به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگارانروزنامه نوروز ارگان رسمى حزب مشاركت با انتشار متنى از عباس عبدى (از اعضاى حلقه كيان و آيين) چنين القاء كرد كه حكومت دينى به آخر خط رسيده و جامعه رو به زوال است. عبدى نوشت: «مطالعات انجام شده از سوى مراكز معتبر علمى كشور نشان مىدهد كه چسب و مَلات اجتماعى جامعه در حال سُست شدن است.
چسبى كه افراد را به يكديگر، به دولت و حكومت، به تاريخ و هويت جامعه خويش پيوند مىدهد و در چنين پيوندى است كه شخصيت و ارتباط اجتماعى شكل مىگيرد وهويت سياسى داراى مفهوم ارزش عينى مىگردد».
77 همين روزنامه در مطلبى ديگر از عباس عبدى، حكومت دينى را به مثابه دشتى مىپندارد كه سرسبزى و رودهاى آن در حال خشك شدن است و اين چنين روحيه يأس و نااميدى را القا مىكند: «جامعه ما همچون دشتى است كه سرچشمه آب آن كوههاى بلند و سر به فلك كشيده تاريخ و فرهنگ اين سرزمين است كه همواره با آب شدن نسبى آن، رودهاى پرآبى، روانه اين دشت حاصلخيز مىكند.
امّا چند صباحى است كه خشكسالى و گرما اين كوهها را درنورديده و دير يا زود سيل ناشى از آب شدن كوههاى يخى به نقمت مىگرايد و پس از چندى نه از آن كوههاى يخچالى سر به فلك كشيده خبرى است و نه از آن دشت سبز».
78حزب مشاركت علىرغم ادعاى پيروى از خط امام(ره)، در مقابل اين انديشه ايشان كه اسلام را دين سياست و هدايت مىدانستند و مىفرمودند: «اسلام دين سياست است، با تمام شئونى كه سياست دارد. اين نكته براى هركس كه كمترين تدبّرى در احكام حكومتى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام بكند، آشكار مىگردد. پس هركه را گمان بر اين رود كه دين از سياست جداست نه دين را شناخته و نه سياست را»
79ايستاد و افكار ليبرالى و سكولارى را ترويج نمود.
روزنامه خرداد با مديرمسئولى عبدالله نورى به نقل از محمد مجتهد شبسترى، نه تنها نهاد دين را از حكومت جدا دانست، بلكه اين تفكيك را از خصوصيات حكومت مورد نظر پيامبر (ص) برشمرد. شبسترى نوشت: «نهاد دين از نهاد حكومت جداست و پذيرش امر حكومت توسط پيامبر به خاطر اقتضائات زمان بوده است.
لذا پس از تحولات فرهنگى ـ اجتماعى توسط پيامبر مىبينيم كه اين دو نهاد از هم تفكيك شدند».
80 روزنامه شرق گفتارى از ابوالقاسم فنايى را به چاپ رساند كه ضمن پاسداشت سكولاريسم، آن را ادعاى متواضعانه دانست.
اين روزنامه آورد: «جداكردن قلمرو امور غيردينى يا فرادينى از قلمرو امور دينى به معناى راندن دين به ساحت فردى و منع آن از دخالت در عرصه عمومى زندگى نيست. بلكه به معناى وجود چارچوبى عقلانى و فرادينى براى نحوه دخالت دين در عرصه خصوصى و عمومى است كه اين چارچوب، حقوق ويژه و برتر مورد ادعاى دينداران و روحانيان و قيممآبى و پدرسالارى و در يك كلام استبداد دينى را نفى مىكند. سكولاريسم معتدل و حداقلى، ادعاى متواضعانه دارد و آن عبارت است از ضرورت تفكيك قلمروى دين از قلمروى امور فرادينى».
81در روزنامه عصر آزادگان محسن كديور(روحانىنماى به اصطلاح روشنفكر) منظور خود از اعتقاد به جدايى دين از سياست را ريشهكنى نظام ولايت فقيه اعلام كرده و چنين نوشت: «من خواهان جدايى دين از دولت و خواهان ريشهكن كردن نظام ولايت فقيه هستم».
