به گزارش حوزه
حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران،حیوانات این موجودات ارزشمند و بعضا نایاب در سرزمینی با تمدن چند هزار ساله ایران درسالهای اخیر چنان سلاخی شده و میشوند که که گویی کشور ما مملو از انواع خرسها، شیرها و پلنگها بوده و کار هر روز این حیوانات حمله و آسیب رساندن به انسانهای بیپناه و وامانده در دشت و صحراست!
به راستی دلیل گسترش خشونت نسبت به حیوانات چیست؟ شاید قسمتی از این خشونت در نبود برخورد قاطع و قانونی با افراد خاطی باشد و بخشی هم به فقر فرهنگی ما در رابطه با نحوه برخورد با حیوانات باشد. در اين گزارش به بررسی آنچه که در قانون در رابطه با حقوق حیوانات آمده است پرداختهايم.
نباید به وسیله شلاق دامهای زنده را آزار داد در نظام حقوقی ایران بر خلاف تصور رایج، برای حمایت از حیوانات قوانین زیادی وجود دارد. مثلا آییننامه امور خلافی مربوط به سال ۱۳۲۲، دو بند بسیار پیشرفته دارد که قابل تأمل است. در بند ۱۲ این آییننامه آمده است که نباید به وسیله شلاق دامهای زنده را آزار داد که موجب جرح و صدمه بدنی آنها شود.
همچنین در بند دیگری آمده کسانی که پرندگان و دامهای دیگری را بهطور آویزان حمل کنند به مجازات به۲ روز تا ۵ روز حبس تکدیری و یا ۱۰ ریال تا ۵۰ ریال غرامت محکوم میشوند، که این مصوبه، در زمان خود مصوبه بسیار پیشرفته در ایران بود. يكي از حقوقدانان درمورد قوانین وضع شده برای حیوانات تصریح ميكند: از جمله معروفترین قوانین، قانون شکار وصید مصوب سال۱۳۴۶، قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب ۱۳۵۳ و همچنین قانون حفاظت و بهرهبرداری از منافع آبزیان و یا آییننامه اجرایی شکار ویژه که در سطح ملی است.
علاوه براین ایران، عضو بعضی از کنوانسیونها نیز هست که در چارچوب ماده ۹ قانون مدنی میتوان جزو قوانین ملی دانست.همچنين حکم معروفی در زمینه کلاب اربعه (سگ شکار و سگ نگهبان، سگ گله و سگ مزرعه) وجود دارد و نگهداری از آنها منعی ندارد. در کشور ما این قوانین در سطح دادگاهها و در حوزه حقوق مدنی شامل، قواعد حاکم بر اموال غیرمنقول هستند. مثلا در مورد حیوان ضاله و یا شکار حیوان، حمایتهایی هم در قانون مدنی هم در قانون جزا پیشبینی شده است. برای مثال در حقوق جزا بحث ضمان و جنایتی که بین مالک و حیوان روی میدهد مطرح است و به صورت سنتی در دادگاهها اجرا میشود. اما به نظر ميرسد آن چیزی که پارادایم جدید را ایجاد میکند، رویکرد حمایتی به حقوق حیوانات است.
حقوق کیفری مدرن نظر بر حمایت از منافع صید دارد حقوق جزا در مورد حیوانات از حالت ابژه به سوژه تبدیل شده. پروفسور مارک آنسل در این زمینه میگوید: امروزه حقوق کیفری مدرن بیشتر نظر بر حمایت از منافع صید به جای منافع صیاد دارد و قانونگذار از لحاظ فلسفه کیفرها به دنبال حفظ بهداشت و نظم عمومی است.
از نظر رویکرد حمایتی باید گفت که قوانین جدیدی در ایران تدوین نشده و جرمانگاری نیزبسیار محدود است. مثلا کشتار غیرمجاز دام، ممنوع است و ضمانت اجراهای کیفری و انتظامی برای آن در نظر گرفته شده ولی باز ما شاهد کشتار غیر مجاز دامها هستیم. همچنين در مورد شکار و صید گونههای غیرمجاز و حمایتشده در ایران جرمانگاری صورت گرفته مثلا قانون حفاظت و بهرهبرداری از منابع آبزیان که صراحتا جرمانگاری صورت گرفته و محدودیتهای زمانی و مکانی و نوعی برای صیادان در نظر گرفته است که در صورت عدم رعایت قابل پیگرد قضایی است.
در حوزه محیط زیست با ذینفعهای متعددی مواجهیم قواعد متعددی در زمینه محیط زیست وجود دارد ولی مسئله اجرا، مسئله پیچیدهای است. چون در حوزه محیطزیست با ذینفعهای متعددی مواجه هستیم. حوزههای متعددی مثل حوزه اقتصاد، حوزه فرهنگ، حوزه اجتماعی، حوزه بهداشتی که اینها به نوعی با محیطزیست پیوند میخورند. واقعیت این است که در برخی موارد جرمانگاری صورت گرفته است و برخی موارد هم ابعاد غیرحقوقی دارد و این مسئله فرهنگی و آموزشی است.
در بحث حقوق حیوانات نیازمند ضمانت اجراهای اخلاقی هستیم يكي از حقوقدانان با بیان نظر یکی از فلاسفه محیطزیست معتقد است: خیلی از بحرانهای محیطزیست راهحل حقوقی ندارند. ما در ایران علاوه بر ضمانتهای حقوقی نیازمند ضمانت اجراهای درونی و اخلاقی هستیم. مثلا در بحث حقوق حیوانات بهویژه در کشورهای غربی سه دوره نظری طی شد.
