به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا که براي شرکت در اجلاس سران گروه هشت به ايرلند شمالي رفته است در سخنراني خود در بلفاست براي گروهي از جوانان ايرلندي گفت ما هم اکنون در ايرلند شمالي زندگي مي کنيم که نسبتا مدرن است. البته رکود اقتصادي که در سالهاي اخير تقريبا همه کشورهاي جهان را تحت تاثير قرار داده ، بر ايرلند شمالي نيز تاثير گذاشته است و هنوز بسياري از خانواده ها در سختي و مشقت ناشي از اين بحران زندگي مي کنند. اما هر روز زندگي در سراسر ايرلند شمالي در حال تغيير است. زماني کسي فکر نمي کرد ايرلند شمالي ميزبان نشست گروه هشت باشد. امسال همچنين ايرلند شمالي قرار است ميزبان مسابقات جهاني نيروهاي پليس و آتش نشاني باشد. هيچ کدام از اين مسائل يک نسل قبل در ايرلند شمالي قابل تصور نبود. بلفاست پيشرفت زيادي کرده است.
اکنون وقتي مردم جهان نام بلفاست را مي شنوند تصويري متفاوت در ذهنشان نقش مي بندد. از توافق جمعه خوب در ايرلند شمالي پانزده سال مي گذرد. از زماني که مشتهاي بسته جاي خود را به دستاني باز براي صلح و آشتي دادند پانزده سال مي گذرد. مردم اين جزيره با رايي بسيار گسترده به صلح راي دادند. در اين مدت تحولات مهم زيادي اتفاق افتاده است. صلح در ايرلند شمالي اهميت زيادي داشت زيرا سالها بود کمتر جنگ و مناقشه اي در جهان به اندازه مناقشه ايرلند شمالي غيرقابل حل به نظر مي رسيد. به همين علت وقتي صلح در ايرلند شمالي محقق شد، به کل جهان اميد داد.
جهان و بويژه آمريکاييها از صلح در ايرلند شمالي بسيار خشنود شدند. يکي از مسائلي که هر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه بسيار روي آن توافق داشتند و اميدوار بودند محقق شدن صلح در ايرلند شمالي بود. البته با همه تلاشهايي که صورت گرفته ، هنوز کارهاي زيادي است که بايد انجام شود. هنوز عده اي هستند که از فوايد صلح بهره نبرده اند. برخي هنوز متقاعد نشده اند که واقعا اين صلح ارزش اين همه تلاش را داشته است. هنوز زخمهايي است که التيام نيافته و بي اعتماديهايي در ميان برخي گروهها وجود دارد. هنوز ديوارهايي که ميان مردم فاصله مي اندازد وجود دارد. هنوز راه زيادي است که بايد طي شود.
البته از همان ابتدا براي همه روشن بود براي رسيدن به صلح مسيري طولاني بايد طي شود. بايد توجه داشت در شرايط فعلي دستاوردهايي که در خطر از دست رفتن است، بيشتر از هر زمان ديگري است. در جهان امروز که همه با يکديگر در ارتباطند، آنچه که در اينجا اتفاق مي افتد مي تواند بر زندگي همه ملتهاي ديگر تاثير بگذارد به همين علت اگر شما به مسير شجاعانه خود براي رسيدن به صلحي دائم ادامه دهيد ، اين مسئله نه تنها براي شما ، بلکه براي انگليس، براي اروپا و براي جهان خوب خواهد بود.
شما الگويي براي کساني هستيد که دنبال صلح هستند. زيرا خارج از اين جزيره در مناطق ديگر جهان ملتهايي هستند که درگير جنگ و مناقشه هستند، جنگها و مناقشاتي که قومي، مذهبي و قبيله اي است ، آنها دنبال خروج از اين بحران هستند و مي خواهند خشونتها را کنار بگذارند. آنها به شما نگاه مي کنند که چه کار مي کنيد. آنها احتمالا به خود مي گويند اگر ايرلند شمالي مي تواند به صلح دست پيدا کند پس ما نيز مي توانيم. بنابراين شما الگوي مناسبي هستيد. شما شاهد و گواه چيزي هستيد که امکان دارد زيرا اميد مسري است و به ديگران نيز منتقل مي شود. آنها نگاه مي کنند گام بعدي شما چه خواهد بود. البته بخشي از اين کارها به رهبران شما بستگي دارد. سياستها مي تواند مردم را به کاري تشويق يا از کاري منصرف کند. من از مسئولان و مقامات ايرلند شمالي براي اجراي قانون و برقراري عدالت قدرداني مي کنم.
مشکلاتي مثل بيکاري و نبود فرصتهاي شغلي، وجود نمادهاي تاريخي تفرقه افکن و مشکلاتي از اين دست نبايد مانع صلح شود. اگر شهرها دچار تفرقه باشند و کاتوليکها و پروتستانها هر کدام مدارس و ساختمانهاي مخصوص خود را داشته باشند، اگر اجازه دهيم ترس از يکديگر در درون ما نهادينه شود ، اين مسئله تفرقه ميان ما را بيشتر مي کند و مردم را از همکاري با يکديگر منصرف مي کند. مسئله ديگر اينکه صلح فقط به سياست مربوط نمي شود و درباره ديدگاههاست، صلح به معناي از بين رفتن تفرقه و شکافي است که در ذهن و دلمان درباره خودمان ايجاد مي کنيم اما در واقعيت وجود خارجي ندارد اما ما آن را نسل به نسل همراه خود داريم. اين مسئله درباره مردم آمريکا نيز وجود دارد و مردم آمريکا نيز بايد تلاش کنند وحدت خود را حفظ کنند. يکصد و پنجاه سال پيش با جنگي ويرانگر ملت آمريکا در حال فروپاشي بود. جنگ داخلي آمريکا صدها هزار نفر از مردم ما را به کشتن داد.
