به گزارش گروه استان هاي باشگاه خبرنگاران ، صنایع دستی و بومی ما با پیشرفت تکنولوژی این روزها حال خوشی ندارند و یکی پس از دیگری در حال فراموشی هستند و خیلی از ما فقط نام آنها را در کتابها و رسانهها میخوانیم.
بسیاری از این صنایع و هنرهای دستی که یادگار نیاکان و گذشتگان ما هستند به دلیل نداشتن علاقمند و نداشتن سود کافی در تولید تعطیل و نابود شدهاند. صنایعی مانند عبا بافی، گبه بافی و خیلی هنرهای دستی دیگر از این دست هستند.
اما گرگور بافی از آن دسته صنایع دستی است که خوشبختانه به لطف وجود اساتید برجستهای که در گوشه گوشه استان بوشهر و نوار ساحلی زندگی میکنند هنوز نفس می کشد.
به همین بهانه برای بزرگداشت این هنر بومی و شناساندن آن به کسانی که فقط نام گرگور را شنیدهاند همراه و هم صحبت عبدالعزیز غلامی یکی از بافندگان قدیمی گرگور در بندر گناوه شدیم.
این روزها ناخدا عزیز مانده است و خاطرات و تجربیات دریا نوردیش. ناخدا هر روز به همراه دیگر دوستان قدیمی خود در پارک ساحلی خور گناوه گرد هم جمع میشوند و از گذشته و تفاوتهای آن با دنیای رو به پیشرفت فعلی میگویند، از سختیها و مشکلات دیروز، از بیبضاعتی و کم توقع بودن، از سخت کوشی و مرارتها، از سادگی و نداریها، از امروز پر زرق و برق، از دنیای به ظاهر زیبا ولی تلخ امروز و هزاران درد دلی که در دل آنها جا مانده است.
ناخدا عبدالعزیز غلامی به تشریح چگونگی آغاز فعالیت خود در گرگور بافی اشاره کرد و گفت:
زمانی که ما خودمان را شناختیم و شروع به کار کردن در دریا کردیم گرگوربافی را زیر نظر حاج علی رحمانی یاد گرفتیم و او مانند یک معلم به ما آموزش میداد. از سال 1342 یعنی از سن 12 سالگی شروع به گرگور بافی کردم و گرگوربافی را یاد گرفتم، من تا کلاس چهارم دبستان درس خواندم و بعد از آن ترک مدرسه کردم و پا به دریا گذاشتم. حدود 35 سال گرگور می بافتم هم برای خودم و هم بهصورت کرایه ای برای دیگران که برایم کسب درآمد بود.
ساختن گرگور با چوب درخت خرما
آن موقع گرگور را با چوب درخت خرما(نخل) درست میکردند ولی گرگورهایی که با برگ درخت خرما(گرز) درست میشد دو تا ایراد بزرگ داشت اول اینکه ماهیهای کوچک را صید نمیکرد و دوم اینکه استقامت زیادی نداشت و حداکثر سه یا چهار ماه ماندگاری داشت و بعد از بین میرفت.
طریقه ساختن آن هم به این صورت بود که برگ (پیش) آن را میکندیم و چوب وسط آن را با چاقو شیار شیار میکردیم و آن را با آب دریا خیس میکردیم که انعطاف پذیر شود و بتوانیم آن را خم کنیم هرچند که کار کردن و گرگور درست کردن با این وسیله بسیار بسیار سخت و مشکل بود ولی با گذشت زمان لنجهای بزرگ چوبهایی از کشور هند به بنادر بزرگ مانند آبادان و بوشهر آوردند و گرگوربافان دیدند که این چوب خیلی بهتر از چوب درخت نخل است و کار کردن با آن راحت تر و استقامت کاری آن بیشتر است به این چوبهای جدید "نیباز" میگفتند.
نیباز جایگزین درخت نخل در ساختن گرگور شد
نی باز نام درختی است که دارای چوبی بسیار انعطاف پذیر است و اگر در آب گذاشته میشد به صورت دایره کامل در میآمد؛ چوبها حدود 25 عدد بود و حدود یک ماه زمان میبرد که این چوبها را تکه تکه و صاف کنند که قابل کار و ساختن گرگور باشد. بعد چوب ها را به یکدیگر میبستند و حدود یک هفته در آب دریا خیس میکردند تا انعطاف مورد نیاز را به دست آورد و بعد شروع به بافتن آنها میکردند و قفسهایی دو تکه درست میکردند.
بعد آنها را به یکدیگر وصل میکردند و با فشار دادن به روی یکدیگر و با چوب درخت "گز" که صاف بود برای آن کف میساختیم و دو راه برای آن میگذاشتند یکی راه ورودی یا "فچ" که ماهی وارد آن میشد و در آن گرگور گرفتار میشد و دیگری راه خروجی که صیاد ماهیهای صید شده را از طریق آن و به وسیله قلاب بیرون میکشید. البته راه ورودی یا فچ را میبافتند و دوباره روی گرگور نصب میکردند.
علامتگذاری محل انداختن گرگور
وقتی گرگور را به آب می انداختند باید محل گرگور را با یک شی علامتگذاری میکردند که صیاد آن را بعد از چند روز پیدا کند در زمان گذشته مثل الان این چوب پنبهها وجود نداشت و مجبور بودند بشکه 20 لیتری بنزین و روغن را مورد استفاده قرار دهند و سر این بشکهها را میبستند و قیر آب میکردند و دور تا دور بشکه را قیر میزدند و با طناب میبستند و به گرگور وصل می کردند.
این بشکه زیر آب نمیرفت و این برای علامت محل انداختن گرگور بود. یا کربها یا چوبهای درخت خرما را میبریدند و 5 یا 6 تا را با هم به وسیله میخ و طناب میبستند و به گرگور وصل می کردند برای علامت گرگور این دو روش علامت گذاری بود ولی این روش ها ایراداتی داشتند مثلاً این چوبها استقامت زیادی نداشتند چرا که آب می خوردند و سنگین می شد و به زیر آب می رفت یا بشکه ها ایرادشان این بود که در تماس با آب شور دریا سوراخ می شدند و استقامت چندانی این دو روش در مقابل آب شور دریا نداشتند و کم کم چوب پنبهها و وسایل نظیر آن که کارخانهها می سازند روی کار آمد.
ورود سیم و بافتن گرگور سیمی
کم کم گرگور چوبی به دلیل زحمت زیاد و استقامت کم از رده خارج شد و یک نوع سیم از کره، ژاپن و بلژیک وارد شد که به صورت بسته بندی 50 کیلویی بود و در آن زمان به قیمت 150 تومان توسط گرگوربافان خریداری میشد ولی در حال حاضر همان بسته 50 کیلویی سیم شده 60 هزار تومان و ما این سیمها را میخریدیم بعد با تخته یک دوار (دایره) میساختیم که با یک میله به زمین وصل میشد و حلقه سیم را به این میله وصل میکردیم.
بعد شروع به کشیدن سیم میکردیم که قدرت زیادی نیز می خواست و اکثراً آن را به درشکه وصل میکردیم و به وسیله الاغ آن را تا یک فاصله معین میکشیدیم و بعد دو سر سیم را قیچی میکردیم، این کار حدود 30 بار تکرار می شد تا بسته سیم تمام شود و تمامی سیمها از حالت دورهای به صورت صاف درآید.
بعد از صاف شدن با انبردست یا سیم چین به اندازه مورد نیاز سیمها را تکه تکه میکردیم و به خانه میبردیم برای بافتن سیم ها و ساختن گرگور؛ اشخاصی که کار گرگوربافی را بلد بودند از ساعت 5 صبح شروع به بافتن می کردند و تا ساعت حدود 2 بعد از ظهر قالب اصلی گرگور را تمام می کردند و عصر شروع به بافتن ته گرگور می کردند. می بایست سیم را روی زمین پهن می کردیم و سیم ها را به هم می بافتیم و بعد از آن شروع به بافتن فچ یا راه ورودی ماهی میکردیم و در مجموع یک گرگور شامل سه تکه است محوطه مدور، ته گرگور و فچ آن، البته ساخن یک گرگور کامل در یک روز از دست هر کسی بر نمی آمد فقط افرادی قادر بودند این کار را انجام دهند که از قدرت و سرعت بالایی برخوردار باشند.
از رونق افتادن صنعت گرگوربافی/ بافت گرگور توسط افغانیها
به همین نحو سلسله مراتب روبه جلو حرکت کردیم تا در حال حاضر که بافت سنتی و قدیمی که مردم در همین گناوه انجام میدادند. به دلیل فوت گرگوربافان قدیمی و ادامه ندادن بقیه افراد، این صنعت کم کم برداشته شد و کنار رفت تا اینکه افغانی ها وارد ایران شدند و حالا افغانی ها هم همان سنت را دست گرفته اند و در حال حاضر همه گرگورهایی که بافته میشود توسط افغانیها ساخته میشود، به وسیله کشتیها سیم از چین، کره یا ژاپن وارد میکنند و تعداد زیادی کارگر دارند و ماهانه حدود دوازده هزار گرگور میبافند و تحویل می دهند.
نحوه ساختن طناب و بند گرگورها از برگ درخت خرما
در گذشته طناب و بند گرگورها که ساخته شده از برگ خرما (پیش) بود را از کشورهای بحرین، قطر، امارات میآوردند که به صورت بسته بندی بود و مردم میخریدند بعد آن را روی سنگ میگذاشتند و به وسیله چوبهایی به نام "دَکو" آن را می کوبیدند که نرم شود و بعد از 24 ساعت آن را در آب دریا می گذاشتند که خیس شود و بعد از آب بیرون می کشید تا آب آن کامل برود و خشک شود و بعد آنها را به وسیله دست میبافتند که کار بسیار مشکلی بود و به این ترتیب طناب مورد نیاز خود را تأمین میکردند.
افراد از اول شب تا حدود ساعت 9 شب گرگور می بافتند که در آن زمان آخر شب به حساب می آمد چونکه در زمان قدیم به دلیل بیبرقی و نبودن امکانات امروزی مردم زود میخوابیدند. یک طناب گرگور میبافتند یا جوانانی مثل ما که تازه یاد گرفته بودیم طی دو شب می توانستیم یک طناب گرگور را به اتمام برسانیم.
تا اینکه یک نخهایی از همان کشورهای حوزه خلیج فارس وارد شد که جایگزین بندهای پیشین شد و آن نخ ها را میبایست با دست و چوب "باد" میدادیم و بند گرگور میبافتیم ولی در حال حاضر خوشبختانه کارخانهها در تمامی ایران طنابهای متفاوتی میسازند و دیگر احتیاجی به بندبافی با دست نیست.
ساخت گرگور در اندازه های مختلف
گرگور در سایز و اندازههای متفاوتی ساخته میشود و این اندازه توسط صیاد انتخاب میشود مثلاً لنج های ماهی گیر گرگورهای بزرگ می سازند و قایق ها به دلیل کمبود جا و کوچک بودن قایق طبیعتاً از گرگورهای کوچک استفاده میکنند.
ماهیهای گرگوری
گرگور ماهیهای مخصوص به خودش را دارد ماهیهایی مانند سنگ سر، هامور، شخ، سرخو، جَش کپلک و... گرگور ماهیهایی را صید میکند که در اعماق 50 و 60 متری دریا زندگی میکنند، گرگور به دلیل اینکه روی کف دریا مینشیند میتواند این ماهیها را صید کند و به همین دلیل است که ماهی های خاصی را صید می کنند که به آنها ماهیهای گرگوری می گویند.
کشیدن گرگورها بستگی به هوا دارد، گرگور مانند صندوق پس انداز است هرچه بیشتر زیر آب بماند ماهی بیشتری صید میکند و ماهی که در صید گرگور میافتاد تا حدود 10 روز نمی میرد ولی ماهی که در تور گیر می کند خیلی زود می میرد و حداکثر 5 ساعت زنده می ماند.
پیدا کردن جایگاه ماهی به وسیله سنگ سرب
عمق دریا یک صخرههایی دارد که این صخرهها به وسیله چشم دیده نمیشود و ما وقتی به قصد صیادی به سوی دریا حرکت میکردیم یک مسیری به وسیله قطبنما برای خودمان انتخاب می کنیم ولی در گذشته مثل الان دستگاههای مدرن وجود نداشت و فقط قطب نما بود.
