به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ مردم بحرین در دومین سالگرد انقلابشان بار دیگر به خیابان ها آمده و تظاهرات گستردهاي برپا کرده و بر پيگيري خواسته هاي خود تاکيد کردند.
دومین سالگرد انقلاب مردم بحرین بهانهای بود تا بار دیگر نگاهی کوتاه به شکل گیری و تداوم این انقلاب کنیم.
تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 ميلادي مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزشهای مسلمانان علیه رژیمهای دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیقتر این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 ميلادي و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
آل خلیفه و بحران مشروعیت
پس از استقلال بحرین در سال 1971 ميلادي چالش اصلی خاندان حاکم آل خلیفه کسب مشروعیت سیاسی و تحکیم پایه قدرت خود بود. از اینرو خاندان حاکم تلاش کرد با تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات پارلمانی در نیمه اول دهه 1970 ميلادي، با انگیزه قانونی ساختن حاکمیت خود و مشارکت نسبی مردم زمینه این مشروعیت را فراهم آورد. اما دیری نگذشت که با مخالفت پارلمان با تصویب " قانون امنیت دولتی" در سال 1975 ميلادي، امیر بحرین پارلمان را منحل کرد. بر اساس این قانون هرگونه اقدام یا موضع گیری علیه دولت، مخالفت با امنیت کشور تلقی می شد و حکومت اجازه داشت افراد مظنون را به سرعت بازداشت و بدون محاکمه زندانی کند. این ماجرا آغاز کشمکشهای مردم و حاکمیت بود و برخوردهای طولانی دهههای 1980 و 1990 ميلادي را به دنبال داشت.
منشور اصلاحات ملی
با مرگ شیخ عیسی بن سلمان و به قدرت رسیدن فرزند وی "حمد بن عیسی" پادشاه کنونی بحرین، تلاشهای جدیدی برای پایان دادن به کشمکش ها و ایجاد ثبات سیاسی از سوی آل خلیفه از سرگرفته شد. حمد بن عیسی در فوریه 2001 تصمیم به برگزاری همه پرسی در خصوص منشور ملی اصلاحات گرفت.
منشور اصلاحات حمد بن عیسی با رای 98.4 در صدی در سال 2001 ميلادي به تأیید مردم بحرین رسید. در این منشور، تأسیس پارلمان منتخب، تفکیک قوا، استقلال قوه قضائیه، حمایت از حقوق سیاسی زنان و آزادی های مدنی وعده داده شده بود. شیعیان امیدوار شدند که در پرتو این اصلاحات به جایگاه در خوری در ترکیب سیاسی این کشور دست یابند و منشور ملی آغازی بر پایان دوره محرومیت سیاسی آنها باشد.
تحریم انتخابات سال 2002 ميلادي
آنها حاکمیت را به تزویر و سوء استفاده از اعتماد مردم به وعده های پیش بینی شده در منشور متهم کردند و در مقابل، حاکمیت استدلال می کرد که مردم با رأی بالای خود به منشور، اختیار اصلاحات و تأسیس نظام مشروطه سلطنتی را به پادشاه تفویض کرده اند. سرخوردگی اپوزیسیون موجب شد تا آنها نخستین انتخابات پارلمانی را در سال 2002 ميلادي تحریم کنند.
راهیابی نمایندگانی از مناطق شیعه نشین که فاقد پایگاه مردمی بودند به اضافه عوامل دیگری در صحنه داخلی این کشور ، از جمله دو دستگی بین شیعیان و طرفدار مشارکت و شیعیان طرفدار تحریم ، سرانجام الوفاق را به این نتیجه رساند که در تصمیم خود مبنی بر تحریم انتخابات تجدید نظر کرده و در انتخابات سال 2006 مشارکت نمایند.
