***آیتالله هاشمی آرای مثبت بالا، اما آرای منفی بسیار جدی هم دارند
باشگاه خبرنگاران: گفته
بودید در آخرین نظرسنجیهای صورت گرفته درباره کاندیداهای احتمالی ریاستجمهوری،
"آیتالله هاشمی رفسنجانی" رتبه اول و "محمد خاتمی" رتبه دوم
را آوردهاند؛ لطفا درباره کم و کیف این نظرسنجیها توضیح بفرمایید.
بله؛ در یکی از نظرسنجیهای صورت گرفته آقای هاشمی در "آرای مثبت" رتبه اول را آوردهاند؛ اما من در کنار بحث اینکه آقای هاشمی نفر اول است، همواره ذکر کردهام _سال 84 هم خدمت خود آقای هاشمی عرض میکردم _ که در نظرسنجیها به آنچه میتوان تکیه کرد، "نقطه تعادل آرای مثبت و منفی" است.
خیلی وقتها اتفاق میافتند که یک فردی آراء مثبتش بالاست، اما آرای منفیاش هم بالاست. مثلا همین اتفاقی که در انتخابات سال 84 سر آقای هاشمی درآمد همین بود. آقای هاشمی در نظرسنجیها از نظر "آرای مثبت"، با فاصله خیلی زیادی از نفر دوم، در رتبه اول قرار داشت؛ فکر میکنم ایشون حدود 35- 36 درصد رای داشت، نفر دوم حدود 12 درصد؛ اما مشکل این بود که نظرات منفی روی ایشان خیلی بالا بود؛ یعنی ایشان 35 درصد آرای مثبت داشت، 51 درصد آرای منفی.
الآن هم برداشت من این است که آقای هاشمی "رای مثبت" بالایی دارند اما "آراء منفی" ایشان هم بسیار جدی است و اینها را باید در نظر بگیرند.
آقای خاتمی هم همین طور است، خاتمی هم در نظرسنجیها در آراء مثبت، دوم است، اما اینکه تصور بکنند، آن امواج سال 76 و 80 تکرار میشود، نه؛ آن خبرها نیست.
***اتکا به نظرسنجیهای فعلی سادهانگاری است/در روزهای منتهی به انتخابات اتفاقاتی رخ میدهد که میلیون میلیون آراء ریزش یا رویش پیدا میکنند
باشگاه خبرنگاران: این "آراء مثبت و منفی" چگونه سنجیده میشوند؟
برای مثال در یک نظر سنجی به سوالشونده گفته میشود، 17 نفر به عنوان کاندیدا انتخابات ریاستجمهوری مطرح هستند. سوال اولی که پرسیده میشود این است که «آیا غیر از این 17 نفر کسی هست که شما بخواهید به آنها رای دهید؟»
سوال دوم این است که «از این 17 نفر به چه کسی رای میدهید؟» وقتی سوالشونده پاسخ میدهد برای مثال "فرد الف"، سوال بعدی این خواهد بود که «اگر "فرد الف" در انتخابات ثبت نام نکند به چه کسی رای میدهید؟»این سوال را سه مرتبه تکرار میکند تا سه اولویت مثبت سوال شونده مشخص شود.
از طرف دیگر سوالهای منفی پرسیده میشود که «از این سه نفر به چه کسی حتما رای نمیدهید؟» برای مثال سوالشونده پاسخ میدهد "فرد ب". مجددا سوال میشود «اگر "گزینه ب" در انتخابات نباشد، به چه کسی حتما رای نمیدهید؟" این سوال نیز سه بار تکرار میشود تا بدین ترتیب نیز اولویتهای اول، دوم و سوم "منفی" مخاطب مشخص میشود.
در نهایت سه اولویت منفی و سه اولویت مثبت را از هر مخاطب سوال میکنند و سپس نتایج نظرسنجی را تحلیل میکنند،
البته یک نکته بسیار مهم در مورد نتایج نظرسنجیها این است که به نتایج یک نظرسنجی اکتفا نمیکنیم، بلکه سعی میکنیم براساس فرایند "مجموعه نظرسنجیهایی" که به دستمان میرسد، اظهار نظر بکنیم؛ چون یک احتمال وجود دارد که بعضی این نظرسنجیها "نظرسازی" باشد. همچنین همه این سیستمهایی که نظرسنجی میکنند، قدرت علمی سازماندهی شده مطلوبی ندارند. بنابراین از ترکیب این نظرسنجیها نتایج نهایی در میآید.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که ما معمولا "روند نظرسنجیها" را باید دنبال بکنیم، نه عدد مطلقشان را؛ به این معنا که بعضی از کاندیداها در نظرسنجیهای اولیه از سقف شروع میکنند، اما هرچه به انتخابات نزدیک میشویم شروع به ریزش میکنند.
