به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، یکی از مسائل مهم در تربیت کودک، به کار بردن راستی و اخلاص در گفتار و رفتار با کودک و پرهیز از دروغ، عهدشکنی، دورویی و فریب است. کودک هم راستی را خوب درک میکند و هم دروغ و عهدشکنی را. پدر و مادری که میپندارند کودک این مسائل را نمیفهمد و آنها بدون دردسر، تنها با دادن وعدهای دروغین میتوانند به خواست خویش و صلاح فرزندشان برسند، سخت در اشتباهند.
البته شاید به ظاهر، آنها از این راه به خواست خویش برسند، ولی در واقع، بزرگترین گرفتاری را برای خود و فرزند آفریدهاند که چهبسا تا آخر عمر متوجه این تأثیر شوم نشوند و آن، القای صداقتگریزی، بیوفایی به عهد و آموزش دروغ و فریب است. اینگونه پدران و مادران با این کار، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی کج مینهند؛
زیرا کودک، دورویی، صداقت نداشتن و به وعده وفا نکردن والدین را میفهمد و از گفتار و رفتارشان تقلید میکند و این، الگوی نادرستی برای رفتار و گفتار او خواهد بود. صداقت نداشتن با کودک و دادن وعدههای بیاساس به او، نوعی دروغ است و دروغ، بدترین گناهان و زشتترین عیبهاست. خدای سبحان میفرماید: «إِنّما یفْتَرِی الْکَذِبَ الّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِایاتِ اللّهِ؛ همانا کسانی دروغ میبافند که به آیات خدا ایمان ندارند». (نحل:105)
رسول گرامی اسلام(ص) نیز فرموده است: «از دروغ بپرهیزید؛ زیرا دروغ به بدکاری میکشاند و بدکاری، آدمی را به جهنم میرساند.» باز میفرماید: «خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی گویی که او تو را راستگو شمارد، [درحالیکه] تو به او دروغ بگویی».
از امیرمؤمنان، علی(ع) نیز نقل است که فرمود: «بنده مزه ایمان را نمییابد تا دروغ را ترک کند؛ چه شوخی باشد و چه جدی.» و امام باقر(ع) فرمود: «دروغ، ویرانکننده ایمان است».
امام حسن عسگری(ع) هم میفرماید: «همه پلیدیها در خانهای نهاده شده و کلید آن خانه، دروغ است».عهد شکنی با کودک و دادن وعدههای دروغین به او، از سه نظر آثار ضدتربیتی برای کودک در پی خواهد داشت:
1. والدین و مربیان، الگوهایی عملی برای کودکان هستند و کودکان رفتارها و گفتارهای ناپسند بزرگترها را تقلید میکنند. بنابراین، عهدشکنی و وعدههای دروغ والدین و مربیان، درس عملی رفتار و گفتار زشتی است که تأثیرگذاری آن، از آموزش با گفتوگو بسیار بیشتر است.
2. والدین و مربیان با اینگونه رفتارها، اعتماد کودک را در گفتهها و کارهای خود از دست میدهند و تلاشها و برنامههای آموزشی ـ تربیتی آنها در او بیاثر خواهد شد.
3. پدر و مادر و مربیان از این راه به شخصیت کودک آسیب میرسانند. کودکی که به دور از راستی، با او رفتار شده و به وعدهای که به او دادهاند، وفا نشده است، احساس میکند ارزش او همان است که دیگران با او رفتار میکنند؛ زیرا اگر ارزش و احترام و شخصیت داشت، اینگونه با او رفتار نمیکردند.
بچهها همیشه در حال تماشای پدر و مادرند. پس بهراحتی از رفتارهای زشت آن دو آگاه میشوند. مغز کودک بسیار حساستر و دقیقتر از دوربین عکاسی و فیلمبرداری است. او از کارهای پدر و مادر با دقت و به همراه جزئیات تصویربرداری میکند و در زندگی آیندهاش آنها را به کار میگیرد.
کودک با درک طبیعی و فطری خویش، ضرورت وفای به عهد را میفهمد و وقتی پدر و مادر به او وعده میدهند، از آنان انتظار دارد که به وعدهشان عمل کنند. پدر و مادر اگر به قولشان پای بستند، کودک نیز درس وفاداری را از راه چشم و دیدن فرامیگیرد و اگر آنان عهد خود را شکستند، فرزند، دلشکسته و بیاعتماد میشود و پدر و مادر را خلافکار میداند.
اگر ما پدرها و مادرها، رفتارهای درست را فقط با سخن گفتن به بچهها بیاموزیم، ولی خود به آنها عمل نکنیم، فشاری بر خود احساس نخواهیم کرد. فرزندانمان هر کاری که ما بکنیم، انجام میدهند. اگر پدر و مادر عهدشکن باشند و با وعدههای دروغ کودکان را فریب دهند، با رفتار نادرست به کودکان درس عهدشکنی میدهند و در عمل، به او یاد میدهند که انسان میتواند بنا بر مصالح خویش، وعدههای دروغ دهد و سپس آنها را زیر پا بگذارد.
کودکان بیآلایش و بیگناه، صدها دروغ و خلف وعده از پدر و مادر میبینند. فرزندانمان آنچه را ما انجام میدهیم، بازتاب میدهند. این حقیقت باید بهصورت انگیزهای قوی برای هریک از ما درآید که خود را بهتر سازیم، بر ضعفهایمان غالب آییم و نقاط قوت کردارهایمان را تقویت کنیم، بهگونهای که فرزندانمان از آنها بهره بگیرند.
برخی پدران و مادران برای آرام کردن کودک، به دادن انواع وعدههای دروغ دست میآویزند: بسیاری از خانوادهها، روزانه وعدهها و نویدهای فراوانی به کودکان خود میدهند که به بیشتر آنها عمل نمیکنند و البته این وعدههای بیسرانجام را با آگاهی از اینکه بسیاری از آنها عملی نخواهد شد، به کودکان میدهند./س