به گزارش
باشگاه خبرنگاران، دکتر حسن روحانی متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در سرخهٔ شهرستان سمنان روحانی سیاستمدار، حقوقدان و رئیس جمهور منتخب دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران است. وی نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸،عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰،عضو شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک از سال ۱۳۷۱ است.وی همچنین نماینده مفام معظم رهبری،در شورای عالی امنیت ملی است.
روحانی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم و دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ بوده است. او در این سمت، رئیس تیم هستهای و مذاکرهکننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا در مورد برنامه هستهای ایران بود.
در ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» و با نماد رنگ بنفش برای انتخابات ریاست جمهوری رسماً اعلام کاندیداتوری کرد وی در ۱۷ اردیبهشت، با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور، نام خود را برای رقابت ۲۴ خرداد ثبت کرد. سرانجام وی با اعلام وزارت کشور با کسب ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ رأی رسماً به عنوان هفتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
از این رو مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تبریک این پیروزی بزرگ در سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی به رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای (مدظلهالعالی)، ملت شریف ایران و رئیس جمهور محترم و منتخب مردم جناب حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی و به منظور آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و مخاطبان با زوایای شخصیتی ایشان اقدام به معرفی کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی می نماید.
در این کتاب چنین می خوانیم:با وجود رشد و گسترش فرهنگ کتبی و بهرهگیری روحانیت از وسایل نوین و پیشرفته در امر تبلیغ دین، هنوز فرهنگ شفاهی، سخنرانی، وعظ و خطابه و منبر کارکرد ویژه و اصیل خود را از دست نداده و سخنرانان مذهبی و وعّاظ، همچون علمای بلاد به سبب ارتباط مستقیم خود با تودهی مردم، از جایگاه خاصی برخوردارند. وظیفهی اهل منبر، تبلیغ دین و نشر آموزههای اسلامی در میان عموم مردم است که به همین علت در سلسله مراتب روحانیت شیعه از دیگر روحانیونی که بیرون از حیطهی وعظ و خطابه فعالیت میکنند، متمایز گشتهاند.
در تاریخ معاصر ایران، کار وعظ و خطابه با آغاز نهضت تنباکو و پس از آن انقلاب مشروطیت، بهتدریج رنگ و لعاب سیاسی گرفت و سخنورانی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی برفراز منبر، به نقد رفتار «حکام و کارگزاران امور دولتی» پرداختند و شـاه را نه «قبلهی عالم» که «خادم و پرستار و پاسبان ملت اسلام» نامیدند و دائماً یادآوری میکردند: «ایران حرکت کرده است، پرده از پیش چشم مردم برداشته شد، دیگر نمیخواهند ظلم به خودشان را ببینند».
صرفنظر از روزگار حکومت رضاخان و برخورد او با روحانیت، در سالهای پس از شهریور 1320، افزون بر برپایی منابر و رونق گرفتن کار سخنوران، پدیدهی منبر سیاسی نیز جانی تازه گرفت و اهمیت آن روز افزون شد.
با آغاز نهضت اسلامی در پاییز 1341، نسلی از طُلاب علوم دینی وارد عرصهی تبلیغ شـدنـد که در سالهای پرفـراز و نشیب پس از حـادثهی 15 خـرداد 1342، و بـهویژه در سالهای 1355 و 1356، در آگاهی دادن به افکار عمومی، بیان حقایق و تحریک و شوراندن مردم برضد نظام سلطنتی، نقشی در خور توجه بر عهده گرفتند و بر شتاب انقلاب افزودند.
از طرف دیگر از دههی 1330 به بعد، فضلای روشنفکر حوزه در تلاش برای آشنایی با علوم جدید و دانشگاهی و ارتباط با تحولات جهانی برآمدند و شخصیتهایی نظیر: استاد مطهری، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمیرفسنجانی، دکتر مفتح، آیتالله مکارم شیرازی و نظایر آنان فضای جدیدی در حوزههای علمیه و در میان جوانان متدین و روشنفکر بهوجود آوردند. از دههی 1340 به بعد در این مسیر بسیاری از فضلا و دانشمندان حوزهی علمیهی قم گام برداشتند که این نهضت علمی و روشنفکری با حرکت انقلابی و مبارزاتی توأم شده بود. این گروه نقش بسیار مؤثری در جذب جوانان کشور به دین و انقلاب داشتند.
حجتالاسلام دکتر حسن روحانی از جمله روحانیونی است که در ایام طلبگی خود در قم از آغاز غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی تا پانزدهم خرداد 1342 و رویدادهای پس از آن، شاهد و ناظر وقایع بود و در دامان نهضت پرورش یافت و برآمد و از سخنرانانی شد که به منبر سیاسی اعتلا بخشید و خود پخته گردید. همچنین وی از فضلائی بود که علاوه بر دروس حوزوی از دانشگاههای داخل و خارج کشور هم بهره جست و این ویژگی بر تأثیرگذاری سخنان و فعالیتهای سیاسی وی افزوده بود. ممتازبودن وی در حوزه و دانشگاه شاهدی بر هوش و استعداد و تلاش و جدیت فوِالعادهی وی میباشد. همچنین وی از بنیانگذاران جامعهی روحانیت مبارز تهران و عضو شورای مرکزی آن از ابتدای تأسیس بوده و لذا جزو افراد مؤثر برای سازماندهی حرکتهای مردمی در انقلاب اسلامی محسوب میشود. تلاش سیاسی ایشان در دورهی دانشجویی در محیط دانشگاه تهران، فعالیت استثنائی وی در دورهی خدمت وظیفهی عمومی و فعالیت گستردهی ایشان در دانشگاههای خارج از کشور در ماههای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، جزو نکات برجستهی زندگی سیاسی وی میباشد.
حسن روحانی در سال 1327، در سُرخه، از بخشهای مرکزی شهرستان سمنان، چشم به جهان گشود. پس از اتمام دورهی دبستان به خواست پدر و تمایل خود، به تحصیل مقدمات علوم دینی در حوزهی علمیهی سمنان روی آورد. در عین حال به سبب تربیت خانوادگی و اثرپذیری از خلق و خوی استادانش به تهجّد، سحرخیزی و انجام مستحبات و نوافل، مقید بود. در این دوران، او مجذوب اساتید خود، بهخصوص حجتالاسلام نجات و علامه حائری سمنانی بود و از طریق او با امامخمینی(ره) که در آن هنگام از مدرِّسین والا مرتبهی حوزهی علمیه قم بود، آشنا گردید و آرزوی دیدار حاجآقاروحالله در دلش شکوفا شد.
در تابستان 1340، عازم قم شد و از خوش اقبالی، وارد مدرسهای شد که از همان سال با مدیریت دکتر بهشتی و همکاری تنی چند از فضلای حوزه، برنامهی درسی نوینی در آن به اجرا درآمده بود و طلاب مدرسه افزون بر دروس حوزوی، ادبیات زبان فارسی و انگلیسی و ریاضیات و تاریخ اسلام را نیز بهعنوان مواد درسی باید میگذراندند و با استفاده از شیوههای جدید آموزش، مراحل مختلف دروس حوزوی را طی میکردند.
حسن روحانی در سالهای اقامت در قم، علاوه بر فقه و اصول و دیگر دانشهای حوزوی، دروس دبیرستانی را نیز با تلاش شخصی خود فرا گرفت و در شهریور 1347، موفق به دریافت دیپلم متوسطه شد و سال بعد به دانشگاه راه یافت.
این طلبهی جوان از شانزده سالگی کار سخنرانی و منبر را آغاز کرد و از قضای روزگار، در اولین سفر تبلیغی خود در تویسرکان، توسط شهربانی دستگیر و بازداشت شد. روحانی به رغم اخذ مدرک لیسانس حقوِ از دانشگاه تهران، از فعالیت در دادگستری و قضاوت سربرتافت و همچنان به کار تبلیغ و منبر ادامه داد و بهزودی از سخنوران پرآوازه شد؛ به گونهای که در سالهای 1354 تا 1357 یکی از مشهورترین سخنرانان کشور در مجامع دینی و سیاسی شناخته میشد. به دلیل وسعت اطلاعات دینی و تسلط وی به اطلاعات علمی و اجتماعی روز، همواره سخنرانیهای ایشان از لحاظ عنوان و محتوا بسیار نو و جذاب و در عین حال انقلابی و پرشور و برای نسل جوان و تحصیلکردهی کشور بسیار مفید و ارزشمند بود. پس از رحلت غریبانهی آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356، حجتالاسلام روحانی در مجلس بزرگداشتی که از سوی جمعی از روحانیون و شخصیتهای مبارز در مسجد ارک تهران برگزار شد، به دعوت آیتالله مرتضی مطهری سخنرانی کرد و برای نخستین بار در این سخنرانی پیشنهاد نمود که همگان، از عنوان و لقب «امام» برای آیتالله العظمی خمینی استفاده کنند و خود نیز در همان مجلس از آیتالله خمینی با عنوان امامخمینی یاد کرد. این سخنرانی