به گزارش
حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، سجاد صفار هرندی مسوول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در یادداشتی تحلیلی نوشته است: اصلح بودن یک صفت تفضیلی است که در مقام قیاس معنای خود را مییابد. علاوه بر این اصلح دانستن یک کاندیدا و آگاهی به ملاکهای اصلحیت مبتنی بر تصوری است که از شرایط و نیازهای روز داشته باشیم. در این نوشته، پنج ویژگی که آقای غلامعلی حداد عادل واجد آنهاست و با توجه به نیازها و شرایط فعلی ایشان را به گزینه اصلح برای ریاست جمهوری اسلامی بدل میکند، ذکر شده است. طبیعی است که برخی از این ویژگیها در کسانی جز ایشان نیز متحقق است، اما این آقای دکتر حداد است که در مقام جمع بندی بر مبنای میانگین جامعیت بیشتری برای این امر دارد.
یکم. دکتر حداد عادل عمیقاً حزبالهی و مکتبی است و در فراز و نشیب وقایع سیاسی سالهای اخیر نشان داده است که وفاداری عمیق خود به نظام و رهبری را با هیچ چیز معامله نمیکند. ورود تکلیف مدارانۀ ایشان به سیاست در حالی است که از منظری عافیت طلبانه میتوانست همچون برخی همگنان خود دامن از غبار سیاست برگیرد و به مثابه "شخصیت فرهنگی" و "دانشمند فرزانه" محبوب عام و خاص، انقلابی و ضد انقلاب باشد.
حداد عادل درست است که شخصیتی فرهنگی و ادیب و فاضل و دانشمند است، اما قبل از همه اینها «حزبالهی» است. با همین رویکرد بود که ایشان در وانفسای نخستین روزهای فتنه 88 غیورانه به عرصۀ روشنگری وارد شد و از تبعات قابل پیش بینی چنین ورودی نهراسید. دفاع منطقی و محکم ایشان از مواضع اصولی و عقیدتی نظام در مناظره روز پانزده خرداد 92 نیز حجت دیگری بر این مدعاست؛ دکتر حداد به تمنای جلب آرای این و آن سخن نگفت و این اتفاقاً از نظر حقیر اسباب تقویت آرای ایشان در مناظره دیروز را فراهم کرد.
دوم. حداد عادل اهل عقلانیت و مشورت و کار جمعی است. هر چند تخصص وی اقتصاد نیست و یا از لحاظ توان و قوت اجرایی برترین کاندیدای موجود در صحنه نیست (اگر چه معتقدم با سابقه بیش از یک دهه معاونت یکی از بزرگترین وزارتخانههای کشور و یک دوره ریاست مجلس از میانگین هفت کاندیدای دیگر در حوزه اجرا چیزی کم ندارد) اما قادر و مشتاق به تجمیع همۀ توانهای موجود در کشور و جریان اصولگرایی در جهت سامان دادن به مهم ترین مسائل کشور (کنترل تورم، تقویت تولید و مبارزه با فساد) است. دکتر حداد کسی است که میتوان امید و انتظار داشت دو کاندیدای اصولگرای مهم دیگر صحنه انتخابات را که هر یک برجستگیهای خاص خود را دارند (آقایان قالیباف و جلیلی) در دولت خود در مهمترین مسئولیتها به کار گیرد و بتواند به صورت مطلوب و روان از همه توان اصولگرایی بهرهمند شود. در عین حال، ارتباط و تعامل نزدیک ایشان با جمعیت رهپویان و دکتر زاکانی میتواند منجر به این شود که از حاصل کار هشت ماهه آن دوستان در تدوین برنامهای در چارچوب اسناد بالادستی نظام و مبتنی بر مسأله شناسی نیازهای انقلاب اسلامی در دهه پیشرفت و عدالت، نیز بهره گرفته شود.
سوم. حداد فردی ملایم و اخلاقی است و این ویژگی در جهت ایجاد وحدت و کاهش التهاب و درگیری و بداخلاقی به عنوان میراث چهار سال اخیر، میتواند شدیداً مورد توجه باشد.
چهارم. حداد عادل اگر چه به نسل اول انقلاب تعلق دارد اما رابطۀ وثیق و تعریف شدهای با نسل دوم و سوم دارد. موقعیت سیاسی او عمدتاً مربوط به دهه 1380 و عصر نوین اصولگرایی است. یکی از معدود نفراتی بود که در هر دو لیست اصلی اصولگریان در انتخابات مجلس نهم حضور داشت و مورد پذیرش همۀ طیف های اصولگراست.
پنجم. دکتر حداد عادل مردمی، عدالتخواه و فسادستیز است. پروژههایی همچون تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد و قوه قضائیه، استیضاح وزیر راه دولت خاتمی، مقابله با قرارداد ترک سل و ... که در مجلس هفتم و با هدایت و همراهی ایشان صورت گرفت، مؤید این ادعاست.
با توجه به شرایط موجود عرصۀ انتخابات، یعنی تعدد و تکثر کاندیداها و خصوصاً عدم اجماع مخالفان اصولگرایی بر گزینۀ واحد، میتوان بدون دغدغه نتیجه و پراکندگی احتمالی آرا، گزینۀ اصلح را تبلیغ و ترویج کرد. طبیعی است که در صورت وقوع تغییر در این وضعیت، تصمیمات دیگری قابل اتخاذ است.
انتهای پیام/