز با تأسي از مردم و براي قدرداني از مردم، همبستگي خود را حفظ كنند و با تمام توان براي خدمت به مردم و تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي بكوشند.

بررسی آثار تعطیلی بازار،در مقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان « چرا نمی‌توان و نباید بازار را تعطیل کرد؟»نوشته دكترپویا جبل‌عاملی:

تصور اینکه ساز و کار بازار چگونه است و سیستم قیمتی چگونه به‌دست می‌آید و چه علائمی را بروز می‌دهد، شاید ...

... برای افراد غیر‌اقتصادی ساده بیاید و از نظرشان بازار جایی است که عرضه کننده و تقاضا‌کننده با هم معامله می‌کنند و سر قیمتی به توافق می‌رسند. اما برای اقتصاددانان، موضوع آنقدر ساده و آسان نیست.

از نظر آنان بازار سازوکاری است که در آن متغیر‌های پنهان و آشکار بسیاری موثر است و برآیند این متغیر‌ها، قیمتی است که بروز می‌کند. بدون وجود این قیمت، فعالیت‌های اقتصادی غیرقابل محاسبه می‌شوند و در چنین فضایی هیچ پایه عقلایی برای ترسیم کنش‌ها و سیاست‌های خوب و بد وجود نخواهد داشت و در نهایت اقتصاد فرو خواهد پاشید.

از همین رو است که اقتصاددانان به هر چه توصیه کنند، به بسته شدن بازار و ممنوع شدن خرید و فروش توصیه نمی‌کنند. از نظر آنان نه تنها بسته شدن بازار دردی را دوا نمی‌کند، بل اصولا بازاری را که خود مردم به وجود آورده‌اند، دست دولت قادر نیست آن را ببندد.

شاید بسیاری از روی بیم، تقاضا و عرضه خود را متوقف کنند؛ اما چون متغیر‌هایی که بازار را شکل داده بودند به قوت خود باقی هستند، بازار از شکل آشکار، پنهان می‌شود و قیمتی که در اندرون بازار شکل یابد بسی بیشتر از قیمت بازار آشکار است و باز مشکل به قوت خود باقی است.

امروز اقتصاد ایران، با شوک‌های قیمتی تاریخی در بازار‌های مختلف از خودرو و ارز گرفته تا کالاهای ضروری مواجه است. در هیچ کدام از این کالا‌ها با بسته شدن بازار مشکل حل نخواهد شد. با قرار گرفتن دولت به عنوان عرضه‌کننده و ناظر تمام و کمال، معضل به پایان نمی‌رسد.

سیاست‌گذار، بازار را نه به عنوان عامل ایجاد‌کننده مشکل، بلکه باید به عنوان جایگاهی ببیند که مشکل را به طور آشکار و شفاف به وی نشان می‌دهد. کدام مشاوره‌ای بهتر از این؟ اگر بازار بسته شود، دیگر سیاست‌گذار و مردم از کجا بفهمند چه کالایی باید تولید شود چه کالایی را مردم می‌خواهند و کالا باید چگونه توزیع شود؟ مثلا فرض کنید که از همین فردا، بازار ارز را ببندیم و یک قیمت را برای خرید و فروش تعیین کنیم که دولت فکر می‌کند باید انجام پذیرد.

 باز فرض محالی کنید که اصلا دیگر بازار غیر آشکاری هم تشکیل نمی‌شود و قیمت آزاد دیگر وجود ندارد؛ نتیجه چنین شرایطی که در آن قیمت نهاده اصلی اقتصاد نامعلوم است، به جز تولید کالاهایی که نباید تولید شوند و می‌شوند، نباید وارد شوند و می‌شوند، نباید مصرف شوند و می‌شوند و کسانی که نباید پولدار شوند و می‌شوند، نیست.

تازه حتی سیاست‌گذار هم بدون وجود علامت مهمی چون نرخ ارز، قادر نیست جهت‌گیری و استراتژی‌های خود را تعیین کند. این یعنی عدم کارآیی در بالاترین شکل آن. بزرگ‌ترین نقش بازار ایجاد کننده پایه عقلایی برای تعیین رفتار‌ها و سیاست‌های اقتصادی. چطور می‌توان این مبنا را از دست داد؟
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار