رحيم‌پور ازغدي گفت: نامزدها همه سوابق دارند و باید به سوابق اینها رجوع شود حرف‌های دم انتخابات خیلی مهم نیست همه اینها سال‌های متعدد غالبا امتحان پس دادند که طرز فکرشان راجع به سیاست‌ خارجی سیاست داخلی، عدالت اجتماعی مستضعفین مسئله ولایت، قانون‌پذیری، مشورت‌پذیری، مسئولیت‌پذیری، رجوع به خبره، احترام به علم و کارشناس احترام به توده‌های محروم و ... که همگی ارزش‌های قرآنی است.

به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران حسن رحیم‌پور ازغدی با حضور در همایش "جامعه قرآنی بصیرت، رسالت‌ها و آسیب‌ها" با اشاره به تطبیقات قرآنی با مسائل روز جامعه گفت: استفاده ابزاری از قرآن برای تامین منافع افراد، احزاب و گروه‌ها به این معنا که این اتفاق در تاریخ افتاده و باز هم می‌افتد. برخورد و مواجه گزینشی با قرآن و سنت، بعضی آیات و روایات را ندیدن و بعضی آیات را برجسته کردن بسته به اینکه مخاطب چگونه برداشت کرده و مسائل را تطبیق می‌دهد، توهین و خیانت به قرآن و شئون جامعه دینی است.

متاسفانه این کار در حوزه نظر و مباحث نظری صورت گرفته در حوزه مباحث عملی،‌ اجتماعی و سیاسی نیز همین‌طور است. در مباحث نظری، اشعری یکسری آیات را می‌بیند و بعضی آیات قرآن را صلا مثل اینکه نمی‌بیند و این دال بر اختیار و مسئولیت انسان است. معتزله بعضی آیات را برجسته می‌کند، بعضی آیات را که حاکمیت مطلق خداوند بر عالم و آدم است آنها را نمی‌بیند و تجاهل می‌‌کند.

در حوزه فقه  و مباحث اعتقادی نیز کسانی همین کار را می‌کنند در حوزه اخلاقی همین‌طور، یکی طرفدار نظام اصالت سود و اصالت لذت و شادخواری است و بدون مسئولیت می‌رود سراغ آیاتی که خداوند فرمود و "کلوواشربوا را می‌گوید و لاتصرفوا را نمی‌بیند و نمی‌گوید.

یکی که صرفا به تکلیف‌ها توجه دارد و می‌خواهد از حقوق دیگران عبور کند تا پاسخگو نباشد سراغ آیات مبیّن تکلیف می‌رود یا به آیاتی که تاکید بر حقوق می‌کند توجه نمی‌کند یا به عکس.

هر زمان چه قبل از انقلاب، بعد انقلاب و چه الان اگر با قرآن برخورد ابزاری یا گزینشی بشود، به نفع همه آیه هست به شرطی که آیات دیگر را نبینی، سنت را در تفسیر قرآن نبینی و با خود آن آیه گزینشی و ابزاری برخورد کنی.

با این قرآن و با این نوع مواجه با قرآن کسی مخالف نیست چون همه یک جوری پای سفره می‌نشینند و منابع و عقاید خودشان را تضمین می‌کنند برخورد جامع‌گرا و تسلیم در برابر قرآن بودن با فهم بدون غرض و مرخص سراغش رفتن کار سختی است.

یک رویکرد غلط این است که ما قرآن را گزینشی برخورد و آیات را به نحوی تفسیر کنیم که خلاصه‌اش به نفع ما باشد اختیارات ما را بیشتر و ما را موجه و مشروع جلوه دهد و بخشی یا تفسیری از آیات را که یقه من را می‌گیرد و مسئولیتم را بالفعل تعریف می‌کند و من را زیر سوال می‌برد نظر من را رد می‌کند و منافع مرا محدود و مقید می‌کند آن را یا نبین یا نخوان یا تفسیر به رای کن.

