جعفریان که سالها در افغانستان زندگی کرد و چه در قالب یک مستندساز و چه در قالب یک خاطرهنگار و این اواخر به عنوان یک میهمانی که سالها بعد به خاکی برمیگردد که از آن هزار خاطره دارد، موفق ظاهر شده است. او ابتدا خاطراتش که در نوع خود بینظیر هستند را در ستون روزنامه «مهر» چاپ میکرد و بعد از آن با ساختن مستندی در خصوص زندگی احمد شاه مسعود با عنوان «حماسه ناتمام» یا «شیر دره پنجشیر» نه تنها در ایران و افغانستان که در میان خیلی دیگر از کسانی که به تاریخ و فرهنگ این کشور علاقه دارند، شهره و شناخته شد. با او به همین دلیل سابقه حضور در خاک کشور همسایه و آشنا بودن با فرهنگ و زبان مردم این سرزمین در خصوص ادبیات مقاومت افغانستان و تغییر رویکرد آن در دهه اخیر به گفتوگو نشستیم.
*تسنیم: آقای جعفریان! می خواهید برای شروع به ادبیات مقاومت و پیشنیه آن در افغانستان اشاره کنید. برخی بر این باوراند که تاریخچه این حوزه ادبی در افغانستان محدود به حضور روسها در این کشور میشود.
باید همین تاریخ، یعنی حمله روسها به افغانستان و مقاومت مردم در این راستا را شروع جدی شعر مقاومت در افغانستان دانست. در واقع این تاریخ را باید آغاز حیات جدی شعر مقاومت در افغانستان بدانیم، اما قبل از آن نیز نمونه آثاری با این مضمون سروده شده است که از این جمله میتوان به اشعار مقاومت در برابر نیروهای انگلیسی اشاره کرد. علاوه بر این، در زبان پشتو هم اشعاری با این مضمون وجود دارد که از این سرودهها میتوان به «اژدهای خولی» اثر بهاءالدین از اشعرای پشتوزبان اشاره کرد. از مؤلفههای شعر مقاومت گفتهاند که باید نگاه عرفانی، اخلاقی و اجتماعی داشته باشد، اما میشود فراتر از این چهرهها و نوشتههای دیگر را نیز به ادبیات مقاومت در این کشور منسوب کرد.
به طور کلی اوج و شکلگیری شعر مقاومت، به معنای امروزی آن، از کودتای کمونیستی با حمایت از روسیه(شوروی سابق) در سال 57 آغاز شد. بعد از آن تعداد زیادی از شاعران و اهالی قلم افغانستان در ایران با عنوان مهاجر زندگی میکردند که در همین سالها دفتر ادبیات مقاومت افغانستان توسط همین مهاجران تشکیل و کار جمعآوری و شکلدهی به ادبیات مقاومت این کشور اعم از خاطره، شعر و... به صورت جدی از همین سالها آغاز شد. این سالهای حضور در ایران سبب شد تا روند ادبیات مقاومت در افغانستان به صورت محسوسی از ادبیات مقاومت ایران الگوبرداری کند. بسیاری از فعالیتها مانند جمعآوری خاطرات از همین راه امکانش فراهم شد.
جرقه بالندگی شعرای مقاومت در ایران زده شد
*تسنیم: حضور شاعران مهاجر افغان در ایران چه تأثیری بر ادبیات مقاومت افغانستان از منظر محتوا و ساختار گذاشت؟
تأثیرپذیری ادبیات مقاومت افغانستان از ادبیات مقاومت در ایران روشن و غیر قابل انکار است. شعر مقاومت در افغانستان یک نوع دستهبندی دارد که شامل شاعران مهاجر به ایران و پاکستان میشود. گروهی از شاعران که در ایران بودند و «حلقه مهاجرت» را راه انداختند، به زعم خود اهالی قلم افغانستان، قویترین جریان شعری در سالهای اخیر هستند. این موضوع علاوه بر شعر مقاومت در دیگر حوزههای شعری نیز دیده میشود. جریان شاعرانی که در ایران بودند، قله شعر افغانستان به شمار میآمدند. به عنوان نمونه، نام محمدکاظم کاظمی را نمیشود از ادبیات معاصر افغانستان حذف کرد.
