به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، انتشار نتایج این نظرسنجی شوک بزرگی برای مسئولین اتحادیه بود. مردم اسپانیا که تا 5 سال پیش 65 درصد اعتماد خود را به اتحادیه ابراز داشته بودند، اکنون در رأس کشورهای بدبین به اتحادیه قرار گرفته و حتی از مردم انگلستان که همواره نسبت به اتحادیه بدبیناند نیز، پیشی گرفته اند. این نظر سنجی در میان شش کشور اروپا یعنی انگلیس، آلمان، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و لهستان که دو سوم جمعیت اتحادیه اروپا را تشکیل می دهند، انجام گرفته است که طی آن مردم اسپانیا با 72%، انگلیس با 69% ، آلمان با 59% و فرانسه با 56% بیشترین عدم اعتماد را به اتحادیه اروپا و نهادهای آن ابراز داشته اند.
نموداری که مشاهدۀ میکنید، نتیجه نظرسنجی اعتماد اروپاییهاست:
این نظرسنجی در حالی منتشر شد که خوزه مانوئل باروسو، رییس کمیسیون اروپا پیشتر گفته بود که رویای اروپای واحد از سوی پوپولیسم و ناسیونالیست در معرض تهدید است. وی با اشاره به بیکاری روزافزون و عدم رشد و توسعه اقتصادی در اروپا اظهار میدارد: در چنین فضایی سیاست ریاضت اقتصادی به حد و نهایت خود رسیده و باید به شکل دیگری درآید . باروسو، فدرالیسم را تنها راه حل بحران اروپا از این وضعیت میداند . در حالی که برخی کشورهای اروپایی عقیده دارند تاکنون اختیارات زیادی را به اتحادیه واگذار کردهاند.
افزایش بیکاری و گسترش بحران اقتصادی باعث شده تا احزاب راست و چپ افراطی در اروپا به موفقیتهای شایانی دست یابند: انتخابات فرانسه که در آن چپگرایان پیشرفتهای چشمگیری داشتند، انتخابات ایتالیا که جنبش پنج ستاره پپه گریلو توانست در آن به موفقیت دست یابد. به نظر می رسد آلمان نیز در انتخایات سپتامبر 2013 در این شرایطی تحت تأثیر چنین روندی قرار گیرد به خصوص اینکه اخیرا حزبی تحت عنوان "آلترنانیوی برای آلمان" با شعار تغییر واحد پولی یورو به مارک به صحنه سیاسی این کشور قدم گذارده است.
به این ترتیب با توجه به:
1- گسترش بحران اقتصادی به کشورهای ضعیفتر از جمله قبرس ، ایرلند و پرتغال و..
2- تداوم رکود اقتصادی و افزایش بیکاری در فرانسه واسپانیا
4- اعلام دولت انگلیس مبنی بر برگزاری رفراندوم برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا در سال 2015
5- افزایش شکاف اقتصادی میان کشورهای شمال و جنوب اتحادیه اروپا
و... چشم انداری مناسبی را برای آینده اتحادیه اروپا ترسیم نمیکند و در صورت تداوم این وضعیت، آمریکا و چین جایگزینهای مناسبی برای قدرت اقتصادی اروپا خواهند بود.
گویا اندیشههای آرمانی اتحادیه باید جای خود را به اندیشههای واقعگرایی کلاسیک دهد تا حداقل اتحادیه اروپا در حد یک سازمان هماهنگ باقی بماند.