شرکت الوفاق در انتخابات سال 2006 ميلادي
جمعیت الوفاق به عنوان مهم ترین گروه شیعی در انتخابات سال های 2006 و 2010 شرکت کرد و توانست به ترتیب 17 و 18 کرسی از مجموع 40 کرسی پارلمان را به دست آورد. البته سایر گروه های معارض با غیر واقعی و نمایشی خواندن اصلاحات حمد و همچنین تبعیض در توزیع کرسی های پارلمان در مناطق شیعه و سنی در انتخابات شرکت نکردند و عملاً اختلاف مشی الوفاق و سایر گروههای معارض آشکار شد.
وي همچنين در روزهاي بعد در ميدان لؤلؤ حاضر شد و پس از انجام خطابههاي تند برضد رژيم و خصوصاً سخنراني روز 12 مارس، در هفدهم همان ماه و در روزهاي اول شروع انقلاب دستگير شد.
* گزيده سخنان علماي بزرگ درباره شيخ
حضرت آيت الله العظمي "سيد علي خامنهاي"، رهبر معظم انقلاب اسلامي، آيت الله شيخ عيسي قاسم را "ستارهاي در آسمان تشيع" توصيف نموده و فرمودند: «اينجانب به وجود شيخ افتخار ميکنم.»
سخنراني شيخ در جمع عزاداران حسيني
حجت الاسلام والمسلمين شيخ "اسد قصير" از اعضاي دفتر استفتائات مقام معظم رهبري که مسؤوليت انتقال استفتائات مقلدان عرب زبان معظم له را بر عهده دارد، درباره ديدگاه ولي امر مسلمين در مورد شيخ قاسم گفته است: «اگر من هم در بحرين بودم خود را ملتزم به ديدگاه ها و مواضع سياسي حضرت شيخ عيسي مي دانستم و اگر از سيدنا القائد نيز سؤال شود قطعاً پاسخ ايشان نيز همين خواهد بود.»
آيت الله "سيد کاظم حسيني حائري" از مراجع تقليد نيز درباره ايشان فرمودند که شيخ قاسم، "عالم رباني" و "شيخ جليل القدري" است که هرکس به وي اقتدا کند و از او هدايت جويد، رستگار ميشود.
آيت الله محمدتقي مصباح يزدي نيز درباره شيخ عيسي قاسم گفته است: «من پيش از سفرم به بحرين، شيخ عيسي را که از اعضاي مجمع جهاني اهل بيت(ع) و نماينده آيت الله خامنهاي مدظله العالي بودند، ميشناختم. سابقه آشنايي من با ايشان به جلسات مجمع و حضور ما در آنجا بازميگردد و من هيچگاه جز علم و تقوا و پرهيزگاري چيزي از ايشان نديدم و با هيچ يک از علماي بحرين به اندازه شيخ عيسي آشنا نيستم و نميتوانم آنها را با شيخ عيسي مقايسه کنم.»
وي مي افزايد: «بيشک انتخاب ايشان توسط رهبر معظم انقلاب براي عضويت در مجمع جهاني اهل بيت(ع) به دليل ارجحيت شيخ بر ساير علماي کشور بحرين است و در يک کلام، بايد بگويم من مريد و دوستدار ايشان هستم و همواره براي آن شيخ جليل القدر دعاي خير مي کنم.»
آيت الله مصباح همچنين پيش از سفر به بحرين، تأکيد کرده بود که تنها زماني پا به خاک اين کشور خواهم گذاشت که شيخ عيسي به من اذن دهد و پس از خوشامدگويي و اعلام آمادگي شيخ عيسي، وي اقدام به سفر به بحرين نمود.
ساده زيستي و تواضع شيخ، زبانزد مردم است
علامه سيد عبدالله الغريفي که خود از علماي بزرگ و محبوب بحرين است درباره عظمت مقام شيخ قاسم مي گويد: «من تا اين لحظه به هيچ شخصيت بزرگي به اندازه شيخ عيسي احمد قاسم، ايمان عميق نداشته ام و در مورد رهبري ايشان در چنين سطحي، به هيچ وجه نگران و مردد نيستم.»
حجت الاسلام شيخ علي سلمان، رئيس فراکسيون "الوفاق" بحرين که مقامات اين کشور تلاش بسياري دارند که با ترويج شايعات مختلف، روابط وي با شيخ را شکرآب توصيف کنند و به اين شايعه دامن بزنند، بارها در سخنراني هاي مختلف خود، عظمت مقام شيخ قاسم را ستوده و به شاگردي وي افتخار کرده و مردم را به تبعيت از دستورات و فرامين شيخ توصيه اکيد کرده است.
* طلبهها هنوز هم مي پرسند او کيست؟
او "علي سلمان احمد" است که در سال 1965 ميلادي، در روستاي "البلاد القديم" ديده به جهان گشود. کساني که با "البلاد القديم" آشنايند، ميدانند اين روستا به چهار بخش شمال و جنوب؛ و شرق و غرب با باغها و بوستانها تقسيم ميشود و بوستان "عين قصاري" بخش شرقي را از بخش جنوبي آن جدا ميکند.
بخش شرقي در واقع بخش بزرگتر را تشکيل ميدهد. کسي نميداند، اين تقسيم بندي چگونه به وجود آمد و شکل گرفت و بيانگر چه بود، آيا واقعا فقط براي جدا کردن و مناطق از يکديگر جهت بازشناختن آنها از هم يا اينکه نقشه اي...؟ کسي چيزي نميداند.
محبوبيت مردمي شيخ سلمان بويژه در ميان روستاييان بحريني کم نظير است
اما شيخ علي سلمان که ما درصدد آشنايي با او هستيم، در خانهاي زندگي ميکند که گاه جزء منطقه شرقي و زماني جزء منطقه شمالي به شمار ميآمده است.
هر بخش داراي دو تيم فوتبال بود که مدام با يکديگر مسابقه ميدادند، گاهي اين پيروز ميشد و گاهي آن. تنها دو جا بود که دو بخش روستا را در يکجا گرد ميآورد: مدرسه و صندوق خيريه.
نخستين تجربه هدايت و رهبري
هدايت تيم فوتبال روستا، درسهاي بسياري به او داد. به گفته شيخ، اين رهبري و راهبري، کار بسيار خطير و سختي بود. رهبري تيم فوتبال روستا به او آموخت که تحت هيچ شرايطي دورانديشي و عقل و حکمت را فراموش نکند. همچنين به او آموخت که چگونه با هرکس با توجه به خصوصيات اخلاقي و شخصيتي و روان شناختياش برخورد کند و مهم تر از آن، چگونه انتقادها و سرزنشها و توبيخها را بشنود و آرامش و متانت خود را از دست ندهد.
شايد بتوان گفت، هدايت و رهبري تيم فوتبال روستا، بهانهاي شد تا شيخ جوان، هرآنچه را که براي به دست گرفتن رهبري بزرگترين جمعيت سياسي بحرين در آينده نياز است، فراگيرد.
در سال 1972 ميلادي که اعتصابات کارگري در بحرين اوج گرفت، يکي از دانشآموزان مدرسه که هم به لحاظ سني و هم جثه، بزرگتر از بچههاي ديگر بود، وارد کلاس ميشود، روي ميز ميکوبد و ميگويد: نميخواهيم درس بخوانيم..! همه از کلاسها بيرون ميريزند و به خيل اعتصاب کنندگان ملحق ميشوند، اما نيروهاي امنيتي آنها را متفرق ميکنند.
بازگشت به بحرين و جانشيني شيخ "عيسي قاسم"
سال 1992 ميلادي است و شيخ سلمان پس از آنکه اجازه مييابد؛ به ميهن بازميگردد. ابتدا قصد نداشت، اقامتش در بحرين به درازا بکشد؛ ميخواست براي ادامه تحصيل دوباره به قم بازگردد اما خواست خدا و روند امور، سرنوشت ديگري را براي وي رقم زده بود.
