آقای هاشمی! درباره شخص حضرتعالی فراوان بودند کسانی که در همان اوایل دوران ریاست‌جمهوری‌تان آینده شما را پیش‌بینی کردند و گفتند هاشمی به دامان لیبرال‌ها و ضدانقلاب خواهد غلتید. آیا بر اساس این پیش‌بینی باید نظام شما را حذف می‌کرد یا رهبر انقلاب پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری 8 ساله‌تان، شما را در مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار نمی‌گرفتند؟ چرا که آن پیش‌بینی هم خالی از صحت نبود، اصولا مهاجرانی‌ها و دیگر نزدیکان شما ...

به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران، رضا شكيبايي سردبير روزنامه "وطن امروز" در سرمقاله صبح امروز خود نوشت:
 
جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین هاشمی‌ رفسنجانی

با سلام و عرض ادب

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 92 و فصل آمدن و نیامدن این و آن برای کاندیداتوری انتخابات، بار دیگر نام جنابعالی برای حضور در این انتخابات به عنوان کاندیدا یا تعیین‌کننده کاندیدای اصلاح‌طلبان مطرح شده است.

هرچه به انتخابات هم نزدیک‌تر می‌شویم سخنان و اظهارات شما در جلسات متعدد جالب توجه‌تر می‌شود، سخنانی که با آنچه سعی دارید به عنوان یار دیرین امام و رهبری ترسیم کنید در تضاد آشکار است. سخنان اخیر شما در رابطه با اسرائیل و سوریه از همین سنخ بود، درست زمانی که سلفی‌ها به پشتیبانی صهیونیسم بین‌الملل در حال جنایت علیه مردم مسلمان سوریه بویژه شیعیان هستند؛ نمونه آخر آن هتک حرمت به مرقد و پیکر مطهر صحابی گرانقدر جناب «حجربن‌عدی» بود که از این فاجعه آه از نهاد همه برخاست.

سکوت شما در برابر مواضع دخترتان سرکار خانم فائزه هاشمی نیز از نمونه‌های اخیری بود که مدعای یار دیرین امام و رهبری بودن را زیر سوال می‌برد. آنجا که دخترتان به صراحت از «رابطه خوب» خود با بهایی‌ها و منافقین در زندان می‌گوید، دلسوزان اسلام و انقلاب انتظار داشتند موضع‌گیری می‌کردید، انتظاری که ظاهرا بیهوده بود.

غرض از این نوشته، یادآوری موضع‌گیری‌ها یا عدم موضع‌گیری‌های شما برخلاف آرمان‌های امام و انقلاب نیست که سخن را به درازا می‌کشاند بلکه نقد یک ادعاست که این روزها مکررا آن را تکرار کرده‌اید و آن پیش‌بینی آینده احمدی‌نژاد است.

گفته‌اید با کمیته‌ای از مجلس خبرگان در سال 87 مفصل درباره احمدی‌نژاد و شرایط آینده سخن گفته‌اید و همه آنها امروز محقق شده است. من نمی‌دانم شما چه پیش‌بینی‌ای کرده‌اید اما به طور کلی فرض را بر این می‌گیریم که از رذایل اخلاقی و رفتاری و منش احمدی‌نژاد گفته‌اید. در اینجا به هیچ عنوان قصد محاجه با شما درباره پیش‌بینی‌هایتان را ندارم و اینکه اصلا احمدی‌نژاد پیش‌بینی شده جنابعالی، تازه چه شباهت‌هایی با خود شما پیدا کرده یا نکرده، بلکه بحث من با شما درباره راه‌حل‌های شماست. فرض را بر این می‌گیریم که نگارنده با تمام پیش‌بینی‌های شما موافق باشد و اصلا خودش پیش از شما آینده احمدی‌نژاد و حتی پیش‌تر، آینده شما را پیش‌بینی کرده است؛ خب! از این پیش‌بینی چه نتایجی می‌شد گرفت و چه راه حلی می‌شد ارائه داد؟

بر فرض بپذیریم شما در سال 87 گفته‌اید که آقای رئیس‌جمهور، تمامیت‌خواه است، اخلاق سیاسی ندارد، مدیریتش چنین و چنان است و... خب! راه حل شما چه بوده؟ 2 راه حل قطعا باید مطرح کرده باشید و الا صرف پیش‌بینی که دردی را دوا نمی‌کند و کاری عبث است. حتما 2 راه‌حل از پی آن گفته‌اید: 1- طرح عدم کفایت رئیس‌جمهور 2- رد‌صلاحیت وی برای انتخابات 88.

و در طرح این 2 راه‌حل هم اصلا در نظر نگرفته‌اید که رئیس‌جمهور، منتخب ملت است. سوال این است احمدی‌نژاد 87 چه کرده بود که باید طرح عدم کفایت وی مطرح می‌شد؟ آیا اگر این منطق را بپذیریم که به محض اینکه رئیس‌جمهوری واجد یکسری خصایص نباشد و از نظر ما نامطلوب و مضر به حال کشور تشخیص داده شود باید او را ساقط کرد، آقای خاتمی نباید در دوره خود عدم کفایت می‌خورد؟

آقای خاتمی نباید برای دوره دوم خود ردصلاحیت می‌شد؟

رئیس‌جمهوری که خود گفت هر 9 روز یک بحران داشتیم (بخوانید اطرافیانش هر 9 روز یک بحران برای کشور درست کردند) آیا طرح عدم کفایت او در مجلس مطرح شد؟ آیا در انتخابات سال 80 ردصلاحیت شد؟

ما همان زمان پیش‌بینی می‌کردیم خیل زیادی از یاران خاتمی به دامان سرویس‌های جاسوسی غرب پناهنده شوند و محقق هم شد ولی آیا چون پیش‌بینی می‌کردیم باید خاتمی را عزل می‌کردیم؟ قطعاً پاسخ خیر است؛ آنچه ما از نظام جمهوری اسلامی و راه امام و رهبری دریافت کرده‌ایم، اینگونه نیست.

نظام اسلامی آنقدر سعه‌صدر دارد که آنجا که پای رای مردم وسط است، پای رای مردم می‌ایستد، هرچند محصولش بنی‌صدر باشد. مگر امام، بنی‌صدر را حمایت نمی‌کرد؟ مگر او را تحمل نمی‌کرد؟ تا آنجا که در قضیه جنگ، وادادگی مشکوک او به اشغال بخش‌های عظیمی از خاک کشور منجر شد و در طرفداری از گروهک‌های مسلح ضدنظام تا آنجا پیش رفت که دیگر نمی‌شد او را تحمل کرد.

آقای هاشمی! اگر بنا بر پیش‌بینی باید احمدی‌نژاد در انتخابات سال 88 ردصلاحیت می‌شد، بنابر پیش‌بینی نیز موسوی باید در همان انتخابات ردصلاحیت می‌شد چون ما نیز پیش‌بینی کرده بودیم او کاندیدای بیگانگان است، پروژه القای دروغ تقلب در جریان است و آشوب خیابانی در حال تدارک است، اما نظام او را تایید کرد به 2 دلیل؛ اول اینکه شاید این فرصت به او داده شود و او مرتکب چنین خطاهایی نشود که شد و دوم مردم خود باید تجربه می‌کردند و به چشم خود می‌دیدند آنچه را که دیگران پیش‌بینی می‌کردند. نظام راه تجربه مردم را نباید سد می‌کرد و تا جرمی صورت نگرفته نباید قصاص قبل از جنایت می‌کرد و دیدیم که بعد از انتخابات شد آنچه نباید می‌شد اما نظام بر اساس پیش‌بینی عمل نکرد بلکه ملاک را مردمسالاری قرار داد.

درباره شخص حضرتعالی فراوان بودند کسانی که در همان اوایل دوران ریاست‌جمهوری‌تان آینده شما را پیش‌بینی کردند و گفتند هاشمی به دامان لیبرال‌ها و ضدانقلاب خواهد غلتید. آیا بر اساس این پیش‌بینی باید نظام شما را حذف می‌کرد یا رهبر انقلاب پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری 8 ساله‌تان، شما را در مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار نمی‌گرفتند؟ چرا که آن پیش‌بینی هم خالی از صحت نبود، اصولا مهاجرانی‌ها و دیگر نزدیکان شما که سر از دستگاه استعمار پیر درآوردند و عدم مرزبندی شما با لیبرال‌ها و ضدانقلاب که تا امروز امتداد پیدا کرده و حتی به‌زعم بسیاری شما را در موضع رهبری معنوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی نشانده و ... همه دال بر صحت آن پیش‌بینی‌های قدیمی است اما شما هنوز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید و این سعه صدر نظام جمهوری اسلامی و رهبری گرانقدرش را می‌رساند.

متاسفانه راه‌حل‌های شما در مقاطع مختلف در مواجهه با جریان‌های مخالف‌تان یا جریان‌هایی که با آنها مخالف بوده‌اید نه‌تنها بویی از دموکراسی نبرده بلکه سرتا پا دیکتاتورمآبانه است. راه‌حل ردصلاحیت رئیس‌جمهور یا عزل او در حالی که در دوره‌ای 17 و دوره بعد 24 میلیون رای مردم به او داده شده است، راه‌حل‌هایی مردمسالارانه نیست. این مردم هستند که باید انتخاب کنند میان احمدی‌نژاد با همه ضعف‌هایش یا موسوی کاندیدای آمریکا به کدام رای بدهند. حتی اگر بدانند احمدی‌نژاد 4 سال دیگر منحرف می‌شود قطعا شرف دارد به کسی که در همان لحظه منحرف بوده و عامل یک خیانت بلکه جنایت بزرگ در حق این کشور شده است.

