به گزارش
خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، "محسن مهرعليزاده" رئيس سازمان تربيت بدني کابينه دوم خاتمي است، از وي اين روزها به عنوان يکي از داوطلبين احتمالي انتخابات در جناح اصلاحات نام برده ميشود.
گفتگوي ما با مهرعليزداه 57 ساله که به قول خودش روحياتش از سنش جوانتر است در دفتر کارش يعني فدراسيون بين المللي ورزشهاي زورخانهاي انجام شد.
متن اين گفتگو به شرح زير است:باشگاه خبرنگاران: آقاي مهندس در حال حاضر در چه بخشي مشغول به فعاليت هستيد؟مهرعليزاده: بعد از
اتمام دوران معاونتم در دولت اصلاحات فعاليتهايي را ادامه دادهام که قبلا
به شکل همزمان اما جانبي در مجموعهاي به نام شرکت سرمايه گذاري شاهد دنبال ميکردم؛ از سال 74 به اين طرف يک مجموعهاي تحت عنوان صندوق شاهد
وجود داشت که سهامداران آن فرزندان گرامي شهدا هستند و در حقيقت بنده
مسئوليت اداره آن مجموعه را بر عهده داشتم و در جايگاههاي مختلفي
همچون مدير عامل، رئيس هيئت مديره و هيئت امنا در اين موسسه فعاليت کردهام.
بعد
از اتمام مأموريت و کارمان در تربيت بدني با توجه به اهميت کار اقتصادي
براي فرزندان عزيز شهدا ترجيح دادم که آن کار را با حضور بيشتري دنبال کنم و
تقريبا نيز تا الان تمام وقت آنجا فعاليتم
را ادامه دادهام و همزمان نيز به عنوان عضو اتاق بازرگاني ايران و تهران
انتخاب شدم و در کارهاي اقتصادي هم حضور داشتهام.
همچنين به فعاليتهاي
علمي هم بي توجه نبودهام و همزمان در دانشگاه تهران هم تدريس ميکردم البته
در کنار اين کارها يک اقدام ملي ارزشمندي را شروع کرديم که بنيانگذارش
خودم بودم يعني فدراسيوني تحت عنوان فدراسيون بين المللي ورزشهاي زورخانهاي را ايجاد کرديم که ما فرهنگ ورزشهاي زورخانهاي و کشتيهاي پهلواني را
که فرهنگ مروت، ايثار، فداکاري و جوانمردي است در قالب اين ورزش به دنيا
ببريم.
البته جودو، تکواندو و کاراته نيز
فرهنگ ژاپني، کرهاي و چيني را در دنيا معرفي و منتشر کردهاند بنابراين ما همان کار را در قالب توسعه ورزشهاي زورخانهاي انجام
داديم و سازماندهيهاي لازم انجام شد، آيين نامهها، قوانين و اساسنامه آن
را نوشتيم و مجمع مؤسسين را از وزراي کشورهاي مختلف ايجاد کرديم و در حال حاضر نيز 8
سال است که فعاليت ميکنيم و امسال وارد سال نهم شدهايم.
به اين ترتيب در 66 کشور دنيا اين ورزش را شناسانديم و در آنجا فدراسيون درست کرديم و مسابقات بينالمللي هم ميگذاريم.
هرکدام
از اين کارها را به دليل خاصي انجام ميدهم کار مؤسسه شاهد و ايجاد بانک و
بيمه دي براي همين مؤسسه را به لحاظ اعتقادي انجام دادم و به عنوان خدمتي
از دل و جان براي فرزندان شهدا بود که اين کار تقريبا بخش اعظمي از وقت مرا
به خود اختصاص ميدهد و بخش جزيي هم در دانشگاه تهران تدريس ميکنم و
قسمتي از زمانم را در همين فدراسيون ميگذرانم.
باشگاه خبرنگاران: آيا از پرونده کاري خودتان در اين مدت راضي هستيد؟مهرعليزاده:
از آنچه که در اختيارم ميتوانست باشد و از آن بهره برداري کنم بسيار راضي
هستم اما فکر ميکنم که ميتوانست بيشتر از اين در اختيارم باشد و بيش از
اين فعال باشم.
باشگاه خبرنگاران: لطفا از پرونده کاريتان در دوران خاتمي و قبل از آن نيز براي ما بگوييد؟مهرعليزاده:
بنده متولد مهرماه 1335 و اهل مراغه از شهرهاي آذربايجان شرقي هستم يعني
در حال حاضر که با شما گفتگو ميکنم 57 سال دارم، البته فکر ميکنم که
روحياتم جوانتر از اين باشد؛ ليسانس و فوق ليسانسم را در دانشگاه تبريز و در
رشته مهندسي مکانيک خواندم و بلافاصله بعد از انقلاب وارد نهادهاي انقلابي
شدم.
در سال 57 يعني همزمان با پيروزي انقلاب ليسانسم تمام شد و در ايجاد
نهادهاي انقلابي همچون جهاد سازندگي، سپاه پاسداران و ... فعاليت داشتم و
2 سال در اين نهادها مشغول به کار بودم، بعد به لحاظ اينکه در آن
زمان ضرورت استفاده از تخصصها مطرح بود بنده نيز به لحاظ تخصصي که داشتم
به عنوان يک مهندس جوان در شرکت سايپا مشغول به کار شدم و در اندک زماني به
عنوان مدير فني و توليدي آن شرکت و قائم مقام مدير عامل انتخاب شدم، اين
اتفاقها همگي در سال 60 يعني زماني که بنده 25 ساله بودم، اتفاق افتاده است.
بعد
از اينکه 2 سال در سايپا بودم موقعيتم به لحاظ اينکه فردي پرجنب و جوش و
پرکار بودم، بهتر شد و به سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران که در حقيقت صاحب همه
صنايع آن موقع بودم، رفتم و آنجا عضو گروه خودرو شدم؛ تمام شرکتهاي
خودروسازي آن زمان زير نظر ما بود و بعدا هم به عنوان عضو هيئت عامل سازمان گسترش و
نوسازي سازمان صنايع ايران انتخاب شدم به اين ترتيب از 25 تا 29 سالگي در اين
کارها مشغول بودم و در 29 سالگي نيز به عنوان معاون وزير صنايع سنگين
انتخاب شدم که 5 سال نيز تحت عنوان اين سمت خدمت کرديم.
دولت و وزير که
عوض شد از ما خواستند که برويم در جايي ديگر مشغول به کار شوم، يک جزيرهاي به نام کيش وجود داشت که در زمان متروکه مانده
بود و به ما گفتند شما بياييد و از اينجا يک منطقه آزاد بسازيد و ريالي هم
بودجه نميدهيم بلکه بايستي قوانيني را تهيه کنيد که علاوه بر استفاده از
پتانسيلهاي اين جزيره، درآمد هم داشته باشيد و حتي به دولت هم کمک کنيد.
ما
اين مسئوليت را پذيرفتيم و سازوکارهايي را تعريف کرديم و فرمول منطقه آزاد
را براي آنجا گذاشتيم و البته اجازههايي هم از دولت گرفتيم، من 3 سال به
عنوان رئيس منطقه آزاد در کيش برنامهريزي کردم و در طي اين مدت کارهاي
بسيار خوبي از جمله تأمين آب، برق و ايجاد اولين شرکت هواپيمايي غيردولتي
يعني هواپيمايي کيش انجام شد، همانطور که ميدانيد قبل از هواپيمايي کيش
فقط هواپيمايي آسمان و ايران اير بود که هر دو نيز دولتي بودند و ما ايده
اينکه ميشود اولين هواپيماي غيردولتي را ايجاد کرد، طراحي کرديم.
اين
هواپيمايي به اين دليل ايجاد شد که مسافران به راحتي بتوانند به کيش
بروند و برگردند و البته ما نيز براي توسعه کيش به حضور مسافران در آنجا
نياز داشتيم.
در کيش توانستيم سرمايههاي خوبي را جذب کنيم که با آن کارهاي
عمراني زيادي از جمله ساختن انبارها و بازارهايي توسط بخش خصوصي و ساختن
محلهاي اقامت انجام شد، به هر حال کيش در مسير منطقه آزاد شدنش قرار گرفت
و کارهاي اساسي و زيربنايي زيادي در آنجا انجام شد.
بنده دو سال و نيم نيز
مسئوليتي تحت عنوان معاون نيروگاهها در سازمان انرژي اتمي ايران را داشتم، نيروگاه اتمي بوشهر را که آلمانيها بعد از
انقلاب ساختن آن را رها کرده بودند و 13 سال نيز از اين مسئله مي
گذشت من بايد بررسي را درباه اينکه آيا ماميتوانيم اين نيروگاه را خودمان
بسازيم و يا اينکه از کجا کمک بگيريم؟ انجام مي دادم، همچنين بايد بررسي ميکردم که آيا ميتوانيم آلمانيها رامتقاعد کنيم که بيايند نيروگاه را بسازند يا خير؟، که آلمانيها متقاعد نشدند
بيايند و نيروگاه را بسازند و اين مسئله همزمان با فروپاشي شوروي سابق بود، شرکتهاي
فعال و
متخصصيني در اين زمينه در شوروي سابق آمادگي اين کار را داشتند ما از آنان
دعوت کرديم و آنان آمدند و بررسيهاي لازم انجام شد و تقريبا يک و نيم
مذاکراتمان طول کشيد تا بلاخره قرارداد ساختن نيروگاه بوشهر را
توسط روسها و با کمک مهندسين مشاور و پيمانکاران ايراني، منعقد کرديم.
خوشبختانه اين کار صورت گرفت و قرارداد امضا و کار شروع شد، ما باز هم
مأموريتمان اين شد که برويم و در يک جاي ديگر مشغول به کار شويم و از اينجا
به شرکت سرمايه گذاري شاهد آمدم، اين شرکتي با سرمايه اوليه اهدايي
از طرف حضرت امام (ره) به فرزندان شاهد که در سال 63 بنيانگذاري شده بود،
فعاليتهاي نسبتا خوبي داشت اما هنوز پرواز نکرده بود و آن زمان سرمايهاي 7 و 8 ميليارد توماني داشت.
ما آنجا را تحويل گرفتيم و طي 3 سال مديريت
کارهاي اقتصادي بزرگي انجام داديم که در حال حاضر اين شرکت سرمايهاي حدود
600 الي 700 ميليارد توماني دارد و در عين حال از سود آنجا شرکتي به نام
بيمه دي و بانک دي را که به ترتيب سرمايهاي 80 و 400 ميليارد توماني دارند، ايجاد شد.
بعد
از آن با استقرار دولت خاتمي از بنده دعوت شد به عنوان استاندار به
خراسان بروم، استان خراسان از نظر وسعت 20 درصد خاک کشور و از نظر
جمعيت 10 درصد جمعيت کشور را تشکيل ميدهد. در آن زمان مسئله ناامنيها و
طالبان مطرح بود اما با اين وجود خوشبختانه بدون هيچ مسئله و مشکلي با
همکاري دست اندرکاران 4 سال استان به نحوه مطلوب اداره کرديم.
براي تأمين امنيت
استان ما تا پاسي از شب در يک اتاقي مثل اتاق جنگ فرماندهي ميکرديم که
نيروهاي ما با طالبانيها و قاچاقچيان در کوههاي مرزي مبارزه کنند اما
مردم در تمام استان هيچ وقت چيزي به نام ناامني را نشنيدند و آن را احساس نکردند البته در کنار اين مسئله کارهاي عمراني بسيار خوبي از جمله ساخت راهها
و آزاده راهها انجام شد و استان خراسان توانست اتصال اقتصادي مناسبي را
با کشورهاي همسايه پيدا کند.
در خود استان نيز کارهاي اقتصادي و صنعتي
بزرگي از جمله احداث اولين سايت ايران خودرو خارج از تهران تحت عنوان ايران
خودرو خراسان ايجاد شد که براي 20 هزار نفر اشتغال ايجاد کرد، بعد از
اينکه دوره اول 4 ساله دولت خاتمي تمام شد براي 4 سال دوم از بنده دعوت شد
تا به عنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني فعاليت کنم.
آقاي
خاتمي احساس ميکرد که حيطه ورزش اين افت و خيزها و برد و باختها معمولا
با روح و روان جوانان بازي ميکند و عدم ثبات موجب ميشود تا جوانان مأيوس
شوند و وي نظرش اين بود که بنده ميتوانم با برنامهريزي و ايجاد بستر جديدورزش را سمان دهم و مأموريتم تدوين و اجراي طرح جامع در ورزش بود که
بتواند حداقل 20 سال آينده ورزش را تدوين و ترسيم کند و من با اين هدف به
تربيت بدني آمدم و 4 سال هم به عنوان معاون خاتمي فعاليت کردم.
باشگاه
خبرنگاران: چه شد که در سال 84 تصميم گرفتيد وارد عرصه انتخابات رياست
جمهوري شويد و به چه دليل در سال 88 کانديداي انتخابات نشديد؟
مهرعليزاده:
بنده در سال 84، 49 سالم بود و احساس ميکردم که فردي 49 ساله با بيش از
25 سال سابقه کار و با نزديکي که به تفکر اجرايي و برنامههاي دولت خاتمي
داشتم، مي توانم در ادامه با به کارگيري تمام توان خودم و
قوه کارشناسي کشور تجربههايم را به کار بگيرم و با 25 سال تجربه کار و در
سن 49 سالگي مي توانم کشور را در آن جهت که خاتمي پيش ميبرد به جهتي ببرم
که تداوم توسعهاي داشته باشد و حتي تصورمان اين بود که اگر در آن زمان
جنبه توسعه سياسي نقش پررنگ تري به خود گرفته بود ما ميتوانيم هدايت
بيشتري به سمت توسعه متوازن و توسعه پايدار اقتصادي بدهيم و در آن جهت
بتوانيم نقش بيافرينيم.