حتي يک قرن پس از آنکه ما به صلح دست پيدا کرديم ، ما هنوز به طور کامل متحد نبوديم. وقتي من يک پسربچه بودم، در بسياري از شهرهاي آمريکا رستورانها و حمامهاي جداگانه براي سفيدپوستان و سياهپوستان وجود داشت. ازدواج والدين من در برخي از ايالتها غيرقانوني بود. سياهپوستان به راحتي نمي توانستند در انتخابات شرکت کنند و راي بدهند چه برسد به اينکه بخواهند نامزد انتخابات بشوند. اما به تدريج قوانين و ديدگاهها تغيير کرد. اين تغييرات گاهي با هدايت قانونگذاران شجاع بود اما اغلب اين تغييرات را مردمي که خود را متعهد مي دانستند انجام مي دادند.
سياستمداران در اغلب موارد به جاي اينکه رهبري جريانها را برعهده داشته باشند خودشان دنبال مردم راه مي افتند. بنابراين مردم بويژه جوانان بايد به پيشرفت جامعه کمک کنند و سياستمداران را نقد کنند. هر نسل جديدي که مي آيد فضاي جديدي براي صلح و تحمل پذيري و عدالت و انصاف ايجاد مي کند. سياستمداران و احزاب به شما جوانان نياز دارند براي آنها فضاي پيشرفت ايجاد کنيد. شما خودتان بايد براي تغييرات تصميم بگيريد نه اينکه منتظر باشيد ديگران برايتان تصميم بگيرند.
اين شما هستيد که بايد عليه خشونت و تنفر موضع بگيريد و به افراطي ها در دو طرف مناقشه بگوييد فرقي نمي کند چند بار به صلح حمله کنند در کارشان مؤفق نخواهند شد زيرا صلح در دست شماست. وقتي شما به ديده احترام و اعتمادسازي دست خود را به سمت گروههاي درگير دراز مي کنيد، با اين کار صلح را تقويت کرده ايد. درست است که رهبران سياسي درباره مفاد صلح مذاکره مي کنند اما باور صلح چيزي است که به خود ما مربوط مي شود. وقتي به صلح شما حمله مي شود، شما نبايد تسليم شويد و نبايد عقب نشيني کنيد بلکه بايد رو به جلو حرکت کنيد. شما بايد بدانيد تا زماني که شما رو به جلو حرکت مي کنيد آمريکا در کنار شما خواهد بود. ما براي تقويت اقتصادهايمان با يکديگر همکاري مي کنيم تا بتوانيم فرصتهاي جديد براي سرمايه گذاري و رشد را ميان کشورهايمان پيدا کنيم زيرا فرصتهاي شغلي براي صلح اساسي هستند.
اوباما افزود ما به جواناني مثل شما نياز داريم که جهان را آنگونه که بايد باشد تصور مي کنند. ما براي فرريختن ديوارهاي بي اعتمادي به شما نياز داريم. جوانان ديوارها و سدها را فرو مي ريزيد. جوانان تصوري متفاوت دارند و اين جرات را دارند که آن را محقق کنند. آنها جرات دارند گروههاي مختلف اجتماعي واقليتها را به يکديگر نزديک کنند.
آنها مي توانند غيرممکنهاي کوچک را چنان جلوه دهند که به نمونه اي درخشان براي آنچه که ممکن است تبديل شود. تفاوت شما با جوانان نسل گذشته اين است که آنها الگوي مناسبي نداشتند و نمي دانستند چگونه مؤفق شوند اما کساني که براي صلح در ايرلند شمالي زحمت کشيدند اکنون به الگويي براي شما تبديل شده اند. بايد بدانيم که گام اول سخت ترين گام است و بيشترين جرات را مي خواهد. بقيه کار نيز به خودتان بستگي دارد. کالين مک کن نويسنده ايرلندي مي گويد واقعيت اين است که صلح از جنگ دشوارتر است و شکنندگي آن بخشي از زيبايي آن است.
گلوله فقط بايد يک بار شليک شود اما براي اينکه صلح محقق شود و به کار بيفتد لازم است ما بارها و بارها وجود آن را يادآوري کنيم و اين کاري است که تک تک مردم ايرلند بويژه جوانان ايرلندي و البته همه جوانان جهان بايد انجام دهند. شما بايد دائما به سياستمداران درباره امکان صلح يادآوري کنيد. ما بايد هميشه اميد را در ذهنمان زنده نگه داريم. با همه مقاومتها، شکستها، دشواريها و فجايع ، شما بايد آينده را براي ما خاطرنشان کنيد و بايد اين کار را بارها و بارها و بارها انجام دهيد. من مطمئن هستم شما اين مسير را انتخاب خواهيد کرد. من به کساني که مسير صلح را انتخاب مي کنند، قول مي دهم که آمريکا در هر گامي از شما حمايت مي کند.