اما عدهای دیگر عکس این هستند؛ از کف شروع میکنند و هر چه به انتخابات نزدیک میشویم رویش پیدا میکنند؛ این روندها مهم است و آقایان باید به روندها توجه بکنند؛ مخصوصا در کشور ما نشان داده است که هرچه به روز انتخابات نزدیک میشویم، اتفاقات تندتر و شدیدتر است که باعث میشود میلیون میلیون آراء ریزش یا رویش پیدا کند. اینها مهم است. اگر کسی بخواهد امروز به نظرسنجیهای فعلی اتکا بکند یک مقدار سادهانگاری است.
***افکارعمومی هاشمی را فراجناحی میداند/عدهای از اصولگرایان با هاشمی مخالفند و عدهای دیگر وی را ناجی کشور میدانند
باشگاه خبرنگاران: به نظر شما این روزها کدام یک از دو جریان اصلی جامعه سیاسی ایران (اصلاحطلبان و اصولگرایان) به سمت آیتالله هاشمی رفسنجانی تمایل دارند؟
اگر بخواهیم به تاریخچه انقلاب برگردیم، همواره یک تعداد از آقایون و در راسشان آقای هاشمی هستند که سعی داشتهاند خود را به هیچ یک از دو جناح مطرح کشور محدود نکنند.
از اوایل انقلاب افرادی چون مرحوم آقا سید احمد خمینی و آدمهای دیگری مثل محسن رضایی، حسن روحانی و حتی در انتخابات سال 86 یک کسی مثل آقای ریشهری، تلاششان این است که منصوب به هیچ یک از دو جناح مطرح کشور نباشند.
در مورد این دوجناح که گاهی "چپ و راست" نامیده میشدند و گاهی "محافظهکار و رادیکال" و گاهی "اصلاحطلب و اصولگرا" و هر از چندگاهی اسامی و حتی محتوای فکریشان هم عوض میشود، آقای هاشمی همواره تلاشش این بوده است که خود را محدود به آنها نکند و تقریبا هم در نزد افکار عمومی اینگونه جا افتاده است.
برای مثال امروز در بین اصولگراها افرادی هستند که به شدت با آقای هاشمی مخالفند؛ یک عده هم هستند که بسیار با ایشان موافقند و فکر میکنند ناجی کشور است؛ هر دوی اینها اصولگرا هستند اما تفکراتشان فرق میکند.
بنابراین تلاش آقای هاشمی این بوده است که در هیچ جناحی بسته نباشد و منحصر نشود، در این حرکت هم نسبتا موفق بوده است.
باشگاه خبرنگاران: به نظر شما رویکرد و عملکرد آیتالله هاشمی رفسنجانی در فتنه 88، پرونده "فراجناحی بودن" وی را نبست؟
در سال 88 امر بر آقای هاشمی دایر شد که یا احمدینژاد را انتخاب کند یا مهندس موسوی را؛ خوب اینها را مقایسه میکرد و مهندس موسوی را ترجیح میداد؛ معنا و مفهومش این نیست که بگوییم موضع آقای هاشمی کاملا موضعی اصلاحطلبانه شده است. اینطور نیست؛ اینها همه نسبی و مقایسهای است.
من استدلالهای قوی دارم که آقای هاشمی مدیریت آقای موسوی را به هیچ وجه قبول ندارند و نداشتهاند. در زمان دولت مهندس موسوی حمایتهایی از وی میکرد، اما در دوران سازندگی و اصلاحات و ... ما هیچ علامت یا کدی نداریم که آقای هاشمی مواضع آقای مهندس موسوی را بپسندد و بپذیرد.
بعضیها نظرشان در مورد من هم همین است؛ فکر میکنند نظر من در مورد مهندس موسوی در سال 88 شکل گرفته در صورتی که من از سال 64 که وی در دولت بود و من در مجلس، من مخالف نظر ایشان بودم. آن موقع دولت موسوی دولت اصولگرایی بود، دولت جنگ بود، دولت مورد حمایت حضرت امام(ره) بود؛ بحث سیاسیاش را نمیگویم، اما درمورد بحث کارشناسی من با بسیاری از مواضع جناب آقای مهندس موسوی مخالف بودم.
آقای هاشمی هم من الان می توانم با قاطعیت بگویم بسیاری از مواضع اقتصادی، فرهنگی مهندس موسوی را قبول ندارند؛ منهای بحث فتنه و گرفتاریهایی که به وجود آمد.
بنابراین منهای نقدهایی که ممکن است ما به برخی از رفتارهای آقای هاشمی داشته باشیم هاشمی هنوز اصولا در زندگی اش سعی کرده فرا جناحی حرکت بکند و نسبتا هم موفق بوده است.