البته استنباطم هم اين بود که افرادي که تا آن موقع
رئيس جمهور شدند عمدتا حتي همين ميزان تجربه اجرايي را نداشتند چرا که من
از فرداي بعد از انقلاب در سن 22 سالگي کار را شروع کرده بودم و در نتيجه
در سن 49 سالگي، 27 سال سابقه کار اجرايي داشتم و فکر ميکردم مديراني که
تا آن موقع فعال بودند و توفيقي هم در کار داشتند آنها اغلب اگر از 35
سالگي هم شروع کرده باشند نهايتا تا 37 و 38 سالگي هيچ گونه سابقه اجرايي
حکومتداري نداشتند اما بنده سابقه اجرايي در دولت بودن، فعاليت در صنايع
سنگين، معاونت وزير، استاندار و غيره را در پرونده کاريام داشتم.
در
نتيجه ميتوانم بگويم که قدرت برنامهريزي کلان را دارم؛ به لحاظ اداره يک
مجموعه و دولت هم فکر ميکردم که استان خراسان يک دهم خاک کشور است و شايد
بعضا دو و سه برابر بعضي از کشورهاي اروپايي باشد و در آن زمان مشکلات
مختلفي از جوانب سياسي، اقتصادي، اجتماعي ،عمراني و... در آنجا مطرح
بود و با وجود مديريتي که به عنوان استاندار در آنجا داشتم مطمئن بودم که
توانايي انجام رياست جمهوري را نيز دارم و هنوز هم مطمئنم که ميتوانم اين کار
را انجام بدهم.
اما اينکه در سال 88 وارد نشدم به خاطر اين بود که فکر
ميکردم خاتمي خودش آمادگي حضور در صحنه را دارد و البته وي تا بهمن و
اسفند هم آمادگي حضور را داشت و من احساسم اين بود وقتي خاتمي ميآيد ميتواند جامعي از نيروهايي باشد که بنده هم ميتوانم به وي کمک کنم و اگر
خاتمي نيايد افرادي مثل بنده ميتوانند نقش آفريني کنند، بنابراين به دليل
احترام به بزرگي شان نيامدم و بعدا هم قرار شد مهندس موسوي بيايد
و آن زمان نيز بسيار دير بود که بخواهم تصميم بگيرم که بيايم يا نيايم.
باشگاه خبرنگاران: آيا درانتخابات رياست جمهوري يازدهم ثبت نام ميکنيد؟مهرعليزاده:
تا آخر اين هفته تصميماتي گرفته ميشود که وضعيت اجماع اصلاح طلبان مشخص
خواهد شد و تا روز آخر ثبت نام چنانچه خاتمي نيامد و اگر اجماع روي بنده بود
ثبت نام ميکنم.
باشگاه خبرنگاران: آيا اطلاعي از تصميم خاتمي براي حضور و يا عدم حضور در انتخابات داريد؟مهرعليزاده:
بله، بنده اطلاعاتي دارم اما ايشان هنوز تصميمي بر نيامدن نگرفته اند و
تصميمي هم براي آمدن هم نگرفتهاند به لحاظ بعضي از مسايلي که ملاحظه ميکند؛ اما به هر حال از لحاظ قانوني تا آخرين روز ثبت نام مهلت باقي است و
شايد وي براساس مشورتهايي که به او داده مي شود ممکن است تصميم بگيرد که
بيايد و طبيعتا اگر چنين تصميمي بگيرد بنده بر خودم لازم نميدانم که
کانديداي انتخابات شوم.
باشگاه خبرنگاران: اگر خاتمي کانديداي انتخابات نشود استراتژي اصلاح طلبان چگونه خواهد بود؟مهرعليزاده: اين استراتژي مشخص است و قرار شده بر روي يک نفر از افراد موجود اجماع کنيم.
اگر خاتمي نيايد از ميان بنده، عارف و جهانگيري يک نفر ميآيد و بقيه کمک کار دولتش ميشوند
باشگاه خبرنگاران: آخرين تصميماتي که در جلسه شما با محمدرضا عارف و اسحاق جهانگيري گرفته شده است، چيست؟مهرعليزاده:
ما سه نفر جلسات مکرري داشتيم و به اين نقطه رسيدهايم که اگر خاتمي نيامد
طي فرآيندي اجماع يکي از ما سه نفر ثبت نام کند و دو نفر ديگر هم کمکش
کنند.
