به گزارش
خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران،
در تعریف جامع، سرقفلی را چنین بیان کردهاند: سرقفلی ممکن است شاخصی از
تجارت باشد که شرکتها را قادر میسازد تا سود مازادی نسبت به بازده
سرمایهگذاری بهطور نرمال کسب نمایند. مازاد سود یعنی سود اضافی که بیشتر
از سود معمولی باشد. مفهوم سرقفلی یعنی آنچه که سبب میشود مشتریان بیشتری
برای شرکت جلب گردد.
سرقفلی اساسا به موارد زیر بستگی دارد:
الف) حسن شهرت مالکین شرکت؛
ب) معروفیت محصولات؛
ج) اثربخشی آگهی و تبلیغات؛
د) موقعیت و جا و مکان مناسب؛
ه) انحصاری بودن محصولات؛
و) در دسترس نبودن محصولات مشابه.
سرقفلی
فقط میتواند در امور تجاری بهوجود آید، سرقفلی معروفیت و شهرتی است که
یک فعالیت تجاری بهکمک آن میتواند مشتریان زیادی را مجذوب خود نماید تا
فروش را بیشتر و در نتیجه سود بیشتری را کسب نماید.
بدینجهت
سرقفلی نقش یک دارایی را ایفا میکند و همانند یک دارایی شرکت، اثربخش عمل
مینماید. سرقفلی بهتدریج بهدست میآید و غیرقابل رویت و نامحسوس
میباشد. علیرغم این تفاوتها، سرقفلی یک دارایی با ارزش برای موفقیت شرکت
است. بعضی اوقات ممکن است یک شرکت برای سرقفلی، بیشتر از یک دارایی محسوس و
قابل رویت تلاش نماید. از اینرو، مصلحت نمیباشد که سرقفلی یک دارایی
موهوم تلقی گردد.
بدونشک سرقفلی نامشهود میباشد، یعنی نمیتوان آن
را مشاهده و یا لمس نمود، اما در ارتباط با سوددهی شرکت با ارزش است. یک
دارایی وقتی نامشهود است که بتواند ظرفیت کسب سود شرکت را افزایش دهد. در
مورد شرکتی که تداوم فعالیت و موفقیتی ندارد، نمیتوان به سرقفلی آن هیچ
بها و ارزشی داد. سرقفلی فقط موقعی ایجاد میشود که شرکت سود فوقالعادهای
کسب نماید که به آن "مازاد سود" میگویند.
در مورد سرقفلی دو نقطهنظر وجود دارد:
1)
زمانیکه یک شخص حقیقی شرکتی را خریداری میکند، بتواند سودهایی را در
آینده بهدست آورد که ابدا با سودهای گذشته شرکت ارتباطی ندارد؛
2) سرقفلی صرفا برای توانایی کسب سود اضافی پرداخت میشود و برای سودهای معمولی و نرمال نمیباشد.
سرقفلی
ارزش، شهرت و اعتبار یک شرکت است که بستگی به سودهای مورد انتظار بیشتر از
سود معمولی و نرمال در آینده دارد. ارزش سرقفلی بستگی به عوامل مختلفی
مانند موقعیت جا و مکان مناسب شرکت، ماهیت و نوع فعالیت تجارت، کارایی
مدیران، شهرت شرکت، جذابیت خاص برای مشتریان از نظر خدمات، کیفیت بالا و
مرغوبیت کالا و غیره دارد. مازاد درآمد بیشتر از سود نرمال و عادی را
"مازاد سود" گویند که شاهد ملموس بودن سرقفلی است.
ضرورت ارزشگذاری سرقفلی
شرکای
اولیه برای راهاندازی شرکت مشقات و ناملایمات زیادی را متحمل میشوند. در
مرحله اول آنها با واریز وجوه نقد یا غیر نقد تحت عنوان سرمایه بهحساب
شرکت، ریسک سرمایهگذاری را پذیرفتهاند. شرکت میتواند با اداره و
بهرهبرداری صحیح، مشتریان زیادی را جلب نماید که منجر به کسب سود اضافی
بشود. این امر جز در سایه تلاش و مساعدتها و کوششهای گذشته شرکا
امکانپذیر نخواهد بود. موقعیکه شریک جدیدی وارد شرکت میشود، شرکای قدیمی
مجبورند نسبتی از سود خود را بهنفع وی از دست بدهند.
