به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از انديشكده آتلانتيك، "هارلان اولمان" با اذعان به اقدامات مخرب دولت آمريكا و ارتباط آن با افزايش بي اعتمادي ايرانيان نسبت به آمريكا مي افزايد "در فاصله جنگ سرد، آمريكا و اتحاد جماهير شوروي بعنوان دو عقرب در يك بطري قلمداد مي شدند. دو عقرب كه مي توانستند باعث مرگ همديگر شوند اما هيچ گاه آغازگر حمله عليه ديگري نبودند. امروز دولت ايران و آمريكا در شرايط قطع روابط قرار گرفته اند. سابقه كدورت روابط ميان ايران و آمريكا به دهه 50 ميلادي و زمان ساقط شدن دولت محمد مصدق نخست وزير قانوني ايران بوسيله كودتاي مورد حمايت سازمان سيا آمريكا باز مي گردد. پس از آن در دهه 80 ميلادي، آمريكا بسوي هواپيماي ايرباس حامل سرنشينان ايراني شليك كرد و باعث سقوط هواپيما شد. دولت آمريكا همچنين در جريان جنگ هشت سال ايران و عراق نيز با تاكتيك هايي كه اتخاذ نمود از "صدام حسين" حمايت كرد و بر افزايش تنش و دامنه جنگ افزود."
نويسنده مقاله با اذعان به ناكامي غرب در تاثيرگذاري بر تصميمات هسته اي ايران از طريق تحريم هاي ضد ايراني مي افزايد "تحريم ها تاثيري بر تصميم ايران در پيشبرد برنامه هسته اي آن كشور نداشته است. در واقع شواهد نشان مي دهند كه تشديد تحريم ها از سوي غرب باعث ايجاد انگيزه بيشتر در ايرانيان براي تسريع پيشرفت هسته اي آن كشور و نصب سانتريفوژ هاي پيشرفته تر شده است."
نويسنده در ادامه با اشاره به فتواي مقام معظم رهبري در مورد منع استفاده از سلاح هسته اي طبق اصول اسلامي مي افزايد " آيت الله خامنه اي در فتوايي صريحا اعلام فرمودند كه استفاده از سلاح هسته اي غير اخلاقي است و ايران قصد دستيابي به سلاح هسته اي را ندارند. با تكيه بر چنين فتوايي ايران در پي دستيابي به سلاح هسته اي و يا شيميايي نيست. ايران خود از قربانيان سلاح هاي كشتار جمعي بوده است چنانچه در جريان هشت سال جنگ تحميلي عراق عليه ايران، صدام حسين از سلاح شيميايي عليه ايرانيان استفاده كرد."
نويسنده با اذعان به افزايش مشکلاتي كه دولت آمريكا با آنها مواجه است به مسئله افزايش تنش در شبه جزيره كره اشاره مي كند و مي افزايد "يكي از چالش هاي بزرگي كه دولت آمريكا با آن مواجه است افزايش تنش در شبه جزيره كره است و اينكه تهديد مستقيمي از سوي دولت كره شمالي، آمريكا را تهديد مي كند و هرگونه خطاي محاسباتي اي مي تواند منجر به ايجاد يك فاجعه شود."
نويسنده با اذعان به "حرف ناشنوي" قدرتهاي غربي و در راس آنها دولت آمريكا مي افزايد "در مورد برنامه هسته اي ايران آمريكا نمي خواهد به خواسته هاي ايرانيان توجه كند و به همين خاطر نتوانسته درك صحيحي از مطالبات آنان داشته باشد. آمريكا در پي همين عدم برداشت صحيح تاكنون تحريم هاي ضد ايراني را كاهش نداده است و به همين خاطر در جهتي حركت مي كند كه مي تواند به بن بست برسد."
نويسنده به مقامات دولتي آمريكا توصيه مي كند كه براي مذاكره مستقيم با ايران تلاش نمايند و در اين باره مي افزايد "نمونه سفر نيكسون رييس جمهور پيشين آمريكا به چين و برقراري روابط واشنگتن و پکن نمونه خوبي است كه مي تواند بعنوان الگو در مقابل آمريكا قرار گيرد. در آن زمان بسياري از آمريكايي ها گمان مي كردند كه بدليل تضادهاي دولت چين با اهداف آمريكا ديدار نيكسون با مائو بي نتيجه خواهد بود اما نتيجه اين مذاكره عكس تصور آنان بود."