باشگاه خبرنگاران: يعني ائتلاف ميکنيد؟مهرعليزاده: در حقيقت
ميتوان نامش را ائتلاف گذاشت اما ائتلاف به فرآيند زماني طولاني نياز
دارد، مثلا بايد ما از دو و سه ماه پيش با همديگر همکاري ميکرديم اما در
حال حاضر اين مسئله به صورت اجماع پيگيري ميشود و در زمان تبليغات هم
سايرين به فرد نهايي کمک ميکنند و قطعا اگر رئيس جمهور آينده از ميان ما
باشد آن افرادي که آمادگي داشتند خودشان به عنوان کانديداي رياست جمهوري به
صحنه بيايند خود به عنوان کمک کار رئيس جمهور کمک خواهند کرد.
باشگاه خبرنگاران: آيا حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني در انتخابات اين استراتژي اصلاح طلبان را تغيير ميدهد؟در صورت کانديداتوري آيتالله هاشمي کانديداي مورد اجماع اصلاحطلبان کنار ميرود
مهرعليزاده:
بنده فکر ميکنم که حضور ايشان بي تأثير نيست به خاطر اينکه اگر آيتالله هاشمي
آمادگي براي آمدن داشته باشد، کانديدايي که از اجماع اصلاحطلبان بيرون مي
آيد به احترام جايگاه ايشان از حضور در انتخابات منصرف خواهد شد.
باشگاه
خبرنگاران: با توجه به قوت گرفتن احتمال حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني به
انتخابات نظرتان درباره نحوه ورود وي به انتخابات چيست؟ مهرعليزاده:
مطابق برخي شنيدهها آيتالله هاشمي رفسنجاني گفتهاند که بايد با مقام
معظم رهبري مشورت کنند در نتيجه به نظرم حضور ايشان بستگي به شرايط دارد چرا
که هميشه عنوان ميکنند که من آمادگي حضور در صحنه را ندارم و بايد
جوانترها بيايند اما اگر ببينم که شرايط به قدري ويژه است که بايد حتما
حضور داشته باشم، مي آينم.
باشگاه
خبرنگاران: يعني ميتوان گفت اگر آيتالله هاشمي کانديداي انتخاب شود و خاتمي نشود، کانديداي نهايي
اصلاح طلبان باز هم مطابق همان روشي که گفتيد، انتخاب ميشود؟مهرعليزاده: اگر
آيتالله هاشمي کانديداي انتخابات شود همانطوري که هر سه نفر ما قبلا
گفتهايم، کانديدا نميشويم و بديهي است که نبايد تجربه 84 تکرار شود.
باشگاه
خبرنگاران: شما قبلا گفته بوديد که تعدد کانديداها در سال 84 خوب بوده اما
در سال 92اين مسئله مناسب نيست، لطفا توضيح دهيد که دليل اين موضوع چيست؟مهرعليزاده:
تعدد کانديداي انتخابات رياست جمهوري حدي دارد و در سال 84 هم 8 نفر
کانديدا شده بودند که بعدا يک نفر انصراف داد و 7 نفر شديم و به نظر مي رسد
جز آنچه که در خصوص تصميم اصلاح طلبان يعني اينکه آنان نخواستند توان خود
را جمع و روي يک نفر اجماع کنند که اين مسايل خاص خود را دارد. اما هنگامي
که در يک جامعه احزاب فعال نيستند، تبيين نقطه نظرات توسط کانديداها و
اعلام برنامه ها به مردم آگاهي مي دهد که چه ديدگاه ها و چه راه هايي وجود
دارد و مردم بعضا از ميان افراد ناشناسي که واقعا به درد کشور مي خورند دست
به انتخاب مي زنند، بنابراين تعدد کانديداها از لحاظ تعدد بيان ديدگاه ها
بسيار مغتنم بوده و هست ولي جز آن وجه مربوط به اصلاح طلبان که مي
توانستند عليرغم تعدد، در روزهاي آخر جمع شوند و آرا متفرق نشود مي توان
گفت که اين روزها به شکل استثنايي تعدد داريم و اگر حزب بود حداکثر دو يا
سه کانديدا داشتيم مثل کشورهايي که الان کار مي کنند و پيشرفته هستند اما
حالا که حزب نيست 5،4 يا 6 نفر تفکرات مختلف بيايند و ديدگاه هاي خود را
مطرح کنند، در سال 84 هم در جناح اصلاح طلب و در ميان آن کانديداها حداقل
20 يا 25 سال با هم متفاوت بودند يعني مردم 75 درصد حرفهاي متفاوت از اين
چهار نفر مي شنيدند و اين جامعه را رشد مي دهد؛ اما هنگامي که براي
انتخابات اين دوره حدود 19 کانديدا مطرح شدند و همه هم تقريبا حرفهاي
تکراري و شعارگونه مي زنند که مثلا من بيايم اقتصاد را شکوفا مي کنم يا
اينکه کشور در 2 سال آباد مي شود و...
