به گزارش
گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ؛ برای ازدواج مرد و زن بايد از نظر عقلي و ذهني به چنان رشدي برسند كه بتوانند به راحتي از والدين خود جدا شوند. همچنین باید به خودكفايي دوران بزرگسالي برسند و جايگاهي رضايت بخش در بازار كار بيابند. افراد خواهان ازدواج باید صميميت عاطفي و جنسي را در يك رابطه مبتني بر تعهد تجربه كنند، بتوانند با افراد در سنين مختلف رابطه دوستانه برقرار كنند و قدرت پذيرش نقش همسر و به تبع آن پدر يا مادر بودن را از ابعاد مختلف روان شناختي و زيستي دارا باشند.
سن ازدواج به عوامل مختلفي ارتباط دارد كه عبارتند از بلوغ جسمي و فكري، توانايي كسب درآمد، پيشرفت تحصيلي و...، اما اعتقاد عمومي بر اين است كه بهترين زمان براي ازدواج بعد از بيست سالگي است، زيرا در اين سن زندگي افراد از ثبات بيشتري برخوردار خواهد بود.
ازدواج كه رابطه اي پايدار ومتعهدانه ايجاد مي كند يكي از هيجان انگيزترين و مقدس ترين پديده هاي موجود در زندگي فرد مي باشد، پس چنين تعهد طولاني مستلزم آماده سازي خويش و رسيدن به سني خاص براي تعامل روحي، رواني و جسمي است. فرد بايد قبل ازدواج در خود تعهدي صادقانه احساس كند و براي شناخت خود و طرف مقابل صميمانه بكوشد.
دوره آمادگي براي ازدواج دوره اي است كه در آن زوجين بايد به منظور درك اهداف و نگرش ها و نيز بررسي مسائل خانوادگي، اقتصادي و اميال و آرزوهاي طرفين همديگر را صادقانه و دقيق بررسي كنند. همچنين بحث و مذاكره در اين دوره درباره جنبه هاي زندگي مشترك امري ضروري است، بنابراين، افراد بايد از بلوغ فكري و سن مناسب برخوردار باشند و به مسائل مربوط به آن با جديت نگاه كنند.
وجود بلوغ جسمي و جنسي و بلوغ عقلي و فكري از ابتدايي ترين عوامل شروع هر زندگي مشترك است. تفاوت سني بين دختر و پسر از مسائلي است كه هميشه مطرح بوده است. در حال حاضر مي توان گفت ميانگين سن ازدواج در سراسر جهان براي دختران از ۲۲ تا ۲۷ سالگي و براي پسران از ۲۶ سالگي به بعد مي باشد. روان شناسان اختلاف سني ۴ تا ۷ سال را پيشنهاد مي كنند، ولي به صورت استثنا تفاوت هاي سني هم گزارش شده كه از معيارهاي روان شناختي خارج بوده، ولي موفقيت آميز بوده اند.
البته باید گفت که زن زودتر به سن بلوغ عقلي، فكري و جنسی مي رسد، بنابراين پختگي رواني لازم را زودتر پيدا مي كند و زودتر وارد مرحله اجتماعي شده و آماده براي ازدواج مي شود. دلايل بالا نشان می دهد كه فاصله سني بين ۴ تا ۷ سال بهترين مدتي است كه مي توان پيشنهاد كرد. اين فاصله موجب مي شود كه زن و شوهر از نظر عقلي، تجربي و فيزيكي و حتي هيجانات جواني و جنسي و بالاخره در پيشرفت رفتارهاي اجتماعي و اخلاقي نزديك و هماهنگ باشند. اين عوامل باعث مي شوند تا ساير اختلافات فكري، كمتر امكان بروز پيدا كنند چنين زن و شوهري قادر خواهند بود كه مسائل را خود بهتر حل كنند و در حقيقت زندگي خود را از اين نظر بيمه كنند.
همچنين مرد كه افتصاد خانواده را اداره می کند باید به قابليتهاي لازم رسيده باشد، چرا که باید از كمك مالي مستقیم خانواده صرف نظر کند، زيرا بعضی از كمك های مستقيم خانواده برای اداره زندگي به نوعي دخالت ناخواسته مي انجامد كه معمولا خوشايند نيست.
البته طبيعي است كه زن و مرد نبايد نسبت به هم فاصله سني زيادي داشته باشند. وجود فاصله سني فاحش سني در ازدواجها، آسيب پذيري بيشتري نسبت به ساير عوامل در پی دارد. معمولا اين گونه ازدواج ها يا محكوم به شكست هستند يا با يك عمر سوختن و ساختن همراه خواهند بود و مخصوصا در بافتهاي فرهنگي جامعه ما اكثرا با عدم خوشبختي زن همراه مي شود.
فک کردی وضع مالی خوب راحت بدست میاد؟