در همه عرصه‌های سیاسی، اعتقادی اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی،‌خانواده در مورد خانواده آیاتی داریم که اگر فقط به آنها توجه کنی مرد خودش را با استناد قرآن تبدیل کند به دیکتاتور و سلطنت‌ مطلقه در خانواده.

آیاتی در قرآن وجود دارد که اگر فقط آنها را ببینی و برجسته کنی به صدر و ذیل آیه، به آیات قبل و بعد به سایر آیات تفسیر پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)رجوع نکنی، خانواده می‌شود کلا یک خانواده با الگوی فمنیستی.

هر دو دسته را داریم آیات جهاد داریم، آیات صلح و نرمش مدارا را داریم، آیات دعوت به زهد، دعوت به رفاه و راحتی، آسایش،‌لذت از زندگی داریم. آیات دعوت به عقلانیت، آیاتی که قدرت تشخیص بشر را نقد می‌کند و می‌گوید یک چیزهایی را شما نمی‌فهمید شعورت محدود و آسیب‌پذیر است.

آیاتی دعوت غلیظ به عرفان و معرفت شهودی و باطنی و آیاتی در تطهیر از مطلق کردن مسائل درونی، آیات توجه به جمع که اصلا ممکن است آنها را بخوانی اصلا مسلمان فردیت دیگر ندارد آیات صددرصد فردی که اگر او را ببینی انگار انسان را دعوت می‌کند به غار که به جامعه چه کار داری اینکه می‌فرماید قرآن را کسانی تکه‌تکه می‌کنند تکه تکه می‌خوانند، گزینشی می‌خوانند یکی از آفات و فتنه‌هایی است که در طول تاریخ بارها از آن سواستفاده شده و الان هم می‌شود این یک نوع مواجه غلط با قرآن است که قرآن به شرط منافع من، قرآن را می‌خوانم به شرطی که او مرا تایید کند من را توجیه کند نه بخوانم برای استجابت خدا و رسول باشد و می‌خواهم آنها مرا احیا کنند.

زندگی آن است که او می‌گوید نه اینکه من تحمیل می‌کنم و تعریف می‌کنم.

یک برخورد دیگر غلط از آن طرف با قرآن داریم که بین متدینین و جامعه قرآنی به معنای عام که آفت آنهاست یک تعریف سکولار از قرآن است منتهی از موضع قرآنی و دینی چون سکولاریسم معنایش این است که جداگانه قرآن بخوانیم، مسابقه قرآنی بگذاریم تجوید و قرائت،‌حفظ و جداگانه سیاست و بازار و اقتصاد و حکومت و پارلمان و رسانه و اموزش و پرورش و خانواده و سبک زندگی مسیر دیگری برود.

یعنی با هر سبک تفکر و سبک زندگی که هستید باشید اما در کنارش تجلیل از قرآن و جامعه قرانی، مسابقات سالیانه قرآن این کار را بکنید.

با این قرآن هم کسی مخالف نیست یعنی کافر می‌تواند باشد کسی‌ها و بگوید به قرآن احترام بگذارید تجلیل قرآنی و جامعه قرآنی، فاسق باشند و ظالم باشند و این کار را بکنند.

مگر الان رژیم سعودی بیشتر از همه دنیا  از جامعه قرآنی تجلیل نمی‌کند. خیلی از کشورها این طورند شما همین الان در همه جای عالم در شرق و غرب بگویید که جلسه تقدیس ظاهر قرآن و علما قرآنی بگذاری کسی با شما مخالفت نمی‌کند به شرطی که موی دماغ ثروت و قدرت نشوی به شرطی که قرآن در صحنه نیاید و در حاشیه باشد. اینجوری با قرآن برخورد می‌شود که قرآن را سرنیزه می‌برند و به نام قرآن جبهه قرآنی را شکست می‌دهند.

در جنگ صفین نبرد که بین قرآن  و ضدقرآن نبود تازه آنها در ظاهر قرآنی‌تر بودند چون قرآن‌ها را آوردند و سرنیزه بردند و زیر سایه قرآن و یک عده آدم مقدس‌مأب نفهم که نگاهشان به قرآن نگاه جدا از سبک سیاست و اقتصاد، اخلاق و زندگی بود باز می‌خورند.

