به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، به جرئت میتوان ادعا كرد كه هنر خوشنویسی، مدرنترین و روشنترین روش آموزشی را در بین هنرهای رایج در ایران دارد.
این موفقیت مناسب و شایسته، علل مختلفی دارد كه به چند مورد آن اشاره میكنیم:
1. هنر خوشنویسی به واسطه اینكه ابعاد قُدسی مقدس و جنبههای روحانی دارد بهراحتی با فرهنگ ایرانی، كه فرهنگی آمیخته از ملیّت و مذهب است، ارتباط برقرار كرده است.
رعایت اخلاق هنری میراثی است كه خوشنویسان از استادان بزرگ این هنر به ارث بردهاند. احترام به پیشكسوتان این هنر باعث شده است كه شیوه آموزشی گذشتگان و یكدیگر را زیر سؤال نبرند و در كلاسهای آموزشی در مقابل هنرجویانی كه بهتازگی فراگیری این هنر را آغاز كردهاند به انكار زحمات و شیوههای دیگر استادان نپردازند.
كاری كه متأسفانه به سهولت و بهروشنی در بسیاری از كلاسهای موسیقی و نقاشی انجام میگیرد. این رفتار باعث شده است كه بسیاری از هنرجویان این رشتهها پس از سالها ممارست و شاگردی با توجه به تجربههای شخصی و نتایج فردی ایام هنرجویی، به راه خود بروند و با دور شدن از راههای موفقیت، استعدادهایشان نیز به هدر رود. در هنر خوشنویسی این مشكل بسیار كم وجود دارد. اما جسارت اظهارنظر تخصصی هنرمندان جوان دربارة استادان موسیقی و نقاشی بهوفور دیده میشود.
2. از مهمترین علل توفیق آموزش خوشنویسی در مقایسه با سایر هنرها، داشتن طرح درس مشخص است. در تمامی بیش از یكصد و پنجاه شعبه انجمن خوشنویسان در سراسر كشور و نزدیك به یك هزار مدرس خوشنویسی، با سلیقهها و سبك و شیوههای متفاوتی كه وجود دارد، از روشی روشن و مشخص برای آموزش استفاده میشود.
روش آموزش خوشنویسی كنونی را استاد عمادالكتاب سیفی قزوینی در اواخر دوران قاجار با انتشار جزوات آموزشی 34 جلدی، بنیان نهاد و تلاش بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران، استادانی همچون ابراهیم بوذری، علیاكبر خان كاوه، سید حسن میرخانی و سید حسین میرخانی، راه آموزش این هنر شریف را هموار كرد. در این میان تأثیر زحمات و تلاشهای استاد سید حسین میرخانی با تربیت شاگردان خلفی همچون استاد غلامحسین امیرخانی و استاد كیخسرو خروش از دیگران بیشتر است.
3. از علل مهم دیگر در خصوص توفیق آموزش این هنر، این است كه همة خوشنویسان، منابع خوشنویسی و مفاهیم و اصطلاحات رایج در خوشنویسی را قبول دارند. این مطلب البته جدا از مطلب قبل نیست و لازم است توضیحات مختصری درباره این ادعا بیان شود.
مثلاً همه مدرسان كلاسهای خوشنویسی سراسر كشور دربارة مفاهیمی همچون قلممشقی، مشخصات قلم خوب، كتابت، چلیپا، خط زمینه، طرز صحیح در دست گرفتن قلم، درك و سلیقه مشترك دارند و به مفهومی دیگر، خوشنویسان بیش از سایر هنرمندان اشتراك زبانی دارند.
در موسیقی سنتی كه به هفت دستگاه و پنج آواز تقسیمبندی شده است، كه البته دربارة این تقسیمبندی نیز اختلافاتی وجود دارد، و بنای آموزش بر اساس فراگیری گوشههای موجود در این دستگاه است، اختلافاتی در تقدم و تأخر گوشهها بین استادان بزرگ صاحبنظر به چشم میخورد.
اختلافات بیشماری مانند طرز صحیح نشستن پشت ساز سنتور و نحوه گرفتن مضراب و داشتن و نداشتن نمد زیر مضراب یا نحوه گرفتن مضراب در ساز تار كه برخی مضراب را از زیر سیمگیر و برخی از بالای سیمگیر مطلوب میدانند یا در ساز تنبك، برخی اجرای صدای زیر را با چهار انگشت و برخی با انگشتهای وسط جایز میدانند. اینها، نمونههایی از اختلافات استادان بزرگ موسیقی با یكدیگر است.
یا در هنرهای تجسمی و نقاشی، شیوه آموزش در دانشگاهها و مراكز آموزشی تفاوتهای بسیار دارد.
منابع آموزشی طراحی و نقاشی كه استادان نقاشی در ایران دربارة آن توافق دارند، بسیار محدود است. حتی در هنر نگارگری، برخی مینیاتور را همان نقاشی ایرانی میدانند و برخی مینیاتور را تنها به آثاری اطلاق میكنند كه به شیوه آثار قدما در مكتب هرات و مكتب شیراز و مكتب صفوی خلق شده است.
در هنرهایی مانند موسیقی و نقاشی با توجه به اینكه رشتههای تحصیلی در مقاطع راهنمایی، متوسطه و دانشگاهی وجود دارد انتظار میرفت كه حداقل آییننامه آموزش مدون و مشخصی به وجود آید زیرا لازمه تحصیل در هر دورة آموزشی وجود منابع درسی مشخصی.
است و پیروی از آن لازم و ضروری است اما با وجود برخی منابع موجود، تدریس یك رشته در دو دانشگاه مختلف روشها و نتایج كاملاً متفاوتی را در پی داشته است. هنر نقاشی و موسیقی در نظام آموزشی بر اساس سلایق و عقاید شخصی استادان تعریف میشود و حتی گاهی در دو كلاس مختلف در یك دانشگاه، دو طرح درس كاملاً جدا دیده میشود. اینكه تا چه اندازه این روش به نفع این هنرهاست، مراجعه به نتایج، گویاترین جواب این سؤال است./س