مثلاً یک یا سه ساعت یا هر چند ساعت که انتخاب میکردیم و میرفتیم به آن قسمت مورد نظر که میرسیدیم یک سنگ هایی داشتیم به نام سنگ سرب که یک طناب باریک به آن بسته بود و چندین متر طول داشت و با آن عمق آب را اندازه می گرفتیم بعد همزمان که سنگ سرب را میفرستادیم پایین هر کجا که صخره باشد این سنگ سرب مشخص می کند که چراگاه و محل تجمع ماهی است، اگر سنگ را انداختی و ته دریا "گل" باشد مسیر خود را تغییر میدادیم و یک جای صخره ای را پیدا می کردیم و گرگورهای خود را در آنجا می انداختیم.
ماهی در سطح ماسهای خیلی کم است چون که هیچ نوع مواد غذایی برای ماهیها وجود ندارد ولی قسمت صخره ای بخاطر وجود گیاهان و جلبک ماهی فراوانی یافت میشود.
در گذشته با قطب نما که به دریا میرفتیم با دید چشمان خودمان کوههای روبروی ساحل را در نظر میگرفتیم و این کوه ها نشانه و علامت بودند برای صیادی ما مثلاً یک درخت بزرگ یا دو کوه را روبروی هم قرار میدادیم و علامتی بود برای گرگور انداختن ما در دریا چون که روبروی دریا و بر روی خشکی کوههای بلند وجود داشت.
وجود فاصله معین برای لنج های در فصل صید
در گذشته لنج ها قسمت قسمت برای صید ماهی میایستادند که قدیمیها به آن "مشاء" می گفتند یعنی منطقه معینی که هر لنج برای صیادی انتخاب میکند و نکته مهم این بود که حتماً می بایست فاصله لنج ها با یکدیگر رعایت شود و این فاصله بین هر لنج باید حداقل دو کیلومتر باشد که توری که میاندازید ماهی صید بکند چون تور را به آب که می اندازید مانند یک دیوار هستند و این فاصله بین تورها باید وجود داشته باشد که با جزر و مد آب دریا ماهی حرکت داشته باشد.
کوچ ماهی ها از خلیج فارس تا رود فرات
نکته جالب این است که ماهی هایی که از تنگه وارد منطقه ما می شوند به حکمت خداوند باید حتماً به " شط" یا رود فرات بروند و به آب شیرین لب بزنند و وقتی که ماهی ها به سوی "شط" فرات میروند یک مقداری از ماهیها صید میشوند و موقع برگشت که میخواهند خلیج فارس برگردند و تقسیم شوند نیز مقدار دیگری از آنها صید می شوند.
مکانیزه شدن وسایل صیادی
وسایل صید در زمان قدیم خیلی کم و سنتی بود ولی در حال حاضر مکانیزه و پیشرفته است مثلاً دستگاه ماهی یاب و عمق سنج دیجیتال روی کشتی ها و لنج ها نصب است و به راحتی تجمع ماهی ها را به صیادان نشان می دهد و به راحتی صید انجام می گیرد و همین پیشرفت تکنولوژی و صید صنعتی باعث کم شدن ماهی شده و نسبت به سال های قبل ماهی خیلی خیلی کم شده است.
گرانی وسایل صید و بیرغبتی صیادان
زمان عید نوروز که می شود ما می گفتیم "ماهی گندم" اینقدر ماهی زیاد بود که دیگر کسی ماهی نمیخواست و مردم ماهی می خریدند و تکه تکه می کردند و در نمک می گذاشتند و برای تابستان ذخیره می کردند ولی الان ماهی خیلی کم است و باید با نرخ بالا آن را خریداری منید.
خودمان که صیاد هستیم از شغلمان ناراضی هستیم چون امرار معاش برای ما نمی شود وسیله صید که می خواهیم آماده کنیم اگر مثلاً با 25 سال قبل مقایسه کنیم چندین برابر است، وسایل گران شده و باید از خارج از کشور وارد شود و چون که تحریم هستیم وسایل کمتر وارد میشود و یا اگر وارد شود چونکه با واسطه به دست ما می رسد، با قیمت چند برابر باید خریداری کنیم و به خاطر همین مسائل مردم جنب و جوشی را که در زمان قبل نسبت به صید و صیادی داشتند دیگر ندارند و مردم اکثراً به تجارت و کارهای دیگر پناه آورده اند، وضعیت صید ماهی هر روز نسبت به روز گذشته بدتر میشود.