خوشبختانه دوستاني که از
اصلاحات اعلام آمادگي کرده اند بارها گفته اند اگر خاتمي بيايد از صحنه
کنار مي روند و اگر هم وي نيايد با تعامل و تفاهم کانديدايي را از ميان خود
انتخاب مي کنند اما تکثري که در مجموع و به ويژه در جناح اصول گرا وجود
دارد به نظر نمي آيد که طبيعي و خوشايند باشد.
باشگاه خبرنگاران: مسلما
کانديداتوري در عرصه انتخابات و خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادن به
برنامه نياز دارد اگر اجماع اصلاحطلبان بر روي شما باشد آيا برنامهاي
براي اداره کشور داريد؟مهرعليزاده: به نکته خوبي اشاره کرديد و من
تبريک مي گويم که جوانان ما اينگونه فکر مي کنم و از اين مساله خوشحالم،
بنده مي توانم بگويم که من جزو معدود کانديداهايي هستم که برنامه اي مدون،
منظم و نه خيال بافانه بلکه برنامه اي اجرايي و آزمايش شده دارم.
در
سال 84 بنده تئوري اجرا شده دولت رفاه را به عنوان
برنامه خود مطرح کردم که در آن هياهوها گم شد، متأسفانه در کشور ما خيلي از
چيزها در هياهوها گم ميشود مثلا فکر و انديشه و صداي صداقت و کارهاي
کارشناسي گم ميشود؛ دولت رفاه يک ايده اجرايي حکومتي است البته حکومتي که
من ميگويم منظورم ايده سوسياليستي، کاپيتاليستي و يا کمونيستي نيست بلکه
يک چيزي پايينتر از آن است يعني يک ايده اجرايي دولت براي دولتمردان.
حدود
80 سال پيش اين طرح طراحي شد و تقريبا آن زمان 10 الي 15 سال از استقرار
کمونيسم و سوسياليست در بلوک شرق گذشته بود و از آن طرف هم سرمايهداري و
کاپيتاليسم در غرب و به ويژه آمريکا رونق خودش را داشت که در يک جهتي تؤام
با اشتباهات فاحش بود به هر حال در کاپيتاليسم که در آن مساله بزرگ شدن
تعداد اندکي و حاکم شدن آنان بر همه مقدرات کشور وجود دارد طبيعتا ضايع شدن
حقوق بخش عمدهاي از جامعه در آن وجود خواهد داشت و غير قابل کنترل بودن
رشدها در جامعه و ايجاد غولهاي اقتصادي نيز در آن به چشم مي خورد.
در
سوسياليسم و کمونيسم نيز مساله بي انگيزگي، بي حوصلگي و حرکت نکردن مردم
وجود دارد و دولت نيز مکلف است که همه چيز را بدهد؛ بنابراين تئوريسينهاي
اقتصادي و حکومت داري با مشاهده اين وضع آمدند و گفتند فکري کنيم و چيز
جالبي ايجاد کردند و گفتند ما چه کنيم؟ آنان گفتند عدالت اجتماعي که
کمونسيم و سوسياليسم به دنبال آن هستند را داشته باشيم اما نه به بهاي
فقير، گدا شدن، تنبل شدن و حرکت نکردن مردم و در کنار عدالت اجتماعي انگيزههايي که در کاپيتاليسم هم هست و مردم را رشد ميدهد، آنها هم باشد؛ خب، ميتوانست تلفيقي از اينها باشد و من اصلا نميخواهم که اين شعار را کوچک کنم
وقتي که ما ميگوييم نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي قطعا ما هم اين ايده را
داريم؛ شرق در اين شعار به معناي کمونيسم سابق و غرب هم به معناي آمريکا
و کاپيتاليسم است، ما هم ميگوييم در اسلام تئوريهايي داريم که مردم نه
آنچنان بي مسئوليت و بي حس باشند و نه آنچنان يک طرف آنقدر بزرگ شود که
تمامي مقدرات جامعه را در اختيار بگيرد و مردم به عنوان برده در اختيارشان
باشند؛ و آنان تحت عنوان دولت رفاه اين را ايجاد کردند.
