باشگاه خبرنگاران- حضور مهناز افشار در آخرین سری از مجموعهی کلاه قرمزی فقط از آن جهت جالب بود که ستارهای سینمائی در یک کار کودک تلویزیونی دیده میشد اما متاسفانه این ستاره به لحاظ معیارهای فنی بازیگری مناسب چنین برنامهای به نظر نمیآمد پیشتر از او هم دربارهی حضور باران کوثری در این مجموعه دقیقا همین حرفها را میشد زد. شاید در پاسخ بگوئید که این افراد متخصص بازی جلوی دوربین سینما هستند و عدم توانائی در اجرای برنامههای عروسکی تلویزیون چیزی از ارزشهای آنان کم نمیکند ما هم قصد نداریم از ارزشهای کسی بکاهیم اما فراموش نکنید که کلاه قرمزی یک برنامهی زندهی تلویزیونی نیست بلکه مجموعهای ضبط شده است و هنر پیشهی توانا باید بتواند در این میدان هم توانائیهای خودش را نشان بدهد.
انگار آنها نمیتوانند زنده بودن این عروسکها را باور کنند در حالی که میلیونها مخاطب کلاه قرمزی توانستهاند.
شاید قرار گرفتن در جریان ساخت این اثر باعث شود جنبههای فنی پشت صحنه بیشتر به چشم آنها بیاید و یک تحلیل عینی بر حس فانتزیشان غلبه کند. در چنین وضعیتی یاد چه کسی میافتید و جای خالی کدام هنرپیشه را احساس میکنید؟
مهناز افشار و باران کوثری نمیتوانستند زنده بودن این عروسکها را باور کنند اما یک نفر دیگر را سراغ داریم که به این حیات باور داشت، چون خودش در کالبد ساکت و بیجان عروسکهای بسیاری روح دمیده بود. حتما تا بحال او را به یاد آوردهاید؛ فاطمه معتمد آریا.
فاطمهی معتمدآریا هم متخصص بازی جلوی دوربین سینما بود و با جرات تمام هنگام مقایسهی او با دو بازیگر جوانی که نامشام را بردیم و همینطور تمام بانوان جوانسال بازیگر در سینمای امروز، میتوان به برتری و برسری او حکم داد. اما غیر از بازی برای پردهی نقرهای، دمیدن روح در کالبد عروسک را هم بلد بود و حتی بین گفتن و نگفتن میتوانیم او را مادر کلاه قرمزی بدانیم. امروزه ورودیهای سینما با ورودیهای گذشته تفاوت بسیاری کرده و معیارهای دیگری غیر از شایستگی هنری در داخل شدن افراد به عرصه تاثیرگذار شدهاند. معتمدآریا بدون استفاده از اغواگری و جذابیتهای فریبکارانهی زنانه و همچنین بدون توسل به پارتی و رانت و رابطه وارد سینما شده بود و متعلق به نسلی است که با سخت کوشیهای فراوان اعتلای هنر ایرانی را با درخششهای بینظیرشان در دورهای نه چندان دور به ارمغان آوردند.
امروز جای خالی معتمد آریا حس میشود و این یعنی کف گیر سیستم مانکن سازی در سینمای ما به ته دیگ خورده. همچنین دیگر گفتمان تلقینی ( این هنرپیشه خوب است چون از فلان خانواده آمده، خریدار ندارد و ما به عنوان مخاطب امروزی حاضریم فیلمهای قدیمیتر را علیرغم ریختگی نگاتیو و ایرادهای تصویری یا زیر و بم و ناپسندگی صوتی تماشا کنیم اما معتل دیدن خیلی از آثار امروزی نشویم./ي2
يادداشت از میلاد جلیلزاده.