پس جامعه قرآنی بودن و تجلیل قرآنی اینها فریب‌تان ندهد یک وقت و نه خودمان را با این اسم‌ها فریب دهیم و نه بگذاریم کسی کلاه‌تان درآورد.

چون آن کسانی که علی‌بن‌ابی‌طالب را کشتند و ترور کردند و به خاک و خون کشیدند حافظان قرآن بودند آنها حافظان بودند آنها از همه ما و شما قرآنی‌تر بودند.

ابن عباس می‌گوید در جنگ با خوارج، نهروان، وقتی که حضرت علی (ع) مرا فرستاد که بروم با آنها مذاکره کنم رفتم به اردوگاه آنها و برگشتم دلم تکان خورد چون دیدم در تمام خیمه‌ها و چادرها نشسته‌اند و همه دارند قرآن زمزمه می‌کنند بعد آمدم به حضرت امیر گفتم با کی داریم می‌جنگیم، اینها همه سربازان شما بودند بعضی از اینها جزو بهترین سربازان شما بودند و پیشانی‌شان مثل زانو شتر کبره بسته و زخم شده از بس سجده می‌کنند در کنار هم خیمه که رد شدم مثل کندوی زنبور دارد صدای قرائت و قرآن می‌آید.

حضرت امیر فرمود بازی‌شان را نخور یک وقت مراقب باشید ما از آن جامعه قرآنی نشویم که حافظ قرآن و تجوید و جلد و زرکوب و اینها همه مرتب باشد اما پیش چشم ما علی‌بن‌ابی‌طالب حافظ قرآن و تجوید و جلد و زرکوب و اینها همه مرتب باشد اما پیش چشم ما علی‌‌‌بن‌ابی طالب قربانی شود گاهی به دست خود ما که اینها خیلی مهم است و این یک خطر دیگر است در مواجهه غلط با قرآن و ارزش‌های قرآنی.

قرآن آمده است برای تطبیق با مصادیق، شب شعر نیست والا معاویه مجلس قرآن می‌گرفت، یزید هم مجلس قرآن می‌گرفت و ختم قرآن می‌گرفتند به قرا و به حفاظ جایزه می‌دادند.

از دو نوع برخورد غلط با قرآن پرهیز کنیم: 1-آنهایی که می‌آیند سراغ قرآن اما گزینشی می‌خواهد منافع خودش و دیدگاه‌های خود و حزبش و باندش را همین الان توجیه کند.

قرآن برایش مرجع فکری نیست مرجع ارزش‌گذاری نیست قرآن ابزار است یک جوری تفسیر می‌کند تاریخ و سیره پیغمبر و اهل بیت را یک جوری می‌گوید که تهش بشود ما آن خوبه هستیم الان من پیغمبر زمانم و آنها هم ابوجهل زمان هستند، این کار می شود دوم برخورد مقدس مآبانه است مثلا قرآن را سیای نکنید، اقتصادی اجتماعی نکنید.

قرآن را آلوده به مسائل زودگذر نکنید این سکولاریسم است با چهره قرآنی.

یعنی جداگانه قرآن بخوان و جداگانه بازارتون هم دروغ بگویند و کلاه بازی کنند و ربا بخورند و گران‌فروشی کنند.

جداگانه قرآن بخوانید و جداگانه نظام آموزش و پرورش، رسانه، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی روش غیرقرآنی باشد.

جداگانه مسابقه قرآن بگذار،‌مدال بدهد، تجلیل کن از فعالان قرآنی چون فعال قرآنی از نظر ما فقط کسی است که قرآن را خوب می‌خواند و حفظ می‌کند به این می‌گویند فعال قرآنی اما به کسانی که عمل می‌کنند به آنها فعالان قرآنی نیستند، کسانی که راهکار قرآنی زیستن در عرصه‌های مختلف تبیین بکنند آنها را کسی نمی‌گوید فعال قرآنی.

یعنی می شود بازار غیرقرآنی داشت و از قرآنی تجلیل کرد می‌شود از سیاستمداران و حاکمان غیرقرآنی داشت و جلسه تجلیلی از قرآن گذاشت این می‌شود مواجه سکولاریستی با قرآن از موضع مذهبی و این موضع را جریان‌های ضددین هم قبول دارند دیدید شما در دنیا هرگز استکبار و استبداد نبوده و نیست و نخواهد بود که به خاطر مصالحش به قرآن و جامعه قرآنی احترام نگذارد ول و در ظاهر اما به شرطی که آیات قرآن یک جوری نفی مشروعیت و ارجحیت آنها نبود این از این مسئله.

حالا فرمودند که چون بحث مسئولیت و تکلیف سیاسی جامعه قرآنی است و الان جامعه ما در بحث انتخابات است به من گفتند راجع به این مسئله صحبت کند اما چون بنده طبیعتا انتخاباتی نیستم و با افراد کاری ندارم منظور دوستان و آنچه که قرار بود بنده خدمت‌تان عرض کنم این بود که بعضی از ملک‌های قرآنی برای دولت و دولت‌مردان را عرض بکنیم.

قرآن مومن را تعریف می‌کند و می‌گوید علامت گروه قرآنی این است که دنبال علو و ریاست نیست یعنی هدفش رئیس شدن و رشد در مدارج مادی و قدرت و ثروت و شهرت نیست.

اگر کسی اراده علو دارد قرآن این را گذاشته کنار اراده فساد می‌گوید این دیکتاتور است و هر کس که هست طاغوت است.

بنابراین اگر کسی دست و پایش نلرزد و برود ثبت‌نام بکند چه برای شورای شهر و روستا چه مجلس چه می‌خواهد رئیس یک دادگاه شود فرمانداری بشود رئیس یک دانشگاهی بشود جایی یک مسئولیت پیدا کند چه برسد به رئیس‌جمهور که بخش اعظم قدرت و ثروت یک کشور دستش است.

ما در کشور واقعا حالا در قانون می‌گویند شخص دوم مثلا اما در واقع شخص اول عملا رئیس‌جمهور است چون میلیاردها میلیارد پول بیت‌المال را تصمیم‌گیریش با رئیس‌جمهور است.

او امضا می‌کند که میلیاردها برای این طرف یا برود آن طرف رئیس‌جمهورها هستند که با یک بیا بالا برو پایین یک مرتبه سرنوشت یک ملت تغییر می‌کند.

با یک امضا می‌بینی ده‌ها هزار خانواده میلیون‌ها نفر یا به حقوق‌شان می‌رسند یا از حقوق‌شان محروم می‌شوند با یک تصمیم و سخنرانی سکوت آبروی یک بخش‌هایی می‌ریزد یا به افراد ناصالح آبرو می‌دهی یا از افراد صالح سلب حیثیت می‌کنی اینها مگر کار آسانی است.

اگر کسی واقعا دین داشته باشد جرات نمی‌کند برود خودش را عرضه کند برای این مسئولیت‌های حکومتی‌

2 گروه خودشان را عرضه می‌کنند و می‌گویند ما می‌خواهیم حاکم بر مردم باشیم برای مردم و سرنوشت مردم تصمیم بگیریم.

یک گروه طاغوت‌ها هستند گروه دوم شهادت طلبان اولیا الهی که می‌گوید می‌فهمد دارد چکار می‌کند و در خودش این قدرت را می‌بیند بنابراین در خودش مسئولیت می‌بیند و دارد فداکاری می‌کند.

2 گروه یا فداکاران یا فاسقان هستند که خود را عرضه می‌کنند برای حکومت.

یک دسته سوم هستند که احمق‌ها هستند اصلا نمی‌فهمند دارند چکار می‌کنند تا آخر می‌آیند مسئولیت می‌گیرند و تا آخر نفهمیدند که چی شد اصلا نمی‌فهمد که با حقوق ملتف‌عدالت اجتماعی با آبروی مردم با اخلاق اجتماعی، با فرهنگ مردم با روابط بین‌الملل با عزت و ذلت مردم چکار کردی.

با این امضا،با این دستورات با این عزل و نصبت شوراها هم که عملا فرماندار و شهردار انتخاب می‌کنند و عملا اینها همه کاره‌اند فرماندار و شهردار و رئیس‌جمهور عملا حاکم واقعی اینها هستند.

چون بودجه و تصمیم‌گیری دست اینهاست و اینها تصمیم می‌گیرند که چه کسی بالا بیاید و چه کسی برود پایین.

اینها تصمیم می‌گیرند کدام قانون اجرا شود حتی کدام قانون‌ها فعلا و یا اصلا اجرا نشود یا چه ارزش‌ها بیاید بالا و چه ارزش‌هایی برود پایین.

بنابراین می‌خواهم چند آیه قرآن خدمت‌تان عرض کنم که ملاک‌های قرآنی برای اینکه چه کسانی حق دارند بر ما حکومت کنند و چه کسانی حق ندارند قرآن به چه کسی اجازه می‌دهد دولتمرد حاکم بر ما باشد و به چه کسی اجازه نمی‌دهد و به ما اجازه می‌دهد به چه کسی تن بدهیم و به چه کسی تن ندهیم یعنی ملاک‌های یک انتخاب.

بعضی از آیات شریفه را عرض کنم و یک نکته را عرض کنم تا سوءتفاهمی نشود دوستي فرمود از عظمت پیامبر همین بس که علی‌بن ابی‌طالب به ایشان ایمان آورده منظورشان حتما این بود کسانی که پیامبر را نمی‌شناسند و علی را می‌شناسند می‌بینند وقتی علی بن‌ ابی‌طالب را که می‌شناسی با این عظمت و پیغمبر را نمی‌شناسی.

 علی می‌گوید من بنده‌ای از بندگان او هستم منظورشان حتما این نیست که بگویم پیامبر اعتبار امیرالمومنین پشتوانه اعتبار پیامبر است که هرگز این طور نیست امیرالمومنین تواضع نکرده که گفته من بنده محمد (ص) هستم.

این تواضع نیست واقعیت است علی بدون پیامبر کسی نیست علی شاگرد برجسته مکتب رسول‌الله است علی بن‌ابی‌طالب در اندازه پیامبر و نه والاتر از پیامبر.

اعتبار علی به اعتبار پیامبر است منتهی هیچ کس به اندازه علی‌ابن ابی طالب به اهل بیت نماد اعتبار پیامبر نیست این روشن باشد.

حضرت امیر اصلا تواضع نکرده است عین حقیقت است همه چیز اعتبارش را از نبوت رسول‌الله دارد.

بعضی از آیات شریفه را دیگر توضیح نمی‌دهم.

سوال اول نگاه به حکومت ما الان چند تیپ نگاه حکومت به دولت داریم بین همین نامزدها هستند.

دوستان می‌دانند نامزدها همه سوابق دارند و باید به سوابق اینها رجوع شود حرف‌های دم انتخابات خیلی مهم نیست همه اینها سال‌های متعدد غالبا امتحان پس دادند که طرز فکرشان راجع به سیاست‌ خارجی سیاست داخلی، عدالت اجتماعی مستضعفین مسئله ولایت، قانون‌پذیری، مشورت‌پذیری، مسئولیت‌پذیری، رجوع به خبره، احترام به علم و کارشناس احترام به توده‌های محروم و ... که همگی ارزش‌های قرآنی است.

در عمل نشان داده‌اند که چه‌جوری بوده‌اند به حرف‌ها توجه نکنید به سابقه‌ها توجه کنید این خود یکی از آموزه‌های قرآن است نگاه کن چه کردند نه اینکه چه می‌گویند.