جزر و مد دریا در گذشته معیار هوا شناسی بود
در سالهای قدیم برای رفتن به دریا هواشناسی وجود نداشت ولی الان رادیو و تلویزیون مرتب اعلام وضعیت می کند، با اینترنت وضعیت هواشناسی تا یک هفته آینده را پیش بینی می کند ولی قبلاً بر حسب جزر و مد دریا و بر اساس ابر، ماه و آفتاب وضعیت هواشناسی را پیش بینی می کردیم.
زمانی که آفتاب گرفتگی پیدا میکرد و گرد و غبار پیدا می کرد می دانستیم که فردا باد شمال خواهد وزید یا اگر هوا ابری میشد و ابرها سیاه میشد و یا موقعی که خورشید می خواهد غروب کند یک شعاع دارد و موقعی که خورشید می خواهد غروب کند یک شعاع متفاوت دیگر دارد و موقعی که شعاع خورشید بالا بزند ما تشخیص می دهیم که فردا هوا شرجی است یا شمال است یا بارانی است یا بارانی نمیشود.
این هم از روی فکر و تجربه ما بود و در حال حاضر که چند تا ناخدا که از این روش استفاده کنند بیشتر وجود ندارد چون که اکثراً بازنشسته شدهاند و کنار رفتهاند و ناخداهای جدید هم با جی پی اس و کامپیوتر و عمق یاب و دیگر وسایل روز کار می کنند.
مثلاً یک مرد جوان که دیپلم دارد می رود کتاب های مورد نیاز را می خواند و در کلاسها شرکت میکند و کارت ناخدایی میگیرد و با استفاده از همین وسایل پیشرفته به کشورهای حوزه خلیج فارس سفر میکند در حالی که ناخداهای قدیمی خیلی قابلیت بالایی داشتند.
ما ناخداهای قدیمی تمامی جزایر و لنگرگاه های خلیج فارس را میشناختیم ولی ناخداهای امروزی از دبی که حرکت میکنند رادار و جی پی اس را روشن میکنند و به مقصد می رسد و استقامت کاری آن زمان را امروزی ها ندارند.
قبلاً که از دریا می آمدیم در دهنه خور گناوه از پنج روز تا 14 روز بعضی وقت ها می ماندیم یا آب پایین بود یا هوا خراب بود و بین موج آنقدر اذیت میشدیم تا ببینیم کی شرایط خوب شود و وارد شویم و اکثر لنج ها دهنه همین خور از بین میرفتند ولی الان الحمداله هر ساعتی از شبانهروز چه بخواهی وارد شوی یا چه بخواهی خارج شوی از کانال می گذری و هیچ مشکلی وجود ندارد.
فصل صید ماهی های گرگوری و تور
از 15 اسفند تا خرداد ماه آب خنک است و ماهی به ساحل می آید و چون که ماهی در ساحل و عمق کم دریاست فصل "تور" است و از خرداد ماه به بعد ماهیها به عمق بلند می روند و از خرداد ماه تا آبان ماه فصل گرگور است بعد از آبان ماه دوباره صید با "تور" شروع می شود که ما به آن میگوییم "هیلو" یا همان صید پاییزی و این صید پاییزی از آبان ماه تا بهمن ماه ادامه دارد.
از آبانماه تا اسفندماه گرگور انداختن قطع میشود و تنها ماهی گرگوری که در این مدت وجود دارد ماهی "هامور" است. چون که ماهی هامور یک ماهی لاشخور است ضمن اینکه یک ماهی درجه یک است ولی به خاطر اینکه در مقابل سرما استقامت خوبی دارد در عمق کم میماند و به دریا نمیرود و کلاً در طول سال ماهی قطع نمیشود. شش ماه صید با تور انجام میگیرد و شش ماه صید با گرگور است.
آبزیان دریایی رو به نابودی
در گذشته مردم بیشتر رعایت میکردند و "چله " تابستان یعنی از تیر ماه تا آخر شهریور به دو دلیل دریا نمیرفتند یکی به خاطر گرمای بیش از حد و دیگری بخاطر اینکه ماهی ها در این دو ماه تخمریزی و تولید مثل می کنند و ذخایر ماهی خالی نشود ولی الان صیاد به هر روش صیدی که شده ماهی را از دریا بیرون می کشد و نه به فکر تخم ریزی ماهی هاست نه به خاطر پرورش ماهی است فقط و فقط به فکر صید ماهی و امرار معاش است و صید وحشتناک سرسام آور است و با روش های مختلفی مانند قلاب، گرگور، تور و دیگر وسایل حتی اگر شده ماهی مصرفی خودش را از دریا میگیرد.
