نويسنده در مقاله جديدي تحت عنوان "چرا شيخ نشين هاي خليج فارس سقوط خواهند كرد؟" به بررسي وضعيت بحران زده شيخ نشين هاي خليج فارس كه عضو محور ارتجاع عرب هستند پرداخته و معتقد است كه رژيم هاي استبدادي در آن كشورها بزودي و يكي پس از ديگري با فروپاشي مواجه خواهند شد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از فارن پالسي، "كريستوفر ديويدسون"  با اشاره به تاثير شگرف "بيداري اسلامي" بر كشورهاي شيخ نشين حاشيه خليج فارس مي افزايد "تا پيش از وقوع بيداري اسلامي بسياري از انديشمندان در كشورهاي آمريكايي و اروپايي احتمال نمي دانند موج بيداري اسلامي به كشورهاي شيخ نشين عرب حاشيه خليج فارس برسد. شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس با استفاده از تاكتيك "هويج" و "چماق" در پي آن بودند که اعتراضات مردمي را كنترل نمايند و از كشيده شدن دامنه اعتراضات به تمامي خيابان هاي كشورهاي شان آنگونه كه در قيام مردمي كشورهاي شمال آفريقا روي داد اجتناب ورزند. با اين حال، از آن زمان تاكنون وضعيت فرق كرده است. از سال 2012 ميلادي، رسانه هاي غربي آرام آرام گزارش هايي را منتشر كردند در اين باره كه رژيم هاي سلطنتي كشورهاي حاشيه خليج فارس در معرض بي ثباتي و سقوط قرار دارند. گزارش هاي رسيده در مورد تظاهرات، محاكمه مخالفين، رشد فقر و افزايش فعاليت سايبري در اين كشورها در انديشكده هاي آمريكايي مطرح شد چنانچه آنان در مورد "انقلاب در رياض" نيز مباحثي را مطرح كردند. تحليلگران غربي در نهايت به افزايش نابرابري در اين كشورها اذعان كردند." 
نويسنده معتقد است كه "مشروعيت" شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس به طور کامل از بين رفته است و در اين باره مي افزايد "جهان در حال توجه به گسترش مبارزات مردمي در منطقه عليه "اقتدارگرايي" است. در طول شش ماه گذشته تحولات عمده اي در منطقه روي داده است." نويسنده در ادامه مي افزايد "بنظر من مشروعيت سلطان نشين هاي منطقه رو به پايان است." 
نويسنده در ادامه به گسترش دامنه اعتراضات مردمي عليه حكام مستبد كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس مي پردازد و مي افزايد "استفاده از شبكه هاي اجتماعي همچون "فيس بوك"، "توئيتر" و "يوتيوب" در كشورهاي سلطنتي حاشيه خليج فارس به گسترش مبارزات مردمي در آن كشورها كمك كرده است. انتقادات عمومي در اين كشورها نسبت به فساد خانواده هاي سلطنتي ابراز مي شود و مردم علنا در مكان هاي عمومي در انتقاد از اين حاكمان سخن مي گويند. در بسياري از اين كشورها تا پيش از سال 2011 ميلادي اعتراضات امري بي سابقه بود اما اكنون جوانان آن كشورها خواهان پاسخگويي حكام شان هستند." 
نويسنده به مبارزات بي وقفه شيعيان بحرين عليه رژيم استبدادي "آل خليفه" مي پردازد و مي افزايد "بحرين هنوز هم طلايه دار مبارزات مردمي در منطقه است و در چند ماه گذشته شاهد درگيري بوده است. عليرغم وعده دولت بحرين براي مذاكره با مخالفين و دادن امتيازاتي به معترضين، رژيم آل خليفه و متحدانش در ابوظبي و رياض سرسختانه راه اشتباه خود را ادامه مي دهند. آنان از اجراي هرگونه اصلاحات جدي خودداري ورزيده اند و خود را از اكثريت مردم كشورهاي شان جدا كرده اند. با آغاز قيام مردمي در فوريه سال 2013 ميلادي كه به افزايش درگيري ها انجاميد، شواهد نشان دادند كه حكام بحرين ديگر نمي توانند مشروعيت خود را بازيابند. خاندان "آل خليفه" رژيمي استبدادي در حاشيه خليج فارس است كه ازسوي مردمش "مشروعيت زدايي" شده و با بحران مشروعيت مواجه است. 