در کنار نام کاظمی شاعران دیگری مانند قدسی و مظفری هم دیده میشود. حتی آنهایی که بعداً از ایران هم رفتند نیز به عنوان حلقههای اصلی شعر امروز افغانستان شناخته شده هستند و جرقه استعداد و بالندگی آنها در ایران زده شد.
سه دهه اخیر در افغانستان، سه دهه جنگ و مبارزه و جهاد بوده است. دفاع و جهاد در سراسر کشور نفوذ پیدا کرده بود و همگی در برابر روسها ایستادگی میکردند، به همین خاطر شعر مقاومت در کشور افغانستان در این برهه زمانی در اوج بود.
بخشی از این سرودهها نظیر اشعار دفاع مقدس ایران، در مذمت دشمن و تشویق مردم برای جهاد و شهدا بود. علاوه بر این، توصیف برخی از نبردهای ماندنی، تمجید از قهرمانان ملی، مذمت اشغال و اشغالگری، دفاع از مظلوم و بیان مظلومیت مردم افغانستان از دیگر مؤلفهها و مضامینی است که در سرودههای دهه 50 تا 70 دیده میشود. میتوان گفت شعر مقاومت افغانستان در این سالها تمامی مؤلفههای شعر مقاومت ایران را به صورت برجسته در خود داشته است و به همین خاطر جزء سرودههای موفق افغانها به شمار میآید.
شعر مقاومت در افغانستان تعطیل نشده است
*تسنیم: چرا شعر مقاومت در سالهای اخیر افغانستان حضوری کمرنگتر نسبت به دیگر جریانهای شعری دراد؟
یک دلیل این است که شکل مقاومت در افغانستان تغییر کرده است و حضور نیروهای خارجی و آمریکاییها در این کشور، برای فرهیختگان و اهالی قلم به عنوان «اشغالگر» مطرح نیست و اصلاً این گروه آمریکاییها را به عنوان اشغالگر نمیشناسند و حضور آنها را همانند حضور روسها در خاک خود نمیدانند. شعر امروز افغانستان، به خصوص در میان جوانترها، بیشتر به سمت عاشقانه تمایل داشته، اما با وجود این من معتقدم که هنوز شعر مقاومت در افغانستان تعطیل نشده است. در حوزه هنر ادبیات داستانی افغانستان این رویکرد کمتر شده، اما از بین نرفته و ما هنوز شاهد رگههایی از مؤلفههای مقاومت و پایداری در این آثار هستیم.
شعر مقاومت ضعیفتر از دیگر جریانهای شعری
البته ناگفته نماند که نگاه بسیاری از کسانی که خارج از افغانستان هستند به این مقوله متفاوت است و این را میتوان از آثار و صحبتهای آنها برداشت کرد. به عنوان نمونه، الیاس علوی از جمله شاعران افغانستانی است که در استرالیا زندگی میکند. پس میتوان گفت دو نوع رویکرد کلی در این حوزه وجود دارد؛ گروهی که قائل به شعر مقاومت نیستند و گروهی دیگر که بیشتر از مهاجران هستند و مقاومت را بیشتر در حوزه اجتماعی میبینند و در این حوزه فعالیت میکنند. سرودههای دسته دوم از شاعران جزء رگه فرعی شعر و ادبیات امروز افغانستان هستند و ضعیفتر به کار خود ادامه میدهند.
*تسنیم: اما این رویکرد در میان شاعران جوان کمتر دیده میشود.
بیشک بخشی از این رویکرد و کمرنگتر شدن ادبیات مقاومت در افغانستان، در مقایسه با دهه 70، به یأس و ناامیدی در میان جوانان و نسل حاضر این کشور بازمیگردد. درگیریها ادامه دارد، بیش از یک میلیون نفر برای حفاظت از افغانستان و در نتیجه درگیریهای قومی و فرقهای کشته شدهاند و باز هم این درگیریها ادامه دارد، همه این عوامل زمینه را برای یأس و ناامیدی در میان نسل حاضر فراهم کرده است. شاید بتوان از این نظر به جوانهای امروز حق داد که چنین دیدی داشته باشند، طولانی شدن جنگ و بعد از آن کشته شدن هزاران انسان بیگناه ناامیدی برای بهبود وضعیت فعلی را ایجاد خواهد کرد.
جوانان به دنبال تزریق امیدواری در جامعه جنگزده هستند
دلیل دیگری که میتوان از آن یاد کرد این است که بسیاری از جوانان و شاعران این کشور گمان میکنند که پرداختن به یک موضوع در سی سال کفایت میکند و حالا باید با وجود این شرایط به فکر تزریق امید و پر و بال دادن به موضوعات جدیدی بود که رنگ دیگری به زندگی امروز افغانها میزند. به نظر آنها جریان مقاومت به شکست رفته و شعری که حاصل این جریان بوده نیز به این سمت حرکت میکند.
*تسنیم: یکی از مؤلفههایی که در شعر مقاومت امروز افغانستان، به ویژه در سرودههای شاعران مهاجر دیده میشود، بحث زبان است. با توجه به تجربه چند ساله حضور شما موضوع زبان و جایگزین شدن دیگر زبانها به جای فارسی تا چه اندازه در افغانستان جدی است؟ و اینکه هدف مسئولان افغانستان مبنی بر مصوبه جدید چیست؟
بحث زبان در افغانستان بسیار مفصل است. افغانستان 250 سال است که مستقل شده و در این مدت تنها در برههای ترکزبانها حاکمیت را برعهده داشتند. بعد از آن تماماً حکومت در دست پشتو زبانها مانند نادرشاه بود. زمانی هم که حکومتی با حمایت روسها تشکیل شد، رئیس جمهور نیز از میان پشتوها انتخاب شد. حتی در حال حاضر هم ریاست جمهوری افغانستان که بر عهده حامد کرزای است، پشتو است. این در حالی است که زبان رسمی در این کشور فارسی دری و پشتو است، اما تاریخ نشان داده که حاکمیت همیشه با پشتوها بوده است و کسانی که حکومت را به دست داشتند، برای استقلال زبان پشتو نسبت به فارسی تلاش کردند. این درگیری میان پشتوها و فارسیزبانها از سالها پیش وجود داشته و هر کدام از این گروهها برای حفظ زبان خود مقاومت کردهاند.
*تسنیم: و اینکه هدف مسئولان افغانستان مبنی بر مصوبه جدید چیست؟ آیا این به ذهن نمیرسد که با توجه به گسترش رسانههای خارجی و استفاده از زبان بیگانه در استفادههای روزمره مردم میخواهند همان تاریخ هند دوباره تکرار شود؟
این تصمیم به دولتمردان بازمیگردد. زبان پشتو نسبت به زبان فارسی قابلیت رقابت از منظر علمی را ندارد. دوستان (کرزای و کابینه وزرا) در مصوبه جدید گفته بودند که زبان فارسی منابع علمی مورد نیاز را ندارد و به همین جهت باید از زبان انگلیسی به عنوان مرجع زبان علمی در کشور استفاده کنیم. این زبان هم در دانشگاهها تدریس و هم تکلم شود. اگر این امر حقیقت دارد، چرا در ایران که زبان دانشگاهها زبان فارسی است، ما شاهد این همه پیشرفت هستیم به طوری که جزء کشورهای برتر در تولید علم در این چد سال اخیر به شمار میآییم.
به نظر من موضوع عشق اینها به زبان انگلیسی از رقابت با زبان فارسی
بازمیگردد. در این سالها زبان انگلیسی زبان کار مردم بوده و علاوه بر این
کلاسهای متعدد و گسترده برای آموزش این زبان در شهرهای مختلف شروع به
فعالیت کردهاند. همین امر سبب شده است تا واژگان بیگانه در خلال زبان
فارسی رسوخ کند. با توجه به همه این عوامل به نظر من مسئله زبان و ترویج
زبان انگلیسی در میان افغانها مسئله جدیای است که باید به خطر آن توجه
کرد. به خصوص اینکه فرهنگستانی هم وجود ندارد که بخواهد زبان را از این
واژگان پالایش کند و تعابیر بومی را جایگزین انها کند.