سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران گزارش مي دهد:
همان طور كه ميدانيم،"جان كري" وزير امور خارجه آمريكا، پس از اينكه روز سه شنبه 31 ارديبهشت 92 صلاحيت 8 نفر از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري ايران، توسط شوراي نگهبان احراز گرديد، در اظهاراتي مداخلهجويانه دم از "مشروعيت" و "دموكراسي" زد و با انتقادي مضحك از اينكه چرا صلاحيت هزاران نفر از ايرانيان براي تصدي پست رياست جمهوري احراز نشده است، آزادي و شفافيت انتخابات را زير سؤال برد.
فارغ از اينكه اين گونه موضعگيريها، هدفي جز بمباران تبليغاتي عليه كشورمان ندارد، بر آن شديم تا در آستانه يازدهمين انتخابات رياست جمهوري، با مقايسه شرايط انتخابات در ايران با همين شرايط در آمريكا، تفاوتهاي عمدهاي را آشكار كنيم كه كنارهم قرار دادن آنها جالب توجه است:
*** شرايط كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري: در كشور آمريكا نيز همانند ايران، هر چهار سال يك بار انتخابات رياست جمهوري برگزار ميگردد.
1. آمريكا: به موجب اصل دوم قانون اساسي آمريكا، فردي كه نامزد تصدي پست رياست جمهوري ميشود، بايد شهروند تولديافته در آمريكا بوده و حداقل 14 سال در اين كشور زندگي كرده باشد. رده سني مجاز نيز حداقل 35 سال است. نامزدهاي حزبي، از طريق ثبتنام در فهرستهاي حزبي، و نامزدهاي مستقل با دادن تقاضا، خود را براي كانديداتوري معرفي ميكنند.
2. ايران: به موجب اصل 115 قانون اساسي، رئيسجمهور بايد شرايط زير را دارا باشد: ايرانيالاصل، داراي تابعيت ايران، مدير و مدبر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوي، مؤمن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور. هريك از اين عبارات، معرف و شاخص روشني براي سنجش صلاحيت يا عدم صلاحيت كانديداها، به دست شوراي نگهبان ميدهد. همه كانديداها (اعم از مستقل و غيرمستقل) موظفند در زمان تعيين شده و شرايط برابر، با حضور در وزارت كشور، نام خود را در ليست كانديداها ثبت كنند.
*** نحوه برگزاري انتخابات:
1. آمريكا: از سال 1776 قانونگذاران آمريكايي، سيستم «كالجهاي انتخاباتي» را جهت انتخاب رئيسجمهور در اين كشور به تصويب رساندند. سازوكار اين سيستم با عمري 300 ساله از اين قرار است: در مرحله اول، وقتي نامزدهاي منتخب از درون احزاب بيرون آمدند، شهروندان هر ايالت، علاوه بر رئيسجمهور و معاونش، نمايندگاني به عنوان رأيدهنده (Electors) و بر حسب تعداد سناتورهايي كه در آن ايالت كنگره دارند را نيز انتخاب ميكنند. در مرحله دوم، اين هيأتهاي نمايندگي (الكترالها) در پايتخت ايالت گردهم ميآيند و آراء خود را براي انتخاب رئيسجمهور آمريكا، به صندوق مياندازند.
يكي از انتقاداتي كه عادلانه بودن اين سيستم انتخاباتي را از سوي صاحبنظران زيرسؤال برده، اين است كه در نتيجه اعمال اين روند، ميان "رأي مستقيم مردمي" و رأيي كه در نهايت منجر به اعلام رسمي رئيسجمهور ميشود، واسطههاي مهمي به نام "الكترال كالج" وجود دارد؛ به عبارت ديگر، ميزان كسب آراء هيأتهاي انتخاباتي است كه سرنوشت انتخابات را رقم ميزند. مثلاً در سال 2000 "آلگور" (Albert Arnold Gore) نامزد حزب دموكرات، از شمار آراي عمومي بيشتري برخوردار بود اما "جورج بوش" با كسب آراء الكترال كالجها توانست رئيسجمهور شود!
