لازم به ذکر است : همانگونه كه تن به سايه سپردهايد و در موسيقي برگها غرق شدهايد، مردي از اهالي روستا سلام كرده و شما را به خانهاش دعوت ميكند؛ دعوتي كه بوي مهرباني ميدهد. ميخواهد بر سر سفره سادهاش همراه با نان، ماست و آبگوشت كه همه محصول دسترنج اهل خانه است به ميزبانيات بنشيند. ميخواهد راهنمايت شود. تو هم به رسم ادب از او تشكر ميكني، اما او تنها فرد روستا نيست در همه خانهها به روي مهمانان گشوده است. نمك نخورده، نمكگير ميشوي!
خاطر نشان مي شود : مناظر آبادي شبيه سريالهاي خارجي خوشآب و رنگ تلويزيوني است. عادتمان دادهاند كه مرغ همسايه را غاز ببينيم. در ميان بيشتر كوچه پسكوچهها نهر آب روان است. آب آيينه دلهاي مردمان است. كنار همين نهرها اهالي نهال كاشتند تا جلوهاي از بهشت را نقش بر زمين كنند. غير از اين نهرها، رودخانه الوند در جنوب روستا، تن كودكان را نوازش ميكند و در تابستان محصول اميد زارعان را سيراب ميكند. محصولاتي مانند؛ انار، گردو، زردآلو، سيب، گندم، جو، باقلا و ذرت و برخي چيزهاي ديگر كه نعمت خداوند است براي مردم اين روستا.
گفتني است : اما روستا يك جاي ويژه دارد، پاتوقي براي جوان و پير، براي كودكان و حتي براي گردشگران. آن هم چشمه جوشاني است كه در جوار درختي تنومند و كهنسال ميخروشد.
/ک