شریک جدید با
آوردن سرمایه خود به شرکت، هیچ ریسکی را نپذیرفته است، زیرا نسبت به
سودهای آینده شرکت حق و حقوقی پیدا میکند. بدینجهت باید غرامت و تاوان
شرکای قدیم را بپردازد تا بتواند نسبتی از سود شرکت را بهدست آورد. از
اینرو، شریک جدید باید بالاجبار مبلغ مازادی علاوهبر سرمایه خود بهعنوان
جبران زحمات شرکای قدیمی بپردازد.
این پرداخت فوقالعاده را
"سرقفلی" گویند. بدینترتیب، سرقفلی بهعنوان جبران تلاشهای گذشته و ریسک
سرمایه شرکای قدیمی پرداخت میشود و آنها رضایت میدهند تا قسمتی از سهم
خود را به شریک جدید واگذار نمایند. از اینرو، تعیین ارزش سرقفلی در زمان
ورود شریک جدید ضروری و الزامی است.
معیارهای اثبات وجود سرقفلی
عوامل بیشماری بر ماهیت وجود سرقفلی تاثیر میگذارند که فهرست بعضی از آنها بهشرح زیر است:
1- در شرکتهای تولیدی، کیفیت، استاندارد و قیمت محصولات عوامل مهم میباشند.
2- در شرکتهای بازرگانی، شرایط تسهیلات اعتباری عامل مهمی خواهد بود.
3- در شرکتهای بانکی، امنیت سپردههای پولی، خطمشیهای وامدهی و ارائه خدمات فوری مشخصه سرقفلی میباشد.
4- در هتلها، کیفیت و خوشطعم بودن غذا، تمیزی و ارائه خدمات مودبانه مشخصه سرقفلی است.
5- در موسسات درمانی، توانایی تشخیص و مهارت جراحی شاخص سرقفلی است.
6- در موسسات حسابرسی، تیزهوشی و دقیقبودن مشخصه سرقفلی است.
7- در موسسات انبارداری، خدمات مودبانه نسبت به مشتریان و انبار نمودن اقلام، با کیفیت خوب و قیمت مناسب دلیلی بر وجود سرقفلی است.
بهواسطه
تمام این جذابیتها است که یک شرکت میتواند مشتریان زیادتری را جلب نماید
و با فروش بیشتر و کسب سود زیادتر، وجود سرقفلی را اثبات نماید. سرقفلی در
حقیقت یک بازاریاب خاموش و نیروی جذبی است که مشتریان را بدون آنکه ترغیب و
یا تشویق شوند، بهسمت شرکت دعوت میکند.
درحالی كه حق كسب و تجارت
حقی است كه به طور تدریجی و به مرور زمان برای مستاجر محل كسب و پیشه و
تجارت به وجود می آید. درنتیجه بعد از اینكه مستاجر كار و فعالیت كرد و
مشتری و اعتبار بدست آورد، حقی برای او به وجود می آید كه به آن حق كسب و
پیشه و تجارت می گویند. پس این دو در ماهیت كاملا باهم متفاوت هستند.
وقتی
به قوانین سال های 1322 تا 1376 نگاه می كنیم هر جا كلمه سرقفلی به كار
رفته منظور حق كسب و پیشه و تجارت بود. این در حالی است كه مشروعیت در حق
كسب و پیشه و تجارت همیشه از لحاظ شرعی محل بحث و مناقشه و تردید بود. اما
سرقفلی همیشه مجاز بوده است. علت اینكه حق كسب و پیشه و تجارت در قوانین ما
بیشتر مورد توجه است، بخاطر این بود كه مستاجر مدتی زحمت كشیده و مشتری
به دست آورده و و قتی او را از محل بیرون می كنند مشتری ها را ازدست می دهد
و در محل جدید باید دوباره مدتی وقت صرف كند تا مشتری جدید بیاید. به همین
دلایل قانونگذار از مستاجرها حمایت می كند. به طور كلی حق كسب و پیشه و
تجارت و سرقفلی بعد از انعقاد قرارداد اجاره به وجود میآید.
- علی
القاعده سرقفلی و حق كسب و پیشه و تجارت در روابط موجر و مستاجر مطرح شده
اما با این وجود در برخی قوانین مانند قانون تملك زمین برای نوسازی مصوب
1339 و قانون نوسازی و عمران شهری مصوب 1347 و لایحه قانونی نحوه خرید و
تملك اراضی و املاك برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب
1358 پیش بینی كرده اگر دولت بخواهد محل تجاری و كسب و كار كسی را برای
امور فوق تملك كند، باید سرقفلی و حق كسب و پیشه و تجارت بدهد. در نتیجه
نیازی نیست در این مورد رابطه استیجاری وجود داشته باشد.
آیا حق كسب و پیشه و تجارت در حال حاضر وجود دارد؟
در
سال 1376 قانونی در خصوص روابط موجر و مستاجر به تصویب رسید و مقرر گردید
كه اخذ سرقفلی در مواردی كه در قانون مزبور آمده جایز است اما مطالبه هر
وجهی غیر از سر قفلی ممنوع است. در نتیجه به موجب این قانون هر قرارداد
اجارهای كه از سال 1376 به بعد در خصوص اماكن تجاری منعقد شده، گرفتن
سرقفلی در آنها جایز است اما حق كسب و پیشه و تجارت به مستاجر تعلق
نمیگیرد.
در قانون سال 76 سرقفلی در چه مواردی تعلق میگیرد؟
ماده
6 قانون سال 76 می گوید، هر گاه مالك، ملك تجاری خود را به اجاره واگذار
كند می تواند مبلغی به عنوان سرقفلی از مستاجر دریافت كند و مستاجر
میتواند در طول مدت اجاره برای واگذاری حق خود مبلغی را از موجر یا مستاجر
دیگر به عنوان سرقفلی در یافت كند مگر آنكه در ضمن حق اجاره حق انتقال به
غیر از وی سلب شده باشد.
تبصره الف: چنانچه مالك سرقفلی نگرفته
باشد و مستاجر با دریافت سرقفلی ملك را به دیگری واگذار كند، پس از پایان
مدت اجاره مستاجر اخیر حق مطالبه سرقفلی را ازمالك ندارد.
تبصره ب :
در صورتی كه موجر به طریق صحیح شرعی سرقفلی را به مستاجر منتقل كند، هنگام
تخلیه مستاجر حق مطالبه سرقفلی به قیمت عادلانه روز را دارد.
ماده7
هرگاه ضمن عقد اجاره شرط شود تا زمانی كه عین مستاجره در تصرف مستاجر
باشد، مالك حق افزایش اجاره بها و تخلیه عین مستاجره را نداشته باشد و
متعهد شود كه هر ساله عین مستاجره را به همان مبلغ به او واگذار كند. در
این صورت مستاجر می تواند از موجر یا مستاجر دیگر مبلغی به عنوان سرقفلی
برای حقوق خود دریافت كند.
همچنین هرگاه ضمن عقد اجاره شود كه مالك
عین مستاجره به غیر مستاجر اجاره ندهد و هرساله آن را به اجاره متعارف به
مستاجر متصرف واگذار كند، مستاجر می تواند برای دریافت حقوق خود یا تخلیه
محل مبلغی را بعنوان سرقفلی مطالبه كند.
انتهاي پيام/
درخصوص شرکتها، سازمانها ،هتل ها وسایر مواردیکه اشاره کردید شاید سرقفلی معنا داشته باشد. سرقفلی به نوعی برند آن مکانی است که اجاره میشود بطور سالیانه.
اما یک ملک به عنوان مغازه ای در بافت تجاری یا اداری که طبیعتاً نامی از موجر نیست و صرفاً مستاجر موظف به رعایت موضوع فعالیت مندرج در قرارداد اجاره هست، چرا بایستی حق سرقفلی پرداخت شود؟؟!!!
اینکه من به عنوان مستاجر تابلوی مثلاً فروشگاه خودم را می زنم، صرف اینکه قبلاً هم مستاجری همین کار را میکرده، منطقی نیست که سرقفلی به این جور کسب وکارها تعلق بگیره،