نکته دوم اینکه کسانی که برای بار اول می‌آیند باز نگاه کنید چگونه با مردم حرف می‌زنند و به نطق‌های انتخاباتی خیلی اعتبار نیست چون همه نگاه می‌کنند تا بیشتر خوششان بیاید اما ببین باز تاکید روی عزت در برابر استکبار و کفر یا وعده عقب‌نشینی می‌دهد و چراغ سبز به دشمن می‌دهد دارد بشارت ذلت می‌دهد یا عزت می‌گویند استقامت

وي در بخش ديگري از سخنان خود گفت:

روح نماز و عبادت و توحيد و معنويت را در جامعه اقامه کند، برابري اقتصادي، عدالت اقتصادي، مبارزه با شکاف‌هاي طبقاتي، پول از انبياء بيايد به سمت فقرا اينها وظايف دولت اسلامي است. کنار انبياء نياستد پوزخند بزند به فقراء، انبيا را بکشد به سمت فقرا که فقرا را بکشد بالا تا پول در جامعه جريان پيدا کند.

قرآن فرمود: اگر ديديد سياست گذاريهاي يک مجلسي، رئيس جمهوري، دولتي، شهرداري، شوراي شهري سياستشان اين است که قدرت و ثروت بين اقليتي دست به دست شود اينها طاغوت هستند، اينها را سرنگون کنيد اگر مي بينيد که دولت و حکومت و مديريت قرآن اين است که قدرت و ثروت يکجا انباشته نبايد بشود بايد در جامعه مدام در حرکت باشد، مي خواهيد بفهميد کدام دولت و مجلس،دستگاه قضايي، فرمانده، شوراي اسلامي است ببيند مجموع عملکرد اينها را دارد. قدرت ثروت را  بين يک اقليت يا  چند تا باند دست به دست مي کند يا نه از دست يک گروه خاص مي کشد بيرون و مي آورد کف جامعه و در توده مردم آن را به جريان مي اندازد اين مي شود سياست قرآني و آن مي شود سياست ضد قرآني.

براي هر عنوان که مي‌گوييم از 1 آيه تا 20 آيه در قرآن کريم داريم  که صريح است نه کلي گويي و اينها شاخصه هايي براي انتخابات مي باشد.

آياتي داريم که مي فرمايد: ادبيات جدلي نداشته باشيد اينهايي که در حرف زدن با مردم و جريانها، منتقدشان، داخل و خارج جدلي بحث مي کنند.

مي‌فرمايد اين يک شاخص است که ببينيد به کسي راي بدهيد به کسي راي ندهيد، طرز فکر و طرز بحث جدل است، يعني هرچي مي گوييد کاري ندارد که شما جه مي گوييد. گوش مي کند براي اينکه رد کند. گوش نمي دهد که چه مي گوييد، اين دولت قرآني نيست.

دولت سکولار که مي گويد، علم بي طرف، فرهنگ خنثي، رشد معنوي و ديني مردم مهم نيست، رشد سياسي و اجتماعي مردم مهم نيست فقط خوش باشند، چه کار کنيم مردم خوش باشند و از ما راضي باشند سر به سرما نذارند و ما بيشتر سرکار بمونيم.

آياتي در قرآن مي فرمايد: اين تفکر غير قرآني و ضد قرآني است.

کساني که گفتمان صحيح ندارند يعني مبارزه مي کنند، منطقي و اخلاقي نيست.

اين ادبياتشان غير قرآني است. قرآن مي فرمايد:

آنهاييکه شعار مي دهند و عمل نمي کنند هزينه نمي کنند، قشنگ حرف مي زنند اما هيچ کجا در زندگي شان هيچ وقت هزينه نداند. مراقب باشيم مطالبات اجتماعي طوري باشد که اگر بعضي ها رياکارانه حرف مي زنند بعدا به رودربايستي مجبور بشوند عمل کنند. نگذاريم شعارها تغيير بکند. چون يک زماني بعد از انقلاب شعارهاي انقلاب اسلامي را تغيير دادند و يک حرفهايي زدند که نه امام گفته بود و نه در وصيت نامه‌اش بود.فرمان انقلاب را کشيدند به سمت ديگري و آفاتي هم داريم که خطرناک هستند.

در آينده يک آفاتي خواهيم داشت که بايد به آن توجه کرد.

قرآن مي فرمايد: اينهايي که خيلي حرف مي زنند، شعار مي دهند، حرف هاي قشنگ مي زنند ولي کارنامه عملي ندارند فرمود: به اينها اعتماد نکنيد.

کسانيکه در مقام صحبت از مقاومت، مبارزه حرف مي زنند و اما در مقام عمل کوتاه مي آيند. اعتماد نکنيد. صبر و مقاومت روح شجاعت، درگيري صبر و مقاومت روح شجاعت، درگيري و استکبار ستيزي يک شاخصه مهم قرآني است که 56 آيه من براي آن پيدا کردم که فقط دعوت به اين است که نگاه کنيد به کي راي مي دهيد آيا کساني هستند که ا ز کفر و استکبار مي ترسند و شجاع و محم هستند آيا عقب نشيني مي کنند يا نه. آيا سست مي شوند يا نه.

مادر اسلام شعار تنش زدايي با ظالم نداريم اصلا. درگير نشويد تنش زدايي با ملت ها و مردم عادي داريم. ايجاد تنش خلاف اخلاق است. خلاف شرع است که کسي بي خودي دعوا راه بياندازد. درگير شدن با دشمن بزرگترين علامت يک مومن مي باشد. به دولتمرداني که ترسو و متزلزل هستند و از همين حالا در سخنراني هايشان مي گويند ما مي خ واهيم با آمريکا آشتي کنيم. شما بيجا مي کنيد که مي خواهيد آشتي کنيد. مگر مظلوم با ظالم آشتي مي کند. بايد حق ملت را بگيريد. با غير ظالم هم حق نداري دعوا کني.

قرآن مي فرمايد: کسانيکه با شما سر جنگ ندارند ولو مشرک باشند شما حق نداريد باآنها درگير شويد. اگر آنها مي گويند صلح شما هم بپذيريد دنبال دعوا نباشيد.

فرمود  کسانيکه ظالم و متجاوزند و نشان دادند که دشمن ملت شما هستند فريب آنها را نخوريد وبه اينها لبخند نزنيد. اينها کوتاه نمي آيند تا شما از دست از دين برداريد، اينها تا شما چهار دست و پا را بالا ببريد و محکم نگوييد غلطت کردم و بعد هم در عمل ثابت نکنيد اينها دست از سرت برنمي دارندبايد تغيير بدهيد مکتبان و بايد بگوييد از اول هرچي گفتيم غلطت کرديم.

قرآن مي فرمايد: فريب لبخنهاي اينها را نخوريد.

نکته ديگر اين است که اگر ديد دولتمرداني عقلانيت را در جامعه تضعيف مي کنند قرآن اينها را مشروع نمي داند. دولت ها و دولتمرداني که در روش مديريتي جامعه به عقل و عقلانيت به نخبگان و متخصصين کاري ندارند راجع به اين مورد 17 و 18 آيه در قرآن داريم.

کسانيکه وحدت جامعه را بهم مي زنيد بخاطر اينکه آب گل آلود شود ماهي بگيرند و مردم را به جان هم مي اندازند. نه براي حق بلکه به خاطر خودشان. اينها مشروعيت ندارند. حق دولتمردي ندارند. کسانيکه اصل ديگر دولت و قرآني اصل آزاد انديشي و نظرخواي است بايد فضاي سياسي، فرهنگي جامعه باز باشد در چارچوب قانون و شرع با رعايت ادب و منطق و اخلاق هرکس هر انتقادي دارد بايد بکند. قرآن کريم مي فرمايد يکي از علايم طاقوت اين است که وقتي بهش مي گويند آقا اين کار را نکن انتقاد ازش مي کنند بعدش مي آيد و مي گويد تو به چه حقي از من انتقاد مي کني.

قرآن مي فرمايد: اگر ديديد يک کسي دارد دسته بندي مي کند و نگاه مي کند چه کساني مريد و نوکرش هستند اينها را مي آورد بالا و نگاه مي کند چه کسي منتقد و معترض هستند اينها را مي زند توسرشان.