جناب آقای هاشمی! بنده در سال 84 در دور اول انتخابات(27 خرداد) به آقای احمدی‌نژاد رای ندادم چون مشی مدیریتی و اخلاقی او را نمی‌پسندیدم اما قطعا اگر صد بار دیگر در موضع رای 3 تیر قرار بگیرم باز هم به او رای می‌دهم به ده‌ها بلکه صدها دلیل؛ چون شما را به دلیل داشتن عقبه‌ای از لیبرال‌ها و همچنین اعوجاجات فکری خودتان درباره مبانی انقلاب و اسلام برای مدیریت کشور خطرناک می‌دانستم و می‌دانم؛ حتی اگر احمدی‌‌نژاد افکار و عقاید امروزش را آن روز علنی گفته بود باز هم به علت اینکه آن روز «جریان» نبود و امروز هم نیست، به مراتب از شخص جنابعالی و اطرافیان‌تان و جریان‌هایی که در داخل و خارج کشور از شما حمایت می‌کردند، خطرش کمتر بود. بماند اینکه احمدی‌نژاد حداقل شعارهای امام و انقلاب را سر می‌داد لذا کار سختی نبود انتخاب میان او و هاشمی 2005 که امروز به سوریه متلک می‌پراند و کم مانده دست دوستی به سمت اسرائیل دراز کند. باز هم تاکید می‌کنم من در اینجا نمی‌خواهم محاسن احمدی‌نژاد را برای شما فهرست کنم که قطعا محاسنی دارد یا معایبش را بازگو کنم کما اینکه درباره شما نیز چنین قصدی ندارم، مجالش نیست. صورت مساله ساده است؛ هرگاه در کشور دوگانه‌ای رخ دهد که در یک طرف آن انقلاب و شعارهای انقلاب و در طرف دیگر آن ضدانقلاب و شعارهایش باشند، مردم به گزینه انقلاب رای ‌خواهند داد، حال می‌خواهد این گزینه را احمدی‌نژاد نمایندگی کرده باشد یا دیگری و گزینه ضدانقلاب را شما نمایندگی کرده باشید یا دیگری.

آقای هاشمی! مشکل جدی شما عدم مرزبندی با منافقین و سلطنت‌طلبان و بهایی‌ها و انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و نمایندگان آنها در داخل است. تا این مشکل را حل نکنید اینگونه بد و بیراه گفتن و انتقام کشیدن از نظام راه به جایی نمی‌برد. نظام بی‌تقصیر است، مشکل مردم هستند! مردم پای کار انقلاب و آرمان‌های انقلابند، شما هم اگر می‌خواهید ناکامی‌های گذشته را نداشته باشید از جبهه ضدانقلاب به جبهه انقلاب و مردم نقل مکان کنید. باور کنید راه حل شما در کوبیدن رای مردم با دروغ «تقلب» یا کلمه هرزه «انتخابات آزاد» نیست.

آقای هاشمی! بار دیگر اگر خواستید به خبرگان پیشنهاد بدهید، پیشنهاد‌هایتان حذفی و دایر بر قطع مسیر تجربیات مردم و سرکوب رشد اجتماعی ــ سیاسی نباشد بلکه بر سبیل نقد منصفانه باشد. نقد کنید اما براساس آرمان‌های امام و انقلاب و هنگامی که نقد می‌کنید سعی کنید موضعی را نقد نکنید که خود از آن بری نباشید مانند آنجا که دولت را ضدروحانیت و «رشیدی‌مطلق‌های جدید» نامیدید اما همزمان «داریوش همایون» ضدروحانیت و اسلام و مسؤول پروژه مقاله شنیع «احمد رشیدی‌مطلق»، مکررا در آن سوی آب‌ها از جنابعالی حمایت می‌کرد. یا مدعی شناسایی بنی‌صدرهای جدید شوید و داعیه «بنی‌صدرستیزی» سر دهید در حالی که ابوالحسن بنی‌صدر ملعون به دفعات از شمارگان در رفته از شما طرفداری کند، همایون و بنی‌صدر که تغییر نکرده‌اند بنگرید پس با هاشمی دهه 50 و سال 60 چه فرقی کرده‌اید که اینها از شما جانبداری می‌کنند؟!

سخن کوتاه می‌کنم و به عرض حضرتعالی می‌رسانم مساله ما با شما پیش‌بینی آینده این و آن نبوده، موضوع بحث و نقد ما با شما رای مردم است در سال‌های 84 و 88 آن را نپذیرفتید و به قانون تمکین نکردید. حرف ما با جناب آقای هاشمی خلاصه می‌شود در همین 2 کلیدواژه: رای مردم و قانون.

در پايان از اینکه قلم یک نسل سومی انقلاب، یک پیشکسوت نسل اولی را بی‌پرده نقد کرده عذر می‌طلبم، ما از بزرگان دین یاد گرفته‌ایم حق را صریح بگوییم؛ هرچند تلخ باشد.

انتهاي پيام/
برچسب ها: وطن ، امروز ، شکیبایی ، سردبیر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
امید
۱۴:۳۶ ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
دقیقا با نویسنده ی این مطلب موافقم. ممنونم از شما.
Iran (Islamic Republic of)
حسن
۱۱:۵۴ ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
لطفا از طرف ملت حرف نزن شاید نظر بقیه فرق بکنه
Netherlands
ملت
۱۶:۱۶ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲
خدا خیرتون بده حرف ملت رو زدید.
حرف حساب جواب نداره