طبق قانون اساسي ايالات متحده آمريكا، در صورتي كه هيچ يك از نامزدها موفق نشوند حداقل آراء هيأتهاي انتخاباتي را كسب نمايند، وظيفه انتخاب رئيسجمهور به عهده كنگره كاخ سفيد گذاشته خواهد شد.
2. ايران: رئيسجمهور براي مدت چهار سال با رأي مستقيم مردم و احراز اكثريت مطلق آراء انتخاب ميشود. هر گاه در دوره نخست، هیچ يک از نامزدها چنین اکثریتی به دست نیاورد، يك هفته بعد برای بار دوم رأی گرفته میشود. در دور دوم تنها دو نفر از نامزدها که در دور نخست، آراء بیشتری داشتهاند شرکت میکنند.
در ايران، بازبيني و ويرايش مفاد قانون اساسي بنا به ضرورت، طبق اصل 177 ("بازنگري در قانون اساسي") پيشبيني شده و قوانين انتخاباتي نيز از اين قاعده مستثني نيست. اين پيشبيني معقول در جهت بهروز نمودن مفاد قانوني، در مورد قانون انتخاباتي آمريكا صدق نميكند و همان گونه كه گفته شد، بيش از 300 سال است كه علي رغم انتقادات ريشهاي صاحبنظران به نحوه انتخابات، هنوز تغييري در راستاي مشروعيت و دموكراسي ايجاد نشده است.
*** احزاب و نامزدهاي مستقل: افراد شناختهشدهاي كه تصميم به نامزدي در انتخابات ميگيرند، معمولاً از اعضاي برجسته احزاب درون كشور هستند.
1. آمريكا: بر طبق قانون اساسي آمريكا، از درون تمامي احزاب رسمي كشور، ميتوانند افرادي براي انتخابات رياست جمهوري نامزد شوند. بدين منظور، انجمنهاي حزبي متعدد و مجامع اختصاصي اعضاء حزب، تشكيل ميشود تا نامزدهاي انتخاباتي را از ميان خود انتخاب كنند. اما از ميان رقباي سرسخت درون يك حزب كه بايد در سلسله مراتب حزبي ارتقا پيدا كند، گاهي اختلاف بر سر مسائل منطقهاي، جغرافيايي، فرهنگي و اقتصادي چنان بالا ميگيرد كه اعضاء، در انتخابات عمومي به نامزدي از حزب رقيب رأي ميدهند. به طور كلي براي اينكه يك نامزد حزبي بتواند رقباي خود را از صحنه خارج كند، نيازمند توان قدرتمند مالي است.
سيستم مذكور، ايجاب ميكند كه عملاً تنها دو حزب بزرگ ايالات متحده، يعني "حزب جمهوريخواه" و "حزب دموكرات" براي نشستن بر كرسي رياست جمهوري اين كشور شانسي داشته باشند. مثلاً در انتخابات 2012 كه رسانههاي آمريكايي بيش از 99% به كانديداتوري "باراك اوباما" و "ميت رامني" ميپرداختند، دهها نفر از ديگر احزاب نيز نامزد انتخابات رياست جمهوري بودند اما زير فشار تبليغات گسترده دو نامزد اصلي، به حاشيه رانده شده و كم كم محو شدند.
شانس نامزدهايي كه بدون وابستگي به هيچ حزبي، براي تصدي پست رياست جمهوري در آمريكا كانديد ميشوند، نزديك به صفر است. در مورد پذيرش نامزدهاي مستقل در عرصه جدّي انتخابات، به دليل عدم تعلق آنان به احزاب معتبر (جمهوريخواه و دموكرات) ريسك بالايي وجود دارد؛ لذا اگر آنان برنامههاي سياسي- اقتصادي خود را به صورت مبسوط تبيين كنند، باز هم به حاشيه رانده ميشوند.
"ادوارد نونان" (Edward Noonan)، نامزد "حزب مستقل" (American Independent Party) كه در هيچ ايالتي امكان نامزدي نيافت
2. ايران: شايد بتوان گفت نامزدهايي كه براي تصدي پست رياستجمهوري، خود را وابسته به احزاب شناختهشده معرفي ميكنند، در ايران نيز به تلاش كمتري براي معرفي ديدگاههايشان به مردم نياز دارند. اما اين امر، تاكنون مانعي بر سر راه كانديداهاي "مستقل" و شانس پيروزي آنها قرار نداده است. در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري (سال 80) 3 نفر از 10 نامزد (علي شمخاني، عبدالله جاسبي، علي فلاحيان)، در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري (سال 84) 1 نفر از 7 نامزد (محسن مهرعليزاده)، در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري (سال 88) 2 نفر از 4 نامزد (ميرحسين موسوي، محسن رضايي)، كانديداهايي بودند كه به صورت مستقل و بدون اعلام عضويت در يك حزب، براي رياست جمهوري ثبتنام كردند.
در انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري نيز عده زيادي به صورت مستقل، نامزد شده بودند.
*** زنان و انتخابات: اگرچه در طول تاريخ، اين مردان بودهاند كه همواره اشتياق و استقبال بيشتري براي تكيه زدن بر كرسي رياست جمهوري كشورها از خود نشان دادهاند، اما در دهههاي گذشته، حضور زنان در عرصه كانديداتوري با افزايش نسبي مواجه شده است. تا قرن نوزدهم ميلادي، حتي سادهترين شكل مشاركت سياسي كه شركت در انتخابات است، با محدوديتهاي جنسيتي، نژادي و طبقاتي روبرو بود. مثلاً تا پيش از سال 1920، مرد بودن، سفيدپوست بودن و برخورداري از اموال منقول، جزو شروط رأيدهي در آمريكا محسوب ميشد! (گفتنيست در برخي كشورهاي شيخنشين حاشيه خليج فارس مانند عربستان، هنوز هم رأيدهندگان را مطلقاً مردان تشكيل داده و زنان، حق شركت در انتخابات ندارند، چه رسد به اينكه بخواهند خودشان براي تصدي اين پست، اعلام آمادگي كنند.)
1. آمريكا: يكي از عرصههايي كه محل حركتهاي ترقيخواهانه زنان، پس از جنگ جهاني دوم به شمار ميرود، عرصه انتخاباتهاست. در انتخابات رياست جمهوري سال 2008، "مككين" از حزب جمهوريخواه آمريكا، "سارا پيلين" (Sarah Palin) را به اميد جذب آراء زنان و طرفداران هيلاري كلينتون، به عنوان معاون خود انتخاب كرد، اما نتوانست با اين بهانه به هدف خود دست يابد.
در انتخابات رياست جمهوري سال 2012 در آمريكا، "ميشل باكمن" از حزب جمهوريخواهان، 2 زن از حزب سبز، 1 زن از حزب سوسياليسم و 2 زن از حزب صلح و آزادي كانديد شده بودند.
2. ايران: حق رأي زنان در ايران، سال 1963 به عنوان يكي از بندهاي لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، به تصويب دولت وقت رسيد. پس از وقوع انقلاب اسلامي نيز مشاركت سياسي و اجتماعي زنان مطابق قوانين اسلام، مطرح گرديد.
زنان، علاوه بر حضور پارلماني و ورود به مجلس، مجازند براي پست رياست جمهوري كانديد شوند. "اعظم طالقاني" دبيركل جامعه زنان انقلاب اسلامي، اولين زني بود كه در سال 1376 خود را كانديد رياست جمهوري كرد. در انتخابات رياست جمهوري سال 84، 90 زن و سال 88، 2 تن از فعالان سياسي زن، جهت كانديداتوري اعلام داوطلبي كردند. در انتخابات پيشرو سال 92 نيز از 686 نفري كه براي نامزدي رياست جمهوري ثبتنام كردند، 12 نفر زن بودند.
مشاركت زنان در شهرهاي مختلف ايران و انتخاباتهاي گوناگون به طبقه اجتماعي و شهري يا روستايي بودن ايشان بستگي نداشته و آنان همواره شركت در انتخابات را حق، و در عين حال وظيفه خود ميدانند.