در آن سال "شيخ عيسي قاسم" تصميم ميگيرد، به قم سفر کند و همين موجب ميگردد تا شيخ علي سلمان براي اداي نمازو خطابه در مسجد "الخواجه" و همچنين جامع "الدراز" به جانشيني شيخ قاسم انتخاب شود.
شيخ سلمان، به جاي شيخ عيسي قاسم، امامت جماعت شيعيان را برعهده گرفت
فاصله ميان شيخ قاسم و شيخ سلمان فراوان است. سن، روش خطابه و جايگاه علمي ـ مذهبي آن دو قابل مقايسه نيست؛ يکي آيت الله و مجتهد جامع الشرايط است و ديگري، حجت الاسلام و نماينده مجلس؛ يکي رهبر است و يکي سرباز گوش به فرمان؛ اما هر دو از محبوبيتي مشابه بين مردم بحرين برخوردارند. خودش در اينباره مي گويد: براي حضور در اين فضا آمادگي نداشتم. چون نه سخنران و خطيب بودم و نه تمايلي به ايراد سخنراني و خطابه داشتم. در اولين خطبهاي که در قم ايراد کردم، از هوش رفتم، چون با خصوصيات و ويژگيهاي اخلاقي و روحيام منافات داشت. بيشتر به دنبال سکوت و آرامش و تأمل و تفکر بودم.
شکنجه گران شیعیان را بشناسید
ناصر بن حمد آل خلیفه:
وی در هشتم ماه مه سال 1987 متولد شده است. با وجود سن کم، پست فرمانده گارد پادشاهی بحرین را برعهده دارد. وی ریاست شورای عالی جوانان و ورزش و کمیته المپیک بحرین را نیز در اختیار دارد.
وی چهارمین فرزند ذکور حمد بن عیسی بن سلمان آل خلیفه از همسرش شعاعه بنت حسن الخریشی العجمی است.
خالد بن حمد آل خلیفه:
وی متولد سال 1989 و پنجمین فرزند شاه بحرین است و با درجه ستوان دومی در نیروی دفاع بحرین فعالیت می کند. همسر وی سحاب دختر ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود شاه سعودی است.
نوره بنت ابراهیم آل خلیفه:
وی در اداره مبارزه با مواد مخدر فعالیت می کند و در شکنجه علیه مردم، یورش به منازل، تعدی به زنان و کودکان دخالت زیادی دارد.
خلیفه بن احمد آل خلیفه:
وی مدیر کل اداره پلیس استان جنوبی بحرین است.گفته می شود که این سرهنگ وابسته به آل خلیفه در یورش به منازل، ایجاد رعب و وحشت در میان ساکنان منازل، تعدی به زنان و کودکان، ترور مخالفان، اعمال محدودیتها علیه زندانیان سیاسی و اقدامات بی شمار دیگر علیه مخالفان دخالت دارد. وی در سپتامبر 2011 به علت شکایتهای مربوط به حقوق بشر از کار برکنار شده بود.
فرزندان پادشاه بحرین با وجود سن کم؛ پستهای عالی در اختیار دارند و حقوقی که دریافت می کنند حق افسران شایسته است.
حضور فرزندان حمد نشانه این است که افراد بر اساس لیاقتهای خود به پست و مقام در بحرین نمی رسند.
ناصر بن حمد از سال 2000 که گارد شاهی تشکیل شده است ریاست آن را برعهده گرفته است.
در برنامه ویژه ای که از تلویزیون بحرین پخش شد ناصر بن حمد ورزشکاران شرکت کننده در تظاهرات ضد رژیم را به طور مستقیم تهدید کرد.
وی ضمن نادیده گرفتن حق تظاهرات مسالمت آمیز از یک رسانه رسمی برای ایجاد فتنه و تهدید وحدت ملی استفاده کرد.
همچنین پایگاههای اینترنتی از مشارکت ناصر بن حمد در سرکوب تظاهرات جزیره ستره بحرین پرده برداشتند.