به قدری مورد توجه جوانان و انقلابیون سراسر کشور قرار گرفت که ده هزار نسخه نوار این سخنرانی ظرف چند هفته نه تنها در داخل کشور بلکه در اقصی نقاط جهان مانند اروپا و آمریکا منتشر شد و در اختیار جوانان علاقهمند و دانشجویان قرار گرفت. پس از این سخنرانی، دکتر روحانی مدتی مخفی و ساواک در همه جا به دنبال دستگیری وی بود. سپس در ماههای محرم و صفر، حجتالاسلام روحانی با نام مستعار «اسلامی» سخنرانی میکرد. در دی ماه آن سال که چند شب در شهرستان نهاوند سخنرانی کرد، بعد از سخنرانی شب سوم که مصادف با حوادث 19 دی ماه قم شده بود، شهربانی نهاوند مأمور دستگیری وی شد که با تلاش شهید حیدری و دوستانش با لباس مبدّل از نهاوند خارج گردید. دکتر روحانی در حالی که در سراسر کشور ممنوعالمنبر بود، در اجتماع بزرگ مردم یزد در فروردین 1357 سخنرانی کرد و بعد از سخنرانی توانست از یزد خارج شود و به بندرعباس برود. از آن پس، منزل ایشان در تهران تحت مراقبت دائم ساواک جهت دستگیری وی قرار گرفت. وی به توصیهی دکتر بهشتی و استاد مطهری از کشور خارج شد و مدتی در خارج از کشور به سخنرانی و تبلیغ پرداخت و پس از عزیمت امامخمینی به پاریس به محضر امام شتافت و به ایشان پیوست.
روحانی که در کنار تبلیغات به ادامهی تحصیل در یکی از دانشگاههای انگلستان پرداخته بود، دیگر نتوانست در آن شرایط به فعالیت تحصیلی خود ادامه دهد و با پیوستن به امامخمینی در پاریس، بهصورت تمام وقت، به خدمت انقلاب درآمد و به سخنرانی در شهرهای مختلف اروپا پرداخت. بدین منظور او با سفر به شهرهای مختلف اروپا، برای دانشجویان ایرانی، از انقلاب و چگونگی حکومت اسلامی سخن گفت. آشنایی وی با محیط علمی و دانشگاهی اروپا و فرهنگ غرب، با ابعاد مثبت و منفی آن، موضوعی تأثیرگذار در جامعیت و نحوهی اندیشه و نظر او در مسائل جهانی و همچنین در تدبیر و مدیریت وی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب گردید.
با اوجگیری انقلاب و خروج شاه از ایران، حجتالاسلام روحانی نیز در بهمن 1357، به ایران بازگشت و یکسره به خدمت نظام اسلامی درآمد و مأموریت یافت ارتش فروپاشیده را سر و سامان داده و احیا کند. ضمن آنکه برای تبلیغ به شهرهای مختلف هم سفر میکرد و با گروههای معارض انقلاب چون چپیها و سازمان مجاهدین (منافقین) به بحث و مناظره میپرداخت.
حجتالاسلام دکتر روحانی، نمایندهی مردم در دورههای اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی بود. از سال 1364 تا 1366، ریاست قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) را بر عهده گرفت و از همان سال (1364) تا پایان جنگ، مسئولیت فرماندهی ستاد کل پدافند هوایی کشور را نیز عهدهدار بود. دکتر روحانی از سال 1368 که «شورای عالی امنیت ملی» کشور تشکیل شد، به عنوان نمایندهی رهبر انقلاب وارد شورا شد و هم اکنون نمایندهی ولیفقیه در شورای عالی امنیت ملی و نیز رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشد. وی از سال 1370 تاکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس کمیسیون سیاسی ـ امنیتی ـ دفاعی آن مجمع میباشد. همچنین در دورهی سوم مجلس خبرگان رهبری، نمایندهی مردم استان سمنان و در دورهی جدید، نمایندهی مردم استان تهران در این مجلس و عضو هیئت رئیسه میباشد. حجتالاسلام روحانی بهدلیل تحصیل در رشتهی حقوق و دریافت دانشنامهی دکترای این رشته، عمدتاً با نگاه حقوقی به مسائل مینگرد. همین نگرش باعث شده که نظرات او دربارهی مسائل و موضوعاتی مانند تسخیر سفارت آمریکا و حضور در عرصهی جهانی، با دیدگاه برخی صاحبنظران سیاسی کشور تفاوتهای اندک، اما دقیقی داشته باشد.
لازم به ذکر است این کتاب در تیرماه 1388 در تیراژ 2000 نسخه و به قیمت 85.000ريال روانه بازار نشر گردیده است./ي2