مرحومه عسل بديعي در انتخابات رياست جمهوري دهم
*** تبليغات، شعارهاي انتخاباتي و افكارعمومي: ، رقبا، مردم و رسانهها، سه ضلعي هستند كه هر انتخاباتي را تشكيل ميدهند. رسانهها با تشديد رقابتهاي انتخاباتي، قادرند رأيدهندگان بيشتري را براي حضور در پاي صندوقهاي رأي ترغيب كنند.
معمولاً نامزدها از طريق شعارهايي كه قبل از انتخابات، به طرق گوناگون به گوش مردم ميرسانند، مواضع سياسي، اقتصادي و اجتماعي خود را براي افكار عمومي معلوم ميكنند. اهميت و اولويت موضوعات گوناگون، بستگي به شرايطي دارد كه در آن برحه خاص انتخابات، بر كشور حاكم است. اما بحث «اقتصاد» و «امنيت» معمولاً هميشه در مواضع اعلامي نامزدها در كشورهاي دنيا ديده ميشود، چراكه با بهرهگيري از احساس نياز مردم، ميتواند عمدهترين رأيآوري را به خود اختصاص دهد.
1. آمريكا: چنانچه گفته شد، نامزدهاي حزبي آمريكا، براي دستيابي به پيروزي، هزينه بالاي تبليغات در 50 ايالت را بر دوش ميكشند و لذا كانديدي شانس بهتري در حزب دارد كه قدرت مالي بيشتري براي تحتپوشش قرار دادن مجموعه ايالتها داراست. مثلاً در انتخابات دور مقدماتي سال 1991 "بيل كلينتون" نامزد حزب دموكرات آمريكا، توانست با صرف ثروت هنگفت، رأي 198 نفر از هيأت نمايندگان 5 ايالت را از آن خود كرده و دو رقيب ديگر را از عرصه خارج نمايد.
هم در انتخابات رياست جمهوري 2008 و هم 2012 مسئله خروج آمريكا از بحران اقتصادي و اصلاح معيشت شهروندان، يكي از پررنگترين موضوعاتي بود كه در شعارهاي انتخاباتي ديده ميشد. اصليترين پيام اوباما از حزب دموكرات، واژه "تغيير" بود و اين شعار، در شرايطي بستر پيروزي اوباما در انتخابات را فراهم كرد كه مردم آمريكا از اوضاع داخلي و خارجي، همچنين سياستهاي كاخ سفيد در قبال موضوعات جهاني دل خوشي نداشته و لذا به "تغيير" و ساختارشكني روي آوردند.
برگزاري مناظرههاي انتخاباتي تلويزيوني در انتخابات رياست جمهوري آمريكا، از رونق خوبي برخوردار است. در انتخابات سال 2012 مجموعاً 4 مناظره (2 مناظره ميان دو كانديدا و 2 مناظره ميان معاونين كانديداها) برگزار شد.
2. ايران: زمان رسمي تبليغات براي هرگونه انتخابات در ايران، به مدت دو هفته و تا 24 ساعت قبل از آغاز رأيگيري در اختيار نامزدها ميباشد.
طي ده سال گذشته، عمومي شدن فضاي مجازي اينترنت و پيشرفت كيفي و كمي برنامههاي صدا و سيما، "رسانه"، قبل، حين و بعد از برگزاري انتخاباتهاي گوناگون، رنگ و بوي سياسي به خود گرفته و در اطلاعرساني مردم و شناساندن كانديداها به افكارعمومي براي اتخاذ تصميمي روشن و مبتني بر آگاهي، نقش مهمي ايفا نموده است. در تمامي انتخابات رياست جمهوري كه بعد از انقلاب در ايران برگزار شد، كانديداهاي تأييد صلاحيت شده، پشت دوربينها حاضر و در مدتزمانهاي مساوي، به معرفي عملكردهاي پيشين و برنامههاي آتي خود پرداختند.
علاوه بر برنامههاي راديويي، گفتگوهاي خبري و مستندهاي تبليغي، "مناظرات انتخاباتي" نيز روش جديدي بود كه در انتخابات دوره دهم، با استقبال چشمگيري مواجه شده و ميليونها بيننده در داخل و خارج از كشور را به خود جذب كرد.
گزارش از: طاهري