قرآن مي فرمايد: اين حکومت ضدقرآني است و دولت قرآني مشورت پذير، حق محور است حق محور است نظرخواهي مي کند احترام به ديگران مي گذارد.

مسئله بعدي شورايي بودن مشورت است که آيات متعدد داريم که مسائل اصلي آن مديريت، دولت و حکومت است.

اگر ديديد کساني مي گويند حالا که ما راي آورديم من خودم و يک تعداد هم اطرافانمان هستند و خودمان مي دانيم چه کار کنيم اين هم غير قانوني است دولت قرآني بايد رو کند به کل جامعه و بگويد از همه خواهش مي کنم از من انتقاد کنيد و به من مشورت بدهيد.

اينها صريح آيات قرآني هستند و اي کاري است که خود پيامبر اهل بيت مي کردند با اينکه معصوم بودند شعارزدگي و تورم و آرزو محوري علامت منفي ديگري است تکبر کساني که وقتي رئيس مي شوند به بقيه به چشم آدم نگاه نمي کنند از نگاهش تحقير مي بارد از طرز صحبت کردنش با مردم تحقير مي بارد.

قرآن مي فرمايد نگذاريد اينها برشما حکومت کنند.

آيات ديگري مي فرمايد: کساني که براي تصميماتشان مي گويند که دلم مي خواهد وقتي مي گويند آقا شما چرا اين کار را کرديد يک جوري جواب مي دهد که تهش اين است که دلم مي خواهد اينها طاغوت هستند.

قرآن مي فرمايد: دولتمردان اسلامي قرآني کسي است که براي هر تصميمي که مي گيرد هر موضعي که مي گيرد، هر حرفي و سکوتي بايد توضيح عقلي و شرعي داشته باشد و ملت ازش توضيح مي خواهند،‌بايد توضيح بدهد. خودم مي دانم و اطرافيانم، همچين چيزي ما در اسلام نداريم.

بايد بگوييد برچه اساسي اين حرف را مي زنيد و برچه اساسي اين حرف را مي زنيد. ما داشتيم در اين 30 سال مسئوليني که واقعا به چشم رعيت نگاه مي کنند. طرز نشستن، رفت و آمدنشان، زندگي شان، خانواده هايشان، حرف هايشان اينها مردمي نيستند.

علائم دولتمرد قرآنی ساده‌زیستی مثل مردم بودن و با مردم بودن است این یک شاخصه قرآنی است و یک شاخصه آن این است که طرف نگوید دلم خواست این کار را کردم می‌گویند قانون این است خلاف ان عمل کردید می‌گوید دلم خواست.
مسئله ولایت‌پذیری، اطاعت‌پذیری، قانون پذیری اینها شرط مشروطیت یک حکومت است.

برخورد گزینشی با قانون نکردن یکی مسئله عمل‌گرایی است در آیات متعددی از قرآن می‌فرماید: عمل‌گرا باید باشند. اهل عمل، اصالت عمل، حرف‌های قشنگ کافی نیست. عمل‌تان را باید ببینیم که بعد از این حکومتت را دارید تحویل می‌دهید در این 4 سال یا 8 سال چه خدماتی به مردم کردید.

کیفیت عمل نه کمیت عمل یعنی کیفیت مقدم است بر کمیت این هم اصل قرآنی است.

اخلاص نه ظاهرسازی. قرآن می‌فرماید: شرط دولتمرد این است که فقط برای خدا کار انجام دهد و دنبال این نباشد که تشویقش کنند. منت نگذارد فقط الله، البته به مردم باید گزارش بدهد که مردم بفهمند داری کار می‌کنی،نگویند با این مسئولیت‌ها چه کار کردي.

اصل دیگر قرآنی اعتدال و میانه‌روی است. دولتمرد افراطی یا تفریطی، اسلامی نیست، دولتمرد باید دولت معتدل داشته باشد و تولید ثروت، تولید اشتغال جهاد و عبادات.

انتهاي پيام/


برچسب ها: صوت ، دانلود ، رحیم ، پورازغدی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار