آمريكا در تلاش براي ايجاد توازن بين جنگ با تروريسم و تاسيس فرايند صلح بي پايان براي فلسطين است ، فرآيندي كه براي آنها بسيار ارزشمند و در عين حال ماندگار و بي پايان است.
كتاب جديد "جاش روبنر" بانام "اميدهاي شكسته:شكست فرآيند صلح خاورميانه" كه بسته به نوع نگاه برخي ديگر مي توان به آن عنوان "انتظارات برآورده شده:موفقيت اوباما در صلح خاورميانه" را نيز داد را به طور خلاصه چنين مي توان توصيف كرد:عملكرد اوباما در خاورميانه مانند ديگر سياستمداران غربي بوده و اميد هاي برخي از مردم جهان كه فكر مي كردند اوباما به وعده هايش عمل مي كند ، در نهايت به يك دروغ تبديل شد.
در مورد مسئله فلسطين ، بسياري در اين ميان به اين مذاكرات خوشبينانه نگاه مي كردند اما درنهايت محزون و با چهره اي افسرده دچار همان گمراهي شدند كه راي دهنگان به سيستم دموكراسي آمريكايي همان اشتباه را انجام دادند.گرچه اين افراد قسم خورده بودند كه مسئله صلح در فلسطين را كاملا جدي كرده و با بردن آن به صحن علني سازمان ملل به نتيجه رسانند اما ناكام ماندند و گرفتار سياستي شدند كه گويي مانع از اين اقدام است.
روبنر در كتاب مي نويسد:اوباما بصورت ساده لوحانه و در حالي كه كشورش از مواضع اسرائيل در مذاكرات حمايت مي كرد اعلام آمادگي كرد كه آماده است تا براي توقف شهرك سازي صهيونيست ها پيش قدم شود اما شواهد حاكي از آنست كه اين موضوع به هيچ وجه از جانب دولت و شخص وي حمايت نشد.
نكته جالب در خصوص اوباما آنست كه اگرچه او گفتارهاي ساده انگارانه اي را در سه سال نخست رياست جمهوري اش درباره فلسطين داشت اما در عمل آن موضوع اهميت دارد كه سياست اين كشور همانند گذشته تكرار شد و تفاوتي را مشاهده نكرديم و روبنر نيز به عينه تمامي اين مطالب را در كتابش به زبان مي آورد كه سياست اوباما كه همان چماق و هويج معروف است باز هم با شكست مواجه شد.
پس نكته اي كه بايد گفت آنست كه كاخ سفيد در اين مدت نه تنها با فراهم كردن تجهيزات نظامي براي صهيونيست ها و كمك به كشتار فلسطينيان از جانب اسرائيل به اين رژيم كمك شاياني كرده بلكه سعي داشته تا با مقوله اي كه روبنر آنرا ساده انگاري سياستمداران آمريكايي توصيف كرده ،زمينه برا براي تداوم جنايات هولناك فراهم كند.
اما اكنون بيشتر مفسران و همينطور روبنر به اين باور رسيده اند كه اوباما نه تنها ساده انگارانه به موضوع نگاه نمي كند ، بلكه با استفاده از تبليغات سياسي كه از بدو ورودش به كاخ سفيد از آن استفاده كرده ، سعي بر اين دارد تا سيستمي كه هنوز هم از آن استفلاده مي كند را ادامه دهد.
روبنر به خوبي كتابش را آغاز مي كند ، جاييكه وي به تشريح مبارزات انتخاباتي اوباما مي پردازد و در آنجا نشان مي دهد كه او براي جلب توجه و اخذ آرا به مردم كشورش وعده سياستي متفاوت را در قبال فلسطين ميدهد اما پس از روي كار آمدنش تقريبا با ارائه سخناني به همگان اين موضوع را ثابت كرد كه فرقي با ديگر نامزدها نداشته است.
او در زمان انتخابات نيز به اين موضوع اشاره كرده بود كه تمام تقصيرات ناآرامي ها بر دوش فلسطين بوده و اورشليم را بعنوان پايتخت رژيم اشغالگر معرفي كرده بود و در ادامه از قطعنامه هاي مجلس سنا براي اعمال تحريم هاي بيشتر بر عليه فلسطين استقبال كرد و چندين بار دولت و مردم اين كشور را به خاطر تقاضاي انتخابات آزاد در خاك اين كشور تنبيه و مجازات كرد و طبق سخنان او تحريم كردن اسرائيل را به خاطر اقدامات وحشيانه اش اقدامي "متعصبانه و جانب دارانه" معرفي كرد.
شما زماني را كه اوباما خود را براي انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور آماده مي كرد نگاه كنيد:او همواره از تشكيل يك تيم خارجي براي درست كردن موضع صلح در فلسطين وعده مي داد و قبل از مراسم تحليف رياست جمهوري از گرفتن سياست هاي خارجي خاص و منحصر به خود سخن مي گفت اما زماني كه او هنوز رئيس جمهور آمريكا نشده بود ، شاهد آن بوديم كه اسرائيل حمله اي گسترده به خاك فلسطين را در پيش گرفت و در آنجا بود كه چهره واقعي اوباما جلوه كرد چرا كه او در يك سخنراني اعلام كرد كه درباره اين حمله تازماني كه رئيس جمهور نشود كاري نمي تواند انجام دهد و در ادامه نيز انجام نداد.
روبنر در پايان اين كتاب نتيجه گيري قابل قبولي را در كتابش ذكر مي كند:
شكست طرح آشتي ميان اسرائيل و فلسطين از چند حيث بوقوع پيوست و نمي توان دليل واحدي را براي آن درنظر گرفت،از بي ميلي دولت اوباما نسبت به اين موضوع و درنظر گرفتن لابي اسرائيلي كه اين طرح مي توانست تاحدودي رابطه ميان دوكشور را خدشه دار كند تا موضوع پايبندي بر توقف شهرك سازي اسرائيل كه هيچ گاه عملي نشد ، همه اينها مي تواند دليل هاي قانع كننده اي براي شكست اين طرح قلمداد شود.
اما درپايان شاهد آن هستيم كه روبنر اظهارات اميدوار كننده اي از بازگشت به خط مشي مذاكره از سوي اسرائيل را معتقد است كه به نظر اين سخنان تنها اميدهاي والاي اين شخص را براي بهبود اين موضوع نشان مي دهد و شما اگر به تاريخ اين كشور مراجعه كرده و اقداماتي كه آنها در گذشته انجام داده اند را نظار گر باشيد ، متوجه مي شويد كه روبنر درباره بهبود اوضاع درآينده تماما اشتباه سخن مي گويد.
بهرحال در پايان اين مقاله بايد العتراف به اين موضوع داشت كه دخالت سياستمداران غربي و بويژه آمريكا در مقوله صلح اين دو كشور بدون جانبداري كه امري محال به نظر مي رسد سرانجامي نخواهد داشت و براي اين موضوع بايد نام "صلح بي پايان" را انتخاب كرد.