82روزنامه شرق به قلم (روحانىنماى به اصطلاح روشنفكر) فقه را امرى فاقد ويژگى كشوردارى دانسته و چنين مرقوم داشت: «سياست در فقه ترسيم مىشود، امّا فقه امرى حقوقى نيست كه بتوان به وسيله آن سياست و كشور را اداره كرد. فقيه در حوزه سياسى حق ويژهاى ندارد، امّا يك مغالطه بسيار جدى در اين حوزه اتفاق افتاده است».
83ماهنامه آفتاب در مطلبى از جلال رستمى تنها راه توسعه و پيشرفت جامعه ايرانى را تمسك و عملى كردن تز جدايى دين از سياست عنوان كرده و معتقد است: «هيچ جامعه مُدرنى بدون جدايى دين از حكومت نتوانسته است به طور واقعى شكل بگيرد. خواست جامعه براى مُدرن شدن با سدّ يك حكومت مذهبى روبهرو شد. سالهاست كه پروسه جدايى دين و رهايى از قيموميتهاى ايدئولوژيك شروع شده و بايد خود را از قيد تعصبات نجات داد».
84اكبر گنجى در مقالهاى كه روزنامه دولتى ايران آن را به چاپ رسانيد يكى از پيامدهاى جامعه مدرن را جدايى دين از سياست دانسته و اظهار كرد:«در يك جامعه مدرن، جدايى دين از سياست يك امر بديهى است. وقتى شما جامعه را مدرنيزه كنيد، اين جدايى پيش خواهد آمد.»
85روزنامه شرق به قلم نرگس ابراهيمى، طرح و عمليات اصلاحطلبان در دوم خرداد 76 را افشا و راه خروج كشور از مشكلات را خروج دين از حكومت و سياست معرفى كرد: «اكنون پس از 25 سال، اصلاحطلبان راه خروج از مشكلات را در خروج دين از صحنه حكومت و سياست يافتهاند؛ زيرا دخالتهاى دين در امر حكومت، عملا موجب انزواى دين در جامعه و هدايت آن به سوى سكولاريسم است كه دموكراسى مىتواند در آن پرورانده شود».
86در دوران حاكميت حزب مشاركت، برخى مطبوعات آنان پا را فراتر نهاده با نفى حق حاكميت الهى، حكومت و ولايت را امرى مردمى و دنيوى دانسته و حكومت دينى را غيرقابل اثبات و غير عقلايى معرفى كردند. روزنامه عصر آزادگان با چاپ مطلبى از كارن آرمسترانگ و ترجمه شهرام عديلىپور، وجود خداوند را به عنوان منبع حكومت دينى نفى كرده و نوشت: «براى پرورش يك تجربه معنوى نياز به اعتقاد به يك خداى ماوراءالطبيعى نداريم.
خلقت ما چنان است كه با فقدان يك تجربه معنوى، منبع ديگرى را جايگزين مىكند. موسيقى، ورزش و حتى بازيهاى كامپيوترى مىتواند تبديل به مذهب همه گروهها شوند و اينها بىشباهت به اسطورههاى كهن اديان نيز نيستند».
ماهنامه آفتاب به قلم محمد مجتهد شبسترى، حق حاكميت و حكومت دينى را براى خداوند متعال مردود دانسته و بيان داشت: «حق يك موضوع انسانى است و تنها در باب انسان و با وجود ضمانت اجرايى معنا پيدا مىكند و اين در مورد خدا نمىتواند معنا و مصداق داشته باشد. به اين جهت نمىتوان گفت خداوند، حق حاكميت در معناى حقوقى آن را در جامعه دارد.
در قرآن مجيد هم تعبيرى دال بر اين وجود ندارد».87 روزنامه شرق به قلم محمدصادق تهرانى، قرآن و سنّت را غيرقابل اثبات دانست و نوشت: «چطور قرآنى كه مفسر خودش و آيين و افصح و انور همه چيز است، نيازمند بيان ديگر است. آيا بيان رسول مهم تر است يا بيان خدا؟ پس احتياج به سنّت رسولالله (ص) در بُعد معنا كردن آيات، دال قرآن نيست».