نويسنده مقاله با اشاره به وضعيت متلاطم سياسي و اجتماعي در عربستان سعودي مي افزايد "در عربستان سعودي نيز خصوصا در استان شرقي آن كشور دامنه اعتراضات شيعيان گسترش يافته است. معترضين در عربستان سعودي در ابتدا خواهان آزادي زندانيان سياسي بودند. اين اعتراضات به شيعيان آن كشور محدود نمي شود و براي مثال سني هاي عربستان سعودي در استان شمالي "القصيم" نيز به تظاهرات پرداختند و بسياري از زنان و كودكان آن منطقه براي اعتراض به حكومت به خيابان ها آمدند. برخي از معترضين عكس هاي اعضاي خاندان سلطنتي را آتش مي زدند. پس از آن در اثر شهادت يك جوان توسط نيروهاي امنيتي در دسامبر سال 2012 ميلادي 10 هزار معترض به خيابان ها آمدند و عليه حكام آن كشور شعار دادند. در پي درگيري ها روي داده در عربستان سعودي بسياري از فعالان حقوق بشري در آن كشور دستگير شدند. سال گذشته بيشترين آمار اعدام ها در ميان كشورهاي منطقه خاورميانه از آن عربستان سعودي بوده است اين مسائل خشم مردم از رژيم حاكم بر آن كشور را افزايش داده است." 
نويسنده در ادامه به وضعيت كشور اميرنشين "كويت" مي پردازد و از ادامه سياست سركوبگرانه زمامداران آن كشور مي گويد "در كويت نيز بسياري از فعالان اجتماعي و حتي نمايندگان پيشين عضو پارلمان آن كشور نيز بازداشت شده اند. خاندان "آل صباح" همچون ساير خانواده هاي سلطنتي در كشورهاي بحرين و عربستان سعودي از شيوه سركوب استفاده مي كنند. پس از پيگيري اين سياست اكثريت كويتي ها به نشانه اعتراض انتخابات دسامبر سال 2012 ميلادي را تحريم كردند." 
ديويدسون در ادامه مقاله اشاره اي نيز به وضعيت خفقان آور امارات دارد و مي افزايد "در امارات نيز محاكمه بازداشت شدگان به اتهام امنيتي در مارس سال 2013 ميلادي آغاز شد. متهمان به تلاش در جهت انجام كودتاي نظامي محكوم شدند. خبرنگاران تمام رسانه هاي خارجي از ورود به جلسه دادگاه منع شده بودند. همچنين از ورود ناظران خارجي مستقل به آن كشور نيز جلوگيري شده بود. در ميان افراد محاكمه شده بسياري از شخصيت هاي دانشگاهي، وكلا، دانشجويان، قضات و اعضاي خاندان سلطنتي حضور داشتند كه همگي در سازمان ها و گروههاي اسلامي عضويت داشتند. اين در حاليست كه پيش از اين امارات بعنوان يكي از كشورهاي تاثيرگذار در تامين امنيت براي ساير كشورهاي شيخ نشين حاشيه خليج فارس شناخته مي شد. اين كشور به همراه عربستان سعودي كمك هاي مالي بسياري را به بحرين و عمان ارايه كرده بود." 
نويسنده در ادامه به گسترش دامنه "بيداري اسلامي" به كشور قطر مي پردازد و مي افزايد "افزايش نارضايتي ها سرانجام يه "قطر" نيز رسيد. در سال 2011 ميلادي شاعري بنام "محمد العجمي" بدليل سرودن شعري عليه خاندان آل ثاني بازداشت و در نهايت حكم 15 سال زندان براي وي صادر شد." 
نويسنده در نهايت چشم انداز تيره و نااميد كننده اي را براي شيخ نشين هاي عرب حاشيه خليج فارس متصور مي شود و مي افزايد "حكام اين كشورها حداقل فضاي باقي مانده براي انجام اصلاحات را نيز مسدود ساخته اند. شيخ نشين ها سياستي را در پيش گرفته اند كه در آن حتي حداقل مدارا با معترضين نيز دنبال نمي شود. آنان بدون توجه به هزينه بالا و تبعات چنين سياستي آن را اتخاذ كرده اند." 








اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار