این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد:

با علی [کریمی] رفته بودیم بانک. برای یک کار اقتصادی لازم بود از حساب پول برداریم. در بانک همه او را می شناختند. از مسئول باجه بگیر تا رییس بانک همه با او خوش و بش می کردند. رئیس بانک و مسئول یکی از صندوق ها از آن استقلالی های تیر بودند. از همان اولی که وارد بانک شدیم با کریمی کل کل کردند تا لحظه ای که بیرون برویم.

علی [کریمی] باید 4 میلیون و 700 از بانک برمی داشت. برای کاری که می خواستیم انجام دهیم حداقل پول لازم همین بود. پول را که گرفت از بانک خارج شدیم. هنوز خیلی از بانک دور نشده بودیم که یک پیرزن را گوشه خیابان دیدیم. به نظر گدا می آمد. می دانستم که علی [کریمی] دست به خیر دارد.

 

 

سریع کنار زد و سراغ پیرزن رفت. طفلک نای حرف زدن نداشت. نه پول می خواست نه کمک؛ فکر کنم از حال رفته بود. به او کمک کردیم که از جایش بلند شود. نایلون داروهایش کمی آن طرف تر افتاده بود. علی [کریمی] داروهایش را به او داد و با اصرار سوارش کرد که به خانه اش برساند.

خانه شان قدیمی بود وارد خانه شدیم، همسر پیرزن هم روی یک تکه پتو خوابیده بود. علی به پیرزن نزدیکتر بود و با او حرف می زد. زیاد از حرف هایی که می زدند سردر نمی آوردم. پیرمرد و پیرزن را تنها گذاشتیم و از خانه بیرون آمدیم. در مسیر برگشت اصلا حرف نمی زد. مشخص بود که حوصله ندارد.

به پمپ بنزین رفتیم که بنزین بزنیم. بعد از اینکه بنزین زدیم، علی از مسئول پمپ پرسید کارت خوان دارند یا نه. مسئول کلی تعارف کرد و گفت که نمی خواهد پول بگیرد اما کارت خوان نداشتند. من به جای او پول بنزین را حساب کردم.

پیش خودم می گفتم نگاه کن همین الان 4 میلیون پول گرفت نمی خواهد خرج کند. پیگیرش شدم که دنبال کارمان برویم. بیرون پمپ بنزین اما گفت امروز نمی خواهد این کار را بکند. کلی بهانه آورد و گفت که ظهر شده، آخرش هم گفت پول ندارد که بدهد. گفت که فردا کارمان را انجام بدهیم.

همین یک ساعت پیش 4 میلیون و 700 از بانک پول گرفته بودیم ولی معلوم بود که دیگر پولی در جیبش نمانده است. من که ندیدم علی پول ها را در خانه آن پیرمرد و پیرزن گذاشته باشد. نمی دانم آنها تا الان پول ها را پیدا کرده اند یا نه. اصلا فهمیده اند که این پول ها را چه کسی آنجا گذاشته. خیلی راحت از هم خداحافظی کردیم و جدا شدیم.

امضا محفوظ

منبع: تماشا

برچسب ها: علی کریمی ، کمک ، پیرزن ، بنزین
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
mehdi
۱۴:۳۱ ۰۷ اسفند ۱۳۹۱
ای کاش این دوست علی آقا این موضوع رارسانه ای نمی کرد!!!اینجوری خیلی بهتربود!
Iran (Islamic Republic of)
نیما
۱۰:۵۶ ۰۷ اسفند ۱۳۹۱
واقعا تحسین برانگیزه.
قابل توجه فوتبالیستای میلیاردی که فقط به مدل مو و ماشین توجه دارند
Iran (Islamic Republic of)
جمال
۲۰:۳۳ ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
سلام
من به نوبه ی خود دستان علی کریمی را می بوسم به خاطر این بزرگواری .
امیدوارم همیشه موفق باشد
انشاالله
Iran (Islamic Republic of)
علی شم ابادی
۱۸:۵۶ ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
کارت حرف نداره تو پرسپولیسی اصیل بودی
دمت گرم
Iran (Islamic Republic of)
sss
۰۱:۰۶ ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
با اينكه طرفدار استقلال هستم
ولي خواستمبگم با مرام دمت گرم
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۰۰:۲۴ ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
سلام
با اینکه تراکتوری هستم ولی از این کار علی خیلی خوشم اومد.
Iran (Islamic Republic of)
حمید رضا پاکنیت
۰۰:۲۳ ۰۶ اسفند ۱۳۹۱
هنوز مردمان نیک در روزگار هستند هر چند که دیگران سعی می کنند انها را مرده فرض کنند
Iran (Islamic Republic of)
هاشم
۱۷:۴۲ ۰۵ اسفند ۱۳۹۱
سلام علی اقا .... امید وارم این کارت را دیگران هم یاد بگیرند' خیلی ها هستند که [دارند...] اما ایتقدر مغرورند که پا به اعصایی پیرمردها و پیر زن ها می زنند. خودم دیدم پخش زنده هم دیدم........ علی اقا خیلی اقای!!