88روزنامه خرداد با چاپ مطلبى از عزتالله سحابى (عضو ارشد نهضت آزادى و ملى ـ مذهبىها) هر نوع حكومت مبتنى بر تفاهم مردم را حكومت مورد رضاى خداوند بيان داشته و نوشت: «به گفته امام على (ع) هر شيوه حكومتى كه مردم بر آن تفاهم كنند، همان مورد رضاى خداوند است و تفاهم دينى و غيردينى معنا ندارد».
89روزنامه صبح امروز با مديرمسئولى سعيد حجاريان (عضو ارشد جبهه مشاركت) نيز با ردّ آيات قرآن در خصوص حضرت يوسف (ع) مرقوم كرد: «صحت قصه حضرت يوسف (ع) در قرآن كريم از محالات است».
90روزنامه ايران با متهم كردن ائمه معصومين : منشأ حكومت دينى را مردم و نه خداوند برشمرده و عنوان داشت: «على (ع) حكومت و ولايت را يك امر مردمى و امانتى از سوى مردم حكومتشونده تلقى مىكند، نه از طرف خدا».
91روزنامه عصر آزادگان با انتشار گفتارى از عبدالكريم سروش از تئورىپردازان حزب مشاركت، اساس اعتقادات در حكومت دينى، يعنى خداوند را مورد هجمه قرار داده و بيان داشت: «دو طايفه شكّ نمىكنند. يكى طايفهاى كه برتر از ماست و آن خداوند است و ديگر طايفهاى كه فروتر از ماست و آن حيوانانند».
92روزنامه صبح امروز اصل امامت و ولايت ائمه را كه از پايههاى اساسى حكومت دينى در اسلام مىباشد ، اينگونه نفى كرد : «پيامبر(ص) رفت و هيچ فردى را به جانشينى خود انتخاب نكرد.امام حسين (ع) جانشين پدر خود نبود».
93روزنامه شرق در مطلبى از محسن كديور با طرح سؤالات انحرافى، تشكيل حكومت دينى براساس احكام شرعى و اعتقادى و سنّت را غيرقابل قبول دانست و عنوان كرد: «آيا احكام حقوقى و شرعى جزء احكامى است كه در زمان حاضر هم اجرايش مىتواند عادلانه و عاقلانه تلقى شود؟! آيا آيات و احكام قرآنى، اجرايش دائمى است يا مبتنى بر يك زمان محدود؟ آيا نسبت به شرايط و دورههاى مختلف مىتواند متغير باشد؟ وابستگى به تفاسير گذشته در اين حوزهها ما را اقناع نمىكند».
94نشريات و مطبوعات دوم خردادى بويژه وابسته به حزب مشاركت، حتّى حكومت دينى را از زاويهاى ديگر مورد هجوم قرار داده و با تبليغ اعتقاد به چند دينى و تعدد اديان و پلوراليزم دينى، حقانيت حاكميت دين اسلام را هدف قرار دادند.
ماهنامه كيان متشكل از تكنوكراتهاى به اصطلاح روشنفكر، متنى را از محمد مجتهد شبسترى منتشر كرد كه در آن، سنّت را به عنوان يكى از اصول اعتقادات، در باب حكومت دينى نفى نمود. اين نشريه اظهار داشت: «در مسايل حكومت و سياست، فعل و قول معصوم حجت نيست. كتاب الهى و سخن پيامبر همواره تفسيرهاى متعددى برمىدارد».
95ماهنامه آفتاب به قلم محمدتقى فاضل ميبدى تعبير سُبُل در قرآن را به تعداد اديان معنى كرده و نوشت: «نمىتوان گفت كه يك مسيحى كه خدا را مسيح متجسم مىبيند و در برابر آن سر مىسايد، رستگار نيست چون به گزارههاى يك مسلمان اعتقاد ندارد. قرآن ملاك رستگارى را ايمان به خدا و معاد مىداند و اكثر انسانها را ولو اديان مختلف داشته باشند، با تعبير سبل رستگار مىداند».
96برخى ديگر از مطبوعات، فلسفه حكومت دينى را فاقد تفكر فلسفى و عقلانى مىپندارند و برخلاف فلسفه سياسى اسلام كه هدف حكومت دينى را تنها برقرارى امنيت و رفاه به هر شكل و سامان نمىداند، بلكه امور جامعه و روابط و مناسبات آن را مطابق با احكام و اصول و ارزشهاى دينى عنوان مىكند و اين مهمّ عقلانى اقتضاء مىكند كه حاكميت دينى در عين برخوردارى از توانايى لازم در عرصه مديريت، آشناترين مردم به حكم خداوند باشد، را مورد هدف قرار دادند.
