به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، پایگاه خبری-تحلیلی آلترنت در مطلبی با عنوان «آمریکا از دست مردگان متحرکی که همواره در سیاست خارجی اشتباه میکنند، به ستوه آمده است» مینویسد: واقعا نمیتوانیم بفهمیم. حتی در زمینه نظامی نیز نمیتوانیم بفهمیم که چگونه باید دوباره پیروز شویم و این در حالی است که به عنوان یک جامعه نیز در حال شکست هستیم. اما این مسئله را حتی هنگامی که هیچ چیز طبق برنامهریزی پیش نمیرود، درک نمیکنیم. مثلا به دهمین سالگرد حمله جرج بوش به عراق توجه کنید. میتوان آنچه را که در آن کشور از همان ابتدای ورود سربازان آمریکایی به بغداد در میان آتش و غارت رخ داد و تنها مسئولیت حفاظت از وزارت کشور و نفت عراق تا دسامبر 2011 و خروج آخرین واحد ارتش آمریکا در آخرین ساعات شب را به عهده داشت، یک مصیبت تمامعیار نامید.
دولتی که آمریکا در عراق به قدرت رسانده ایران را به عنوان متحد خود انتخاب کرده استهمانطور که دیدیم کشوری که ما میخواستیم برای سلطه بر بقیه منطقه یک عمر آن را به پادگان خود تبدیل کنیم، ما را طرد کرد. دولتی که ما آن را به قدرت رساندیم ایران را به عنوان متحد و شریک تجاری خود انتخاب کرد. پایگاههای دائمی که ما با صرف میلیاردها دلار هزینه ساختیم اکنون به شهرهای غارتزده ارواح تبدیل شدهاند. بازسازی این کشور که از آن حمایت میکردیم به صورتی مضحک انجام شد. و گروهی که با افتخار نام القاعده را یدک میکشد و پیش از حمله به عراق در این کشور حضور نداشت، اکنون در حال موفق شدن است. اینها تنها نمونهای از فهرست بلند افتضاحاتی است که آمریکا در عراق به بار آورده است.
آیا افزایش نیروها در سال 2006 یک موفقیت چشمگیر بود؟برای آمریکاییها یک مسئله از همه مسائل بالا مهمتر است، مسئلهای آنقدر تاریخی که نمیتوان هنگام صحبت درباره عراق به آن فکر نکرد. من درباره افرایش نیروها در سال 2006 صحبت میکنم که در آن پنج گردان اضافهتر با تصمیم رئیس جمهوری مستأصل به کشوری اشغالشده اعزام شدند که در اثر جنگ داخلی فرقهای و شورش در حال سقوط بود. البته ژنرال «دیوید پترائوس» که مسئولیت این افزایش نیرو را به عهده داشت، بعدها خود نیز دچار مصیبتی مضحک با تذکرهنویس خود شد. همانطور که دیدیم این سوال هنوز درباره عراق باقی است که آیا راهبرد افزایش نیروی اجراشده توسط پترائوس یک موفقیت چشمگیر بود یا اینکه موفقیتی ساده برای بدست آوردن حمایت مخالفان سنی و برقراری آرامش نسبی در عراق برای مدتی کوتاه بود؟ آیا این مسئله باعث شد ما کشوری تخریبشده و آرزوهای امپریالیستی بربادرفته واشنگتن را پشت سر خود رها کنیم؟ اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر میکنید تنها جمهوریخواهان راستگرا و بقیه وابستگانشان که زمانی ما را به عراق بردند از رویارویی با حقایق رخداده در این کشور سر باز زدند و فکر میکردند افزایش نیرو اقدامی نهایی برای ماندن ما در عراق است، مطالبی را که توسط "»تام پاورز”» در مدح ژنرال پترائوس در «مجله نیویورک» منتشر شده، بخوانید.
کاخ سفید باید مراجع کارشناسی خود را تغییر دهددر اینجا به دستکم یکی از دلایل ناتوانی ما برای عدم پذیرش شکست و حقایق مربوط به آن اشاره میکنیم: ما نمیخواهیم در حالی که درگیر یک مسئله هستیم کارشناسان خود را تغییر دهیم حتی اگر آن کارشناسان در گذشته اشتباهات بسیار مرتکب شده باشند. در واقع میتوان گفت هرچه آمریکا عمیقتر، انکارناپذیرتر و مصیبتبارتر درباره عراق اشتباه کرد، رسانهها در سالهای پس از حمله به این کشور عملکرد بدتری داشتند. برای مثال، روزنامه نیویورکتایمز در پنجمین سالگرد حمله به عراق از تعدادی کارشناسان نظامی و امور خارجه نظرخواهی کرد. شش تن از آنها افرادی بودند که پیش از حمله بر طبل جنگ میکوبیدند یا نقش تسهیلکننده را در این جنگ و اشغال عراق به عهده داشتند. نیویورکتایمز حتی با یک کارشناس مخالف جنگ نیز صحبت نکرد.
تظاهرات کنندگان میلیونی مخالف جنگ عراق تنها کارشناسانی بودند که آمریکا به آنها مراجعه نکردبه عبارت دیگر ما در اینجا درباره کشوری صحبت میکنیم که به طور مرتب با زامبیها یا مردگان متحرک مشورت میکند و تعجب نکنید اگر تعدادی از آنها در روزهای آینده بار دیگر به تشریح تفکرات خود بپردازند. تنها یک کارشناس بود که در همه این سالها جای خالیش در مطالب مربوط به عراق در مطبوعات احساس میشد و آن هم میلیونها نفری بودند که پیش از حمله مارس 2003 به خیابانهای شهرهای جهان ریخته و به طور کلی با حمله به عراق مخالفت کردند. برای واکسینه کردن خود در برابر مطالب منتشره در مطبوعات درباره عراق به مطلبی توجه کنید که توسط «پیتر وان بورن»، یکی از مقامات وزارت خارجه که نقش مهمی را درباره اشتباهات ما در عراق ایفا کرد با عنوان «ماموریت انجامنشده» نوشته شد و تصمیم آمریکا برای حمله به عراق و 10 سال جهنمی پس از آن را «تنها تصمیم بد سیاست خارجی در تاریخ آمریکا» توصیف میکند.