داستان این فیلم که به وقایع تسخير لانه جاسوسي در تهران می پردازد روایت هاليوودي 6 دیپلمات امریکایی است که توانستند از منزل سفیر کانادا در تهران به خارج از ایران بگریزند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، سرانجام همانطور که قابل پیش بینی بود فیلم سینمایی آرگو محصول کشور امریکا و به کارگردانی بن فلک بر اساس سناریویی از پیش تعریف شده اسکار 2013 را از آن خود کرد. داستان این فیلم که به وقایع اشغال لانه جاسوسي امریکا در تهران می پردازد روایت 6 دیپلمات امریکایی است که توانستند از منزل سفیر کانادا در تهران به خارج از ایران بگریزند.

این فیلم سفارشی سازمان اطلاعات امریکا که به سیاه نمایی در خصوص جامعه ایران می پردازد با اعلام پیروزی اش در رقابت اسکار در رویه ای غیر معمول توسط همسر باراک اوباما رییس جمهوری امریکا با شفافیت کاملی از تحت مدیریت بودن این جشنواره بین المللی توسط سیاست های حاکم بر کاخ سفید پرده برداری می کند.


تحقیر درمانی آرگو!

فیلم سینمایی آرگو و توفیق اش در کسب اسکار سندی مبرهن در قابل ترحم بودن آمریکائی هاست. 35 سال پیش و در مقطعی که نظام بین الملل زیر نگین آمریکا و شوروی تعریف شده بود. آن هم آمریکائی که بر حسب تعریف، کشورهای ذیل این ابرقدرت می بایست با هر تشرش مبتلا به  ترس شوند! به ناگاه توسط چند جوان دانشجو همه ابهت و اقتدار و قدرت خود خوانده اش به تمسخر و تحقیر کشیده شد.

تمامی تلاش های هالیوود طی35 سال گذشته صرف بازتولید آن اقتدار پوشالی و به سخره گرفته شده توسط آن جوانان دانشجو شده است.آرگو آخرین آن است. پیش از این فیلم هائی نظیر «بدون دخترم هرگز» و «300» و «ایرانیوم» و «سنگسار» نیز در چارچوب بازتولید همان اقتدار به سخره گرفته شده و استتار آن تحقیر ملی و بین المللی تهیه و اکران شده بود.

و باید گفت آقای افلک خسته نباشید! شما زحمت تان را کشیدید و این حداقل حق شما بود تا از فرار زبونانه 6 دیپلمات آمریکائی از تهران که تا پیش از این قرار بود آقای دنیا باشند «ژانر» قهرمانانه و سلحشورانه بسازید ولو آنکه ژانرتان مبتنی بر تخیل باشد.اما حلاوت اشغال سفارت و ترکاندن حباب پوشالی اقتدارتان در ایران تا آن اندازه عمیق بود و هست که با چنین «فیلم هائی تخیلی» نمی توان به جبران برآئید.

و باید برای برخی از مهره های خودباخته  در داخل کشور نیز متاسف شد که برخلاف اراده مردم چنین سعی در تطهیر خباثت های یانکی ها دارند . به اصطلاح هنرمندانی که در حاشیه امن این نظام مردمی اینچنین بر خلاف حقیقت می نویسند و جریان سازی مسمومانه ای را دنبال می کنند تا احتمالا نا خواسته به کامل شدن پازل بازی دشمن کمکی کرده باشند.






آرگو و گاف های شرق شناسانه


یکی از وجوه تمایزی که برای این فیلم عنوان می شود صحنه پردازی و تصاویری است که گفته می شود به طور دقیقی از آن سال های ایران و تهران باز سازی شده اند، تا جایی که دویچه وله آلمان در تحلیلی این فیلم را بهترین فیلم سال ۲۰۱۲ خوانده است. اما با کمی دقت فقط در تیتراژ فیلم «آرگو» می توان گاف های بزرگی را کشف کرد :

 اما برخی گاف های آرگو چنان تابلودار است که هر مخاطبي را نیز به خنده وامی دارد، مانند استفاده از آرم نیروی انتظامی بر روی اتومبیل پلیس فرودگاه این در حالی است که نیروی انتظامی در سال ۱۳۷۰ از ادغام سازمانهای عقیدتی سیاسی شهربانی، ژاندرمری و کمیتهٔ انقلاب اسلامی تشکیل شد. این امر چنان برای یک کارگردان ایرانی هرچقدر هم خام و ناشی باشد بدیهی است که سخن از آن هم خنده دار به نظر می رسد.