دولت رفاه ميگويد که در چنين جامعهاي رانت اقتصادي و اطلاعاتي وجود ندارد و بايد راه
خلاقيت و ابتکار باز باشد، اين دولت ميگويد که عاقلتر،
فعالتر، باهوش تر، جسورتر بودن به عنوان امتيازات رشد انسان در
جامعه قرار ميگيرد و اين با آيهئ قران " ان اکرمکم عند الله اتقاکم" تعارضي ندارد و هنگامي که ما ميخواهيم
در يک جامعه از ميان دو نفر يک نفر را به عنوان فرد بهتر معرفي کنيم منهاي
تقوا و ايمانش ميگوييم اين آدم باهوشتر، زرنگتر، جسورتر، پرکارتر و
فعال تر است و اين چند عامل به عنوان رقابت انسانها قرار ميگيرد و آنان
در کسب و کار، توليد و مثال مختلف فعاليت و رشد ميکنند ولي قوانين حکومتي
در اين دولت به گونهاي است که جلوي رشد انسان را نميگيرد و در حقيقت رشد
آنان را کنترل شدهتر ميکند و خود دولت نيز از اين رشد بهره مندي بيشتري
ميبرد.
خدمات رفاهي، اجتماعي، درماني و معيشتي مردم در اين جوامع
تقريبا تضمين شده است و همه فعالند و همه از يکسري فعاليت عمومي خيلي خوب
بهره مندد مثلا در ميان کشورهايي که اين مدل را اجرا کرده اند ميتوانيم به
آلمان، سوئد و تا حدي فرانسه اشاره کنيم.
مثلا در سوئد وضعيت بهداشت و
سلامت مردم و اميد به زندگي بسيار بالا است و درمان کاملا مجاني است، اين تئوري بعد از جنگ جهاني دوم در کشورهاي اروپايي که
واقعا به گل نشسته بودند مثلا آلمان مردم بعد از جنگ در تظاهرات شعار نان و
کار ميدادند يعني هم گرسنه بوده و هم کار ميخواستند، اجرا شد ، 15 الي 20 سال بعدآلمان سرور اروپا شد و از لحاظ محکم بودن اقتصاد
حرف اول را ميزند وقتي چنين تئوريهاي عمل شدهاي وجود دارد و هيچ گونه
ضرر و زياني هم از لحاظ اعتقادي، حکومتي براي ما ندارد، چرا ما نبايد از اين
دانش بشري استفاده کنيم.
طي 8 سال گذشته تئوري دولت رفاه را تا حدي بوميسازي کردهايممن اين برنامه دولت رفاه را براي سال 84 آماده
کرده بودم و بعد در مراحل بعدي ما طي اين 8 سال بيکار نشسته بوديم و آمديم
در جهت بومي سازي اين تئوري با آنچه که در کشور داريم برنامه ريزيهايي را
انجام داديم.
اگر جامعهاي مبتني بر فکر و انديشه و برنامه نباشد جامعه
دچار هيجان و اسير وسواسها مي شود و هرکه صدايش بلندتر باشد و بلندگوي
قويتري در اختيار داشته باشد ميآيد حرفي ميزند و مردم را با طمع به
اينور و آنور ميکشد و اين ميشود که ميگويند ما با درآمد ساليانه بيش
از 570 ميليارد نفت اکنون حاصل و خروجي کار را ببينيد و آن را با دوران
خاتمي که در نهايت 20 ميليارد دلار بيشتر درآمد نفتي نداشتيم مقايسه کنيد.
باشگاه خبرنگاران: اقبال عمومي به خودتان را چگونه ارزيابي ميکنيد و آيا گروه هاي مختلف از شما دعوت کردهاند در صحنه حاضر شويد؟
شايد مردم ندانند که کيش را من از يک جزيره متروکه به منطقه آزاد شيک و تميز تبديل کردم
مهرعليزاده:
من در مديريت کلان کشور نقش داشتهام و شايد خيلي از مردم ندانند کسي که
کيش را از يک جزيره متروکه به يک منطقه آزاد و جاي شيک و تميزي تبديل کرد بنده
بودم. شايد خيلي از مردم ندانند که همين انرژي هسته اي که جزو افتخارات
دولت هاي نهم و دهم شده راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر و قرارداد آن را بعد
از يک سال و نيم چانه زدن مداوم با روسي ها بنده امضا کردم و بنده اين
ايده را آوردم که از توقف دربيايد و در استان خراسان هم بدون هيچ مسئله و
مشکلي در طول دوران استانداري ام آنجا اداره شد به هر حال بعضي از مردم
خراسان اين را مي دانند و طي اين مدت نيز با جامعه ورزشي در ارتباط بودم و
آنان نيز مديريت بنده را در زماني که در تربيت بدني بودم را مقايسه مي
کنند.