در دوره اول حیوانات بیشتر مال محسوب میشدند یعنی از لحاظ حقوقی در کنار اموال قرار میگرفتند. در این نظریه به حیوان به عنوان ماشین تجدیدپذیر نگاه میشد و رویکرد حمایتی نداشت. این استادیار دانشگاه دلیل اجرانشدن قوانین را عدم وجود اعتقاد اخلاقی دانست و افزود: ما بایداعتقاد داشته باشیم که محیطزیست باید حفظ شود، گونههای گیاهی و جانوری نباید از بین بروند و بدانیم محیط زیست نه فقط برای ما بلکه برای فرزندانمان نیز هست.
حیوانات احساس غم و روابط عمیق احساسی رادرک میکنند نظریه حقوق حيوانات باعث شد آرام آرام نگاههای انسانی وارد این عرصه شود. این نظریه شامل نظریه احساس و نظریه رنج بود که بعدها از منظر حقوقی «طرفهای بالقوه حقوق» برای حیوانات را مطرح کرد.
نظریه احساس معتقد است که حیوانات اگرچه فاقد عقل و شعورهستند ولی احساس دارند بنابراین از لحاظ سلسله مراتب حیاتی با جمادات تفاوت دارند. تحقیقات نشان داد که میمونها و شامپانزهها و دلفینها احساس غم و احساس تفکرات انتزاعی داشته و برخی روابط عمیق احساسی رادرک میکنند و در چارچوب نظریه احساس، ممنوعیت آزار و اذیت حیوانات برای نخستین بار در سطح حقوقی مطرح شد. اشخاص مسئول خسارات وارده از ناحیه حیوانات هستند به موجب ماده ۳۰ قانون ۲۸ سپتامبر ۱۷۹۱ آزار و اذیت حیوانات متعلق به دیگران نیز ممنوع اعلام شد. قانون جزای سابق در فرانسه اشخاص را مسئول خساراتی که از ناحیه حیوانات وارد میشود میدانست و یک احساس مراقبت نسبت به حیوان بهوجود میآورد. در فرانسه با تصویب قانون دوم ژوئیه ۱۸۵۰ برای اولین بار قانون حفاظت از حیوانات تصویب شد. این قانون که معروف به قانون گرامونت بود رفتار ناشایست با حیوانات در انظار عمومی را ممنوع اعلام میکرد. دلیل وضع چنین قانونی در آن زمان بیشتر ناشی از این بود که آزار حیوانات در ملاءعام احساسات و عواطف انسانی را تحت تأثیر قرار میداد. وضع این قانون هم برای خود حیوان (منع آزار روحی و جسمانی آن) بود و هم برای پیشگیری از تحریک احساسات انسانی و تأثیر روانی بدی که روی خردسالان میگذاشت ظهور و بروز یافت.
حیوانات طرف بالقوه حق هستند فیلسوفهای اخلاق مثل پیتر سینگر، هنری ساله و رگان و تیلور معتقد بودند حیوانات چون دارای احساس هستند به لحاظ سیستم عصبی رنج نیز میبرند. مسئله این نیست که آیاحیوانات دارای تفکر یا تعقل هستند. بلکه مهم این است که آنها همانند انسانها میتوانند درد بکشند و رنج را احساس کنند. بنابراین طبق نظر حقوقیها حیوانات طرف بالقوه حق هستند. یعنی حیوانات از موضوع حق بودن تبدیل به طرف حق میشوند. پس این رویه باعث شد در خیلی از کشورهای اروپایی ممنوعیت رفتار ناشایست با حیوانات قانونمند شود و از طرف دیگر نقش تبلیغات و نقش طرفداران حقوق حیوانات را نمیشود نادیده گرفت.
مرزبین حیواندوستی و حیوانآزاری خیلی مشخص نیست متأسفانه در ایران نگهداری از حیوانات و حمایت از آنها از دو حالت خارج نیست. یا حالت مد (گروه های مرفه جامعه) پیدا کرده و یا جنبههای احساسی صرف. یعنی در بعضی موارد حیواندوستی برخی از افراد جامعه نوعی حیوان آزاری است. نگهداری حیوانات در آپارتمانها در شرایط نامناسب یا پرندگان درقفس در شرایط غیر طبیعی باعث آزار حیوانات است و فقط بازار دلالان را داغ میکند. از طرف دیگر عدم آموزش و فرهنگسازی باعث شده ما مرز بین حیواندوستی و حیوانآزاری را خیلی تشخیص ندهیم.
مردم باید همسو بامسئولان باشند ارگانهای دولتی ذیصلاح در این زمینه مسئولند اما مردم نيز باید همسو بامسئولان باشند. مثلا قسمت ترویج وزارت جهاد کشاورزی که آموزش این مسائل را عهدهدار است باید به مردم آموزش دهد یا سازمان محیطزیست و یا شهرداریها یا صدا و سیما و وزارت کشور هر کدام در حیطه کاری خودشان اطلاع رسانی کنند. همه این ارگانها وظایفشان با بحث محیطزیست بهویژه در بحث فرهنگسازی و آموزشی دخیل است.
منبع: قانون
انتهاي پيام/