به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکزفارس، از آنجا که هیچ اقدام و آفرینشی از سوی خداوند بی دلیل و حکمت نیست، در خلق جهان به صورت زوج نیز دلایل بسیاری نهفته است. از همین روست که میل به جنس مخالف در تمامی هستی وجود دارد و انسان نیز که جزء کوچکی از هستی به شمار میآید از این قاعده مستثنی نمیباشد. زوجیت در انسان با امر مقدس ازدواج صورت میگیرد و ازدواج صورتِ انسانیِ رابطه میان دو جنس است، به صورتی که هر کدام از زن و مرد از این ارتباط منفعتی برده و به دیگری نفعی میرساند. در نقطه مقابل، دلایل و نیازهایی که موجب میگردد مردان و زنان اقدام به ازدواج نمایند متفاوت است.
انسان مجموعهای از نیازهای روحی و جسمی است. نیازهایی که برآورده نشدنشان موجب میگردد انسان از حالت عادی خارج و دچار انحراف گردد و نتواند مسیر سعادت و خوشبختی خود را طی کند. به هر میزان که این برآورده نشدنها بیشتر و بیشتر باشند، انحرافِ انسان نیز بیشتر شده و حتی زمانی فرا میرسد که بازگشت به مسیر سعادت ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد بود. همچنین از آنجا که خداوند برای برطرف نمودن تمامی نیازهای انسان، مناسبترین شیوه را تعیین کرده است، در خصوص تأمین بخش عمده ای از نیازهای روحی و جسمی؛ ازدواج را پیشنهاد می کند. ازدواج امری اجباری نبوده و افراد با توجه به نیازهای خود ازدواج می کنند. از طرفی مردان با توجه به خصایص روحی و جسمیشان در این مقوله حساستر و آسیبپذیرتر هستند. لذا برآورده نمودن نیازهای آنان از اهمیت ویژهای برخوردار است. سوالی که در اینجا پیش میآید این است که به راستی آقایان به چه دلیل ازدواج میکنند؟
دلایل ازدواج آقایان چیست؟
شاید یکی از مهمترین دلایل رغبت مردان به ازدواج، نیازهای جسمانی باشد. برطرف نشدن غرایض _ خصوصا نیازهای جنسی _ فرد و به تبع آن اجتماع را از دچار تزلزل کرده و زمینه ظهور آسیبهای اجتماعی دیگر را فراهم می کند. مردان نیز به جهت رفع این نیاز ازدواج میکنند تا علاوه بر برطرف شدن نیازهایشان، از برخی مزایای حاصل از آن نیز بهرهمند شوند. یکی از مزیتهای برقراری ارتباط زناشویی؛ تولید و ماندگاری نسل میباشد. آقایان با توجه به نوع خاص روحیاتشان، علاقه وافری به داشتن فرزند داشته و آن را جزئی از افتخارات خود بر میشمارند. تحقیقات روانشناسان نشان میدهد مردانی که توانایی تولید مثل ندارند، از سلامت روحی کمتری برخوردار بوده و در مقابل، مردانی که دارای فرزند هستند و یا توانایی تولیدمثل را دارند، بسیار کمتر از مردان دیگر دچار بیماریهای روحی میشوند. از طرف دیگر داشتن فرزند علاوه بر انتقال حس و تجربههای جدید، موجب میگردد فرد در دوران کهولت به نوعی آرامش و امنیت روحی-روانی برسد. بعبارتی، مردان ازدواج میکنند تا فرزند داشته باشند و فرزندشان در آینده و در زمان کهنسالی، آن دست نیازهایی که خود قادر به تامین آن نیستند را برایشان مهیا نماید.مردان دارای روحیات غالباً سخت و منطقی هستند، در مقابل، زنان از احساسات بسیار فعال و در عین حال حساسی برخوردارند. این نکته از نوع نگرشها، رفتار و تفکرات هرکدامشان به وضوح نمایان است. لذا ازدواج موجب میگردد روحیات خشک و منطقی مرد از طریق درآمیختگی با احساسات زنانه، لطیفتر و منعطفتر شود. به دیگر سخن احساسات زن، همانند روغن در میان چرخدنده های منطق مرد عمل کرده و علاوه بر کمک به چرخش آسانتر آنها از خوردگی و آسیبدیدگی آنها جلوگیری میکند.از طرفی انسان، همواره احساس تنهایی میکند. این تنهایی در دوران بلوغ و پس از آن به اوج رسیده و نیاز به وجود فردی که انسان بتواند تمام زندگیاش را با او به شریک شود بیشتر احساس میشود. مردان، میتوانند از طریق ازدواج تمام آنچه را نمیتوانند با دیگران به اشتراک بگذارند با همسرشان به اشتراک بگذارند. این موضوعات میتواند از شادیهای خصوصی تا غم و غصههایی باشد که با هیچکس، حتی والدین خود نیز نمیتوانند در میان بگذارند. حضور چنین فردی در زندگی مردان، میتواند بسیاری از سختیها و مشقات زندگی را قابل تحملتر و شادیها را دلپذیرتر کند. این موضوع از این جهت برای مردان دارای اهمیت بیشتری است که معمولا فعالیتهای مردان در اجتماع به علت نوع تواناییها و روحیاتشان، خشنتر و خشکتر است. لذا نوازشهای روحی همسر میتواند حجم انبوهی از فشارها و استرسهای ایجاد شده را کاهش دهد. خداوند در قرآن می فرماید: «اوست آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد.»یکی از بارزترین خصایص اخلاقی آقایان، استقلالطلبی و علاقه به مدیریت نمودن است. مردان علاقه وافری به مدیریت و اعمال نظرات شخصی خود دارند. ازدواج امکان دستیابی به چنین مسائلی را برای مردان فراهم میسازد. مردان بعد از ازدواج، از خانواده خود و دیگران مستقل بوده و زندگی آیندهشان را در تمامی ابعاد، اعم از مادی و معنوی خود برنامهریزی و اجرا می کنند. شاید برخی از مردان با تنها زندگی کردن بتوانند استقلال و حس مستقل بودن را تجربه نمایند ولی حس مدیریت نمودن زندگی زناشویی، مسائل اقتصادی، تربیتی و .... تنها با ازدواج فراهم میگردد. ساختن زندگی بر اساس تفکرات، استقلال و همچنین تربیت فرزندان بر اساس معیارها و نیازهای خود، می تواند از دلایل عمده ازدواج مردان باشد.از دیگر خلایص اخلاقی آقایان، نیاز به حمایت کردن است. مردان همواره علاقه دارند فرد یا افرادی را مورد حمایت قرار دهند. این نیاز در دوران تجرد به شکل حمایت از خانواده و در زمان ازدواج به شکل حمایت از همسر و فرزندان نمود پیدا میکند. همانگونه که در پیش گفته شد، مردان مستقل بودن را میپسندند. در راستای استقلال طلبی مردان، نیاز به حمایت از دیگران نیز وجود دارد. لذا بهترین روش برای دستیابی به هر دو هدف، ازدواج میباشد. مردان با ازدواج علاوه بر اینکه دارای استقلال میشوند، میتوانند با حمایت از همسر و فرزندانشان، نیازهای روحیشان را نیز برطرف نمایند.رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «هر کس ازدواج نماید، نصف دین خویش را بدست آورده است، پس در نیمه باقیمانده، تقوای الهی پیشه کند.» در عصر حاضر که تمامی رسانهها و شرایط اجتماعی به گونهای فعالیت میکنند که موجبات لغزش جوانان را فراهم میسازند، ازدواج عاملی نگهدارنده محسوب میگردد. این سخن پیامبر اکرم نیز به این معنی است که ازدواج چونان حصاری، زندگی و خود فرد را دربر گرفته و او را از گزند هواهای نفسانی در امان نگه میدارد. ازدواج در مردان با توجه به اینکه کنترل برخی هواهای نفسانی برایشان سختتر و پیچیدهتر است، از اهمیت وافری برخوردار است. لذا مردان با ازدواج کردن خود را از دام هواهای نفسانی رها ساخته و زندگیشان را بر پایه های سعادت بنا مینهند.تمامی موضوعاتی که تاکنون ذکر شد، دلایل فردی ازدواج بودند. ازدواج اگرچه موضوعی فردی است، ولی تاثیرات آن تنها مختص فرد نمیباشد و اجتماع نیز از آن تاثیر میپذیرد. باید توجه داشت که ازدواج همانگونه که موجب عفت و پاکدامنی فردی میگردد، در نگاهی وسیعتر موجب سلامتی اجتماع میشود. فلذا ازدواج جه به لحاظ فردی و چه جهت حفظ سلامت اجتماع، امری مهم و ضروری می باشد. از طرفی در نگاهی وسیع تر، ازدواج موجبات ازدیاد نسل مسلمانان در کشورهای مختلف و در جهان را فراهم میکند. در نگاه بلند مدت ازدیاد نسل مسلمانان موجب فراهم آمدن برخی امکانات اجتماعی، علی الخصوص برای آن دسته از مسلمانانی که در کشورهای خود در اقلیت به سر میبرند میشود./س