به گزارش
باشگاه خبرنگاران و به نقل از روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن کامل پیام " سید محمد حسینی " به شرح ذیل است:
بنام خدایی که فردوس از اوست
جهان تا جهان است و گیتی بپای
زبان از حکیم است اینسان بهجای
که فردوسی و فارسی شـد عجین
بــقا داد بـر وحـــدت سـرزمـین
اگــر سستی پـادشـاهــان نبـود
بـدان! ایـن زبان مُلکها میگشود
چـو تیغی که با پنبـه سـر میبُرَد
زبــان سـینـة مــرز را مــیدَرَد
بـزرگان ستون و پی کشـورنـد
زبـان آورانـی کـه دیـن باورند!
سخن از سخنوران گفتن، الماس به ناخن سفتن است و به ترّقه، توپخانه را آشفتن! و اینک از کسی باید گفت که بیفکنده از نظم کاخی بلند! و دیدیم و میبینیم آنچه فرمود، رخ نمود: که از باد و باران نیابد گزند!
از حکیم طوس هرچه بگوئیم و هرگونه بگوئیم عدهای بر میآشوبند و بر طبل ارادت به آن ساحت به میزان طبع میکوبند. هالههای اسطورهای این بزرگمرد ادب و حماسه آنچنان قطور است که امروزه با لیزر هم دسترسی به هسته واقعیتش، دشوار و پر گیر و دار است. سخن از سراینده شاهنامه به میان آوردن، تن به تیغ نقد بزرگان سپردن است امّا، فاش میگویم و از عهده برآیم شاید! بیپذیرش شرایط زمان، در کفه قضاوت گذاشتن هر پدیدهای و صاحب دیدهای، نامنصفانه است.
درمورد حکیم طوس باید پذیرفت که هم از هوش سرشار برخوردار بودهاست و هم از عقل پرعیار! اگر این هردو را در کلمه خرد جمع آوریم، فردوسی را باید از سرآمدان خرد به حساب آورد.
کسی کش خرد باشــد آموزگار
نـگه داردش گــردش روزگـار
خرد رهنما و خرد دلگشــــای
خرد دستگیرد به هر دو سرای
پس باید گفت، اگر چه مشهور تاریخ نپذیرفت که از خرد دور است صله از سلطان خواستن و به تخطئه و تخریب او برخاستن! اینکه شاهنامه به سفارش سلطان محمود غزنوی سروده شدهاست نه با تاریخ سنخیّت دارد و نه با خرد معیّت! سلطان قهار جباری چون محمود غازی که خود را از نژاد تورانیان میدانست و بدان شهره بود، چگونه به یک حکیم نژاده ایرانی اهل بیت دوست، سفارش سرودن ستایش نامه تاریخ خدا پرستانه ایرانی را میدهد؟
قابل پذیرش است که محمود غازی از این بیت حماسی متأثر گشتهاست که:
اگر جـز به کام مـــــن آید جـواب
مـن و گـرز و مـیدان و افـراسـیاب
امّا اینکه خردمندی چون فردوسی به سفارش، شاهنامهای را که سراسر ظفرمندی ایرانی است و خواری تورانی برای سلطانی بهسراید که از نسل تورانیان خویش را میخواند، از عقل و هوش به دور است.
من نباید به حریم شـــــعرا گام نهم
خوشتر آنست عنان بر کف اَعلام نهم
به اجتناب از اطناب، حساب را به محاسبان وامیگذارم و امیدوارم کماینبغی این شخصیت اصیل و بیبدیل ادب فارسی از محاق تهمتها به درآورده شود، چه آنکه میگوید:
اگــر چشــم داری بــه دیـگـر سـرای
بـه نزد نبی و عـلی گیــــــــر جــای
بــریـن زادم و هـــم بــریـن بــگذرم
چنان دان که خـاک پـی حیـــــــدرم
هر آنکس که در جانش بغض علی است
ازو زارتر در جهـــــــان، زار کــیست؟
سزاوار آنست که ابعاد باورش و اشعار دل آورش بیشتر در اشواق و اسواق ریخته شود و دل جامعه به معرفت حماسه آفرینش آویخته شود. هنوز لف و نشر او را ادب فارسی و شاید ادبیات جهان نمونه نیاوردهاست که:
بــه روز نبـــرد آن یــل ارجـمند
به شمشیر و خنجر به گرز و کمـند
بـرید و دریـد و شکســت و ببست
یلان را سـر و سیـنه و پـا و دست
و جا دارد در این سال حماسه، آن حماسهسرای بیهمتای همه دوران در پیشانی رفتار و گفتار و پندار این امت مجاهد، جایی فراتر از گذشته بیابد.
شاید باور کنیم که ما به زمان تعلق نداریم آنگاه که همچون فردوسی، زمان را متعلق خود بنمائیم. پارسی و پارسائی و فردوسی و فردوس مآبی دور از دسترس امت مسلمان ایران و همه آزادیخواهان جهان نخواهد بود اگر برین زاده و برین نژاده، برین راه را برگزیند.
توفیق یکایک شما فرهیختگان، مستدام باد و آثارتان برازدیاد!
سید محمد حسینی