به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک، یکی از رسوم گذشته این دیار"هله هله " است و آن به این صورت اجرا می شده که 50 روز مانده به عید نوروز، عده ای از جوانان درحالی که کیسه ای روی دوش خود داشتند، جمع می شده و یکی از آنها با پوشیدن لباس زنانه و دیگری به نقش تکه "بز نر" در می آید و زنگوله های زیادی به کمر خود می بست، سپس در شهر به راه می افتادند و با سر و صدا و شادی چنین می خواندند: "هله هله هو هو ".
این بدان معناست که "صد روز به جمع آوری غله (گندم و جو) مانده"، سپس اهالی شهر از خانه بیرون می آمدند و هر کدام کشک، روغن، آرد، کشمش، نخود، پول و یا هر آنچه که داشت را در کیسه جارچیان می ریختند.
اما این رسم اینک به فراموشی سپرده شده است.
بانوان شهرستان دلیجان از 10 تا 20 روز قبل از فرا رسیدن عید، به نظافت خانه و اثاثیه منزل می پردازند تا غبار یکساله را از سر و روی خانه بزدایند.
همچنین زنان در برخی مناطق شهرستان نیز در گذشته های دور، خاک سفیدی را که از دامنه کوه و دشت های اطراف می آوردند، با آب مخلوط کرده و با ملاقه به دیوارها و سقف خانه می پاشیدند تا سفید شود.
پدر بزرگ و یا پدر و مادر خانواده نیز به اتفاق هم با حیوان اهلی و بارکشی که داشتند از یک الی دو هفته قبل از فرا رسیدن نوروز برای خرید عید به شهرهای قم و کاشان سفر می کردند و برای تک تک اعضای خانواده به تناسب نیاز و وسع مالی، کفش و کلاه و پوشاک نو تدارک می دیدند.
آنان در آخرین پنجشنبه سال (شب علفه) دسته های علف را از سر در خانه ها آویزان می کردند و معتقد بودند که اسب "اسفندیار" شاهنامه می آید و آنها را می خورد.
آنان انجام این کار را خوش یمن می دانستند و همچنین کوزه نویی را از آب پر کرده و بر پشت بام خانه شان می گذاشتند و معتقد بودند اموات صاحبخانه آب کوزه را می خورند.
از دیگر کارهایی که در شب علفه انجام می شد، پختن حلوا با روغن حیوانی بود که همراه با چند عدد نان "شاته" در مجمعه (سینی) می گذاشتند و خیرات می کردند، افرادی از حلوا می خوردند و به نیت شادی روح اموات صاحب خیرات، فاتحه می خواندند.
بچه های دلیجانی در اواخر اسفند و پیش از نوروز دست یکدیگر را می گرفتند و گردهم می ایستادند و پس از آن یکی استاد می شد و "لی لی کنان" و دایره وار می چرخید و اشعاری را که استاد می گوید با گفتن "هیدل" پاسخ می دادند.
هیدل بایی؛ هیدل دسد و تلایی،هیدل شیشه به دوشی،هیدل الی باشو شی(شوهر کنی) ،هیدل بایی را استاد قرائت می نمود و سپس دیگران با بیان هیدل پاسخ وی را می دادند./س