نشان نیروی انتظامی بر روی اتومبیل پلیس فرودگاه در سال ۱۳۵۸

 مسئله دیگر به لحظه ورود انقلابیون به سفارت آمریکا مرتبط است، جدای از صحنه هایی که شاید با واقعیت سازگاری نداشته باشند، خیابانی که سفارت آمریکا در آن واقع شده است هیچ شباهتی به خیابان طالقانی ندارد، خیابان فیلم کم عرض تر از خیابان طالقانی می باشد، خانه ها و ساختمان های اطراف هم همه سقف هایی شیروانی دارند که در تهران معمول نیستند و شاید بتوان آن ها را بیشتر در شمال کشور دید.


 خیابان کم عرض و سقف های شیروانی که با موقعیت بسیار متفاوتند

در گاف آشکار دیگری در صحنه ای دیده می شود که کولرهای خانه های تهران همانند کولرهای جدیدی که چند سالی نیست مورد استفاده قرار می گیرد بسیار پیشرفته و مطابق تکنولوژی امروزی است !

  استفاده از وسایل تهویه هوا و خنک کننده با تکنولوژی جدید



   استفاده از فونت های جدید در پلاکاردهای انقلابیون مربوط به فیلم "آرگو"

نکته جالب دیگر استفاده از بیت نخست شعر معروف حمید سبزواری «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو خون جوانان ما می چکد از چنگ تو» می باشد. حال آنکه اسفندیار قره باغی خواننده این سرود معروف پیرامون آن می گوید: « آقای حمید سبزواری در یکی از روزهای بمباران سال ۶۰، آمد و گفت شعری بر ضد آمریکا سروده‌‌ام و می‌خواهم روی آن کار کنی. من که درد وطن و عشق به ایران از دغدغه‌هایم بود، دوست داشتم بر روی این شعر کار کنم. آن زمان در رادیو بودیم و عده‌ای از دوستان شاعر، آهنگساز و تنظیم‌کننده در رادیو حضور داشتند. این دوستان در روزهایی که شهر زیر بمباران‌های پیاپی بود شروع به ساخت قطعه کردند که از این میان آقای احمدعلی راغب ساخت ملودی را به عهده داشت و سید محمد میرزمانی آن را تنظیم کرد. روزهای تهران، روزهای سختی بود و هر روز بمباران هوایی بود. به همین دلیل ما تمامی این سرودها را با همین حال و هوا و فضا ساختیم. این سرود [آمریکا آمریکا] در مدت ۴۸ ساعت آماده شد .
با توجه به این امر معلوم می شود که سروده آقای حمید سبزواری در دهه شصت سروده شده است، این در حالی است که در فیلم آرگو پلاکاردی با اشعار حمید سبزواری در سال ۱۳۵۸ و در مقابل سفارت آمریکا در دست یکی از انقلابیون دیده می شود.


بیت نخست سرود آمریکا آمریکا در دست یکی از انقلابیون در برابر سفارت آمریکا



تصویر مربوط به پرواز هواپیمای قهرمان داستان ما بر فراز تهران. آنچه به چشم می خورد برج های متعددی هستند که به نظر می رسد بعدها ساخته شده اند.


تصاویر فوق تصویر خوبی از میزان دقت کارشناسی شده در تاریخ نویسی شرق شناسانه به دست می دهد. اشتباهات فاحشی که علی رغم به چشم آمدنش باز هم سیاستمداران امریکایی را از اعطای آنچه که اسکار بهترین فیلم های جهانی می خوانندش به این فیلم متوسط پر اشتباه باز نداشت چرا که خاصیت اینگونه فستیوال های به اصطلاح بین المللی اصولا اینگونه تعریف شده است .
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۱۰ ۰۹ اسفند ۱۳۹۱
خیلی خوب بود دم شما گرم
Iran (Islamic Republic of)
دانیال
۱۸:۵۵ ۰۹ اسفند ۱۳۹۱
بزدلهای امریکای انشاالله یه فیلم در مورد موانع وترورهای خفت بارشون در قضیه هسته ای بسازن شاید ایجوری دیگه خیلی خیلی به تاریخ نداشتهشون ببالند