روزنامه عصر آزادگان به قلم حسين بشيريه در اينباره نوشت: «تا قبل از دوم خرداد 1376 تفكر حاكم بر ايران تفكر سنتگرايى و فقهى بود كه تركيبى از مذهب و سياست با قداست قدرت سياسى بوده است. اين تفكر خالى از فكر فلسفى و عقلى است كه بعد از خرداد 1376 حاكميت يافته است».
97هفتهنامه هاجر نيز از قول حبيبالله پيمان نوشت: «قرآن قابل نقد عقلى و تجربى است و خود قرآن نيز در بسيارى از آيات دعوت به آن نموده است».98 اين هفتهنامه در مقالهاى به قلم لطفالله ميثمى حكومت دينى را كه در جمهورى اسلامى ايران حاكم است ، نوعى التقاطى دانسته و مدعى شد: «تركيب جمهورى اسلامى التقاطى است. جمهورى افلاطون با اسلام محمدى بالاخره يك التقاط است. آدم همه جا ممكن است به دام التقاط بيفتد».
99ماهنامه كيان، گفتارى از عبدالكريم سروش تئوريسين حلقههاى كيان و آيين و حزب مشاركت را منتشر كرد كه در تقابل حكومت دينى و تمدن جديد غربى، تفكر غالب را به تمدن غرب ذكر كرده و بيان داشت : «كار اساسى پيامبر آن بود كه اعراب را دچار بحران هويت نمود و آنها را هويت نو بخشيد. امروز نيز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار هويت نموده و دين توانايى رويارويى با تمدن جديد غربى را ندارد و تنها منجى، عقلانيت مستقل است».
100روزنامه ايران به قلم محمد كاظم محمّدى هرگونه خط قرمز را مردود دانسته و حتى وجود مقدس بارىتعالى را نيز از تهاجم مصون نگذاشت و آورد: «دين خط و مرز قرمز و منطقه ممنوعه ندارد. به هر مسئول دينى مىتوان اعتراض كرد. پيامبر را مىتوان به سؤال و نقد كشيد. به خداى خالق و هستىبخش مىتوان اعتراض جست. فراتر از آن مىتوان او را فتنهگر خواند».
101ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
77- روزنامه نوروز، به تاريخ 22/2/1381.
78- روزنامه نوروز، به تاريخ 30/1/1381.
79- ولايت فقيه (حكومت اسلامى)، امام خمينى(ره).
80- روزنامه خرداد، به تاريخ 17/8/1378.
81- روزنامه شرق، به تاريخ 25/5/1385.
82- روزنامه عصر آزادگان، به تاريخ 15/1/1379.
83- روزنامه شرق، به تاريخ 28/2/1384.
84- ماهنامه آفتاب، شماره 34.
85- روزنامه ايران، به تاريخ 21/12/1378.
86- روزنامه شرق، به تاريخ 19/1/1383.
87- ماهنامه آفتاب، شماره 32.
88- ويژهنامه روزنامه شرق، به تاريخ 21/8/1384.
89- روزنامه خرداد، به تاريخ 6/8/1378.
90- روزنامه صبح امروز، به تاريخ 23/3/1378.
91- روزنامه ايران، به تاريخ 14/2/1379.
92- روزنامه عصر آزادگان، به تاريخ 7/10/1378.
93- روزنامه صبح امروز، به تاريخ 23/8/1378.
94- روزنامه شرق، به تاريخ 10/2/1384.
95- ماهنامه كيان، شماره ارديبهشت 1377.
96- ماهنامه آفتاب، به تاريخ 17/2/1385.
97- روزنامه عصر آزادگان، به تاريخ 18/8/1378.
98- هفتهنامه پيام هاجر، به تاريخ 23/9/1378.
99- هفتهنامه پيام هاجر، به تاريخ 19/11/1378.
100- ماهنامه كيان، شماره 49.
101- روزنامه ايران، به تاريخ 24/4/1379.
پ