با اینکه قبلاً دو ماه چله تابستان و دو ماه "چله زمستان" فصل صید ماهی تعطیل می شد و در چله تابستان لنج ها را کنار ساحل بالا می زدند و به تعمیر آن می پرداختند و "پی حیوان" به آن می مالیدند و به خودشان و لنج استراحت می دادند ولی در حال حاضر تعدا لنج ها خیلی زیاد شده، همچنین کشتی های مکنده هستند که نسل آبزیان دریایی را منقرض می کنند.
قبلاً از پانزدهم مرداد ماه تا 15 شهریور ماه صید میگو به مدت یک ماه آزاد بود و مردم صید میکردند و بعد از این یک ماه تمامی وسایل صید میگو جمع میشد تا سال اینده ولی الان در دوازده ماه سال صید میگو انجام می شود و با این کار و نوع وسیله صیدی که دارند دیگر آبزیان مانند ماهی مرکب، میگو، ماهی و حتی ماهی های ریز را هم نابود می کنند.
فصل صید با قلاب در تمامی فصول سال وجود دارد و اگر صید ماهی فقط با قلاب انجام می گرفت هیچ وقت خلیج فارس از ماهی خالی نمیشد.
گرگور بافان قدیمی گناوه
ازگرگور بافان قدیم گناوه میشود مرحوم حاج سالمین، مرحوم ناخدا یوسف دریایی، خالد غلامی، حاج علی لحدانی، مرحوم علی غلامی، محمد ربانی، محمد بهزادی، مرحوم یوسف سلیمانی،حاج گرگعلی راهنما را نام برد ولی بهترین صیادان گناوه حاج علی لحدانی، مرحوم احمد دریایی و مرحوم عبداله محترمی که از نظر استقامت کاری بسیار بالا و در صیادی خبره بودند.
قادری و بهزادی تنها گرگور بافان فعلی گناوه
در حال حاضر در گناوه فقط احمد بهزادی و ایوب قادری گرگور می بافند و گرگور بافان قدیمی به دلیل ناتوانی کنار کشیده اند و دیگر این صنعت را ادامه نمی دهند، یکی از آن قدیمی ها خودم هستم که دیگر دستانم یاری نمی دهند و قدرت لازم را برای بافتن گرگور ندارم، حدود 12 سال است که دیگر گرگور نمی بافم و تا کنون با قایق در تمامی طول سال به دریا می روم و فقط با قلاب صیادی میکنم ولی استقامت کاری گذشته را ندارم.
افزایش قیمت گرگور و وسایل آن
در قدیم از 700 تومان گرگور بافته ام تا 1500 تومان تا نهایتا چهار هزار تومان و بعد از آن دیگر گرگور نبافته ام؛ ولی در حال حاضر گرگور بین 12 هزار تومان تا 20 هزار تومان می بافند ولی گرگوری که قبلا ما برای قایق می بافتیم در حال حاضر 72 هزار تومان هزینه دارد در حالی که قبلا" همین گرگور 1200 تومان هزینه بر می داشت یعنی پول سیم بهعلاوه دستمزد الان 100 گرگور حدود 7 میلیون تومان هزینه دارد در حالی که قبلا من 100 گرگور برای خودم می بافتم نهایتا شصت هزار تومان میشد.
در زمان گذشته گرگورها را به صورت تکی و دانه به دانه به دریا میانداختند و بین هر گرگور حداقل 200 متر می بایست فاصله می بود ولی در حال حاضر متاسفانه به دلیل نبودن امنیت در دریا و ربودن، گرگورها را با طناب تقریبا 50 متری به یکدیگر میبندیم و هر 10 تا 15 گرگور را در یک محل به آب میاندازیم و بوسیله "جی.پی.اس" نقطه میزنیم و علامت گذاری می کنیم و به وسیله همین جی.پی.اس آن را پیدا می کنیم و بالا می کشیم ولی در زمانهای قبل که این دستگاه های مدرن وجود نداشت یکی یکی گرگور به آب می انداختیم و روی هر گرگور یک علامت میگذاشتیم./ج1