*** "تفاهم" بین کاندیداهای پیروان به اضافه پورمحمدی و ابوترابیفرد
باشگاه خبرنگاران: پس از اعلام نهایی شدن سه کاندیدای جبهه پیروان خط امام و رهبری و معرفی اسامی آنها (متکی، باهنر، آلاسحاق)، به نظر میرسد هر یک این سه کاندیدا به اضافه آقایان پورمحمدی و ابوترابیفرد _که در رسانهها تاکید میشود با "پیروان" ائتلاف تشکیل ندادهاند بلکه رایزنی کردهاند_ به صورت مجزا و انفرادی به فعالیت میپردازند و به نوعی گسست در کاندیداهای پیروان دیده میشود؛ شما این موضوع را قبول دارید؟
ببینید ما سه نفر که قرار است در این عرصه حضور داشته باشیم، هر کدام خیلی جدی وارد میدان میشویم، کار هم میکنیم و هیچ کس منتظر دیگری نمیماند؛ شاید بتوان اسم این را یک رقابت درونگروهی یا درونحزبی گذاشت و این اشکالی ندارد؛ خیلی طبیعی است که کاندیداها دررون یک تشکیلات و مجموعه با هم رقابت درون گروهی میکنند، اما نهایتا یک نفر از آن بیرون خواهد آمد.
در رابطه با سوال تشکیل "ائتلاف"، ما این توافق را داریم که بگوییم "گروه 4نفره"؛ هر زمان آقای ابوترابی فرد اعلام آمادگی کنند میگوییم "گروه 5 نفره". این توافق صورت گرفته است.
مهم این است که این سه نفر به اضافه "آقای پورمحمدی" و احتمالا "آقای ابوترابیفرد" که ممکن است قصد کاندیداتوری داشته باشند، یک "تفاهم عمومی" داریم و آن اینکه در یک زمان معین که شاید مثلا نیمه اول اردیبهشت باشد بالاخره مینشینیم تفاهم میکنیم یک نفرمان بماند، این تفاهم را داریم.
*** عالم سیاست "قطعیت" ندارد/ممکن است1 یا 2نفر از این 5 نفر به تعهدشان وفادار نمانند
باشگاه خبرنگاران: این تفاهم قطعی است؟
در عالم سیاست قطعیت نداریم؛ ولی همه بحثهای ما براساس تعاملات و تحلیلات است؛ در سال 84 هم بنا این بود که همه نظر جمع را تمکین کنند، اما یک نفر بیرون زد، نمیتوان آن فرد را بگیری، دست و بالش را ببندی و زندانش کنی؛ این خبرها که نیست؛ اینها تعاملات سیاسی است.
ما 5 نفر نسبت به یکدیگر این اعتماد را داریم که بر مبنای این تعهد وفادار باشیم؛ ولی نمیتوان گفت قطعی است. ممکن است در انتخاب یک اتفاقی بیفتند و 1 یا 2نفر از این 5 نفر به تعهدشان وفادار نمانند. اینها بحثهایی است که ما باید در میدان جلو بریم و ببنیم چه اتفاقی خواهد افتاد.
باشگاه خبرنگاران: باتوجه به اینکه آقای پورمحمدی از اعضای جامعه روحانیت هستند، فکر نمیکنید نهایتا جامعتین از وی به عنوان کاندیدای نهایی حمایت کنند؟
قرار ما این نیست؛ جامعه روحانیت هم بر این قرار پافشاری خواهد کرد. ممکن است کششهای صنفی و گرایشات داخلی جبهه پیروان خط امام و رهبری که شامل 15 تشکل است نیز به سمت این سه نفری که از درون تشکیلات اینها بیرون آمدهاند، باشد. برای مثال ممکن است موتلفه به یکی از اینها تمایل داشته باشند. جامعه مهندسین به دیگری.
اینها خیلی طبیعی است و "روحانیت مبارز" هم ممکن است همین گرایش را داشته باشد؛ اما اینکه فرض بکنیم روحانیت یک زمانی به آن نقطه برسد که بر کاندیدای مورد نظر خودش، حتی اگر مقبولیت کمتری داشته باشد پافشاری کند؛ اینگونه نخواهد بود.
"جامعه مهندسین" هم ممکن است تمایلشان بر من باشد و پافشاری هم بکنند، تبلیغ هم بکنند، اما اینکه پافشاری در این حد باشد که اگر یکی دیگر {در نظرسنجیها} جلو افتاد بگوید الا و بلا میخواهیم از باهنر حمایت کنیم، نه این قرار را نداریم.
بخش دوم مصاحبه باشگاه خبرنگاران با محمدرضا باهنر در روزهای آتی منتشر خواهد شد.