بالاخره مردم خدمتگذاري بنده را ديدهاند و تا حدي چهرهام براي
آنان آشنا است و فکر ميکنم مي توانم از فضايي تبليغاتي استفاده کنم و خودم را آنطور که هستم معرفي کنم.
و اگر بتوانيم در جامعه هياهو و
جنجالها را دور بريزيم و براساس منطق حرکت کنيم،فکر ميکنم که اگر اين
مسئله ايجاد شود مردم هم عاقل و هوشيارند و نبايد از اين نظر اقبال عمومي
کمي داشته باشم درمقايسه با خيلي از کانديداها؛ بنده درسال 84 به صورت
مستقل آمدم و نزديک به 2 ميليون رأي آوردم که قابل قبول بود و در آن سال
نيز هيچ گونه پشتوانه حزبي و گروهي نداشتم و امکاناتم نيز در حد صفر بود و
همين حرفها را در ميان مردم زديم و آنان اطمينان کردند و رأي آوردند.
البته در اين دوره اعلام کرده ام فقط در صورت اجماع اصلاحطلبان ميآيم و فکر ميکنم در چنين شرايطي اقبال بسيار خوبي دارم.
باشگاه خبرنگاران: تعريفتان از جريان انحرافي چيست؟مهرعليزاده:
تعريف از انحراف و جريان انحرافي مشخص است انحراف يعني فاصله گرفتن از يک
اصل و مبنا مثلا انحراف از دين يعني فاصله گرفته از اصول ديني و انحراف از
يک نظام يعني فاصله گرفتن از اصولي که بر آن نظام حاکم است.
حال اينکه
يک جرياني انحرافي است يا نيست؟ بايد علي القاعده انحراف مشخص و تعريف شود و
عملکرد افراد و گروه با انحراف سنجيده شود تا بتوانيم به طور مشخص به يک
جرياني، انحرافي اطلاق کنيم.
باشگاه خبرنگاران: اگر شما رئيس جمهور شويد و در دولتتان يک جريان انحرافي شکل بگيرد چگونه با آن برخورد ميکنيد؟مهرعليزاده:
هيچ وقت کسي نميخواهد که در دولتش انحراف باشد و بايد همه براي ماندن بر خط انقلاب و نظام تلاش کنيم و اگر کسي بيايد و درمسير
من قرار بگيرد و من را از اين مسير منحرف کند از وي عذرخواهي ميکنم و ميگويم که شما به درد من نميخوريد.
باشگاه خبرنگاران: آيا به کابينه و تيم کاريتان فکر کرده ايد؟مهرعليزاده: بله فکر کردهام.
معاون اولم، وزاري اقتصاد، کشور و خارجه را به مردم معرفي ميکنم
باشگاه خبرنگاران: آيا قصد داريد که پست هاي کليدي کابينهيتان را به مردم معرفي کنيد؟
مهرعليزاده:
بنده درصورتي که با اجماع اصلاحطلبان وارد انتخابات شوم قصد دارم معاون
اول، وزير اقتصاد را به لحاظ اينکه عمده مشکلات مردم اقتصادي است، وزير
خارجه را به لحاظ اينکه نماينده ديپلماسي خارجي است وبايد از ظرفيت هاي
لازم براي ايجاد تعامل با دنيا استفاده کند و وزير کشور را که نقشش در
استقرار امنيت داخلي مي دانم به مردم معرفي خواهم کرد.
باشگاه خبرنگاران: شما عضو بنياد باران هم هستيد؟مهرعليزاده: بله هستم.
بنياد باران تحويل گرفته نشده و فعاليتهايش منتفي شده استباشگاه خبرنگاران: آيا اين بنيادباران فعاليتي دارد؟مهرعليزاده: فعاليتي ندارد، بنياد
باران در آن زمان بيشتر به عنوان يک بنياد مطالعاتي و تحليل رويدادها و
دادن رهنمودهايي به دولت شکل گرفت که خيلي هم تحويل گرفته نشد و فعاليتهايش منتفي شده است.
انتهاي پيام/
گفتگو از سحر بخشي روشن